«محبوبه صبح» به نماز جمعه آمد
به گزارش خبرگزاری رسا، به مناسبت حادثه 17شهریور57، کتاب «محبوبه صبح»، روایت داستانی بر پایه زندگی واقعی محبوبه دانش، نوشتۀ راضیه تجار در نماز جمعههای کشور معرفی شد.
اگر مروری بر اتفاقات و حوادث پر شور سال ۱۳۵۷ بیندازیم، شاید بعد از بهمن ماه، کمتر زمانی در تحوّل و شتاب انقلاب اسلامی به پای شهریور ماه برسد. در ابتدای شهریور، شهید والامقام سیدعلی اندرزگو بعد از ۱۴ سال مبارزۀ سرسختانه در اتفاقی مشکوک وارد تلۀ امنیّتی ساواک میشود و با دهها گلوله به شهادت میرسد. اندکی بعد و در روز ۱۳ شهریور، راهپیمایی بزرگ عید فطر در تپههای قیطریۀ تهران، تبدیل به تظاهرات بر ضد حکومت شاهنشاهی میشود. به دنبال این تظاهرات، ناآرامیهای دیگری نیز تا روز شانزدهم شهریور به وقوع میپیوندد. تظاهرات ۱۶ شهریور ماه در تهران با حضور بیش از نیم میلیون نفر انجام گرفته که بزرگترین گردهمایی در ایران تا آن زمان بوده است. تظاهرکنندگان شعارهای شدیداللحنی سر میدادند نظیر: «مرگ بر سلطنت پهلوی»، «شاه حرامزاده است» و برای اولین بار نیز خواستار تشکیل «جمهوری اسلامی» شدند.
اینها همه زمینهساز و آبستن اتفاقی بزرگ و شگرف بودند که در ادبیات انقلاب اسلامی به «جمعۀ سیاه» یا «جمعۀ خونین» شهرت یافت و بعد از تشکیل جمهوری اسلامی صفت «یوم الله» را به خود گرفت. روزی که دهها تن از مردم بیگناه به دست سفّاکان پهلوی دوّم به خاک و خونین کشیده شدند و خونشان نهال تنومند انقلاب اسلامی را آبیاری نمود و ضربآهنگی تندتر به جریان حق بخشید.
امروز یکی از وظایف مردان و زنانِ آن روزگار که این مظلومیّت را چشیده یا درک کردهاند، این است که روایتهای ساده و هنرمندانهای از آن بیان کنند تا نسل جدید بتواند تصویری درست از گذشتۀ هویّتی خود بدست آورد. در جریان حوادث ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ یکی از جنبههایی که مغفول واقع شده است، نقش زنان و دختران جوانی است که خالصانه به میدان مبارزه وارد شدند و مفاهیم تازهای را در زمینۀ مطالعات انقلاب تولید کردند، ولی ظرفیّت علوم انسانی موجود آنها را برنمیتابد.
خانم راضیه تجار از نویسندگان زبردست و انقلابی با محوریت یکی از این دختران به نام محبوبه دانش، به روایت زندگی او و حوادث هفده شهریور سال ۱۳۵۷ در کتاب «محبوبۀ صبح» پرداخته است. این روایت داستانی که بر پایۀ زندگی واقعی محبوبه دانش است، همراه با مستندات میدانی تحقیق شده در قالب داستانی تخیّلی درآمده و از سوی انتشارات سورۀ مهر منتشر شده است.
در بخشی از داستان چنین میخوانیم: «چادر خیسش به تنش چسبیده بود. مشت گره کرده را بالا آورد و شعار داد. یاد پوستری افتاد که صحنهای از تظاهرات انقلابیون را نشان میداد. در صف جلو، مردها با قیافهای خشمگین، بازو در بازوی هم، و کمی عقبتر، مادری با گریبانی چاک، کارگری با شلوار وصلهدار، مردی با سری مجروح، بچهای گریان با سنگی در مشت. قدمها را تند برداشت. فعلاً میعادگاه مردم در میدان ژاله بود، امّا صدای گویندهای …»
این کتاب در طرح ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی در نماز جمعههای کشور، بههمت مجمع ناشران انقلاب اسلامی و با همکاری شورای سیاستگذاری ائمۀ جمعۀ سراسر کشور در حال اجرا است، معرفی شد./۹۹۸/د ۱۰۳/ش