۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۲۰:۱۹
کد خبر: ۴۹۸۱۵۹
الگوی حاکمیت اسلامی(۲)؛

خدمت شاخصه حاکمیت دینی است

استاد سطح عالی حوزه علمیه قم بابیان این‌که خدمت به آیین حق و بندگان خداوند از اهداف اصلی حکومت امام علی (ع) است، گفت: حکومتی از منظر دین ارزشمند است که در راستای این دو هدف مقدس حرکت کند و کارگزارانی در نظام اسلامی درشان نظام‌اند که این دو هدف را با تمام وجود باور کرده باشند و در این راستا حرکت کنند.
حجت الاسلام محمد علی  لیالی امام علی

تشکیل حاکمیت در الگوی سیاسی اسلام همواره افق رفتارهای و کنش‌های فردی و اجتماعی فقهای جهان اسلام را شکل داده است تا جایی که با مشاهده کوچک‌ترین زمینه مطلوب فقهای بزرگ جهان اسلام اقدام به تقویت پایگاه‌های مردمی در مراتب گوناگون از مدل‌های حاکمیت کرده‌اند بر این مدار امام راحل در حساس‌ترین نقطه از تاریخ که ظلمت مطلق تمام نورانیت زیست معیار اسلامی را تهدید می‌کرد، اقدام به طراحی نظامی با ماهیت اسلامی‌کرد که با تکیه‌بر بینش انقلابی مؤمنان در عرصه‌های جهان با الگویی کامل ظهور و بروز کرد در چنین شرایطی رهبر معظم انقلاب همواره در طول تاریخ انقلاب پس از تجربه دفاع مقدس در حال ترسیم حدود نظام اسلامی و تعریف الگوی نوینی از مبانی مرزهای بین‌المللی انقلاب بوده است.

دشمن مادی نظام الهی اسلامی ایران همواره از ابعاد گوناگون ابن نظام و ارزش‌های آن را موردحمله مستقیم خود قرارداده است که تشکیک در اذهان عمومی یکی از این فتنه‌های پلید بوده است در بخش اول این گفت‌وگوی تفصیلی به ماهیت نظام اسلامی و الگوی تعامل آن با روزنه‌های فساد خیز قدرت پرداخته شد در ادامه سعی شده است که برخی از ابعاد حقوقی حاکمیت اسلامی موردنقد و بررسی قرار گیرد.

 

 

حجت‌الاسلام‌والمسلمین محمدعلی لیالی در گفت‌وگوی تفصیلی با خبرنگار خبرگزاری رسا، به بررسی ابعاد گوناگون حاکمیت اسلامی در عصر غیبت امام عصر (عج) پرداخت و اظهار داشت: اساساً تفکر و اندیشه‌ای که معتقد باشد هر قیامی قبل از قیام امام عصر (عج) از منظر دین پذیرفته نیست یک اعتقادی باطل است این در حالی است که باطل بودن این اعتقاد را می‌توان با طرح مبانی نظری مستدل قرآنی نقض کرد.

رسا ـ برخی قائل‌اند برای حفظ اسلام نیازمند تشکیل حکومت اسلامی نیستیم بلکه این حوزه و علمای اسلام هستند که اسلام را از صدر اسلام تا امروز حفظ کرده‌اند نه حکومت‌ها، آیا این سخن صحیح است؟

استاد سطح عالی حوزه علمیه قم با اشاره به این‌که چند چالش اساسی در اعتقاد سکوت تا قیام امام عصر(عج) وجود دارد، عنوان داشت: دین دارای احکام فردی و اجتماعی است؛ برای مثال احکامی از قبیل معاملات، تجارت، حدود و دیات از احکام اجتماعی دین است بر این اساس وظیفه جامعه متدینان در امور اجتماعی چیست؟ در غیاب امام معصوم آیا باید احکام الهی نیز تعطیل شود؟ عقل محض به چنین سؤالاتی پاسخ نقض خواهد داد.

احیاء ارزش‌های الهی هویت اصیل تشکیل حاکمیت دینی است

باید توجه داشت که جامعه اسلامی در سیاق رفتارهای اجتماعی خود ممکن است که اختلافاتی را پیش رو داشته باشد باید توجه داشت که اختلافات برای حل شدن نیاز به حضور بزرگانی در مسند قضا دارد؛ در چنین شرایطی سؤال عقلی از معاندان این است که مگر الگوی حاکمیت و حکومت غیر از اجرای قضاوت و اجرای احکام الهی است بر این اساس غیبت امام عصر (عج) و از سوی دیگر مسائل مرتبط به جامعه اسلامی مقدمه تأیید بر شکل دادن الگوی حاکمیت اسلامی است چراکه اگر از سوی دشمنان بر جامعه اسلامی حمله‌ای صورت پذیرد! جامعه اسلامی با کدام ساختار و قدرت به دفاع از حریم خود برخیزد این در حالی است که اسلام ناب لشکر و سپاه را برای دفاع از حریم امت توصیه کرده است.

برپایی حاکمیت دینی هویت و اصالت احیاء ارزش‌ها و احکام الهی است باید توجه داشت که عقل از ما می‌پرسد که چه معنایی دارد که فقها و متشرعان به دین الهی توان به دست گرفتن حاکمیت و قدرت را برای احیاء ارزش‌های الهی داشته باشند و از این امر واجب امتناع کنند.

 

 

سؤال منطق زندگی بشری این است که اگر در جامعه‌ای حاکمیت دینی برقرار باشد بهتر است یا حاکمیت غیردینی؟ حاکمیت نیاز اولیه بشر است؛ بنابراین در شرایط مطلوب قیام و احیاء ارزش‌های الهی و ایجاد حاکمیت الهی از اساسی‌ترین مؤلفه‌های یک حاکمیت الهی است.

در جامعه اسلامی منتظران باید چه عملی را انجام دهند؟ آیا حق تشکیل حکومت دینی ندارند! احیاء فرمان‌ها احکام دینی یکی از تکالیف مؤمن است سؤال اساسی این است که چگونه باید فرمان‌ها اجتماعی و احکام عموم امت اسلام بدون وجود بستر حکومتی اجرا شود.

حکومت دینی زمینه شکل‌گیری حکومت عدل جهانی است

باید توجه داشت که در برخی از منابع دینی وقوع ظهور متوقف بر ایجاد زمینه پذیرش ظهور توصیف‌شده است؛ سؤال اساسی این است که زمینه پذیرش ظهور چیست چه مؤلفه‌هایی باید جامعه اسلامی داشته باشد که ظهور واقع شود. زمینه‌سازی برای حکومت مصلحان بر چه مداری استوار است؟ پاسخ به این سؤالات نشان از آن است که حاکمیت دینی یک ضرورت است.

باید توجه داشت که تکیه بحث معاندان بر این هویت استوار است که برخی معتقدند که زمینه ظهور گستردگی فساد است این در حالی است که شرع مقدس اسلام گستردگی فساد را بر مؤمن مکلف حرام دانسته است؛ معقول نیست که شرع مسأله ای را حرام بداند و آن را زمینه تحقق حکومت عدل الهی توصیف کرده باشد.

نتیجه اولیه این سؤالات منطقی بر این مدار استوار است که یک جامعه منتظر باید زمینه‌های اولیه عدل و داد را داشته باشد تا ظهور حضرت حجت (عج) شکل بگیرد؛ بنابراین برپایی حاکمیت دینی مقدمه حکومت عدل جهانی است.

رسا ـ آیا تشکیل حکومت اسلامی مصداق افراط‌وتفریط است؟ به عبارتی آیا علمای دینی که برای اصلاح جامعه حکومت دینی تشکیل می‌دهند در این زمینه افراط می‌کنند؟

در تشریح و تبیین برخی از هویت و معانی به نکاتی باید توجه شود همچنان‌که از منظر شرع مقدس اسلام تمسک به نص احکام دینی وجوب عینی دارد؛ در چنین ساحتی محکوم کردن مکلف به‌افراط معنایی ندارد، وقتی شرع مقدس تکلیفی را واجب می‌داند چنین وجوبی برای مکلفان انجام نص فعل شرعی است بر این مدار نمی‌توان گفت که در تقوا افراط نکنید این ادبیات و گفتمان اساساً در مفاهیم دینی غریبه و بی‌معنا است اساساً مؤمن در دست‌یابی به فضیلت باید مجاهدت کند معنایی ندارد که ما بگوییم در اجرای احکام افراط نکنید.

افراط‌وتفریط در عمل به وظیفه منطق باطلی از منظر شرع است

از منظر شرع مقدس اسلام اموری که واجب توصیف‌شده است باید مؤمن به تکلیف شرعی خود عمل کند برای مثال جهاد واجب است اگر مؤمن تکلیف به جهاد شد در این تکلیف چگونه نباید افراط کند؟ آیا اساساً اینکه در پشت جبهه حاضر شود و به بهانه عدم افراط به خطوط مقدم توجهی نکند به این اقدام عقلانیت گفته خواهد شد؟ اگر این‌گونه باشد اساساً جهادی شکل نگرفته است؛ چنین رفتاری زمانی حکم انفعالی در مقابل جهاد را می‌گیرد که قرآن کریم از شهادت تعبیر لقا الله دارد در چنین تعبیری که در نص قرآن کریم آماده آیا اساساً افراط معنایی دارد برمدار چنین نگرشی ما معتقدیم که تشکیل حاکمیت و حکومت واجب عینی برای مؤمن است بر این اساس حاکم اسلامی در اداره حکومت نیازها و مصالح جامعه را در نظر می‌گیرد.

 

 

بهتر است موضوع با مثالی بهتر موشکافی شود؛ قرآن کریم چنین شرایط حضور در جبهه و الگوی عملکرد مکلف را ترسیم کرده است که «وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَکَّلْ عَلَي اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ؛ و اگر به صلح و آشتی گرایند، تو نیز بدان بگروی و بر خدا توکل کن که مسلماً اوست شنوا و دانا.» هدایتگری قران کریم نشان از آن است که حتی پس از اعلام صلح از سوی دشمن باید هوشیار بود و آثار فریب دشمن را نباید با عنصر غفلت بر جامعه اسلامی بار شود بر این مدار ادبیات مذاکره با دشمن از سوی تعالیم شرع در الگوی جهاد اسلامی و مقاومت ادبیاتی نفوذی و غیردینی است چراکه مذاکره ادبیات غالب نیست ادبیات مغلوب است.

متأسفانه تفکری که فرزندان و جوانان مؤمن انقلابی را متهم به افراطی‌گری می‌کنند معتقدند که شما جوانان به امور کاری نگرفته و می‌گویند که ما ژنرال‌های خسته پشیمان و پیرهای از نفس افتاده به مذاکره برای تعالی جامعه چنگ می‌زنیم این ادبیات نوعی پذیرش غلبه دشمن است و متأسفانه در ادبیات برخی از دولتمردان ما نفوذ کرده است.

رسا ـ  برخی این سخن را با استناد به خطبه 69 نهج‌البلاغه و حدیث از پیامبر (ص) (اصول کافی، ج 8 ص 361) که به بهانه اصلاح امور مردم، نباید خود را در شرایطی قرارداد که فرد به دامن فساد افتد و بااین‌وجود می‌توان گفت که حکومت و حکومت‌داری هم نمونه‌ای از دامن فساد است. این سخن را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ مدل حکومت در این حکومت دینی به چه صورت است؟ و اگر در یک حکومت دینی انحرافی رخ داد چگونه می‌توان آن را اصلاح کرد؟

برای درک الگوی و مدل حاکمیت اسلامی باید به تفسیر نوع نگاه حضرت رسول اکرم (ص) و امیرالمؤمنین نسبت به حاکمیت و حکومت پرداخت چراکه سؤال ما از تاریخ این است که پیامبر اکرم (ص) در طول حاکمیت خود در دوران مدینه فاضله مدل و الگوی حاکمیتی پیامبر اکرم (ص) چه بوده است؟ چرا پیامبر از سوی قرآن اسوه و الگو برای تمام مؤمنان است؛ اسوه بودن پیامبر اکرم (ص) برای مؤمنان در عرصه حاکمیت دینی پیام‌های روشنی دارد برای مثال امیرالمؤمنین به‌عنوان مظهر و نماد حاکمیت اصلی اسلامی الگوی حاکمیت را چگونه به تاریخ آموخته است؟ برای دریافت حقایت باید به این نکته توجه داشت که حکومت «هدف» نیست «وسیله» است.

الگوی حاکمیت دینی الگوی خدمت به خدا و خلق خداست

تاریخ و اسناد گواه داده است که در بیان امام علی(ع) عبارت است از «حکومت ازآن‌رو که از دید دنیاپرستان ریاست، آقایی و مسند و منصب است، ارزشی ندارد. آن‌قدر که حتی از آب بینی بز و استخوان خوک در دست جذامی و برگ جویده ای که دردهان ملخی باشد نیز بی‌ارزش‌تر است. از دیدگاه امام عارفان اصل حکومت و امارت اگر برای هدفی والا و انسانی نباشد، از «کفش کهنه وصله‌دار» نیز بی‌ارزش‌تر است.»

این در حالی است که ارزش حکومت از دیدگاه مولا به آن است که حاکمیت پلی برای خدمت به خداوند و بندگانش باشد، چنانکه به‌صراحت می‌فرمایند «و الله لهی احب الی من امرتکم هذه الا ان اقیم حقا او ادفع باطلا؛ به خدا سوگند همین کفش بی‌ارزش برایم از حکومت بر شما محبوب‌تر است، مگر آن‌که حقی را به پادارم یا باطلی را دفع نمایم.»

 

 

هدف از حاکمیت دینی اهدافی والا و مبارزه گر با فساد است چراکه هدف از حاکمت از منظر امام علی (ع) چنین توصیف‌شده است که «اللهم انک تعلم انه لم یکن الذی کان منا منافسة فی سلطان و لا التماس شی ء من فضول الحطام ولکن لنرد المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک فیامن المظلومون من عبادک و تقام المعطلة من حدودک؛ پروردگارا، تو می‌دانی آنچه ما انجام دادیم نه برای این بود که ملک و سلطنتی به دست آوریم و نه برای این‌که از متاع پست دنیا چیزی تهیه کنیم، بلکه برای این بود که نشانه‌های از بین رفته دینت را بازگردانیم و صلح و مسالمت را در شهرهایت آشکارسازیم تا بندگان ستمدیده‌ات در ایمنی قرار گیرند و قوانین و مقرراتی که به دست فراموشی سپرده شد بار دیگر عملی گردد»

حاکمیت دینی مسئولیت است نه مصونیت

باید توجه داشت که در این ادبیات خدمت به آیین حق و بندگان خداوند از اهداف حکومت امام علی (ع) است؛ بر این مدار حکومتی از منظر دین ارزشمند است که در راستای این دو هدف مقدس حرکت کند و کارگزارانی در نظام اسلامی درشان نظام‌اند که این دو هدف را با تمام وجود باور کرده باشند و در این راستا حرکت کنند.

باید به این حقیقت توجه داشته باشند که امام علی (ع) در خطبه شقشقیه یکی از اهداف حاکمیت دین را خدمت به مظلومان و محرومان توصیف می‌کند تا جایی که می‌فرمایند «اما والذی فلق الحبة و برا النسمة لولا حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر و ما اخذ الله علی العلماء الا یقاروا علی کظة ظالم و لا سغب مظلوم لا لقیت حبلها علی غاربها؛ آگاه باشید سوگند به خدایی که دانه را شکافت و انسان را آفرید، اگرنه این بود که جمعیت بسیاری گرداگردم را گرفته و به یاری‌ام قیام کرده‌اند و ازاین‌جهت حجت تمام‌شده است و اگر نبود عهد و مسئولیتی که خداوند از دانشمندان هر جامعه گرفته که در برابر شکم‌خواری ستمگران و گرسنگی ستمدیدگان سکوت نکنند، من مهار شتر خلافت را رها می‌ساختم و از آن صرف‌نظر می‌کردم»

حکومت خدمتگزار معیار حاکمیت دینی است بر این اساس وقتی بینش کارگزار حکومت اسلامی این‌گونه شد که «مسئولیت» «امانتی» است که برای خدمت به مردم به او واگذارشده است، مردم را «ارباب» خود می‌داند نه خود را «ارباب» آن‌ها؛ بر این اساس در برابر آن‌ها متواضع و فروتن است و برخورد مردمی با آن‌ها خواهد داشت.

رفتار استبدادی نقطه مقابل حاکمیت دینی است

همین سفارش به کارگزاران امام علی (ع) در کلام ایشان صراحت شده است چنانکه در عهدنامه مالک اشتر چنین آمده است «واشعر قلبک الرحمة للرعیة والمحبة لهم و اللطف بهم و لاتکونن علیهم سبعا ضاریا تغتنم اکلهم فانهم صنفان اما اخ لک فی الدین او نظیر لک فی الخلق؛ و دلت را سرا پرده رحمت به بندگان خدا و محبت و لطف به آنان ساز و همانند درنده نسبت به آنان مباش که خوردن آنان را غنیمت شماری! زیرا «رعیت» (مردمی که در پوشش حکومت‌اند) بر دو گروه‌اند یا برادر دینی تواند و یا انسان‌هایی همانند تو» این در حالی است که در فراز دیگر از برخورد متکبرانه منع کرده است چنانکه فرموده است «و لاتقولن انی مؤمر آمر فاطاع فان ذلک ادغال فی القلب و منهکة للدین و تقرب من الغیر؛ و هرگز مگو که من مأمورم و بر اوضاع مسلط! امر می‌کنم و باید اطاعت شوم! (برخورد دیکتاتور منشانه با مردم نداشته باش) که این موجب خرابی دل و دین و زمینه‌ساز دگرگونی (برخورد مردمی) خواهد شد»

الگوی حاکمیت را همچنین می‌توان دریکی از نامه‌های امام علی (ع) جست‌وجو کرد تا جایی که در این نامه به‌صراحت آمده است «لا یکن لک الی الناس سفیر الا لسانک و لا حاجب الا وجهک و لا تحجبن ذا حاجة عن لقائک بها فانها ان ذیدت عن ابوابک فی اول وردها لم تحمد فیما بعد علی قضائها؛ و نباید بین تو و مردم واسطه و سفیری جز زبانت و حاجب و پرده‌ای جز چهره‌ات باشد (مستقیم و رودررو با مردم سخن بگو و چهره به چهره با آنان رفتار کن تا به‌راحتی درد دل‌های خود را گفته و از طرفی بتوانی مشکلات خود را برای آنان بیان کنی) و هرگز افراد حاجتمندی که با تو کاردارند از ملاقات خود محروم مساز که اگر آن‌ها از آغاز از در خانه‌ات رانده شوند حل مشکل آن‌ها بعداً جبران آن نخواهد کرد.»

از همه این اوصاف می‌توان دریافت که نوع نگاه قرآن، پیامبر کرم (ص) و امام علی (ع) و به‌طور کل اهل‌بیت علیهم‌السلام به حکومت نگاه غنیمتی نیست نگاه به حکومت همان‌گونه که اشاره شد حکومت برای خدمت است در چنین نگاهی رابطه بین فساد و حکومت اساساً وجود ندارد؛ این در حالی است که باید ابرازهای بازدارنده از فساد دلت مردان در حاکمیت وجود داشته باشد که اسلام ناب چنین روندی را نسبت به اصل حاکمیت خود در نظر دارد چنانکه جهاد با نفس، رابطه باخدا و استغفار ابزارهای بازدارنده از خیانت و فساد است./837/ ۴۰۲/ص

پایان‌بخش دوم

 

محمد جعفری
ارسال نظرات