کتاب «نظریه های توجیه و مبناگرایی» روانه بازار نشر شد
![كتاب توجيه نظريه مبناگرايي](/Original/1394/06/27/IMAGE635782842526456021.jpg)
به گزارش خبرگزاری رسا، کتاب «نظریههای توجیه و مبناگرایی» به قلم ابراهیم دادجو از سوی گروه معرفتشناسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی چاپ و روانه بازار شد.
از آن روزگار که افلاطون، معرفت حقیقی یا اپیستمه را «باور» ی معرفی کرد که «صادق» و «موجه» باشد، تاکنون درباره این هر سه عنصر سخن بسیار گفته و بحث، فراوان شده است. توجیه چیست و باور اگر چگونه باشد، موجه است؟ منتهی شدن به مبنای معرفت و سنگ بنای یقینی، پاسخ سوال است یا هماهنگی و سازواری نظام معارف، یا راه سومی باید جست؟
نویسنده در مقدمه این کتاب آورده است: «باور اگر به طور موجهی صادق باشد، معرفت است؛ اما ـ صرف نظر از اینکه مراد ما از صدق چه باشد و باور را اگر چگونه باشد، صادق می نامیم، که پاسخ آن را نظریه ما درباره صدق خواهد داد- پاسخ به این سوال که «باور اگر چگونه باشد، موجه است؟» نظریه ما را درباره «توجیه» بر می سازد. در حقیقت، نظریههای توجیه، حاصل تلاش هایی هستند که برای به دست دادن فرایند منطقی و ضروریای به کار بسته شده است که باور اگر پس از طی آن فرایند، باور شده باشد، صادق است و سزاوار نشان معرفت. به عبارت دیگر، نظریههای توجیه، بیانگر مجموعه ای از اصولاند که شرایط صدق یک گزاره را تعیین میکنند.»
در بخشی دیگر از این کتاب آمده است: «مبناگروی و انسجام گروی دو نظریه اصلی و مهم و دو پاسخ عمده به سوال از چیستی و چگونگی توجیه معرفت شناختی اند. مبناگروان معتقدند که توجیه، ساختاری درختی دارد. در این ساختار، برخی باورها که سنگ بنای معرفت را تشکیل می دهند، خود-موجه اند و برخی دیگر مبتنی بر آن باورهای نخستین اند و توجیه خود را وابسته به آن معارف و باورهای پایه اند. انسجام گروی، خود-موجه بودن برخی از معارف و باورها را نمی پذیرد و به جای آن، معتقد است فرایند توجیه باورها تنها در تعلق به یک نظام باور امکان پذیر است که در آن نظام، باورها بر همدیگر متکی باشند. در چنین نظامی، هیچ باوری نمی تواند سر پای خود بایستد، بلکه باید سر بر شانه دیگری بنهد و در یک وابستگی وجودی دو طرفه، توجیه خود را به طور متقابل از دیگری بستاند.»
نویسنده در این کتاب در رابطه با مبناگروان و انسجامگروان نوشته است: «بیشتر مبناگروان و انسجام گروان، درون گرا هستند: ادعای درون گروی این است که شرایطی که موجه بودن یا نبودن باورها را مشخص می کند، اساسا شرایطی درونی است. اما در اواخر قرن بیستم، بیرون گرایی چونان جانشینی مهم برای درون گرایی، پدیدار شد. برون گرایان استدلال می کنند که نمی شود بدون توجه به محیط پیرامونی باورکننده، و عوامل دیگری جز شرایط نفسی و درونی باور کننده، مانند ویژگی های فرهنگی، قومی، جغرافیایی، تاریخی و ... مشخص کرد که آیا باوری موجه است یا نه. چالش دیگر برای دو دیدگاه مبناگرا و انسجام گرا، احتمال گرایی بود که استدلال می کرد که نباید باور را با مقیاس همه یا هیچ سنجید؛ بلکه باور، امری تشکیکی است. بنابراین ما باور های صادق و صادق تر داریم و برای باورهای مختلف باید درجه صدق قائل شد.»
نظریه های صدق، ماجرایی پر نشیب و فرازتر از آن دارند که بتوان گزارشی کامل از آن را در این مختصر گنجاند. مقالاتی که در این مجموعه جمع آمده اند، هر کدام به گوشه ای از این جریان اشاره می کنند و پرده از بخشی از آن برمی دارند.
علاقمندان جهت کسب اطلاعات تکمیلی و تهیه کتاب میتوانند به نشانی www.poiict.ir مراجعه کنند.
گفتنی است، کتاب «نظریه های توجیه و مبناگرایی» به کوشش ابراهیم دادجو با قیمت 40000 تومان در اختیار مخاطبان قرار گرفته است./992/د101/ب2
منبع: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی