۱۷ آبان ۱۳۹۵ - ۱۹:۰۵
کد خبر: ۴۶۰۰۱۶

نشست نقد و بررسی کتاب مگر چشم تو دریاست برگزار شد

نشست نقد و بررسی کتاب مگر چشم تو دریاست با حضور محمدقاسم‌پور به عنوان منتقد کتاب و جواد کلاته عربی نویسنده کتاب در انتشارات روایت فتح برگزار شد.
نشست نقد و بررسی کتاب مگر چشم تو دریاست

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، محمدقاسم‌پور نویسنده و منتقد کتاب شامگاه یک‌شنبه در نشست نقد و بررسی کتاب" مگر چشم تو دریاست" که در انتشارات روایت فتح برگزار شد با اشاره به اینکه برخلاف آنچه در انتشارات روایت فتح وجود دارد در این کتاب فرصت مقدمه نویسی به نویسنده داده شده است، اظهار داشت: نکته‌ای که در مقدمه وجود دارد این است که مقدمه کتاب سوالات خواننده را پاسخ نمی‌دهد و مشخص نیست که حتی تحقیق کننده خود نویسنده است.

وی ادامه داد: کار چشم تو دریا است شش دفتر دارد که دفتر ششم آن هم اسم اصلی کتاب است، اما اینکه اسم این دفاتر چقدر زیبا است و توجه و انگیزه خواننده را برای خواننده جلب می‌کند مهم است، از نظر خواننده چقدر این دفاتر در خدمت کار است یا نه بسیار اهمیت دارد.

منتقد کتاب با اشاره به اینکه اسم اصلی کتاب زیبا است، خاطرنشان کرد: اما عنوان پنج دفتر دیگر برخلاف دفتر ششم که نام اصلی کتاب است می‌‌توانست بهتر باشد زیرا عناوین پنج دفتر دیگر در حد عناوین کتب درسی گذاشته شده است که جالب نیست.

قاسم‌پور تاکید کرد: عنوان فرعی کتاب مناسب نیست، کتاب به روایت از مادر و همسری مجاهد گنگ است و غیر قابل یادگیری است، کتاب خاطرات همیشه دوسیلابی است، عنوان اصلی و فرعی در ذهن خواننده بسیار خوب ثبت می‌شود، این نکته باید رعایت می‌شد، همچنین استفاده از نام دفتر در این کتاب خوب نبوده است.

وی یادآور شد: دشواری که در این کار وجود دارد این است که چون خانواده شهید در این کتاب یک خانواده روحانی است نوع چیدمان سخنان آنها فرق می‌کند و کار را برای نویسنده دشوار کرده است، یکی از ضعف‌های این اثر این است که مطالب در هر دفتر پشت سر هم قرار می‌گرفت و سوالاتی بی‌پایان درباره شخصیت مادر شهید ایجاد می‌کرد.

منتقد کتاب افزود: حضور این خانواده در شهر مذهبی پیشوا و قم نیاز دارد که تصویری از زیارت داشته باشد اما این امر رخ نداده است، در واقع همه‌ی داستان جامعه شناسی زنان شهر را به تصویر کشیده است، این درحالی است که در شهر قم مرد و زن با یک سلوک خاص مواجه می‌شوند.

قاسم‌پور با اشاره به تقسیم ساختاری داستان براساس کسانی که قرار است روایت بشوند، تصریح کرد: اگر این امر رعایت می‌شد بهتر بود، تا صفحه 51کتاب هیچ روایتی از فرزندان شهید و همسر وجود ندارد، به این ترتیب که بخش اول همسر بخش دو فرزندان شهید و بخش سوم جمع بندی صورت می‌گرفت، تصور براین بود که پدر شهید از مادر شهید سخن بگوید و او را توصیف کند اما نویسنده خاطرات مادر شهید را از یک و نیم دهه قبل از تولدش شروع به توصیف می‌کند و به جلو می‌آورد.

وی اضافه کرد: این کتاب به گونه‌ای است که گویی به راوی گفتن چه چیزی و در چه چهارچوبی بگویید، بنابراین اگر کتاب برای روایت زندگی مادر شهید بود مشکلی نداشت، نوع برخورد پدر شهیدان با مادر شهیدان متفاوت است،در این نوع مستند‌گویی‌ها ما اعتقاد داریم که خود نویسنده تحقیق کند، برای اینکه آنچه شنیده می‌شود را لمس می‌کند بنابراین انتقال خوبی از مفاهیم را هم خواهیم داشت.

منتقد کتاب عنوان کرد: ساختار کتاب خیلی درام و در خدمت کار نیست، این کتاب در هر دفتر باید یک نفر را روایت می‌کرد، راوی ما انقلابی کف خیابان نیست و اینکه بتواند ما را با عطش چشم تو دریاست به پایان داستان ببرد عال خوبی است، اما بقیه چشم‌ها که در دفاتر دیگر آمده است ارتباط خوبی ایجاد نمی‌کند به خصوص آنکه پدر و مادر شهید گریه نمی‌کنند.

قاسم‌پور ابراز داشت: عنوان کتاب را تصور می‌شود فقط یک اسم است که بروی جلد آمده اما در پایان داستان به آن می‌رسیم، بنابراین احساس می‌شود عناوین دیگر کتاب مهندسی شده است نه اینکه براساس واقعیت داستانی انتخاب شده باشد.

وی با اشاره به اینکه یکی از نقدهای وارده براین کتاب فاصله بین خاطرات است گفت: داستان کتاب تا سی سال زندگی مادر شهید را به شکل خاطره جلو می‌برد اما به یکباره کتاب حالت گزارش پیدا می‌کند و به سراغ این می‌رود که این مادر فرزندانش به دنیا آمده‌اند چه گذشته است.

منتقد کتاب بیان کرد: ما خاطرات این خانواده را در زمانی که در کنار هم هستند را باهم نداریم و از سوی دیگر در پایان کتاب از افسوس روزهایی که در کنار هم بوده‌اند گفته می‌شود و ما نمی‌توانیم این حس را لمس کنیم، همچنین این مادر شهید در دوران کودکی خیلی بازی‌های کودکانه مادرانه را بازی کرده اما در داستان زمانی که ایشان مادر می‌شوند چیزی از بزرگ شدن بچه‌ها و مشکلات آنها را در داستان نمی‌بینیم.

قاسم‌پور اداه داد: در فصل اول می‌شد خاطرات گنگ مادر شهید را گفت تا کمبود خاطرات ایشان در قم را جبران کند، از طرفی راوی در طول داستان پای خواب را به میان می‌آورد که جالب نیست و همچنین پدر شهیدان در کتاب دوستان نزدیکی چون ایت الله مهدوی کنی دارند که اگه خاطرات آنها گفته می‌شد به تاریخ می‌پیوست.

وی در پایان نقد خود گفت: راوی خیلی به نقل از اطرافیان سخن می‌گوید به همین منظور تنوع و تفاوت در این حالت احساس نمی‌شود، چندین بار گویی‌ها در داستان زیاد است، نکته آخر اینکه لحن و زبان افراد در این داستان باید مشخص می‌شد.

در ادامه نشست نقدو بررسی جواد کلاته عربی نویسنده کتاب " مگر چشم تو دریاست" گفت: مقدمه این کتاب سلیقه من نیست و مقدمه چیز دیگری بوده است، در حقیقت مصاحبه کار را خود بنده گرفتم زیرا تحقیق و مصاحبه خود نویسنده ارتباط تنگاتنگی بین نویسنده و داستان ایجاد می‌کند.

وی ادامه داد: در میان راه تحقیق احساس کردیم برخی اطلاعات اشتباه است و مجبور شدیم دوباره تحقیقات را از برخی افراد دیگر شروع کنیم.

کلاته تاکید کرد: در بحث عناوین نظر من بر این نبود، عناوین بازی با کلمه چشم بود، دو سه بخش مورد قبول است که عناوین ارتباطی را ایجاد نمی‌کند و به نظر من اینکه هر داستان در هر فصل تمام شود را صلاح ندیدیم و به همین منظور ساختار کار را با عناوین نبستم.

نویسنده کتاب یادآور شد: دلیل اینکه چرا هر خاطرات هر شهید در یک دفتر نیامده است این بود که میزان  اطلاعاتی که در مورد هر شهید گفته شد با هم متفاوت است و این چینش فصل‌ها را خراب می‌کرد و از سوی دیگر هدف این بود که همه اینها را به صورت یک خانواده در کنار هم توصیف کنم.

وی افزود: حافظه بلند مدت مادر شهیدان بسیار خوب است و خاطرات نزدیک ایشان زیاد نبود، ماهیت کار در فصل‌ها یکی است و برون داد همان فردی است که در فصل‌های بعدی آمده است، ریشه شخصیت ما در فصل یک بسیار زیبا است.

کلاته با اشاره به عنوان کتاب بیان کرد: کلمه همسر در عنوان کتاب کافی بود و آوردن نام حجت الاسلام جنیدی(پدر شهید) لزومی نداشت اما به خاطر اینکه قرار بود نام یک خانواده روحانی گفته شود نام ایشان نیز آورده شده است.

نویسنده کتاب ابراز داشت: بحث تدوین و حضور حجت الاسلام جنیدی و شهیدان را باید تا پایان داستان با خودم همراه می‌کردم، زیرا قصه و خاطرات در مورد برخی از شخصیت‌های مرتبط زیاد است و نمی‌شود آنها را حذف کرد.

وی در پایان گفت: فاصله زمانی خاطرات را که مادر شهیدان می‌گفت گاهی اوقات یک‌ماه به طول می‌انجامید و این کار را سخت‌تر می‌کرد، در رابطه با لحن مادرانه سعی کردم کسی که در پیشوای ورامین زندگی می‌کرده است را به خوبی به تصویر بکشم./816/پ202/ق

 

 

 

ارسال نظرات