۱۶ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۶:۱۷
کد خبر: ۴۳۰۶۸۰

چرا دشمن از انقلاب و انقلابي‌گري مي‌ترسد

پيروزي انقلاب اسلامي و سرنگوني رژيم وابسته پهلوي، در حقيقت، پايان يک مرحله ظلماني و آغاز يک مرحله نوراني براي جهان اسلام و تمام بشريت بود.
انقلاب اسلامی

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، پيروزي انقلاب اسلامي و سرنگوني رژيم وابسته پهلوي، در حقيقت، پايان يک مرحله ظلماني و آغاز يک مرحله نوراني براي جهان اسلام و تمام بشريت بود. اين رويداد، نقطه پاياني براي دوران سلطه چندصد ساله استکبار شرق و غرب بود که قرن‌ها سايه سياه و شوم‌شان بر سر ممالک اسلامي بود و نيز پاياني براي سستي، رخوت، رکود، استضعاف، يأس، غرب‌زدگي، شرق‌زدگي و عقب‌ماندگي مسلمانان شد و سرآغاز دوراني طلايي براي بازگشت به ارزش‌ها و معروف‌ها و احياي اخلاق و حدود الهي و حرکت به سوي حاکميت اللّه بر کره زمين شد.

 

انقلاب اسلامي ايران، خصوصياتي شگرف داشت که آن را از ساير انقلاب‌ها متمايز مي‌کرد، اين انقلاب، تنها انقلابي عليه عقب‌ماندگي علمي و صنعتي يا عقب‌ماندگي اقتصادي و فقر يا تنها به منظور آزادسازي منابع انرژي از سلطه جهانخواران يا نوعي شورش يک طبقه اجتماعي، عليه ستمگري طبقه‌اي ديگر نبود، بلکه علاوه بر اينها هدف انقلاب، بسي بالاتر و والاتر از اينها بود. اين انقلاب در امتداد حقيقي نهضت عاشورا و منشأگونه نويني از جنبش‌هاي انقلابي در تاريخ معاصر و آينده جهان گرديد که براي محافل رسمي سياسي شناخته شده جهان نيز آشنا نبود. اين انقلاب، انقلاب توحيد، عليه شرک و اسلام، عليه جاهليت بود و به همين دليل تا تحقق آن اهداف الهي، توقف و ايستايي براي آن قابل تصور نبود.

 

مسئله بسيار مهم ديگر در تحليل روند انقلاب، توجه به اين اصل اساسي است که هرچند اين انقلاب در سرزمين ايران رخ داد، اما به هيچ وجه، يک انقلاب ملي و مخصوص به مردم اين آب و خاک نبود. اين تنها اراده خداوند بود که نقطه آغازين انقلابي جهاني و شروع زلزله‌اي مبارک در ارکان سلطه طاغوتيان را در اين آب و خاک قرار داد. به ديگر سخن، تمام خيزش‌هايي که در جهان اسلام و در قالب حرکت بيداري اسلامي رخ داد، بي‌ارتباط و بي‌تأثير از انقلاب ايران نبودند؛ به همين دليل وقتي حرکت بيداري اسلامي در جهان اسلام شکل گرفت، کسي ترديد نکرد که آن حرکت منبعث از حرکت انقلاب اسلامي است و به همين دليل بود که تمام ظرفيت جهان سلطه و ارتجاع عرب که از آن بيشترين تهديد را احساس مي‌کرد، براي خاموشي آن به کار گرفته شد.

 

در مواجهه با حرکت انقلاب اسلامي دشمن طي 38 سال گذشته همه روش‌هاي لازم را به کار گرفت. دشمنان ملت ايران ابتدا تهاجم سخت را در دستور کار قرار دادند؛ جنگ تحميلي هشت ساله، شورش‌هاي اوايل انقلاب، حمايت از گروهک‌هاي تروريستي، حمله به سکوهاي نفتي ايران و سرنگون کردن هواپيماي مسافربري از نمودهاي اين تهاجم بود که به ياري پروردگار و در پرتو هيبت الهي امام خميني(ره) و صبر و مقاومت ملت، به شکست دشمنان انجاميد. 

 

پس از ارتحال امام خميني(ره) تهاجم گسترده سياسي، فرهنگي و اجتماعي دشمن ظرفيت‌هاي انقلاب اسلامي در قالب «حمله‌ نرم» در تمامي اين عرصه مورد تهاجم بي‌وقفه‌ زورگويان جهاني قرار گرفت، تحريم مستمر اقتصادي، حملات پيوسته‌ سياسي، تبليغات اغواگر و زدن عقبه‌هاي جمهوري اسلامي در ديگر کشورها از روش‌هاي مرحله‌ دوم تهاجم دشمنان بود، توفيقات نه چندان گسترده استکبار و عوامل داخلي آنها در داخل کشور بعد ار دوم خرداد 76 به جايي رسيد که عوامل داخلي آنها، آن سال‌ها را دوران ختم انقلاب اعلام كردند و از ضرورت فرستادن امام راحل به موزه تاريخ سخن گفتند.

 

ناکامي در مهار حرکت انقلاب در سه دهه گذشته سبب شد که نظام سلطه در گام جديد تمرکز خود بر ايجاد انفعال در نيروهاي انقلاب از طريق نفوذ و تأثيرگذاري در «مراکز تصميم‌سازي و تصميم‌گيري»، «تغيير باورهاي مردم» و «تغيير محاسبات و مواضع مسئولان» قرار دهد که البته لازمه آن حمله به مباني و نهادهاي انقلاب از جمله سپاه پاسداران، شوراي نگهبان، جوانان حزب‌اللهي و روحانيون انقلابي و با هدف زمينه‌سازي براي تهي شدن نظام از عناصر دروني قدرت بود که به تعبير مقام معظم رهبري در ديدار اخير خبرگان، اگر اين هدف محقق و جمهوري اسلامي از عناصر قدرت تهي شود، از بين بردن آن، يا تغيير اساسي جهت حرکت آن، کار دشواري نيست.

 

مقام معظم رهبري در سخنان خود در سالگرد ارتحال امام در نوعي آسيب‌شناسي از روند حرکت نظام يادآور شدند؛ بعد از رحلت امام بزرگوار(رحمه‌الله‌عليه)، در هر مقطعي که انقلابي عمل کرديم، پيشرفت به‌دست آورديم و در هر دوره‌اي که از انقلابي‌گري و حرکت جهادي غفلت کرديم، عقب مانديم و ناکام شديم.

 

 ايشان تأکيد کردند: انقلاب با عزم، اراده و ايمان مردم به وجود آمد و با همين نيروي مردمي باقي ماند و ريشه دواند و در مقابل تهديدهاي نظامي و تحريم‌ها ايستاد و فلج نشد و شجاعانه و سربلند به حرکت خود ادامه داد که از اين پس نيز بايد اين حرکت ادامه يابد. رهبر انقلاب در اين مراسم با اشاره به اينکه انقلابي بودن فقط منحصر به دوران مبارزه يا دوران امام (رحمه‌الله‌عليه) نيست، خاطرنشان کردند: انقلاب و انقلابي‌گري براي همه‌ دوران‌هاست و انقلاب يک رود جاري است و همه‌ کساني که براساس شاخص‌هاي انقلابي‌گري عمل کنند، انقلابي هستند حتي جواناني که امام (رحمه‌الله‌عليه) را هم نديده باشند. 

 

خرداد 1390( 26 مي2011) هنگامي‌که بنيامين نتانياهو، نخست‌وزير رژيم صهيونيستي در كنگره امريكا سخنراني مي‌كرد، پس از اشاره به پيشرفت‌هاي فني و علمي ايران و ابراز نگراني از انقلاب‌هاي اسلامي منطقه مي‌گويد: «شش ماه قبل كه پشت همين تريبون ايستاده بودم درباره خطر ايران هسته‌اي هشدار دادم.

اكنون زمان ديگري است. امروز از تنگه خيبر در عربستان تا تنگه جبل‌الطارق در مراكش، تحول و دگرگوني عميقي در حال وقوع است و همه جا به لرزه افتاده است. اين لرزه، كشورها را متلاطم و دولت‌ها را متلاشي كرده است و همه ما همچنان شاهد اين نوسانات هستيم. صحنه‌هاي استثنايي در تونس و قاهره، خاطرات برلن و پراگ 1989- پس از فروپاشي شوروي- را زنده نمي‌كند كه اميدواركننده باشد.

 

اين لرزه ويرانگر(!) يادآور انقلاب 1979 ايران است. بايد قبول كنيم نيروي قدرتمندي وجود دارد كه با الگوي مورد نظر ما براي اداره جهان مخالف است. در رأس اين نيروي قدرتمند، ايران خميني و خامنه‌اي قرار دارد. من هشدار مي‌دهم كه لولاي تاريخ- HISTORY HINGE- در حال چرخيدن است.

 

كساني كه ايران و خطر آن را ناديده مي‌گيرند، سر خود را در شن(!) فرو كرده‌اند.»  به همين دليل بود که رئيس‌جمهور امريکا چند روز بعد از به نتيجه رسيدن مذاکرات هسته‌اي در وين در تابستان گذشته و در حالي‌که هنوز برجام به تأييد ايران نرسيده بود، در مصاحبه با پايگاه اطلاع‌رساني مايک(Mic) صريحاً از ضرورت گذار در داخل ايران و لزوم پايان يافتن شعار مرگ بر امريکا و انکار هولوکاست سخن مي‌گويد و تأکيد مي‌کند: «چنين امري نيازمند تغيير در سياست و رهبري ايران است. تغيير طرز فکر در زمينه رويکرد ايران به بقيه جهان و رويکردشان به کشورهايي مثل ايالات متحده.» اين سخنان اوباما، در ماه‌هاي پاياني سال 94 و در آستانه اجراي برجام توسط دنيس راس، دستيار سابق اوباما در امور ايران و خاورميانه در مقاله‌اي در نشريه پولیتیکو صريح‌تر تبيين مي‌شود. او مي‌نويسد: اگر خواستار مشاهده تغييرات مطلوب در ايران و کاهش سياست‌هاي منطقه‌اي خصمانه هستيم، بايد از همان منطقي که در کشاندن ايران به ميز مذاکرات هسته‌اي استفاده کرديم، بهره ببريم، اما اگر سليماني بدون هزينه به گسترش نفوذ ايران ادامه بدهد، ممکن است توافق هسته‌اي هم پايدار نماند. آنچه از زمان انجام توافق هسته‌اي روشن‌تر شده، اين است که تقريباً هيچ چيز به لحاظ اجتماعي و فرهنگي تغيير نکرده و در سياست‌هاي فراگيرتر ايران هم بعيد است به زودي تفاوتي ديده شود.

 

متأثر از بقا و تداوم اين روحيه انقلابي است که چندي پيش رابرت گيتس- وزير دفاع پيشين امريكا- در گزارشي به كميته خارجي «سنا» مي‌گويد: «مشكل ما با ايران آن است كه از تهديد نمي‌ترسد و از ما نيز چيزي نمي‌خواهد. كسي كه از ما چيزي نمي‌خواهد، چيزي هم به ما نمي‌دهد.» واشنگتن‌پست هم چندي پيش نوشته بود «انقلاب ايران به رهبري آيت‌الله خامنه‌اي هر روز قدرت امريكا را بيشتر تحليل مي‌برد و انقلاب‌هاي خاورميانه را كه ادامه راه آيت‌الله خميني است، در اختيار دارد.»  و شايد سخنان بنجامين رودز، دستياراوباما و معاون مشاور امنيت ملي امريکا در ماه گذشته مصداق روشني از چرايي نگراني امريکا از تسري روحيات انقلابي‌گري در عرصه تحولات منطقه‌اي باشد، آنگاه که مي‌گويد: خارج کردن مديريت پرونده منطقه در ايران از دست «تندروها؛ سردار سليماني و نيروي قدس» مهم‌ترين اولويت امريکا در قبال ايران است. او مي‌گويد امريکا مايل است مسئله منطقه از سوي ايران در چارچوب کانال ظريف- کري قرار بگيرد! او مي‌افزايد: براي ما مهم است که به جاي اينکه اجازه دهيم تندروها در منطقه تسلط يابند، با افرادي در ايران تعامل کنيم که به دنبال روابط سازنده هستند!/998/د102/س

 

منبع : روزنامه جوان

ارسال نظرات