"خاطرات زندگی استاد سید هادی خسروشاهی خواندنی شد"

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، انتشارات کلبه شروق کتاب «خاطرات مستند استاد سید هادی خسروشاهی، مجموعه ای از خاطرات؛ از آغاز زندگی تا سال 1333» را منتشر کرد.
این کتاب جلد سوم مجموعه «حدیث روزگار» است که در آن خاطرات مستند استاد خسروشاهی درباره دو دهه اول زندگی اش آمده و حاصل ده جلسه گفتگوی کارشناسان مرکز اسناد انقلاب اسلامی شعبه قم با ایشان است که در سالهای 1379 و 1380 صورت گرفته است. استاد خسروشاهی در این ده جلسه به موضوعات زیر پرداخته است:
خاندان و آغاز زندگی؛ شرح زندگی ـ نوجوانی؛ آثار، تألیفات، ترجمه ها؛ تکمله شرح زندگی و آشنایی با رجال خسروشاه؛ علمای تبریز، پیشه وری، شاه، حوزه؛ مساجد و تاریخ تبریز؛ فرقه دموکرات آذربایجان، پیشه وری، بی ریا و احمد کسروی؛ نهضت ملی ایران؛ آیت الله بروجردی و حوادث ...؛ آیت الله کاشانی، فدائیان اسلام، جبهه ملی و حزب توده و فرقه دموکرات.
در ادامه هم اسناد و تصاویری خاص و ناب از حوادث دهه 1320 و فعالیتهای دولت پیشه وری و فرقه دموکرات و فهرست اعلام، اماکن آمده است.
تغییر مسیر زندگی پس از آشنایی با آیت الله کاشانی
استاد خسروشاهی در ضمن خاطرات دوران نوجوانی و طلبگی اش از تأثیر ویژه آیت الله کاشانی بر فکر و مسیر تحصیلی خود چنین میگوید: «من یک روز خدمت ایشان رسیدم با مرحوم آقای علی حجتی کرمانی...، به ایشان گفتم که آقا شما که فقه و فقاهتتان مورد قبول همه علمای نجف و بزرگان علما بوده و اگر میماندید، بی تردید یکی از مراجع مسلّم جهان تشیع بودید، چرا نماندید؟ چرا رساله عملیه ننوشتید؟ و چرا در این مسیر حرکت نکردید؟ ایشان فرمودند: "بدبختی مسلمین از نبودن رساله عملیه نیست، این همه ما در نجف و قم و مشهد و تهران رساله عملیه داریم، اگر با عمل با اینها امور مسلمین اصلاح می شد تا حال اصلاح شده بود و لذا من نخواستم رساله ای بر رساله های موجود اضافه شود.. من نجات اسلام و مسلمین را در بیرون راندن سگهای انگلیسی ـ تعبیر همیشگی ایشان در مورد انگلیسیها بود ـ از ایران و کشورهای اسلامی می دانم".»(ص71)
خاطره ای خواندنی درباره روحیات مقام معظم رهبری در ایام جوانی
ایشان در صفحه 90 کتاب در این باره این گونه آورده اند: «از سال 32 به بعد که من به قم آمدم، بیشتر مشغول نوشتن شدم و یادم هست، یک روزی آیت الله خامنهای در مدرسه حجتیه آمدند حجره من، از کثرت یادداشتهایی که بنده در کنار کتابهایم گذاشته بودم درباره مسائل مختلف سیاسی، اجتماعی تا ترجمه های ناقص که آنجا توی پوشههای کاغذی و روزنامهای بود، ایشان تعجب کردند و یک تعبیری داشتند و گفتند: "آقای خسروشاهی، چی می شد اگر در حوزه به دوستانی که خیلی علاقه به مسائل فقه و اصول ندارند و اینجور خدمات فرهنگی را انجام می دهند، لقب آیت الله بدهند، نه اینکه اینها را هو کنند؟..." بعد افزودند: " به این نوع کارهای فرهنگی اهمیت نمی دهند و این باعث می شود که متأسفانه در حوزه همه طلاب بروند سراغ فقه و اصول و کتب فقهی!"
نظر استاد خسروشاهی درباره حضور محمدرضا شاه در تبریز
مردم آذربایجان در آن زمان نسبت به سلطنت و شخص شاه، با توجه به اینکه فقهای ما حکومتها را غاصب و غیر مشروع می دانند، خوشبین نبودند و این اندیشه در ذهن همه مردم بود و فقط استقبال (از شاه) پس از فرار پیشه وری و دموکراتها بود که آن هم در واقع عنوانِ ثانوی پیدا کرده بود، نه اینکه دلیل بر رضایت از حکومت رضاخانی باشد. بالاخص که خود رضاخان را که آدم مُلحد، مُرتد یا یکچنین چیزی می دانستند. به خاطر اعمالی که انجام داده بود و مثلاً گنبد مشهدالرضا7 را به توپ بسته بود و زوّار را در داخل صحن حرم امام رضا7 قتلعام نموده بود و به زور سرنیزه، کشف حجاب کرده بود و... و به دنبال او، مردم به پسرش هم هیچ اعتقادی نداشتند و علما هم در رأسشان.(ص176-177)
نقل خاطره ای از اواخر زندگی رضاخان در جزیره موریس
استاد خسروشاهی در بخشی از کتاب به نقش انگلیسیها در روی کار آوردن رضاخان و فرق رضاخان و محمدرضا شاه می پردازد و خاطره ای جذاب از اواخر عمر رضاخان بیان می کند: «مرحوم استاد محیط طباطبایی می گفت که وقتی رضاخان را تبعید کردند به جزیره موریس، آنجا تک و تنها و نخست با دخترهایش بود و یکی دو نفر هم از اعوان و انصارش همراه بودند و یکی از آنها به آقای محیط نقل کرده بود. ایشان می گفت که رضاخان در آنجا تک و تنها در باغی که در اختیارش گذاشته بودند، راه می رفته در آنجا و دستش را می گذاشته توی جیبش و با خودش حرف می زده، و گاهی مانند دوران شاهی و قُلدری در ایران، پاهاشو می کوبید زمین و می گفت: حضور باهرالنور، اعلیحضرت، قدر قدرت رضاشاه پهلوی، خُلد الله مُلکه و سلطانه؟! بعد خطاب به خودش می گفته: زکّی!
این جمله نشان می دهد که خودش کارهای نبوده، زکّی بوده. او را آورده بودند بعدش برداشتند انداختند بیرون. به هر حال من اعتقاد دارم که او در عمل نشان داد که مزدور بوده و هرچه اربابان می گفتند انجام می داده.(ص 183 و 184)
نظر امام خمینی درباره انحراف حکمی زاده و احمد کسروی
استاد خسروشاهی با ذکر دغدغهاش برای تجدید چاپ کتاب «کشف اسرار» امام خمینی می گوید: بنا به مناسبتی از امام پرسیدم: آقای حکمی زاده مگر قم نبود، مگر آخوندزاده نبود، مگر...؟ پس چرا او اینجوری شد؟ ایشان لبخندی زدند و فرمودند: «این مذاهبی که در ادیان و بالاخص در اسلام ساخته شده اند، اغلب اینها یا همه شان، از «نیمچه ملاها» سرچشمه گرفته اند». بعد فرمودند: «شما ببینید میرزا علی محمد باب درس خوانده حوزه تبریز و نجف، احمد کسروی هم در تبریز ـ اسم بردند ـ درس خوانده و همین حکمی زاده هم درسخوانده قم ... و امثال اینها ـ این سه نفر را نام بردند ـ درس مُلّایی خوانده اند، ولی «لا اله» را خوانده اند، اما «الا الله» را نخوانده اند؛ یعنی بخشی را خوانده اند یک روایتی را خوانده اند، بخش دیگر یا یک روایت دیگر مکمّل آن را ندیده اند و لذا آمدند اینطوری منحرف شدند» و این پدیده ها را، حضرت امام از نقص در معلومات دینی آنها می دانستند؛ یعنی مفهوم آن چنین بود که اگر شما معلوماتتان در اسلام، تشیع کامل باشد به انحراف کشیده نمی شوید، ولی آنهایی که یک بخشهایی را می بینند و یک بخشهایی را نمی بینید، به اینجاها کشیده می شوند.(ص 244 و 245)
استاد خسروشاهی درباره تاریخ زندگی و فعالیت های احمد کسروی نیز می نویسد: تنها چیزی که در نوشته های او دیده نمی شود، انتقاد از رضاخان است. در دوران سلطه رضاخان چگونه داری با استبداد و خرافات و اینچیزها مبارزه می کنی، ولی با رضاخان منشأ همه فسادها کار نداری؟ بلکه داری از او تجلیل هم می کنی. مثلاً از کارهای عام المنفعه ای که انجام داده است و این نشان می دهد که مقامات امنیتی رضاخان هم هوایش را داشتند.(ص239)
مشخصات کتاب
چاپ اول این کتاب در 376 صفحه، قطع رقعی و شمارگان 1000 نسخه و قیمت 12000 تومان منتشر شده است. گفتنی است تاکنون خاطرات مستند استاد خسروشاهی درباره شخصیت ها و جریانات زیر منتشر شده است: علامه طباطبایی، آیت الله طالقانی، علامه سید مرتضی عسکری، امام موسی صدر، آیت الله مشکینی، آیت الله هاشمی رفسنجانی، شهید نواب صفوی، استاد سید جلال الدین آشتیانی، محمدعلی جمال زاده، احمد بن بلا (الجزایر)، دکتر حسن ترابی (سودان)، روژه گارودی (فرانسه)، نشریات مخفی حوزه علمیه قم، تاریخ نگاری معاصر و کودتای 28 مرداد، طرح مرکز فرهنگی اسلامی اروپا، حزب خلق مسلمان و به زودی خاطرات مستند ایشان درباره امام خمینی، شهید مطهری، شهید بهشتی، شیخ آقابزرگ تهرانی، دکتر ابراهیم یزدی، شهدای حرب و محراب و محمدحسنین هیکل (مصر) منتشر می شود.
برای تهیه این کتاب و سایر مجموعه خاطرات مستند استاد خسروشاهی میتوانید در قم به کلبه شروق واقع در ابتدای خیابان صفاییه و در تهران به فروشگاه کتاب مؤسسه اطلاعات واقع در خیابان انقلاب روبروی دانشگاه تهران یا سایت مرکز بررسی های اسلامی (www.iscq.ir) مراجعه نمایید و یا با مرکز پخش کتب در قم با شماره تلفن ۳۷۸۳۸۱۴۴ (۰۲۵) تماس بگیرید/۹۲۵/ ت ۳۰۳/ش