آخرالزمان عرصه نبرد تمدن مصرفی و تمدن مهدوی
خبرگزاری رسا ـ تمدن مصرفی کاذب غرب با تمام امکانات در سده اخیر به نبرد با تمدن مهدوی که غایت آرمان آزادی خواهان جهان است آمده است.
وعده صادقان و منابع دینی در آخرالزمان حکمرانی تمدن مهدوی بر مبنای عدالت مطلقه علوی است.
سبک زندگی مهدوی که سراسر آن را آموزه های دینی شکل می دهد، بر اساس منطقی فطری و خداباور بنیانی برای تحقق تمدن مهدوی است.
در تمدن مهدوی حرف از آزادی اندیشه به میان می آید و متمدنان مهدوی روش با الگوهای جهادی در عرصه های مختلف اسلام را در دنیا پیش خواهند برد. عناصر تاثیر گذار در تمدن مهدوی عموما جوانان هستند که شور و نشاط را توام با عقلانیت و معنویت در تحقق این مهم به کار می بندند.
تمدن مهدوی طعم شیرین عدالت اجتماعی را تمام و کمال به کام ها می نشاند و در این اسلوب است که برخوردار و محروم سر یک سفره ارتزاق می کنند.
ماهیت تمدن مهدوی را تقوا و اخلاق تشکیل می دهد. این تمدن بشریت را از ظلم عبور داده و بر مسند خلیفة اللهی حقیقی خواهد نشاند.
بدیهی است انسانها در پیمودن این راه پر فراز و نشیب با سختی هایی نیز مواجه خواهند شد. دشمنانی متشکل از باندهای قدرت و ثروت هر کجا که منطقی بی بدیل از اسلام دیده و شنیده اند با بدل به نبرد با آن آمده اند.
اسلام آمریکایی طالبانی بدلی برای اسلام ناب، منجی هالیوودی بدلی برای منجی آخرالزمان و اکنون نیز با تمدنی مصرفی به بدل سازی تمدن مهدوی می پردازند.
غرب با ارائه الگوی نمادین و تزئینی از سبک زندگی که با ابزار رسانه تجویز می شود در تلاش است جوامع اسلامی و انسانی را وارد ریلی انحرافی نماید و قطار را جایی که قصد دارد بکشاند که حتما منزل مقصود نخواهد بود.
به عنوان مثال می توان به ماجرای شکار میمون توسط شکارچیان آفریقایی اشاره کرد؛ به این ترتیب که دو کاسه در دو طرف رودخانه ای قرار می دهند، درون یکی آب و درون دیگری چسب می ریزند. شکارچی در یک طرف می ایستد و دست خود را در کاسه آب فرو می کند و میمون نیز در طرف دیگر کنار کاسه دست خود را در چسب فرو می برد. شکارچی دستان خود را به صورت و چشمان می کشد و میمون نیز در تقلید دستان آغشته به چسب را به صورت و چشمانش می کشد که همین امر موجب بسته شدن چشمانش و شکار حیوان می شود.
با این مثال روشن است که غرب در تاکتیکی مشابه قصد دارد با رسانه ها، انسان ها را در سراسر دنیا به حیواناتی مقلد تبدیل نماید که از آن طرف مرزها هر آنچه که تجویز کرد در این سو عمل شود.
غربی ها در فاصله های دور حتی روش های ما را در سبک تفریح نیز عوض می کنند که این همان اعجاز رسانه است که در خدمت باندهای قدرت و ثروت قرار دارد.
در واقع جریان سکولار و لیبرال جهانی سعی دارد شبه تمدنی کاذب و مصرفی را به جهان صادر نماید. به عنوان مثال در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس می بینیم که اعراب پشت خودروی مدل بالای آمریکایی در خیابان چرخ می زدند و با افتخار پز مصرف تمدن غرب را می دهند، در حالی که از کمترین توان و علم برای تولید مشابه همین خوردو برخوردار نیستند. مصرف گرایی تمدنی یعنی اسارت در تکنولوژی غرب که در نوع خود بدترین نوع توحش محسوب می شود.
نکته دیگر اینکه غرب به خوبی دریافته که بهترین روش برای صادرات تمدن مصرفی، هدف قرار دادن جوانان است. در این شیوه استثماری مدرن، غرب در قبال غارت منابع طبیعی و ارائه اجناسی دست چندم در واقع به ما اجازه می دهد که با خود آزاد باشیم. البته آزادی جنسی نه اجتماعی، علمی و فکری و تمدنی!
ایجاد آزادی جنسی در واقع بخش مهمی از پازل دشمن در راستای پروژه استثمار تعریف می شود. آزادی جنسی در واقع نیاز جوانان را به سایر آزادی ها رفع می کند و پس از ارضای غرایز جنسی دیگر جوان جامعه توانی برای پیگیری آزادی هایی چون آزادی اجتماعی، فکری و غیره ندارد. در واقع آزادی غرب، آزادی ته است نه سر!
در همین راستا رسانه های صهیونیستی، آزادی جنسی را به موضوع اول در جوامع اسلامی مبدل کرده اند و با این کار دو هدف مهم را دنبال می کنند. اول اینکه نهاد خانواده به عنوان بنیان تمدن ساز در جامعه اسلامی دچار فروپاشی شده و نتواند پیشتیبان فکری و معنوی و عملی تمدن مهدوی شود. دوم اینکه مسلمانان به خود مشغول شده و کاری به کار غرب نداشته باشند.
در این میان نقش زنان در مقوله تقلید و مصرف بی بدیل است. به همین دلیل بیشترین صادرات لوازم تزئینی و آرایشی به کشورهای اسلامی انجام می شود. اگر زن ایرانی صرفا به مسائل جنسی مشغول شود و بی عفتی بر او غالب گردد به همین اندازه از مسائل تربیتی و انسان سازی دور شده و قطعا جامعه را با مشکلات جدی مواجه می کند.
لذاست که تمدن مصرفی در این نقطه به تقابل با تمدن مهدوی و عناصر تشکل دهنده آن برمی خیزد و از ابزار رسانه بهترین بهره برداری را می کند.
جوان مسلمانی که به تبعیت از شبه تمدن کاذب و مصرفی غرب بپردازد قطعا عزمی برای جهاد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و علمی نخواهد داشت. این شگرد غرب است که بیماری را تولید کند و سپس در لباس پزشک برای درمان آن نسخه مطلوب خود را تجویز نماید. در واقع هم بیماری کاذب است هم درمان!
چاره چیست؟ چاره دست نخبگان جوامع اسلامی است که در دو بخش تمدن اسلامی یعنی ابزار و حقیقت نقش آفرینی کنند.
بخش ابزار یعنی پیشرفت در حوزه های علمی، اقتصادی، سیاسی و نظامی، بین المللی که کشور ما علیرغم فشارها و تهدیدها در این حوزه ها پیشرفت های چشم گیری داشته است.
اما بخش حقیقی تمدن در واقع همان سبک زندگی است که اساس آن بنیان خانواده و الگوی مصرف است که می تواند جوامع اسلامی را به سوی تمدن اسلامی پیش ببرد.
باور گفتمان تمدنی در مقابل غرب و تئوریزه کردن آن در جوامع اسلامی تاثیر بسیاری در پیشبرد این مهم دارد. تبیین راهبردهای دشمن و ارائه دستورالعمل به جوامع اسلامی نیز در این امر مهم به نظر می رسد.
اعتماد به وعده خداوند، ایستادگی در مقابل تمدن وارداتی و کاذب و همت برای تولید فکر و نرم افزارهای دینی نیز از عواملی به شمار می آیند که می توانند در پیشبرد تمدن اسلامی نقش آفرینی کنند.
رهبر معظم انقلاب در اجلاس جهانی علما و بیدارى اسلامىدر تشریح حرکت به سوی تمدن اسلامی فرمودند: « نقطهى متعالى و والائى که بیدارى ملتها را باید سمت و سو دهد و آنان را به آن نقطه برساند. با شناسائى این نقطه است که میتوان نقشهى راه را ترسیم کرد و هدفهاى میانى و نزدیک را در آن مشخص نمود.
این هدف نهائى نمیتواند چیزى کمتر از «ایجاد تمدن درخشان اسلامى» باشد. امت اسلامى با همهى ابعاض خود در قالب ملتها و کشورها، باید به جایگاه تمدّنىِ مطلوب قرآن دست یابد. شاخصهى اصلى و عمومى این تمدن، بهرهمندى انسانها از همهى ظرفیتهاى مادى و معنوىاى است که خداوند براى تأمین سعادت و تعالى آنان، در عالم طبیعت و در وجود خود آنان تعبیه کرده است.
آرایش ظاهرى این تمدن را در حکومت مردمى، در قوانین برگرفته از قرآن، در اجتهاد و پاسخگوئى به نیازهاى نوبهنوى بشر، در پرهیز از تحجر و ارتجاع و نیز بدعت و التقاط، در ایجاد رفاه و ثروت عمومى، در استقرار عدالت، در خلاص شدن از اقتصاد مبتنى بر ویژهخوارى و ربا و تکاثر، در گسترش اخلاق انسانى، در دفاع از مظلومان عالم، و در تلاش و کار و ابتکار، میتوان و باید مشاهده کرد. نگاه اجتهادى و عالمانه به عرصههاى گوناگون، از علوم انسانى تا نظام تعلیم و تربیت رسمى، و از اقتصاد و بانکدارى تا تولید فنى و فناورى، و از رسانههاى مدرن تا هنر و سینما، و تا روابط بینالملل و غیره و غیره، همه از لوازم این تمدنسازى است.
تجربه نشان داده است که اینها همه، کارهاى ممکن و در دسترس توانائیهاى جوامع ما است. نباید با نگاه شتابزده یا بدبینانه به این چشمانداز نگریست. بدبینى به توانائیهاىخود، کفران نعمت الهى است؛ و غفلت از امداد الهى و کمک سنتهاى آفرینش، فرو لغزیدن به ورطهى: «الظّانّین بالله ظنّ السّوء» است. ما میتوانیم حلقهى انحصارات علمى و اقتصادى و سیاسىِ قدرتهاى سلطهگر را بشکنیم و امت اسلامى را پیشروِ احقاق حق اکثریت ملتهاى جهان که اینک مقهور اقلیت مستکبرند، باشیم.
تمدن اسلامى میتواند با شاخصههاى ایمان و علم و اخلاق و مجاهدت مداوم، اندیشهى پیشرفته و اخلاق والا را به امت اسلامى و به همهى بشریت هدیه دهد و نقطهى رهائى از جهانبینى مادى و ظالمانه و اخلاقِ به لجن کشیدهاى که ارکان تمدن امروزى غربند، باشد.»/902/ی702/ک
محمد حسین کشکولی
ارسال نظرات