مروری بر خاطرات "مصطفی خمینی" در یک اثر
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، انتشارات زمزم هدایت یا همکاری ستاد یادواره شهدا و ایثارگران روحانی استان قم، کتاب «شوکران شیرین» را به قلم محمد بهمنی منتشر کرده است.
نویسنده در این کتاب به بیان خاطرات حاج سید مصطفی خمینی پرداخته است.
زیر عنوان «یک تذکر آیین نامهای» درباره مطالب این کتاب چنین آمده است:
... رسم و انتظار کتابهای سیرهنگاری و خاطرهنویسی این است که نظم دارد؛ برای نمونه، از کودکی و نوجوانی به جوانی و میانسالی میرسد، آنچه اکنون پیش روی شماست سیر زندگی یک بزرگ با جزئیات زندگیاش نیست.
نوشتار حاضر میخواهد در یک مسافرت کوتاه شما را با شهید همسفر کند و دقایقی که نه ذهن و نه نگاه که دل و جانت را به زمزمههای شهید بسپار و زندگیات را در ترازوی شخصیت او بسنج.
پس کاستیها کار خود را بشناس و با هدف والای شهید آشنا شو. این کتاب نیست یک سفر است. نویسنده بیهیچ ادعایی از همین ابتدا به سختی راه و ضعف خویش واقف است و از روح بلند آن شهید مدد میگیرد.
کتاب «شوکران شیرین»
نویسنده در این کتاب به بررسی خاطرات : اول سلام، روضهخوانی دونفره، در اوج صفا، جرئت پرسیدن، تعهد رندانه، ترس ساواک، طرح ترور، دروغی که راست شد، بچههای مصطفی، محرم پدر، سرّ مگوی، آخرین سحر؛ شوکران شیرین و شکوه یک مرگ پرداخته است.
خاطره «شکوه یک مرگ» درباره شهادت آیتالله مصطفی خمینی و رفتار امام راحل پس از شنیدن خبر شهادت ایشان است و در یان باره چنین گفته شده است:
تمام یافتهها سیزده ساله رژیم پهلوی شاه پنبه شده بود. تمام کسانی که شاه و اربابان و نوکرانش آنها را مخالف خمینی میدانستند در عزای پسر او ماتم گرفتند. مراجع فاتحه برپا کردند. بعد از سالها فرصتی پیش آمد تا یک بار دیگر با نام خمینی دلها امیدی دیگر یابد.
حوزه نجف، که خاطرات شیرین با مصطفی بودن را مرور میکرد، تا اطلاع ثانوی در ماتم فرو رفت. درسها تعطیل شد. انگشت اتهام به سوی رژیم بود. اما باز روحالله مثل همیشه در اندیشهها دیگر و والاتر بود. تنها پس از چند روز از بزرگان نجف درخواست کرد درسهایشان را شروع کنند. حتی در مجالس ختم پسر یک قطره اشک نریخت. اما در ایران موجی به راه افتاد بود که خبر از طوفانی بینان برانداز برای رژیم داشت.
بایکوت سیزده ساله، اختلافها، دیکتاتوری نظامی و خبری، خفقان فراگیر، همه و همه با خبر مرگ مصطفی خمینی بر باد رفت. شاگردان خمینی و هم کلاسیهای مصطفی برای ختم چهلم او تدارکها دیده بودند. خون در رگهای ایران جریان یافته بود. دوباره قلبها با هیجان میتپید و تمام کسانی که شاه و دربارش آنها را مخالفان خمینی میدانست، اینک، در ماتم پسر بزرگوار او هم دل شده بودند.
حوزه و دانشگاه، روشنفکر و مذهبی محصل و دانشجو بازاری، همه و همه، دوباره در کنار هم قرار گرفته بودند و رژیم، با این کار خود، انقلاب خمینی را از مرزها ایران فراتر برد. شیعیان لبنان و عراق، دانشجویان اروپا و آمریکا، و هر مظلومی که نام خمینی را به سبب خبر مرگ مصطفی میشنید تیری بر قلب شاه و تمام اربابان او بود.
ساواک تصمیم گرفت با انتشار مقالهای توهینآمیز خاک بر چهره خورشید بپاشد؛ ولی موج شهادت مصطفی طوفان به پا کرد. قیام نوزده دی قم، چهلم شهدای قم در تبریز، شور عزای قم و تبریز در یزد، ورامین کاشان و سراسر کشور یک باره پر از نام خمینی شد؛ پر از پیام نجات و این نبود مگر از برکت همان لطف خفیه. و چه زیبا مرگ ناگهانی و مشکوک مصطفی خمینی شهادت نام گرفت؛ چرا که شهیداناند که مرگ ندارند. به راستی، آیا زندگیای باشکوهی مرگ مصطفی میتوان سراغ گرفت.
انتشارات زمزم هدایت کتاب «شوکران شیرین» را با شمارگان ۲۰۰۰ نسخه، در قطع پالتویی و ۳۴ صفحه به قمیت ۱۲۰۰ تومان منتشر کرده است./۹۹۸/ن ۶۰۳/ش