از کلمب تا ترامپ؛ سیر برخورد نژادی در آمریکا/ کلیدواژههای مورد علاقه مردم آمریکا در سخنان ترامپ
خبرگزاری رسا - سرویس بین الملل: سالهاست که الفاظ نژادپرستی و آمریکا انس و الفت خاصی با هم دارند. گزارشات متعددی از تبعیض علیه سیاهپوستان، مسلمانها، آسیایی ها و بسیاری دیگر از درون آمریکا شنیده میشود. آیا به راستی میزان برخورد تبعیض آمیز جامعه آمریکا با مردم در خاک این کشور و صرفا به خاطر داشتن اعتقاد، نژاد یا تفکر خاص در حد مطلوبی قرار دارد؟
بحث بر سر نژادپرستی جامعه آمریکا در آخرین مناظره انتخاباتی بین کلینتون و ترامپ
با نگاه اجمالی به تاریخ ایالات متحده شاید بتوان سرنخهایی از چرایی وقوع چنین حوادث ناگواری یافت. سرزمینی که امروزه به عنوان آمریکا در جهان شناخته شده است توسط فردی به نام کریستف کلمب فتح شده است. جدای از اینکه پیش از کلمب، قبایل سرخپوست در این سرزمین زندگی میکردند، قبایل و گروههای دیگری نیز پیش از کلمب به عنوان رهگذر پا به این سرزمین گذاشته بودند که از جمله آنها میتوان به وایکینگها اشاره کرد. اما طرحی که کلمب یهودی الاصل در سر داشت گویی بسیار متفاوت تر از دیگر مسافران این سرزمین بود که امروزه آمریکا را با نام او میشناسند.
بومیان سرخپوست آمریکایی قربانی اول تشکیل حکومت آمریکا
کلمب در یادداشت های شخصی خود با اشاره به مردم بومی سرزمین آمریکا مینویسد: "این افراد خدمتکار خوبی میتوانند باشند. با 50 سرباز میتوانیم آنها را مطیع خود کنیم و مجبورشان کنیم هر چه میخواهیم انجام دهند."
در تاریخ صحنههای دهشتناکی از نحوه برخورد اروپایی ها با بومیان آمریکا آمده است. لاس کاساس، تاریخ نگار اسپانیایی در بخشی از آثار خود در مورد این برهه از تاریخ تاریک آمریکا مینویسد اسپانیایی ها سرخپوستان را در دستههای 10تایی یا 20تایی اسیر میکردند و برای تست تیزی چاقوهای خود این سرخپوستان را تکه تکه میکردند. (کتاب Black نوشتهی James Lamb، صفحه 173)
لاس کالاس در ادامه مینویسد: "به چشم خود دیدم که دو مسیحی، دو پسربچه سرخپوست را دیدند که هر یک طوطی به دست داشتند. مسیحیان طوطیها را از دو پسربچه ربودند و برای سرگرمی، دو پسر بچه را سر بریدند." (کتاب Black نوشتهی James Lamb، صفحه 173)
اینگونه بود که کشوری به نام آمریکا با بردگی و کشتار مردم بومی آنجا شکل گرفت. بومیان سرخپوست آمریکا ابتدا به بردگی گرفته شدند تا طلاهای موجود در منابع را استخراج کنند و پس از آن، از سرخپوستان به عنوان نیروی کار برای ساخت سازه های عظیم استفاده شد. به مرور زمان سرخپوستان به دلایل متعدد قربانی نسلکشی غارتگران شدند و از آغاز قرن 17 میلادی جای خود را به سیاهپوستان آفریقایی دادند. سیاهپوستانی که کشورشان به استعمار درآمده بود، مجبور بودند هزاران کیلومتر دورتر از سرزمین مادری خود به بهای ناچیز یا گاها به زور سرنیزه تاریخ و تمدن آمریکا را بسازند.
سیاهپوستان آمریکا؛ از نداشتن حق رای تا اهانتهای سازمانیافته
بردگی سیاهپوستان برای آمریکایی ها تا جایی پیش رفت که کم اهمیت بودن نژاد سیاه صرفا به خاطر رنگ پوستشان تبدیل به باور جمعی جامعهی آمریکا شد. پس از تشکیل تدریجی حاکمیت سیاسی در آمریکا حق رای و حق داشتن املاک به سیاهپوستان داده نشد. حتی سیاهپوستان اجازه استفاده از سرویس بهداشتی اربابان خود را نداشتند.
هر چند به مرور زمان بردگی غیرقانونی اعلام شد و قوانین منع تبعیض نژادی علیه سیاهپوستان وضع شد، اما نژادپرستی با گذشت صدها سال تبعیض علیه این نژاد در فرهنگ آمریکا نهادینه شده بود. برای مثال کمیسیون ناظر بر روش های کارگزینی عادلانه در واشنگتن در گزارشی اعلام کرد سیاهپوستان در یک پنجم مصاحبه های شغلی قربانی تبعیض میشوند.
این مرکز در گزارش خود مینویسد: "امروزه صاحبان مشاغل از شیوههای گوناگونی در پروسهی استخدام برای تبعیض علیه اقلیتها استفاده میکنند و به کارمندان سفیدپوست خود شرایط شغلی و درآمد بالاتری را اختصاص میدهند."
سیاهپوستان آمریکایی 13 درصد جمعیت آفریقا را به خود اختصاص داده اند و 14 درصد از مصرف ماهانه مواد مخدر متعلق به آنهاست. این در حالیست که طبق آمار دولتی 37 درصد از زندانیان جرایم مرتبط با مواد مخدر سیاه پوستان هستند. در 80 درصد مواردی که پلیس آمریکا اقدام به توقف و تفتیش خودروها کرده اند، صاحبان خودرو سیاهپوست یا لاتین هستند.
مثالهای تبعیض نژادی سیستماتیک علیه سیاهپوستان طوماریست که پرداختن به آن مجال دیگری میطلبد. اما تبعیض نژادی تنها علیه سیاهان آمریکا نیست. اشکال دیگری از نژاد پرستی نیز علیه ژاپنی ها، مسلمانان، اسپانیایی ها و برخی اقلیت های دیگر نیز در جامعه آمریکا وجود داشته و دارد. گویی نفس نژادپرستی به نوعی فرهنگ غالب در آمریکا بدل شده است و مردم آمریکا این نژادپرستی ها را با وقایع گوناگونی پیوند میزنند.
روزولت دستور بازداشت دسته جمعی ژاپنی ها را صادر کرد
هر چند امروزه شکل تبعیض نژادی علیه ژاپنیها از توهین به تمسخر نزول پیدا کرده است، و دلیل آن متحد بودن حاکمیت سیاسی ژاپن با آمریکاست. اما کماکان رگه هایی از این نگاه تبعیض آمیز در جامعه آمریکا دیده میشود. به باور مورخین، شروع این جریان از سال 1941 و با حمله هوایی ژاپن به آمریکا آغاز شد. در حمله ای که به واقعه "پرل هاربر" معروف است ۳۶۰ هواپیمای ژاپنی توانستند ۵ رزمناو بزرگ آمریکایی را به همراه ۳ کشتی کوچکتر غرق کنند و عملا آمریکا را وارد جنگ جهانی دوم کنند. پس از این اتفاق ژاپنیهای مقیم آمریکا تقریبا شرایطی مشابه با مسلمانان مقیم این کشور پس از حادثه 11 سپتامبر را داشتند.
اوج این فاجعه زمانی بود که فرانکلین روزولت، رئیس جمهور وقت آمریکا، در سال 1942 دستور بازداشت دسته جمعی صدها هزار مهاجر ژاپنی را که نیمی از آنها کودکان بیگناه بودند در خاک آمریکا صادر کرد. ژاپنی ها در نتیجه این تصمیم نژادپرستانهی رئیس جمهور آمریکا مجبور به ترک املاک و کسب و کار خود شدند و به کمپهایی که در بد آب و هوا ترین مناطق آمریکا ساخته شده بود فرستاده شدند و به آنها لقب "دشمنان آمریکا" داده شد. 120 هزار ژاپنی در این کمپها متولد شده و بزرگ شدند که هیچگاه فرصت نکردند وطن خود را از نزدیک ببینند. برخی از کسانی که در کمپ زندگی میکردند به دلیل نبود امکانات کافی پزشکی تسلیم مرگ میشدند. برخی دیگر به دلیل سرپیچی از دستورات کشته میشدند.
"سازمان جابجایی جنگ” که مامور رسیدگی به مسئله بازداشت دسته جمعی ژاپنی ها بود در گزارش خود مینویسد: "ژاپنیها در آلونکهای قیرگونی شده زندگی میکردند که هیچ گونه لولهکشی و امکانات پخت و پز نداشتند." با استناد به همین گزارش، این کمپ ها به شدت کم نور بودند و با سیمهای خاردار احاطه شده بودند.
هر چند ژاپنی های دورگه ژاپنی-آمریکایی به خاطر نژاد آمریکایی خود اجازه زندگی در آمریکا را داشتند، طبق دستوری که به امضای رئیس جمهور رسیده بود، قوای نظامی اجازه داشتند برای جلوگیری از ورود این افراد به برخی مناطق خاص به زور اسلحه متوسل شوند. نگاه متفاوت به چشم بادامی ها که بعدها آنها را به اسم "آسیایی ها" در میان قشر عوام آمریکا جا انداختند از همان سالها آغاز شد.
700 هزار مسلمان قربانی تفتیش و استراق سمع FBI
به طور مثال اسلامهراسی و تبعیض نژادی علیه اعراب به صورت عام و بالاخص مسلمانان پس از حادثه 11 سپتامبر تبدیل به نوعی باور فرهنگی در میان مردم آمریکا شد. امروزه نیز با رشد نفوذ داعش در کشورهای اروپایی و آمریکا، این اسلامهراسی به حد کمسابقه یا به باور برخی کارشناسان به حد بی سابقه ای افزایش یافته است. طی ده سال گذشته مسلمانان آمریکا 700 هزار بار توسط FBI مورد بازجویی، استراق سمع و جاسوسی از طرق مختلف قرار گرفته اند. علاوه بر آن شانتاژ خبری و پروپاگاندای رسانه ای توسط افراد با عناوینی چون کارشناسان تروریسم، نویسندگان راستگرا، مجریان تلویزیونی و رادیویی و شخصیتها نیز در دستور کار بوده است.
بروز عینی تبعیض نژادی علیه مسلمانان نیز بیشتر در قالب حمله و مزاحمت به اشخاصی که ظواهر اسلامی دارند، یا حمله به مساجد و سازه های مرتبط با اسلام و مسائل از این قبیل بوده است. حتی مواردی از حمله نژادپرستانه به زنانی گزارش شده است که به دلایل پزشکی یا دلایل دیگر پارچهای شبیه به روسری به سر کرده اند و مورد حمله مهاجمین قرار گرفته اند. سیک های هندی نیز از این اتفاقات بی بهره نبوده اند. سیکها که به خاطر باور مذهبی خود، چیزی شبیه عمامه علمای مسلمان به سر میکنند، بارها مورد حمله متجاوزینی قرار گرفته اند که تصور میکردند فرد هدف قرار گرفته مسلمان است.
از جمله قربانیان دیگر نژادپرستی در آمریکا اسپانیایی زبانان و ژاپنی ها هستند. مکزیکی ها به دلیل آنکه به باور مردم آمریکا عاملان اصلی واردات مواد مخدر و جرائم خاص به ایالات متحده هستند همواره به چشم یک بیگانه ی جنایتکار دیده شده اند. تصویری که قالبا رسانههای آمریکایی در آثار سینمایی و تلویزیونی خود از اسپانیاییها نشان میدهند گویای این نگاه تبعیض آمیز است. در سینمای آمریکا، مکزیکی ها همواره جنایتکار و صاحبان بزرگترین باندهای خلافکاری و تولید و قاچاق مواد مخدر هستند.
ترامپ، آینه تمام نمای بخشی از جامعه نژاد پرست آمریکا
اتفاقاتی که در آخرین انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در حال وقوع است، بسیاری از کارشناسان را متحیر کرده است. شخصی به نام دونالد ترامپ که پیش از این تنها سابقه اش مدیریت دارایی کلان به ارث رسیده به وی بود و چند باری هم به عنوان مجری برنامه های گفتگومحور ایفای نقش کرده بود و کسی فکر نمیکرد بتواند بیش از چندماه در رقابتهای انتخاباتی آمریکا دوام بیاورد، امروزه رقیب جدی سیاستمدار با سابقه ای چون هیلاری کلینتون شده است و حتی حمایت سرسختانه چند رئیس جمهور سابق آمریکا از جمله بوش، اوباما و همسرش کلینتون و بالاتر از همه ی اینها دلارهای کلان لابی گران بزرگ یهودی نیز نتوانستند کاری از پیش ببرند.
ترامپ با پشت سر گذاشتن رقیبان بزرگی چون جب بوش حالا با اختلاف اندک پشت سر کلینتون در حال کری خواندن است. کارشناسان اصلی ترین دلیل موفقیت های چشمگیر این فرد را در این میدانند که وی آینهی تمام نمای فرهنگ نژادپرستانه غالب در آمریکاست.
ترامپ کسی است که بیباکانه خطاب به سیاهپوستان آمریکایی گفت: "اگر تصور میکنید جانتان در آمریکا در خطر است، به آفریقا برگردید."
ترامپ کسی است که بدون ترس از کاهش محبوبیتش اظهار میکند که معتقد است دین اسلام و مسلمانان خطرناک هستند و اگر رئیس جمهور شود، همه مسلمانان را تا اطلاع ثانوی از آمریکا بیرون خواهد کرد.
ترامپ کسی است که با خونسردی تمام وعده ساخت دیوار بزرگی روی مرز آمریکا و مکزیک میدهد تا از این طریق بتواند جلوی ورود مکزیکی های جانی را بگیرد. وی همچنین معتقد است میتواند مقامات مکزیکی را مجبور کند که هزینه ساخت این دیوار را بپردازند.
ترامپ کسی است که متحدین ژاپنی آمریکا را افراد بی خاصیتی میداند که "اگر کشوری به آمریکا حمله کند، ژاپنی ها در خانه های خود خواهند ماند و به تماشای تلویزیون های سونی خود ادامه خواهند داد."
کارشناسان معتقدند ترامپ نژادپرست در آمریکا محبوب است، چون مردم نژادپرست آمریکا، خود را در او میبینند. با توجه به آنچه گفته شد، گویا از آغاز شکلگیری کشوری به نام آمریکا در غرب کره زمین، تخم نژادپرستی کاشته شده است و امروزه این تخم بارور شده و در رسمیترین بخشهای حکومتی آمریکا نیز ریشه دوانده است. حال باید منتظر ماند و دید این خوی نژادپرستی مردم آمریکا را به کجا خواهد کشاند./995/ب951/ک
سید محمد جواد موسوی