از خاطرات صادقانه "آزاده روحانی" تا "لبخند گمشده"

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، تازههای انتشارات پیام آزادگان در سال ۱۳۹۷ و در آستانه نمایشگاه کتاب اعلام شد، قرار است کتابها در غرفه این انتشارات عرضه شوند.
«اگر میشد به بادبادکها طناب بست»
«اگر میشد به بادبادکها طناب بست» برداشتی آزاد از خاطرات دوران نوجوانی «سیدآزادگان» سید علیاکبر ابوترابی است که توسط «زهره علیعسگری» به نگارش درآمده است.
سید علیاکبر ابوترابی دوره دبیرستان را در مدرسه حکیم نظامی، رشته ریاضی خواند. همان روزها بود که برای رفتن به دبیرستان نیروی هوایی و خلبان شدن مشتاق شده بود. بعد از این که از رفتن به نیروی هوایی منصرف شد، درسش را ادامه داد…
ایشان در تاریخ ۲۶ آذر ۱۳۵۹ به اسارت دشمن بعثی درآمد، رفتار سید علیاکبر ابوترابی در اسارت باعث محبوبیتش در میان اسیران ایرانی شده بود. رفتارش حتی با عراقیها آنقدر خوب بود که بعد از مدتی کمی بین آنها هم مورد احترام قرار گرفت. اسیران، او را هدیه خدا میدانستند…
«اگر میشد به بادبادکها طناب بست» در ۶۰صفحه پالتویی با قیمت پشت جلد ۷۰۰۰ تومان در «سیویکمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران» دراختیار علاقهمندان به این عرصه قرار خواهد گرفت.
کتاب «کلاه قرمزیها» خاطرات بدون اغراق و صادقانه «شیخ عبدالکریم کریمپور»
دیدیم یک شیلنگ باریک سِرُم از سوراخ قفل درِ زندان وارد شد. از جایمان بلند شدیم ببینیم چیست. یکی از بچهها پشت در بود و با نجوا میخواست به ما بفهماند که مقداری آب قند داخل یک ظرف سرم ریخته و لولهاش را فرستاده داخل تا ما آن را بمکیم. به نوبت، سر شیلنگ را در دهانمان میگذاشتیم و مقداری آب قند میخوردیم ولی آنقدر نبود که سیر شویم. همین که میآمدیم مزهاش را بفهمیم، باید میرفتیم کنار و جایمان را به یک نفر دیگر میدادیم. بعضی وقتها هم چندتا بیسکویت داخل آب حل میکردند و ما از شیلنگ آن را مک میزدیم. من وقتی لوله در دهانم بود و میمکیدم به این فکر میکردم که بچهها با چه دردسری شیلنگ گیر آوردهاند و با چه دردسرهای بیشتری، دور از چشم عراقیها آن را به ما میرسانند؛ از خطر این کار برای آنها میترسیدم.
کتاب «کلاه قرمزیها» خاطرات بدون اغراق و صادقانه «شیخ عبدالکریم کریمپور» آزادهای روحانی از اهالی «نجفآباد» اصفهان است. این کتاب توسط زهره علیعسگری به نگارش درآمده است.
شیخ عبدالکریم کریمپور نیز مانند بسیاری از نوجوانان روزهای جنگ توانست با دستکاری شناسنامهاش خود را به جبههها برساند و در خیل عاشقان دفاع مقدس حضور داشته باشد. شیخ عبدالکریم پس از حضور در چندین عملیات، سرانجام در شهریور۱۳۶۴ به اسارت نیروهای دشمن درآمد و در حدود ۶ سال از بهترین لحظههای عمر خود را در غربت اسارت سپری کرد. آنچه در خاطرات این آزاده مورد توجه است، حرفهای زلال و معصومانه و خوابهای صادقانهای است که شاید در وهله اول باورپذیری آن کمی دشوار به نظر برسد؛ اما شیخ عبدالکریم کریمپور و خوابهایی که تعبیر میشد چنان مورد تأیید دیگر آزادگان هماردوگاهی قرار دارد که جای هیچگونه شک و شبههای در واقعیت امر باقی نخواهد گذاشت…
«کلاه قرمزیها» در ۳۱۲ صفحه رقعی با قیمت پشت جلد ۱۸۰۰۰تومان در «سیویکمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران» دراختیار علاقهمندان به این عرصه قرار خواهد گرفت.
«لبخند گمشده» خاطرات آزاده و جانباز ۷۰ درصد «اسداله گرامی»
صدای پایکوبی عراقیها که خوابید، یواشیواش ناله مجروحان و همهمه مبهمی فضا را پر کرد. حبیب که مشهدی بود و شانههای پهنی داشت، گلوله شانهاش را سوراخ کرده بود. آنها زودتر از ما به بعقوبه آمده بودند و ظرف چند روز به خاطر گرما و عدم شستوشو، زخم پر از کرم شده بود. کرمها توی گوشت و خون او میلولیدند.
بچهها بزاق را توی دهانشان جمع میکردند و مدتی نگه میداشتند تا چسبندگی پیدا کند، بعد بزاق را با دقّت روی انگشت اشاره جمع میکردند و توی سوراخ کتف حبیب فرو میکردند تا کرمها به بزاق بچسبد و آنها را بیرون بکشند.
بعضی از کرمها چنان چسبیده بودند که ترفند آب دهان و انگشت هم کارگر نمیافتاد. وسایل شخصی که همراهمان بود گرفته بودند، هیچکس چیزی نداشت. دنبال چیزی میگشتیم که توی جدال با این کرمها به کار ببریم. زرورق سیگاری گوشه سالن پیدا شد و این بار زرورق را به آب دهان آغشته کردیم…
کتاب «لبخند گمشده» خاطرات آزاده و جانباز ۷۰ درصد «اسداله گرامی» است. زادگاه این آزاده جانباز اگر چه در آبادان است اما از آنجایی که از سن ۵ سالگی به همراه خانواده خود به اصفهان آمدند و در آنجا ساکن شدند، ایشان را به عنوان یک آزاده اصفهانی میشناسند.
اسداله گرامی در سال ۱۳۵۹ در نفتشهر به اسارت نیروهای عراقی درآمد و به مدت ۱۰ سال از بهترین سالهای جوانی خود را در اردوگاههای عراق سپری کرد. اکنون این آزاده صبور و شجاع علاوه بر اینکه جانباز اعصاب و روان هستند به دلیل تبعات حاصل از دوران اسارت از بیماریهای گوناگون از جمله بیماری گوارشی نیز رنج میبرند. اسداله گرامی اگر چه خودش در طول مدت اسارت، سرشار از رنج و درد بود اما به تأسی از مقتدای آزادگان، مرحوم ابوترابی متوجه شد که فقدان نشاط برای آزادگان تا چه حد مخرب است از این رو با حضور در تئاترهای کمدی اردوگاه موجبات شادی دیگر اُسرا را فراهم میکرد.
«لبخند گمشده» در ۳۰۰ صفحه رقعی با قیمت پشت جلد ۱۴۵۰۰ تومان در «سیویکمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران» دراختیار علاقهمندان به این عرصه قرار خواهد گرفت.
«من، داود، علی» خاطرات «عباس شهریاری» آزادهای از خانوادهای مذهبی است
تنها وسیله نوشتن در اردوگاه چند مداد شکسته بود. این مدادها از اُسرای قدیمی که به دیگر اردوگاهها منتقل شده بودند به جا مانده بود. با آن روی کاغذهایی که از جعبههای تاید درست میکردیم اخبار را مینوشتیم. برای این منظور ابتدا جعبههای پودر رختشویی را در آب خیس میکردیم؛ بعد از مدتی که لایه لایه میشد، آنها را پس از خشک کردن به طور منظم برش میدادیم و استفاده میکردیم.
«من، داود، علی» خاطرات «عباس شهریاری» آزادهای از خانوادهای مذهبی است که در ۳ فصل توسط خودش به نگارش درآمده است. شهریاری اصالتی« خوانساری» دارد، اما از سالهای نوجوانیاش در تهران زندگی کرد. نوجوانی او نیز همانند اغلب همنسلیهایش به انقلاب گره خورده بود. او پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به سپاه پاسداران انقلاباسلامی پیوست، در سال ۱۳۶۲برای آموزش نیروهای لبنانی اعزام شد. پس از بازگشت از لبنان در بهمنماه همان سال همسر باردار و دو فرزندش را به دست خدا سپرد و به جبهههای جنگ پیوست. عباس شهریاری در بهمن ماه سال ۱۳۶۲ در جریان عملیات آبی، خاکی و دشمنشکن خیبر به اسارت نیروهای دشمن درآمد و ۷ سال ناگزیری اسارت را در کنج اردوگاههای غربت صبورانه و سربلند تاب آورد. درحالیکه خانوادهاش مشغول تدارک اولین سالگرد شهادت ایشان بود، نامهای که فقط عنوانی از او داشت، مژده زنده بودنش را با خود به ارمغان آورد…
«من، داود، علی» در ۱۴۰صفحه رقعی با قیمت پشت جلد ۹۰۰۰ تومان در «سیویکمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران» دراختیار علاقهمندان به این عرصه قرار خواهد گرفت./۹۹۸/پ۲۰۴/ش