برندگان بحران در خلیج فارس
به گزارش خبرگزاری رسا، محمد بن سلمان که به تازگی قدرت را رسما در عربستان به دست گرفته است، چندی پیش اعلام کرد که باید جنگ به داخل ایران کشیده شود. بی تردید بن سلمان این تهدید را بیهوده مطرح نکرده است و این تهدیدش لغزش و اشتباه زبانی نیز نیست. انتقال جنگ به داخل ایران توسط عربستان آنطور که بن سلمان به آن اشاره کرد، به معنی تزریق میلیاردها دلار پول و هزاران تن سلاح برای ناامن کردن ایران است، یعنی همان کاری که سعودی ها در سوریه انجام داده اند. این گفته ها نشان داد که تهدید ایران از سوی مقامات سعودی وارد مرحله جدید و خطرناکی شده است، به گونه ای که به نظر می رسد یک یا چند کشور در حال زمینه چینی جنگ بین دو طرف هستند که مقدمه درگیر شدن سراسر منطقه است.
ایجاد جو بی ثباتی و نگرانی ناشی از جنگ در وهله نخست باعث فرار سرمایه و سرمایه گذاران از منطقه می شود. مجله اکونومیست پیش بینی کرده است که در صورت افزایش احتمال درگیری در منطقه، ۵۰ درصد از سرمایه گذاری های داخل عربستان و کشورهای منطقه به پناهگاه های امن غرب انتقال داده می شود و صاحبان این سرمایه ها نیز به دنبال به دست آوردن تابعیت اروپایی و آمریکایی خواهند بود.
با همه این تفاسیر اما ولیعهد جدید عربستان در تلاش است با استفاده از حمایت ترامپ به مقابله با ایران بپردازد. این سیاست به خودی خود نگران کننده است؛ زیرا خطر بروز درگیری های نظامی را به دنبال خواهد داشت. این سیاست آل سعود در درجه نخست گریبان خود عربستان را خواهد گرفت و در ادامه باعث پیچیده تر شدن اوضاع و متضرر شدن کشورهای منطقه می شود.
سیاست های آل سعود در منطقه به اینجا ختم نمی شود، عربستان با درگیری علیه قطر اوضاع منطقه را بیش از پیش وخیم کرده است. وزیر خارجه قطر نیز مهلت سه روزه ای به کشورهای عربستان،امارات، بحرین و مصر داد که در صورت عدم لغو تحریم های دوحه از شورای همکاری خلیج فارس خارج خواهند شد. این پیام قطر به منزله فروپاشی آنی این شورا و یک نوع اعلان جنگ مستقیم به کشورهای مزبور است. البته این جنگ ماهیتی نظامی ندارد و بلکه براساس رویکردی سیاسی است.
در نتیجه باید گفت عربستان سعودی با استراتژی خامی که در خلیج فارس در پیش گرفته است، باعث واگرایی بین کشورهای اسلامی شده و همگرایی اسلامی را به رویایی دست نیافتنی تبدیل کرده است. در مجموع عربستان با آغاز جنگ علیه یمن، مواضع خصمانه بر علیه ایران و در نهایت با ایجاد چالش با قطر منطقه را به سوی بحران سوق می دهد که این بحران تبعاتی برای کشورهای منطقه و منافعی برای برخی از کشورها به همراه دارد.
۱- گسترش ناتو به خلیج فارس
شکل گیری و تقویت ناتوی عربی به رهبری عربستان با هدایت آمریکا صورت گرفته است. ایالات متحده قصد دارد با تقویت نقش بازیگران منطقه ای و حاشیه ای بر قدرت عمده منطقه یعنی ایران فشار وارد کند. در این راه واشنگتن در تلاش است تا از طریق ایجاد بحران و تنش در منطقه، سناریوی گسترش ناتو به خلیج فارس را آغاز کند. این بدان معناست که آمریکا قصد دارد با گسترش ناتو به خلیج فارس، ترکیه و رژیم صهیونیستی را به ائتلاف عربی متصل کند و با تهدید جلوه دادن ایران، روابط این کشورها را با رژیم صهیونیستی عادی کند.
۲- گسترش صادرات نفت و گاز آمریکا و روسیه
تنش دیپلماتیک میان عربستان و قطر موجب شده است که صادر کنندگان آمریکایی گاز طبیعی جای پای بیشتری در عرصه جهانی داشته باشند. تانکرهایی که حامل گاز مایع طبیعی از قطر بودند، پس از وقوع این تنش مناطق کاری خود را تغییر داده اند. به رغم بسیاری از محموله های گاز مایع، عرضه آمریکا با قراردادهایی که در آن ها مقصد مشخص شده است، محدود نمی شوند و این باعث می شود صادرات آمریکا به عنوان یک منبع قابل انعطاف سوخت به شمار رود. با افزایش تنش ها، صاحبان کشتی های آمریکایی شاهد افزایش تقاضا برای عرضه زیاد از ذخایر شیل این کشور خواهند بود.
تئو ماتسوفولوس، کارشناس کشتیرانی در آتن می گوید: «در صورت یک رویداد نظامی در خلیج فارس مسیر عرضه نفت به شدت از هم گسیخته می شود. زمانی که بازارها در نقطه بحرانی قرار دارند حساس تر هستند و وقایع را شدیدتر از زمان ثبات تفسیر می کنند. لازم نیست تنگه هرمز کاملا بسته شود، پیش بینی بسته شدن این تنگه و احتمال اختلال در عرضه نفت، موجب آشفتگی می شود و قیمت نفت خام را بالا می برد. قیمت نفت به بالای ۶۰ دلار خواهد رسید». این مساله مطمئنا یک سناریوی رویایی برای فعالان حوزه نفت شیل آمریکا است، زیرا آن ها به منظور پر کردن خلا به وجود آمده از کمبود عرضه نفت خاورمیانه، با سرعت هرچه بیشتر نفت تولید خواهند کرد.
به همین دلیل بزرگترین برندگان، فعالان حوزه نفت شیل آمریکا خواهند بود. واشنگتن به زودی قادر خواهد شد برای جبران کسری تجاری خود تامین مالی کند و جایگاه خود را به عنوان یک صادرکننده عمده نفت مستحکم تر کند. هرچه این بحران احتمالی خلیج فارس بیشتر طول بکشد، سهم بازار شرکت های آمریکایی بیشتر افزایش خواهد یافت، زیرا علاوه بر قیمت ها و کالاها، ثبات سیاسی آمریکا می تواند به عنوان ضامن عرضه بدون دردسر نفت به مشتریان فراوان عمل کند.
روسیه نیز احتمالا با این سناریو موافق است، زیرا قیمت بالاتر نفت به نفع تولیدکنندگان نفت این کشور هم هست. از طرف دیگر بحرانی که منجر به اختلال در صادرات گاز توسط کشورهای این منطقه شود، موجب رضایت مسکو خواهد بود و تقاضای گاز از این کشور را افزایش خواهد داد.
۳- بهره برداری رژیم صهیونیستی
بدون شک بیش از همه در شرایط کنونی رژیم صهیونیستی از اختلافات و درگیری های داخلی در منطقه سود می برد. هرچند زمزمه هایی از برقراری ارتباط بین کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی به گوش می رسد، اما واقعیت این است که اسرائیل بزرگترین برنده اختلافات مسلمانان با یکدیگر است. این رژیم یقینا به دنبال دستاوردهایی است که از طرح مهم منطقه ای اش که ایجاد انقلابی ریشه ای در مسیر تحولات منطقه ای است نهایت استفاده را ببرد. رژیم صهیونیستی امیدوار است این تحولات منجر به تاسیس «پیمانی منطقه ای» به اسم مبارزه با تروریسم شود که در آن تمامی طرف های دشمن با طرح اسرائیل یعنی ایران، حزب الله و جنبش حماس را هدف قرار دهد.
۴-شکل گیری مسابقه تسلیحاتی در منطقه
قدرت های بزرگ و در راس آن ها ایالات متحده آمریکا که وابستگی شدیدی به درآمدهای حاصل از فروش تسلیحات دارند، همواره تلاش می کنند تا به طرق مختلف سلاح های انباشته شده در انبارهای خود را به فروش برسانند. در برهه ای صدام را به جان ایران می اندازند و زمانی داعش را برای نیل به اهداف خود به وجود می آورند و سلاح های ویرانگری را برای مقابله با داعشی که خود متولد کرده اند به منطقه سرازیر می کنند و زمینه ناآرامی، جنگ و بی ثباتی را به وجود می آورند.
علاوه بر این ها واشنگتن با تهدید نشان دادن ایران برای کشورهای منطقه، همواره توانسته است قراردادهای تسلیحاتی پرسودی را با این کشورها به امضا برساند که جدیدترین آن در اولین سفر خارجی ترامپ با عربستان به امضا رسید. در نتیجه قدرت های منطقه برای عقب نماندن از یکدیگر به طور ناخواسته وارد مسابقه تسلیحاتی پرهزینه ای می شوند که تنها برنده آن کشورهای فروشنده سلاح می باشند.
در مجموع می توان گفت تنش های به وجود آمده در منطقه بیش از همه منافع سیاسی واقتصادی عظیمی برای آمریکا و اسراییل خواهد داشت و در صورت هرگونه جنگ جدید در منطقه باید منتظر جنگی به وسعت بین المللی بود./۹۹۴/ب۱۰۱/ف
محمد محمدی