نسل بعدی اروپا رسولان اسلام هستند/ کلیسا در اروپا مرده است/ تشیع انگلیسی طرفدار میدانی ندارد
خبرگزاری رسا - گروه بین الملل: حجت الاسلام حمزه سوداگر، طلبه دورگه ایرانی آمریکایی، اهل ایالت واشنگتن بخش عظیمی از فعالیت تبلیغی خود را در کشورهای انگلیسی زبان انجام داده است. آنچه در ادامه میآید متن مصاحبه تفصیلی با این مبلغ فعال است که در آن در رابطه با مشکلات تبلیغ در اروپا و آمریکا، ترویج سلفیگری در غرب، فعالیتهای جریان شیعه انگلیسی و نوع روابط با واتیکان صحبت به میان آمده است:
رسا: لطفا برای شروع کمی در مورد تبلیغ طلاب در خارج از کشور و فعالیت مؤسسات و نهادهای مختلف صحبت کنید.
اگر بخواهیم به صورت موردی به این سوال بپردازیم، در حوزه تبلیغ در خارج از کشور در اروپای شرقی فضای کار وجود دارد. برای مثال جامعه المصطفی در بوسنی نمایندگی دارد. یک سری فعالیتهایی صورت گرفته است و یک سری محدودیت هایی وجود دارد. در بوسنی مدرسه تمام وقت ایجاد کرده اند. مدرسه علمیه وجود دارد. برنامه کارشناسی و کارشناسی ارشد در این مناطق وجود دارد. جامعه المصطفی در لندن و هامبورگ مجموعه هایی دارند. در هامبورگ مدرسه ای تاسیس شده است. در آمریکا و کانادا نیز مدارسی هر چند ضعیف تشکیل شده است. مجموعه هایی در اروپا هستند که برنامه های برنامه های خود را به زبان فارسی پیاده میکنند در حالی که عده ای فارسی را نمیفهمیدند.
دیگر کشورهای اروپای شرقی پتانسیل بالایی دارند. چرا که مسلمانان این کشورها از زمان عثمانی وجود داشته اند و صدای آنها به هیچ جا نمیرسد. سازمانها و نهادهای مختلفی در اروپا فعال هستند، از جمله سازمان فرهنگ و ارتباطات برای بعضی کشورهای دیگر مبلغینی را اعزام کرده اند. هر چند تعداد این مبلغین کم است و گاها افراد با کشور مقصد آشنایی خوبی ندارند.
همچنین مجموعه هایی هستند که در درون کشورها رشد میکنند. این مجموعه ها با ملیت های مختلف از جمله ایرانی، پاکستانی، لبنانی و عراقی تشکیل شده اند. آنها مبلغین غیرایرانی و گاها ایرانی را شناسایی و دعوت میکنند که بیشتر این مبلغین از فارغ التحصیلان یا طلاب مشغول به تحصیل هستند، عده ای هم از نجف دعوت میشوند.
سوداگر: فحوای کلام رهبری این بود که با غیرمسلمان ارتباط برقرار کنیم
بفرمایید از نظر شما مهمترین مشکلی که در زمینه تبلیغ در عصره بینالملل وجود دارد چیست؟
بزرگترین مشکلی که در رابطه با این فعالیت ها وجود دارد عدم وجود برنامه مشخص در میان آنهاست. یعنی هیچ گونه برنامه ریزی در خصوص کشورها و فعالیتهای مختلف نداریم. برای مثال چشم انداز ما برای کشور اسکاندیناوی چیست؟ یک ساختمان یا نهادی خریداری می شود و مسئولی به این مناطق ارسال میشود اما کسی نمیداند خروجی این جلسات در چند سال آینده چه چیزی خواهد بود. آیا جامعهی هدف ما مهاجرین ساکن در این کشورهاست یا نسل دومی های آنجا.
مشکل اصلی عدم وجود نهاد سیاستگذاری برای اینهاست. اینکه حضرت آقا شخصا وارد میشوند و برای جوانان نامهنگاری میکنند به این معناست که این مراکز وظیفه خود را به درستی انجام نداده اند. یکی از مسائلی که در نامه مقام معظم رهبری نیز مشهود بود و میتوان از فحوای کلام ایشان استخراج کرد این است که بناست ما با غیرمسلمانها ارتباط برقرار کنیم. بناست اسلامی را ارائه دهیم که کسی که قرار است اسلام را بداند، منابع در اختیارش باشد. اما ما هیچ اقدامی در این خصوص نکرده ایم. نوعا وقتی در این کشورها کاری انجام میشود نه تنها هدف این نیست، بلکه جزئی از هدف هم نیست. بودجه صرف میشود. البته نمیگویم امکانات فراوان بوده و کار نشده است. قطعا کمبودهایی بوده است. بعضی از این کمبودها حتی خودساخته بوده اند. طبیعتا محدودیتهایی بوده است اما در حد ظرفیتها کار نشده است.
این طلاب غالبا به صورت فردی توان مهاجرت تبلیغی به این مناطق را ندارند پس باید منتظر دعوت کشورهای مقصد باشند. در این میان، گروههای بومی فعال در این مناطق که اتفاقا باید جامعه هدف این طلاب باشند وضع چندان مطلوبی به لحاظ مالی ندارند و نخواهند توانست از این طلاب دعوت کنند و هزینه سفر آنها را متقبل شوند.
اگر طلاب برنامه ریزی داشته باشند، باید الویت اول تبلیغ را بومیان این مناطق در نظر بگیرند. البته نه به این معنا که غیر بومیان باید رها شوند. طبیعتا وقتی طلبه ای اعزام میشود، باید سعی در رسیدگی به مسلمانان منطقه کنند اما مشکلی که وجود دارد این است که وقتی وارد این عرصه میشود، به قدری کار زیاد است که افراد از نگاه به آینده و گسترش اسلام در این مناطق غافل میمانند. منظور از کار، کار شخصی افراد است. مثل مشکلات خانوادگی، نماز میت برای فلان مرحوم و در یک کلام دچار روزمرگی میشوند. باید بودجه و وقت صرف شناساندن دین اسلام به افراد بومی شود.
نباید درگیر این مسائل روزمره بود که فلان مرکز به طور مثال در دهه اول محرم فلان تعداد جلسه برگزار کرده است در حالی که این جلسات خروجی قابل توجهی نخواهند داشت. نسل دومی های این کشورها رسولان ما هستند. این افراد با زبان و فرهنگ کشورهای خود آشنایی دارند و ما باید این افراد را تربیت کنیم تا خروجی مطلوب تری داشته باشیم. اما به جای اینکه بودجه و زمان صرف تربیت این افراد شود.
سواگر: اسلامهراسی برای غربیها مصرف داخلی دارد
رسا: برسیم به فعالیتهای جریانهای سلفی و تکفیری در مناطق اروپا و آمریکا. روشن است که سردمداران غربی از نشر تفکر سلفیگری در این کشورها منفعت میبرند اما با مطالعهی مسیر طی شده توسط بزرگان این مکاتب برای نفوذ در میان قشر عوام جامعه غرب و موفقیت چشمگیرشان در این مسیر، آیا میتوان به الگوی روشنی رسید و از آن استفاده کرد؟ مبلغان سلفی چگونه توانستند تا این حد موفق باشند؟
رهبری در نامه خود به مسئله ای به خوبی اشاره کردند و نشان دادند که تا چه حد به مسائل منطقه واقف هستند، در حالی که نمایندگان ایشان در مناطق گاها با وجود حضور در قلب این مناطق از آن غافلند. مسئله این است که جوامع غربی به صورت کلی گرایش به اسلام دارند. این مسئله را باید فهمید. دلایل این مسئله بسیار است. یکی از این دلایل خلا معنوی در کشورهای غربی ست. دلیل دیگر آن خود انقلاب اسلامیست.
درست است که هر چه جلوتر رفته ایم، وضع کشورهای غربی به لحاظ معنوی روز به روز بدتر شده است و این بدتر شدن، رشد تساعدی داشته است. اگر نبود این انقلاب اسلامی، هیچ گاه همچین موجی اتفاق نمیافتاد. این را باید فهمید که بعضی از مسئولین هنوز این را نفهمیده اند، در حالی که مقامات غربی به خوبی این مسئله را درک کرده اند. وجود سیاست اسلامهراسی دقیقا برای مقابله با همین موج است. توجه داشته باشید که اسلامهراسی برای کشورهای غربی مصرف داخلی دارد. چرا اسلامهراسی، چون گرایش نسبت به اسلام وجود دارد. چرا ایرانهراسی، چون نسبت به ایران گرایش وجود دارد.
آقای مارک گلن، یک کشیش مسیحی در ایالت واشنگتن است. بعد از حادثه 11 سپتامبر این افراد مطالعه کرده اند و فهمیده اند که چه دروغ بزرگی به اسلام نسبت داده میشود. این افراد با هزینه شخصی اقدام به راه اندازی رادیوی شخصی کرده اند و تبلیغ میکنند که اسلامی که رسانه های آمریکا معرفی می کنند، واقعیت ندارد. یا ایرانی که این رسانه ها معرفی می کنند دروغ است. این افراد کاملا مستقل اقدام میکنند. این شخص در کنفرانسی در هیوستن بود طی یک سخنرانی گفت دولت آمریکا دیگر همچون سابق به دنبال مسلمانان نیست. امروز دولت آمریکا به دنبال ما آمریکایی هاست که فهمیده ایم حقیقت چیست. ما امروز به دنبال راه فرار از این کشور هستیم. پس از سخنرانی از وی پرسیدم در صورت فرار قصد سفر به چه کشوری را داری. گلن پاسخ داد در تمام دنیا یک جای امن وجود دارد و آن ایران است. این اعتقاد یک سفیدپوست آمریکایی است.
شخص دیگری که مسیحی بود در روز قدس در راهپیمایی شرکت کرده بود و در این راهپیمایی برای معرفی خود گفت من سازنده مستندی هستم که برنده ی جایزهی جشنواره عمار تهران شده است. یعنی به این اتفاق افتخار می کرد. مستند او در رابطه با مسیحیت صهیونیستم است. این افراد مشکلات کشورهای خود را بیان میکنند و افتخار میکنند که با ایران ارتباط دارند. این تیپ افراد در آمریکا کم نیستند.
پس از اسلامهراسی، دومین سیاستی که مقامات غربی برای مقابله با موج گرایش به اسلام در پیش گرفتهاند ترویج اسلامهای انحرافی است. دو جور اسلام انحرافی در غرب در حال ترویج است؛ یکی اسلام سلفی است که دست عربستان را در این خصوص بسیار باز گذاشته اند. عربستان در این کشورها، آکادمیهای متعددی ساخته اند، مساجد عظیمی بنا کرده اند. دومین اسلام انحرافی، اسلام سکولار یا اسلام آمریکایی است که نماینده این اسلام، ترکیه است. هر چند در کشوری مثل آمریکا، کشور ترکیه و اسلام سکولار نمود آنچنانی نداشته است اما این تفکر نیز به شدت خطرناک است. مسلمانانی که اواخر دهه هفتاد مسلمان شده اند و در کشورهای اسلامی، اسلام را آموخته اند و در آمریکا با یک سواد اسلامی در حال ترویج اسلامی هستند که با حکومت آمریکا مشکلی ندارد.
پس علت اینکه مردم در غرب گرایش به سلفیت دارند این است که این مردم به دنبال اسلام هستند و ما نتوانسته ایم اسلام را به آنها معرفی کنیم. برای همین رهبری دعوت به دریافت دین اسلام با مراجعه به متون منبع و اصلی کردند. مراجع به منابع اصلی در دریافت دین، هم مشکل اسلامهراسی و هم مشکل اسلامآمریکایی را حل میکند.
آقای جان مورو، پرفسور کانادایی ساکن در ایالت ایندیانای آمریکا، استاد دانشگاه در دپارتمان اسلامشناسی است. کتابی نوشته است که تز دکترای او بوده است در مورد عهدنامه هایی که پیامبر اکرم با مسیحی ها بسته است. هدف از این کتاب این است که نشان دهد پیامبر اعظم که در کشورهای غربی به عنوان فردی جنگ طلب معرفی شده است، تا چه اندازه عهدنامه با مسیحیان داشته است.
سوداگر: تشیع انگلیسی صرفا بوق رسانهای است
رسا: صحبت از اسلام انحرافی به میان آمد، گریزی بزنیم به جریان شیعه انگلیسی فعالیت افرادی مانند یاسر الحبیب. سید مجتبی شیرازی و دیگران را چگونه ارزیابی میکنید؟ این جریانهای فکری تا چه اندازه بین مردم محبوب است؟َ
قطعا این جریان طرفداران خودش را دارد. اما دو نکته وجود داره؛ یکی اینکه طرفدارهای پروپاقرص کم دارند و عده قابل توجه آنهایی که حتی در مراکز این افراد شرکت می کنند، افراد ساده ای هستند که به خاطر حب به اهل بیت به این افراد گرایش پیدا کرده اند. حربه این افراد حب اهل بیت است. البته حربه های دیگری چون پول برای خرید افراد هم قطعا در برنامه آنها هست. مثلا برای کسی شرایط مطلوب کاری فراهم میکنند. البته آنچه که از آیات و روایات برمی آید این است که باطلی که لباس حق پوشیده است نمیتواند موفقیتی داشته باشد.
کما اینکه کسانی که به مدت طولانی با این جریان همراه میشود، خواه ناخواه با آنها فاصله میگیرد و کم هم نیستند از این دست افراد. هر چند این جریان پس از ملحق شدن افراد به خود، شانتاژهای رسانه ای فراوانی انجام میدهند اما به محض خروج افراد از این جریان، بایکوت خبری را در دستور کار قرار میدهند.
برای مثال شبکه فدک تی وی که وابسته به جریان یاسر الحبیب است، چند بار جمعیت حاضر در سخنرانی این روحانی را نشان داده است. چندبار در فدک تی وی جمعیت حاضر در مسجد نشان داده شده است؟ یا برای مثال آقای مجتبی شیرازی چند بار جمعیت حاضر را نشان داده اند. تاثیرگذاری اصلی جریان امثال یاسر الحبیب در بین شیعیان ایجاد شبهه ست و در بین اهل سنت نیز تاثیر آنها ایجاد تفرقه است.
رسا – تاثیرگذاری واتیکان در جامعه اروپا در چه حدی است؟ آیا میتوان روی آن برای نزدیکی اسلام با جوامع غربی حساب باز کرد؟
یکی از مسیحیان مستندساز اروپا ادعا میکرد از میان چندصد میلیون جمعیت اروپا، 70 میلیون مخاطب ثابت کلیسا در کل قاره اروپا وجود دارد. تجربه شخصی بنده این است که آمریکا به مراتب نسبت به اروپا مذهبیتر است. تا حدی که در زمان حضور بنده در آلمان، شنیدم که میگفتند کلیساها کاملا خالی هستند. انگلیس هم تقریبا به همین شکل بود.
در کل کلیسا مرده است. حتی وقتی پاپ در میان مردم حاضر میشود به خوبی میتوان دید که از این جمعیتی که حاضر میشوند، از روی اعتقاد آمدهاند و چند نفر برای تماشای یک پدیدهی جالب اجتماعی حاضر شدهاند. حتی عدهای از سخنان زده شده شاید لذت ببرند اما اعتقادی به مسیحیت ندارند. اما در آمریکای جنوبی اعتقاد به مسیحیت بالاست. تا جایی که بیشتر روحانیان مسیحی نیز اصالتا اهل آرژانتین و برزیل و کشورهای دیگر هستند. در اروپای غربی و آمریکای شمالی کلیسا به شدت ضعیف است. کارهای سیاسی و حرفهایی که زده میشود پشت پرده است. برای مثال املاکی که دارند یا کارهایی میکنند. و مسیحیت امریکا نیز نوعا کاتولیک نیست و ارتباطی با واتیکان ندارند. بیشتر این مسیحیان غیرکاتولیکند و این کلیساهای بزرگ عمدتا اوانجلیکال هستند.
زمان پیغمبر اکرم (ص) و در داستان مباهله، مسیحیت در آن زمان حقیقتا توسط اینها رهبری میشد و جهان مسیحیت عظمتی داشت ولی امروزه حتی کشیشهای مسیحی که گاها از طرف مردم مراجعه کننده دارند، اعتقادی به آنها وجود ندارد و مردم دیگر برای کشیشها احترامی قائل نیستند.
به نظر میآید در کنار سایر زمینهها گاها پیگیری مسائل مرتبط با واتیکان از طرف حوزه علمیه مانعی ندارد اما لزوما نیازی ندارد که این مسئله به الویت اول ما تبدیل شود. سرمایه گذاری روی واتیکان از سوی حوزه به نظرم عملی بیهوده خواهد بود. یکی از دلایل اصلی این مسئله این است که وقتی در غرب گفته میشود دین از سیاست جداست، یعنی دین با سیاست کاری نداشته باشد. حال آنکه سیاست همه کار با دین دارد و از همه نظر دین را تحت تاثیر خود قرار میدهد. شکی در این نیست که تمام سران مسیحیت در آمریکا با حکومت آمریکا همکاری میکنند. امروزه شرایطی پیش آمده که جمهوری اسلامی میتواند مستقیما با مردم اروپا مرتبط باشد. لزومی ندارد که خود را کانالیزه کتیم و محدودیت های این گروهها را بپذیریم تا با مردم اروپا ارتباط داشته باشیم.
سوداگر: خلاء شبکه و رادیو معارف در حوزه بینالملل حس میشود
رسا: آیا میتوان ادعا کرد که امروزه جمهوری اسلامی رسانهی تاثیرگذاری داریم که بتواند در عرصه بین الملل حرفی برای گفتن داشته باشد؟
در حوزه معارف در رسانههای برونمرزی ما بسیار ضعیف عمل کرده ایم. در حوزه برونمرزی رادیوی مستقلی که به موضوع معارف بپردازد وجود ندارد. پیش از این در حوزه رادیو، شبکهی Call of Islam موجود بود که امروزه همین شبکه نیز تبدیل به شبکهی برون مرزی شده است و دیگر به صورت مستقل به معارف نمیپردازد. هرچند ماهیت اسلام به گونهای است که نمیتوان مستقلا به معارف پرداخت و از سیاست حرفی نزد. اما همانطور که یک شبکهی مستقل سیاسی که به اخبار و تحلیل وقایع سیاسی روز بپردازد، به همان اندازه لازم است که یک شبکهی مستقل معارفی امروزه برای فضای رسانههای بین المللی ضروریست.
عدم وجود شبکه مستقل معارفی اشتباه استراتژیک مسئولان است که موجب میشود جریانهای موسوم به تشیع انگلیسی این خلع را با برنامههای شبهه برانگیز خود پر کنند.
مشکل دیگری که در حوزه رسانههای بین المللی داریم عدم وجود نیروی کار ماهر در این حوزه است. یعنی افرادی که به تولید برنامههای معرفتی به زبان انگلیسی میپردازند یا در زمینهی تسلط زبانی مشکل دارند، یا در زمینهی فهم معارف دین یا در هر دو. آقای حسینیان، ریاست محترم رادیوی انگلیسی برونمرزی ایران در دیداری که با مقام معظم رهبری داشته اند نقل میکردند که رهبری تاکید داشتند که در این حوزه از کمکهای افرادی استفاده شود که زبان مادری انها انگلیسیست. ایشان هم با احترام کامل، عذر بسیاری از افرادی را که چه بسا به لحاظ تسلط به مبحث افراد مطرحی بودند، خواست.
مشکل سوم عدم توانایی رساندن برنامهها به مخاطب هدف است. دوستان بسیاری در همین رادیوی برون مرزی کارهای ارزشمندی را انجام دادهاند اما تجربه شخصی بنده این بوده که تقریبا هیچ یک از برنامهها به گوش مردم انگلیسی زبان غرب نرسیده است. از ما سوال میپرسند که چگونه به این مطالب و برنامهها دسترسی داشته باشیم و ما سایت رادیو را معرفی میکنیم. غافل از اینکه حتی سایت این رادیو جوابگو نیست و گاها با مشکلاتی روبروست. طراحی نرم افزارهای اندروید و iOS نیز برای این رادیوها در دستور کار نبوده است.
سوداگر: تصور تغییر سیاست غرب در مورد تشیع تصور اشتباهی است
رسا: واقعیتهای میدانی موجود نشان میدهد که ما در شناساندن اسلام شیعی در جهان غرب ضعیف عمل کرده ایم و این عربستان بوده است که به راحتی توانسته است اسلام باب میل خود را در میان مردم مغرب زمین رواج دهد. آیا میتوان انتظار تغییر شرایط موجود و سهولت تبلیغ و ترویج را با تغییر دولت در کشورهای اروپایی و به ویژه آمریکا متصور بود؟
انتظار اینکه با تغییر دولت در آمریکا، اجازه عرضه ی اسلام ناب داده شود کاملا ادعای نابجایی ست. اینکه اسلام باب میل عربستان سعودی در غرب به راحتی تبلیغ و ترویج میشود قطعا تعمدی ست. مسئله ای که باید در نظر گرفته شود این است که سیاست اصلی دشمن مخالفت با هر دینی نیست. دشمن با هر جریانی که حاکمیت او را به چالش میکشد مخالف است.
وقتی داعش در منطقه و جهان اقدامات ارهابی خود را گسترش داد، اشتباهی که برخی از شیعیان انجام دادند این بود که به جای آنکه ابزارهای تبلیغاتی خود را به کار بگیرند و اعلام کنند که اسلام واقعی این نیست، تصمیم گرفتند از فرصت پیش آمده سواستفاده کنند و اعلام کنند که اسلام شیعی چگونه است. یعنی به نوعی تفرقه افکنی و مسائل جهان اسلام را به شیعه و سنی تفکیک کردن اشتباه بدی بود. این که تصور شود امروز مجال این بوجود آمده است که شیعه در جهان مطرح شود بسیار تفکر منحرفی است.
مسئله ای که وجود دارد این است که به خصوص بعد از انقلاب اسلامی در ایران، غرب در مراکز آکادمیک خود به جد روی مسئله تشیع مطالعه میکنند. آقای رابرت لیو از اساتید دانشگاه اکزتر، یکی از سران این جریان است. آقای رابرت لیو متخصص اخباریت است و در این حوزه کتب بسیاری نگاشته است. از سوی دیگر دیده می شود که بین شیعیان شبه قاره در انگلیس و در هند و پاکستان اخباریت را ترویج می دهند.این نشان میدهد که این افراد به خوبی درک کرده اند که علت پیشرفت اسلام شیعی مرجعیت است و راه مقابله با مرجعیت اخباری ست. مخالفت با تقلید. هر چند بزرگان اخباری نیز معتقد به چیزی که امروزه به نام آنها گفته می شود نبودند اما این اشخاص علمایی را که در بین تشیع معتقد بودند که تقلید حرام است پیدا و تقویت کردند. حیدرآباد یکی از شهرهایی است که اخباریه به شدت در آن در حال ترویج است.
پسر شیخ ساتر، شاگر شهید صدر مقاله ای رسمی و آکادمیک در خصوص غیبت صغری نوشته است که تمام عقاید شیعه را زیر سوال برده است. همینطور آقای سید حسین مدرسی چنین مقالاتی را در کارنامه خود دارد. در این حوزه به شدت در حال فعالیت هستند. برای شخص بنده پیش آمده که در جمعی اگر بخواهیم صحبت سیاسی بکنیم، به طرق مختلف به ما فشار می آورند. در بسیاری از کشورها روحانیانی که موثر واقع میشوند یا اجازه ورود داده نمیشود، یا در کشور آمریکا به نحوی فرد مذکور را حذف میکنند. خواه ترور شخصیتی یا حذف فیزیکی.
دورنمای کلی در تبلیغ در کشورهای غربی به بیان مقام معظم رهبری استکبار ستیزی است. معظم له در یکی از دیدارهای خود با دست اندر کاران مجمع جهانی اهل بیت عنوان کردند که پیروی از اهل بیت امروزه نمود عینی آن در استکبار ستیزی است. توجه داشته باشید که مجمع جهانی اهل بیت یک مجمع بین المللی ست که با هدف ترویج تشیع در جهان شکل گرفته است. بدانیم که مردمی که در کشورهای غربی تحت فشار هستند روز به روز شنواتر می شوند و بسیاری از این مردم برای سنت استکبارستیزی دین اسلام به این دین گرایش پیدا می کنند. اما گاها مبلغین و طلابی که اعزام می شوند گاها مرعوب غرب هستند و از صحبت کردن درباره ی استکبارستیزی امتنا میکنند./995/ب912/ک
گفتوگو: سید محمدجواد موسوی و حسین سعدی.