۰۲ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۵:۱۱
کد خبر: ۲۸۲۹۵۲

شماره 73 فصلنامه نقد و نظر روانه بازار شد

خبرگزاری رسا ـ هفتاد و سومین شماره فصلنامه علمی پژوهشی فلسفه و الاهیات با عنوان نقد و نظر از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی چاپ و روانه بازار شد.
شماره 73 فصلنامه نقد و نظر

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، شماره 73 فصلنامه علمی پژوهشی فلسفه و الاهیات با عنوان نقد و نظر ویژه بهار 1393  از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم منتشر شد.

 

این فصلنامه شامل مقالاتی همچون «چیستی(فلسفه اخلاقی)»، «بررسی مقایسه‌ای تأثیر قصد بر مشروعیت عمل؛ نزد فقیهان اصولی و فیلسوفان تحلیلی»، « واکاوی نقش مبانی هستی شناختی در برهان صدیقین علامه طباطبایی»، «سرل و مسأله آگاهی»، «باور امن»، «ارزیابی تطبیقی دیدگاه مایکل سندل و آلن هیورث درباره لیبرالیسم راولز» و «بررسی روایاتِ نفی صفات از ذات الهی و دلالت‌های آن» می‌شود.

 

چیستی «فلسفه اخلاقی»

مسعود امید

 

چکیده: در تاریخ اخلاق‌پژوهی، تاکنون شاخه‌ای مستقل با عنوان «فلسفه اخلاقی» وجود نداشته است. از نظر این نوشتار هم امکان و هم مطلوبیت چنین شاخه‌ای در کنار دیگر شاخه‌های مربوط به اخلاق، وجود دارد. تاکنون بیشتر توجه پژوهشگران حوزه اخلاق(در علم اخلاق، فلسفه اخلاق، تاریخ اخلاق و...) بر این بوده است که به نحو فلسفی، تاریخی و ... «در اخلاق» بنگرند.

 

در عرصه «فلسفه اخلاقی» تأکید بر این است که به شیوه فلسفی، «با اخلاق» بنگریم؛ یعنی «با اخلاق به حقایق بنگریم و به نحو فلسفی و نظری در باب حقایق تأمل کنیم و به زبان فلسفی آنها را بیان کنیم». در فلسفه اخلاقی، نگاه اخلاقی در افق تأمل و زبان فلسفی قرار می‌گیرد و از این حیث است که می‌توان آن را «فلسفه اخلاقی»، یعنی «فلسفه‌ای اخلاقی» یا «فلسفه‌ای بر مبنای اخلاق» نام نهاد و نه صرف اخلاق یا علم اخلاق.

 

در یک جمع‌بندی کلی می‌توان گفت مطالعات اخلاق پژوهی یا به مرتبه پیش از اخلاق و ماقبل الاخلاق(مانند فرااخلاق و اخلاق هنجاری) مربوط‌اند یا به مرتبه خود اخلاق و فی الاخلاق(مانند علم اخلاق، روان‌شناسی اخلاق و انسان‌شناسی اخلاق) یا به مرتبه پس از اخلاق و مابعدالاخلاق (مانند اخلاق کاربردی و حرفه‌ای) ربط می‌یابند. فلسفه اخلاقی به مرتبه مطالعات فلسفی و کلی(و نه کاربردی و جزئی) در مرتبه مابعدالاخلاق مربوط می‌شود.

 

بررسی مقایسه‌ای تأثیر قصد بر مشروعیت عمل؛ نزد فقیهان اصولی و فیلسوفان تحلیلی

مهدی همازاده

 

چکیده: در این مقاله، نخست با تبیین نظریه تأثیر قصد بر مشروعیت عمل (DDE) و شرح محدوده دقیق ادعای آن، در ادامه ادله مخالفان این نظریه در قالب پنج دسته دلیل ارائه می‌گردد. سپس پاسخ و ادله طرفداران DDE بیان می‌شود که ضمن رد استدلال‌های طرف مقابل، شواهدی برای تثبیت ادعای خویش عرضه داشته‌اند. نگارنده با ارزیابی آرای دو گروه، به این جمع‌بندی می‌رسد که دلایل مخالفان DDE، آن اندازه قوت ندارد که بتواند ادعای شهودی این نظریه را زیر سؤال ببرد و تلاش‌های ایشان برای ارائه تبیین‌های متفاوت، چندان موفق به نظر نمی‌رسد.

 

در بخش پایانی مقاله نیز یک نوع بررسی مقایسه‌ای با آرای فقیهان اصولی درباره اصل تأثیر قصد بر مشروعیت عمل انجام گرفته است که نشان می‌دهد بیشتر ایشان با چنین اصلی موافق بوده‌اند. نیز در ادامه، بحث «تجری» در اصول فقه مطرح شده است که منشأ مناقشه‌های گسترده در باب تأثیر قصد بد فاعل بر نامشروع شدن فعل بوده است. نگارنده با ذکر ادله هر دو گروه در این مسأله، سرانجام به این نتیجه می‌رسد که استدلال موافقانِ تأثیر قصد فاعل بر عدم مشروعیت تجری قوی‌تر است.

 

واکاوی نقش مبانی هستی شناختی در برهان صدیقین علامه طباطبایی

علی الله دادی هزاوه

حسین حبیبی تبار

 

چکیده: در این نوشتار با ارائه تحلیلی از اعتبارات وجود، برای رسیدن به درکی صحیح از واجب‌الوجود، معلوم می‌شود از این اعتبارات، تنها لابشرط مقسمی شایسته اطلاق بر ذات حق است. برای درک معنایی که علامه طباطبایی از واجب تعالی دارند و به لحاظ اهمیت تقریر ایشان از برهان صدیقین، با بررسی در مبانی هستی‌شناسی تقریر علامه، معلوم می‌شود ایشان وحدت شخصی وجود را نظری برتر می‌داند که همان معنای وجود لابشرط مقسمی است.

 

چنانکه تقریر مخصوصی که از دو قاعده مهم فلسفی «صرف الشی» و «بسیط الحقیقه» دارند به خوبی پایبندی ایشان به این نظر را به اثبات می‌رساند. با تحقیقی جامع، دو تقریر از برهان صدیقین در آثار علامه طباطبایی شناسایی می‌شود که این دو تقریر در بعضی آثار ایشان، در برخی به عنوان یک برهان اقامه شده‌اند؛ از این رو، کوشیده‌ایم هرکدام را به صورت جداگانه در قالب قیاس برهانی ارائه کنیم. نبود بازشناسی روشنی از این دو نوع تقریر در آرای ایشان، حتی سبب تفاوت رویکرد شاگردان بزرگوار علامه به برهان صدیقین ایشان شده است.

 

سرل و مسأله آگاهی

مهدی ذاکری

سید مصطفی حسینی

 

چکیده: آگاهی از بزرگ‌ترین چالش‌هایی است که فلسفه و حتی علوم معاصر با آن مواجه‌اند. جان سرل، فیلسوفِ تحلیلی معاصر که در این مقاله به صورت‌بندی دیدگاه وی از مسأله آگاهی می‌پردازیم، بر آن است که آگاهی راه‌حل چندان دشواری ندارد و حل آن تنها در گِرو شناخت دقیق و مفصل مغز و حالاتِ مغزی است.

 

سرل راه‌حل خود را «طبیعی گرایی زیست‌شناختی» می‌نامد. این راه‌حل به بیان ساده این است که «مغز، علتِ آگاهی است». وی به هیچ وجه قصد حذف آگاهی را ندارد، اما در عین حال مدعی ارتباط تنگاتنگِ حالات مغزی و حالات ذهنی است. او با تفکیک دو نوع تحویل(تحویلِ هستی شناختی و تحویلِ علی) و بررسیِ آگاهی در قالب تحویلِ علی، هستیِ مستقلِ آگاهی را حفظ می‌کند.

 

اعتماد به علوم تجربی و تلاش برای پرهیز از لوازم دوگانه‌گرایی موجب شده است که سرل با پذیرشِ فرضِ بستگی علّی، آگاهی را از قلمرو روابط علیِ طبیعت بیرون نبرد. راهکار وی برای این معضل، طرح «سابجکتیو بودن هستی شناختی» است. این طرح به سرل اجازه می دهد تا هستی‌های سابجکتیو را لحاظ کرده، همچون هستی‌های آبجکتیو، به لحاظ علمی قابل مطالعه بداند.

 

باور امن

پیمان جباری

 

چکیده: در این مقاله با تبیین نظریه تبعیت از صدق نوزیک و بررسی اشکالات وارد بر آن، به دو روایت اولیه و اصلاح شده سوسا از شرطی التزامی امنیت، به عنوان شرط لازم دانستن پرداخته شده است. پس از پرداختن به روایت دقیق سوسا از امنیت، برخی اشکال‌ها بدان بررسی شده، نشان داده می‌شود که برخی از این موارد نقض بر نظریه سوسا واردند. در عین حال، من تلاش کرده‌ام نشان دهم که برخی از اشکال‌ها بر روایت دقیق‌تری از این شرط وارد نیستند. نیز نشان داده‌ام این شرط نمی‌تواند از پس برخی مثال‌های نقض وارد بر نظریه نوزیک برآید.

 

ارزیابی تطبیقی دیدگاه مایکل سندل و آلن هیورث درباره لیبرالیسم راولز

اکرم نوری زاده

یوسف شاقول

 

چکیده:مایکل سندل، نظریه‌پرداز جماعت‌گرایی است که مواضع جان راولز را در کتاب نظریه عدالت به چالش می‌کشد و معتقد است در پیش‌فرض‌ها، استدلال و نتایج نظریه راولز خطاهایی وجود دارد. در مقابل، الن هیورث با دفاع از راولز، پاسخ‌هایی را در برابر برخی نقدهای سندل بیان می‌دارد.

 

برآنیم این موضوع را بررسی کنیم که آیا در حقیقت آن‌گونه که سندل و دیگر منتقدان راولز باور دارند، لیبرالیسم، فردگرایی انتزاعی را پیش‌فرض می‌گیرد؟ همچنین در ادامه این ادعای مایکل سندل را بررسی می‌کنیم که برای درک حقیقی هویت خویش باید تعلقات، باورها و وفاداری‌هایی را که هویت ما بدان‌ها وابسته است، در نظر آوریم؛ در حالی که «خود» راولزی عاری از چنین تعلقات، باورها و وفاداری‌هایی است. آلن هیورث در ادامه، با اقامه استدلالی این نظر سندل را به چالش می‌کشد.

 

بررسی روایاتِ نفی صفات از ذات الهی و دلالت‌های آن

سید محمد بنی‌هاشمی

ایمان روشن‌بین

 

چکیده: برخی از مهم‌ترین مسائل کلامی و فلسفی در حوزه اسماء و صفات، به ماهیت وجودی و تکوینی صفات و رابطه آن با ذات الهی باز می‌گردد. این مسائل که گاه ذیل عنوان کلی «توحید صفاتی» دسته‌بندی می‌شود، در هستی‌شناسی دینی اهمیت بسیار دارد و به ویژه در برهه‌ای از تاریخ، مجادلات فراوانی را درباره شرک و توحید در میان اندیشمندان مسلمان برانگیخته است. این‌گونه مباحث را در اصطلاح، مباحث وجود شناختی صفات می‌نامند.

 

این نوشتار قصد آن دارد نشان دهد که بررسی روایت‌های فراوان در این زمینه روشنگر نفی صفات از خداوند بوده، گویای مخلوق بودن اسماء و صفات الهی است. به دیگر سخن، «صفت» درباره خداوند به معنای «نشانه» به کار رفته است و موصوف بودن خداوند تنها به این معناست که حق‌تعالی این مخلوقات را صفت و نشانه خویش قرار داده، نه چیزی بیش از آن. بنابراین، اسماء و صفات [همگی] مخلوق‌اند و مقصود از آنها همان «الله» تعالی است که اختلاف سزاوار او نیست.

 

هفتاد و سومین شماره فصلنامه علمی پژوهشی فلسفه و الاهیات با عنوان نقد و نظر ویژه بهار 1393 از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم  در 177 صفحه چاپ و روانه بازار شده است./907/ن601/ب4

ارسال نظرات