۲۰ آذر ۱۳۹۶ - ۱۹:۱۰
کد خبر: ۵۴۲۷۹۴

دو خبر از انتشارات کتاب جمکران

انتشارات کتاب جمکران چاپ دوم کتاب رسول ابلیس و چاپ اول کتاب آواز؛ بچه؛ آتش را منتشر کرد.
دو

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، انتشارات کتاب جمکران چاپ دوم کتاب رسول ابلیس نوشته محمدمهدی سلمان‌پور و چاپ اول کتاب آواز؛ بچه؛ آتش نوشته اکبر صحرایی را منتشر کرد.

رسول ابلیس؛ نگاهی به تحریفات مدعی یمانی احمد اسماعیل بصری

پیشینه ادعای مهدویت به درازای تاریخ اسلام است. انگیزههای مختلف دنیوی سبب میشد تا افرادی برای خود یا دیگران، مدعی مهدویت شوند. معاویه قدیمی‎‎ترین این ادعاها را داشت؛ جاعلان حدیث در تقابل با نفرینهای متعدد رسول خداصلی‌الله‌علیه‌وآله، حدیثی به این مضمون جعل کردند که پیامبر خدا دعا کرده تا او «مهدی» باشد چنین که این سخن نیز از کیسه جعل سر بر آورد که اگر معاویه را می‌دیدید، میگفتید این مهدی است. حتی خود مخالفان نیز درباره این روایات جعلی مناقشه و تردید دارند.

متن تقریظ استاد شیخ علی‌اکبر مهدی‌پور:

جالب‌ترین، جامع‌ترین و پربارترین اثری که تاکنون در این رابطه (نقد فتنه احمد اسماعیل) منتشر شده است، کتابی است که اینک روی دستان شماست.

مهم‌ترین شاخصه این کتاب، روح پژوهشگری خستگی ناپذیر مؤلّف آن می‌باشد. مؤلّف محترم که از علمای عامل و فضلای کامل حوزه می‌باشد و عمده آثار ایشان به نقد و بررسی آثار منحرفان اختصاص دارد، در این کتاب سخنان پوچ و بیهوده شیّاد زمان و پیروان نادان او را با حوصله، انصاف و دقّت ستودنی بررسی کرده، پاسخ دندان شکن به بافته های این گروه فتنه‌گر داده است.

مؤلف کتاب در ایام اشتغال به تألیف این اثر به چندین شهرستان سفر کرده، نسخ خطی کتاب‌های مورد سوء استفاده یاوه سرایان را پیدا نموده، عکس گرفته و تصویر آنها را در جای جای این کتاب آورده است. حتی یک بار نیز برای مراجعه به برخی از آثار خطی به نجف اشرف مشرّف شده و از نسخ خطی کتابخانه‌های عمومی نجف نیز استفاده نموده است.

برشی از کتاب:

ابومنصور عجلی، از غالیان معاصر امام باقر علیه‌السلام بود که احمد اسماعیل شباهت‌های بسیاری به او دارد؛ عجلی که فرقه منصوریه منسوب به او بودند، ادعا کرد که امام باقر علیه‌السلام او را وصی خود قرار داده است. او فردی بی سواد بود و غیر از پیروان خویش را تکفیر می کرد و مشرک می‌دانست و اصحابش را به کشتن آنان فرمان می‌داد، چنان که سیره احمد اسماعیل نیز چنین است.

نکته قابل توجه، ادعای کشف و شهود توسط او و تعبیر صریح امام صادق علیه‌السلام درباره او است؛ کشی این مطلب را درباره وی روایت کرده که خلاصه آن چنین است:

حفص بن عمرو نخعی گفت: نزد امام صادق علیه‌السلام نشسته بودم مردی به ایشان گفت: فدایتان شوم! ابومنصور برایم حدیث کرد که او به سوی پروردگارش بالا برده شد و خدا بر سر او دست کشید و به فارسی به او گفت: ای پسر! پس امام صادق علیه‌السلام فرمودند:… ابلیس به او نشان داده شده و به سوی او بالا رفته است؛ همانا ابومنصور رسول ابلیس است، خدا ابومنصور را لعنت کند، خدا ابومنصور را لعنت کند، خدا ابومنصور را لعنت کند.

و این تعبیر اکنون بیش از هر کسی برازنده دروغگوی مفتری است که خود را رسول امام زمان علیه‌السلام و وصی ایشان می خواند؛ حال آن که او عجلی زمان، سفیر شیطان و رسول ابلیس است.

انتشارات کتاب جمکران چاپ دوم رسول ابلیس را در 304صفحه و قیمت15000تومان منتشر کرده است.

 

آواز؛ بچه؛ آتش؛ تنها رمان دربارۀ زندگی شهید محراب آیت ‌الله دستغیب و چگونگی نفوذ ساواک در بیت علماء

20 آذر هر سال یاد آور مردی از تبار انبیاء و اولیای الهی است. مردی که به اذعان همه شاگردان و نزدیکان و دوستان اسوه صبر و پرهیزگاری و مجاهدت بود.

شهيد آيت الله سيد عبدالحسين دستغيب در شب عاشوراي 1292 شمسي در شهر شيراز ، در يك خانواده روحاني پاي به عرصه وجود گذاشت. اين تولد مبارك در خانه اي محقر در يكي از كوچه هاي قديمي شيراز، كنار بازار مرغ كه امروز «خيابان احمدي » ناميده مي شود، صورت گرفت. ولادت او در شب عاشورا، سبب گرديد كه به «عبدالحسين» مسمي شود و حياتش مصداق بارزي از نام شريفش گردد و در 20 آذر 1360 به دست عوامل فریب خورده منافقین شهد شیرین شهادت نوشید.

هنوز فریادهای این عالم وارسته بر علیه ظلم و تعدی حکومت شاهنشاهی به گوش می‌رسد و دلیری و شجاعت ایشان در مبارزه با جشن هنر شیراز زبان زد است.

«اکبر صحرایی» یکی از هزاران دلداده این شهید بزرگوار در رمان «آواز، بچه، آتش» به بیان گوشه‌ای از زندگی این شخصیت بی نظیر  پرداخته است.

شخصیت اصلی رمان صحرایی، مردی به نام نادر اتابکی است که بر اساس نام مستعار نادراتابکی که در زیر گزارش‌های موجود از بیت شهید دستغیب در اسناد ساواک ثبت شده، در ذهن نویسنده شکل گرفته است.

بنابر مستندات ساواک قبل ازانقلاب فردی با نام مستعار اتابکی مامور می‌‌شود در بیت شهید دستغیب نفوذ کند و گزارش‌های بیت را به صورت روزانه و هفتگی به ساواک ارائه دهد.

شخصیت نادر اتابکی که نامش بر اساس مستندات ساواک انتخاب شده، ساخته ذهن نویسنده است اما اتفاقاتی که با توجه به حضور او در داستان رخ می‌دهد، منطبق بر زندگی شهید دستغیب بوده و کاملا واقعی است.

این رمان ۲ دفتر دارد. شخصیت اتابکی در دفتر اول رمان، از آینده به گذشته روایت می‌کند که از هنگام انفجار تروریستی و شهادت آیت الله دستغیب آغاز شده و تدریجا تا سال ۵۷ به عقب می آید. در دفتر دوم رمان است که مخاطب با شخصیت راوی آشنا می شود.

برشی از کتاب:

مرد چاق رفت و پشت میزش قرار گرفت. اتابکی پوشه شماره یک را برداشت و پشت میزی که شباهت به میز مطالعه کتابخانه داشت، نشست. پوشه را روی میز گذاشت و رفت طرف پنجره بایگانی. چشم انداخت به باغ بزرگی که طول و عرض ساختمان مرکزی را پوشانده بود. درختان باغ، بلند و لخت بودند: «دستغیب و من! تو خوابم فکرش رو نمی کردم. امنیت ملی، میهن دوستی، دستغیب، روحانیت، چه جور می شه اینا رو مقابل هم قرار داد؟ امثال آقای دستغیب برای چی مقابل رژیم قرار می گیرن؟ برای منافع کی تلاش می کنن؟ چرو منو رو ئی پرونده گذاشتن؟ دلیلی داشته لابد! امثال دستغیب تحریک شدن؟! اونم تحریک بیگانه؟! کدوم بیگانه؟ مامور دولتم و حقوق بگیر. باید به وظیفم عمل کنم. به پیشرفتم فکر کنم. همین!»

نشست پشت میز. تا پوشه را باز کرد، عکس دستغیب به چشمش خورد. عکس سیاه سفید، عمامه مشکی و عبایی که معلوم نبود سیاه است یا قهوه ای. عینک طبی به چشم داشت...

انتشارات کتاب جمکران چاپ  اول  کتاب آواز بچه آتش را در ۲۲۴ صفحه و قیمت ۹۰ هزار ریال منتشر کرده است./925/ پ 204/ ش

ارسال نظرات