بمباران پایگاه ارتش سوریه از سوی آمریکا «عمدی» بود
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از تسنیم، «عبدالباری عطوان» تحلیلگر برجسته جهان عرب و سردبیر روزنامه فرامنطقهای «رأی الیوم» در مقالهای در این روزنامه به اقدام اخیر ائتلاف آمریکایی علیه یک پایگاه ارتش سوریه در «دیرالزور» پرداخت و نوشت: بیش از لشکرکشی آمریکا به عراق، «دونالد رامسفلد» وزیر دفاع وقت آمریکا و ابزارهای تبلیغاتی غولپیکر غربی و عربیِ او به ما گفتند که ماهوارههای جاسوسی آمریکایی، که در آسمان عراق ترافیک ایجاد میکنند، میتوانند «شماره» داخلی لباسهای صدام، رییسجمهور وقت عراق و همچنین هویت کشورهای تولید کننده آنها را تشخیص دهند.
سخن زیبایی است... تا زمانی که وضعیت، اینچنین است و ما سخنان اینچنینی آمریکاییها را از روی اکراه باور میکنیم، این پرسش را مطرح میکنیم که چگونه 4 فروند جنگنده آمریکایی از نوع «اف16» یک پایگاه ارتش سوریه را در نزدیکی فرودگاه دیرالزور بمباران میکنند و 90 سرباز سوری را میکشند و یکصد سرباز دیگر را زخمی میکنند آن هم بهصورت اشتباهی؟
اگر فرضیه بر این باشد که هواپیماهای آمریکایی اشتباه کردند پس چرا این اشتباه برای نیروهای عراقی مثلاً در «فلوجه»، «تکریت»، «الرمادی» و «موصل» یا برای نیروهای روسی یا کُردها یا ترکیهای یا... یا... و دیگر فهرست نیروهای ویژه و غیرویژه موجود در سرزمین سوریه، که طولانیتر از صبر ایوب (علیه السلام) است، رخ نمیدهد؟
بازهای وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) درصدد به شکست رساندن آتشبسی هستند که در دیدار «جان کری» وزیر خارجه آمریکا و همتای روسیاش «سرگئی لاوروف» در 10 روز پیش درباره آن توافق شد. آنها این بمباران را علیه مواضع ارتش سوریه انجام دادند به این امید که واکنش انتقامجویانه سوریه یا روسیه را در پی داشته باشد یا خشمگین شوند و فروپاشی آتشبس را اعلام کنند ولی این اتفاق نیفتاد؛ زیرا دو طرف روسی و سوری به این آتشبس و مفادش، که بهنفع آنهاست، پایبند هستند و از خود خویشتنداری نشان میدهند.
یک تئوری وجود دارد که میگوید هواپیماهای آمریکایی این بمباران مواضع ارتش سوریه را بهعنوان مقدمهای یا توجیهی برای بمباران مواضع گروه «جبهه فتح الشام» (یا همان جبهه النصره سابق) و همپیمانانش مانند «احرار الشام» و «جیش الفتح» و دیگر گروهها، صورت دادند ولی ما بهرغم وجاهت برخی جوانب این تئوری، به آن تمایلی نداریم آن هم به یک دلیل ساده؛ دولت آمریکا نمیخواهد به این بند مندرج در توافق آتشبس پایبند بماند. این بند تصریح میکند گروههای «میانهرو» از گروههای تندرو یا «تروریستی» جدا شوند؛ زیرا گروههای معارض بهشدت با این عملیات جدایی مخالفت کردهاند و بهشکل بیسابقهای و با تلاشهای شیخ «عبدالله المحسینی» و نشستهای فشردهای، که طی روزهای گذشته برگزار شده است، پشت النصره صف کشیدهاند.
روسها، که با زیرکی تمام شریک آمریکاییشان را فریب دادند زمانی که آن را بهسمت امضای این توافقنامه و تشکیل اتاقی برای هماهنگی نظامی مشترک برای جنگ و از بین بردن گروههای «جهادی» و تندرو سوق دادند، بهخوبی میدانند که نابود کردن جبهه فتح الشام یا جبهه النصره بهمعنای پایان کامل کار گروههای مسلح در سوریه است و بهنظر میرسد «بیداری» آمریکا نسبت به این فریب دیرهنگام بوده است.
جدایی میان گروهها و جنگجویان آنها کار دشواری است اگر نگوییم بهدلیل تداخل جغرافیایی و تداخل سازمانی و بشری، غیرممکن است. بسیاری از اعضای یک خانواده در چند گروه پراکنده شدهاند پس چگونه میتوان آنها را غربالگری کرد و برخی از آنها را در رده «تروریستی» قرار داد که باید کشته شوند و دیگری را «میانهرو» نامید که باید جانشان حفظ شود؟ معضل تعهد آمریکایی در اینجا نهفته است.
کسی که مصاحبه «ابومحمد الجولانی» سرکرده گروه جبهه فتح الشام با تلویزیون «الجزیره» در روز شنبه را دنبال کرده باشد، نقشه درگیریها در اراضی سوریه را بهخوبی درک میکند. الجولانی از دولت آمریکا انتقاد تندی کرد؛ زیرا آمریکا همچنان گروه وی را بهرغم جداییاش از گروه «القاعده»، تروریستی میداند. گویی میگوید او این کار را بهدستور آنها (آمریکاییها) و همپیمانان عربشان انجام داده است. او تأکید کرد که میخواهد یک نظام مستقل سُنی در اراضی سوریه ایجاد کند و طایفههای دیگر را از میان بردارد. وی پا را فراتر از این گذاشت و گفت که طرحی روسی ــ آمریکایی وجود دارد که «هدفش تسلیم شدن» گروههای مسلحی است که علیه دولت سوریه میجنگند. او گفت که آمریکا تلاش میکند «کاری را اکنون در سوریه انجام دهد که 20 سال پیش در عراق کرد» و این یعنی مخالفت واضح با توافق آتشبس و هر گونه فرآیند عملی یا راهحلهای سیاسی است که ممکن است در کنفرانس ژنو بر سر آن توافق شود، البته اگر بنا باشد که این کنفرانس برگزار شود.
آمریکا در باتلاقی بزرگ در سوریه غرق میشود و نمیداند که چگونه از آن خارج شود و بر این باور است که فروپاشی توافق آتشبس یکی از راههای برونرفت است تا مطابق با خواستههای خودش و همپیمانانش چه در میان معارضان سوری و چه در میان کشورهای عرب حوزه خلیج فارس، که حامی معارضان هستند، این توافق را اصلاح کند.
رسانههای اجتماعی بهویژه پایگاه اینترنتی «یوتیوب» پر از ویدیوهایی هستند که بازتاب دهنده خشم شدید برخی گروههای مسلح سوری از آمریکاست و این بدان معنا است که حالت نفرت از آمریکا که طی حمله آمریکاییها به عراق به اوج خود رسیده بود ولی بهدلیل حمایت از برخی گروههای معارض مسلح سوری اندکی کاهش یافته بود، بار دیگر به شکل سابقش بازمیگردد و این بار چهبسا این «نفرت»، قویتر باشد.
تفاهمهای سیاسی و نظامی آمریکا و روسیه این روزها و روزهای آینده در معرض آزمون سختی قرار میگیرند؛ روزهایی که شاید شاهد دیدار میان کری و لاوروف و چهبسا پوتین (رییسجمهوری روسیه) و اوباما (رییسجمهوری آمریکا) در حاشیه نشستهای مجمع عمومی سازمان ملل خواهد بود و چهبسا (این دیدارها) برای نجات توافق آتشبس از فروپاشی، سرنوشتساز باشد.
این نجات یعنی عقبنشینی روسیه و تغییر در بندهای توافق در پاسخ به خواسته آمریکاییها است و فروپاشی یعنی اصرار طرفین بر مواضع خود؛ اصراری که باعث شد نشست شورای امنیت برای تأیید آن یعنی قطعنامه در روز جمعه گذشته لغو شود.
بسیار سخت است که یکی از این دو احتمال را بر دیگری ترجیح داد؛ تغییر یا فروپاشی. ولی جایگزین فروپاشی میتواند بازگشت به خانه اول و شعلهور شدن جنگ نیابتی روسیه و آمریکا در اراضی سوریه باشد که ممکن است اگر بهسرعت محدود نشود به جنگ مستقیمی میان دو طرف تبدیل شود؛ جنگی که هیچکدام از طرفین خواهان آن نیستند. در اینجا باید جنگ جهانی اول را باید به یاد بیاوریم که بهدلیل ترور ولیعهد اتریش روی داد.
اوباما که ازسوی «دونالد ترامپ» دشمنش و کاندیدای جمهوریخواهان به «ترسو بودن» در سوریه متهم شده است، شاید میخواهد به این اتهام با «یک اقدامی» پاسخ دهد تا شانس «هیلاری کلینتون» کاندیدای دموکراتها را بهبود بخشد. پیشتازی کلینتون از ترامپ در نظرسنجیها با سرعت در حال کاهش است. اوباما همچنین 38 میلیارد دلار کمک به دولت اشغالگر رژیم صهیونیستی برای به دست آوردن آرای یهودیها تقدیم کرده است.
روزهایی دشوار پیش رویِ غافلگیریهایِ زیادی است... و توافق آتشبس نیز در اتاق «بازیابی» قرار گرفته است و ما طبق معمول چارهای جز رصد و انتظار نداریم. آیا گزینه دیگری وجود دارد؟/847/ب102/د