۱۱ دی ۱۳۹۲ - ۱۴:۴۵
کد خبر: ۱۹۳۷۹۳
بخش اول؛

نقش روحانیت در تأسیس، تشکیل و گسترش مقاومت اسلامی لبنان

خبرگزاری رسا ـ روحانیت همیشه در خط مقدم نبرد بوده و اقتضای هویتش این است که تا آخر نیز در خط مقدم باقی بماند. خون عالمان شهید همواره در طول تاریخ اسلام و تشیع مایه بیداری هرچه بیشتر مردمان و شکست ظالمان و مستکبران بوده است.
حزب الله


روحانیت همیشه در خط مقدم نبرد بوده و اقتضای هویتش این است که تا آخر نیز در خط مقدم باقی بماند. خون عالمان شهید همواره در طول تاریخ اسلام و تشیع مایه بیداری هرچه بیشتر مردمان و شکست ظالمان و مستکبران بوده است.


تاریخچه ی حزب الله لبنان به عنوان یک حرکت انقلابی و مردمی شیعی که از ابتدای دهه ی 80 میلادی (60 شمسی) با حضور پررنگ عناصری از طلاب و روحانیون، در کنار سایر اقشار مردمی میان شیعیان لبنان اعم از دانشگاهیان و ...شکل گرفت، سند بسیار خوبی بر این مدعاست. در این سلسله مقاله قصد اشاره به نقش علما، روحانیون و طلاب در تاریخ پر فراز و نشیب مقاومت اسلامی لبنان را  داریم. امید که مورد رضایت اهل حق و شما مخاطبان عزیز قرار گیرد.


قسمت اوّل: تشکیل حزب الله لبنان
هجوم صهیونیست ها


کسی فکر نمی کرد حمله ی برخی عناصر سوسیالیست فلسطینی مورد حمایت صدّام به شلومو آرگوف سفیر رژیم صهیونیستی در لندن در بهار 1361 منجر به یک هجوم سراسری از سوی دولت اسرائیل به خاک لبنان، آن هم به بهانه سرکوب چریک های فلسطینی حاضر در این کشور شود. با این حال وقتی ارتش اسرائیل در خرداد 1361 ظرف کمتر از 7 روز به دروازه های جنوبی شهر بیروت رسید، آن چه غیر قابل تصورتر می نمود، این بود که یک عده جوان مسلّح شیعه به رهبری یک طلبه ی 26، 27 ساله ی درس خوانده در حوزه ی علمیه ی نجف اشرف و از شاگردان شهید سیّد محمّد باقر صدر و از هواداران امام خمینی به نام سیّد عبّاس موسوی بتوانند بیش از 40 روز در منطقه ی حومه جنوبی بیروت  جلوی این تهاجم را بگیرند و علی رغم سقوط بخش اعظم بیروت، این ناحیه در دست جوانان و مردم شیعه باقی بماند. این اولین تجربه ی ارتش اسرائیل از نبرد با جوانان شیعه ی مستقر در ضاحیه ی بیروت بود؛ تجربه ای بسیار تلخ تر از گمان اشغالگران صهیونیست!
نقش علما در این مورد جالب توجه بود.


شخصیت های روحانی در میان بنیانگزاران حزب الله لبنان
مهم ترین روحانیون لبنانی که پایه های تأسیس حزب الله لبنان را گذاشتند را می توان در اشخاص زیر خلاصه کرد:


1)حجت الإسلام شهید سیّد عبّاس موسوی:
سیّد عبّاس موسوی از اهالی منطقه ی نبی شیث در حومه ی شهر بعلبک بود. وی دوران طلبگی را در کانون مطالعات اسلامی شهر صور زیر نظر استاد و کاشف خود آیت الله امام موسی صدر (أعاده الله إلینا) آغاز کرد و در همانجا به دست امام موسی صدر معمم شد. امام صدر به وی پیشنهاد داد که به نجف اشرف رفته تا تحت نظر پسر عموی دانشمند وی آیت الله شهید سیّد محمّد باقر صدر (رض) درس خود را ادامه دهد.


ورود به نجف فقط برای تحصیل نبود. سیّد عبّاس در نجف به دروس و امور دیگر طلبه های لبنانی که برای تحصیل، عازم شهر أمیرالمؤمنین(ع) می شدند نیز رسیدگی می کرد. در همین برخوردها با برادر دیرینش سیّد حسن نصرالله آشنا شد. سیّد عبّاس علاوه بر این ها ارتباط خود را با امام خمینی(ره) و بیتش در نجف اشرف برقرار کرد. نقل شده که وی نامه هایی را از طرف امام موسی صدر برای امام خمینی و شهید سید محمد باقر صدر می آورده و واسطه ارتباط میان این 3 بزرگوار بوده است. در این مورد، خواهر شهید سیّد عبّاس موسوی نقل کرده است که سیّد عبّاس گاهی اوقات فقط برای یک روز به لبنان می آمد و سپس بدون اینکه ما دلیل سفرش را بفهمیم، فوراً به نجف اشرف باز می گشت.


در پی فشار رژیم بعث، سیّد عبّاس وادار به بازگشت به لبنان شد. پس از بازگشت به لبنان، وی با همکاری امام موسی صدر و طلاب لبنانی حاضر در  نجف اشرف که به میهن شان بازگشته بودند، مدرسه ی علمیه الإمام المنتظر(عج) را در شهر بعلبک که مسیر حرکت کاروان اهل بیت(ع) از شام به کربلا بوده و مدفن یکی از دختران إمام حسین(ع) معروف به حضرت خوله(س) در آن واقع است، تأسیس کرد.


ماجرای دزدیده شدن امام موسی صدر طی سفر به لیبی در سپتامبر 1978 (شهریور 1357) خشم سیّد عبّاس و دیگر مردم شیعه و حتی غیر آنان را برانگیخت. او عقیده داشت که این نقشه ای بوده که معمّر قذّافی معدوم به نیابت از تمام سران استکبار جهانی و با چراغ سبز آنان اجرا کرده است. با این حال وقوع انقلاب اسلامی ایران در فوریه 1979 (بهمن 1357) موجی وسیع از شادی و سرور را در میان شیعیان لبنان برانگیخت. اعلام هم پیمانی با انقلاب اسلامی ملّت ایران، واکنش سیّد عبّاس به این قیام مردمی بود.


پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران، شیعیان لبنان در نوع موضعگیری نسبت به این قضیه دو گروه شدند:
1)عدّه ای عقیده داشتند که انقلاب اسلامی ایران می تواند راهکار مفیدی برای حل مسائل لبنان باشد. این گروه در این مورد به موضعگیری های امام موسی صدر به عنوان پیشوای اکثریت شیعیان لبنان استناد می کردند. اشخاصی مانند سیّد حسن نصرالله، سیّد ابراهیم الأمین و سیّد حسین موسوی (که هر 3 از مقامات جنبش امل بودند) به همراه افراد مستقلی مانند سیّد عبّاس موسوی، شیخ راغب حرب (مسئول کمیته های حمایت از انقلاب اسلامی ایران در برخی مناطق حومه نبطیه در جنوب لبنان) و ... جزو این گروه بودند.


2)گروه دوم افرادی بودند که علی رغم احترام به انقلاب اسلامی ایران، باور داشتند که این حرکتی ایرانی بوده و نمی تواند نسخه ای کامل و قابل توجه برای لبنان داشته باشد. نبیه برّی از سران وقت جنبش امل و برخی مقامات دیگر این جنبش و طایفه ی شیعه در زمره ی باورمندان به این نظریه بودند.


این اختلافات، خصوصاً در بدنه ی جنبش امل، باعث خروج سیّد ابراهیم الأمین و سیّد حسین موسوی و بسیاری از عناصر فعّال حرکت امل از این جنبش شد.
با این حال، سرنوشت این کش و قوس ها در لبنان را حمله ی بزرگ اسرائیل در ژوئن 1982 (خرداد 1361) به این کشور رقم زد. /902/ی701/ک
ادامه دارد...

محمّدجواد مهدی زاده
 

ارسال نظرات