عادی سازی به معنای قبول اشغالگری و آپارتاید رژیم صهیونیستی است
به گزارش خبرگزاری رسا، روزنامه فرامنطقهای «القدس العربی» امروز در یادداشتی به قلم «شفیق ناظم الغبرا»، تحلیلگر سیاسی کویت و استاد دانشگاه با عنوان « عادی سازی با اسرائیل و صهیونیسم، بحث و دیدگاه» بر ضرورت بازتشکیل جنبش مردمی عربی برای مقابله با توطئه مشترک آمریکا و اسرائیل در پیشرفت روند عادی سازی صهیونیسم با اعراب تاکید کرد.
نویسنده یادداشت خود را با این مقدمه آغاز کرد:« من عادی سازی با صهیونیسم را به عنوان یک عادی شدن با شهرک سازی، اشغالگری و رژیم آپارتاید اسرائیل توصیف میکنم، عادی سازی با سیاستهای آواره ساختن و بی عدالتی در حق ملت فلسطین و جلوگیری از بازگشت آنها به سرزمینشان است.
ناظم الغبرا ادامه داد: از سوی دیگر، من میدانم که کشورهایی که از شخصیتهای اسرائیلی استقبال می کنند، از جمله استقبال سلطان نشین عمان از بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، همزمان، نظرات دیگری را در احترام به حقوق ملت فلسطین دارند.
به نوشته القدس العربی، در شرایط فعلی اعراب، موضوع جدید، این است که سفر شخصیتهای اسرائیلی به کشورهای عربی در شرایطی رخ میدهد که عربها از شرط موجود در ابتکار صلح خود در سال 2002 ، عقب نشینی کردند، این طرح خواستار تشکیل کشور فلسطین، آزادی قدس اشغالی و جولان اشغالی، توقف شهرک سازی و تضمین حق بازگشت و حقوق ملت فلسطین است.
به عقیده نویسنده، در حال حاضر، تغییری در موضع رسمی عربها وجود دارد (نه مردم عرب که اصول و حقوق تاریخی را حفظ می کند)؛ ضروری است که کشورهای عربی صدای مردم و صدای جامعه عرب را بشنوند که درک متفاوتی از رابطه با اسرائیل، عادی سازی و مسائل بی عدالتی و نادیده گرفتن حقوق فلسطینیان دارد.
ناظم الغبرا تاکید کرد: در اصل، هیچ عادی سازی واقعی با اسرائیل وجود ندارد، این یک عادی سازی مقامات رسمی عربی با اسرائیل است که انعکاس دیدگاه ملتهای عربی و تمایلات آنها محسوب نمیشود و به لطف موضع امت عربی و توسعه ادراک آنها، ارکان عادی سازی رسمی هم متزلزل میشود.
این روزنامه افزود: از سوی دیگر، جنبش صهیونیستی به طور مداوم بین دشمن دور و دشمن نزدیک فرق قائل میشود، برای آنها، فلسطینیها منبع اصلی مناقشه اعراب و اسرائیل هستند؛ چرا که فلسطینیها با اسرائیل بر سر مشروعیت وجود و سرزمین مبارزه میکنند، همانطور که در همه جای فلسطین با آنها روبرو هستند.
به گفته نویسنده، اما نظام رسمی عربی از کشورهای عربی تشکیل شده که نیازهای امنیتی و سیاسی دارند، به همین دلیل است که صهیونیسم شروع کرده کشورهای عربی را یکی پس از دیگری به آشتی و سازش سوق میدهد.
القدس العربی آورده است: در گذشته، طی دهه ها، جنبش صهیونیستی موفق به باز کردن کانالهایی با رهبران و پادشاهان عرب شد تا در ارتشها و توانمندی کشورهای عربی شکاف ایجاد کند، (این اتفاق در جنگ 1948 و در تمام مراحل آن رخ داد)؛ همان زمان، صهیونیسم با سادات در کمپ دیوید در سال 1979 به توافق رسید و سپس با احزاب لبنانی توافق کردند تا حمله خود به لبنان را در سال 1982 ترتیب دهند.
این روزنامه افزود: هدف رژیم صهیونیستی از عادی سازی در وهله نخست تجزیه جبهه ضعیف جهان عرب است و در عین حال گذشتن از ملت فلسطین و حقوق تاریخی آن به منظور تعامل با بقیه جهان عرب که به طور فزاینده ای در حال از هم گسیختن است.
القدس العربی آورده است: اما آنچه که در پیشرفت خط مشی عادی سازی مانع ایجاد میکند، وضعیت غیرثابت کنونی در منطقه عربی است، کافی است همین اتفاق ترور جمال خاشقچی در سفارت کشورش را مرور کنیم که چگونه همه معادلات منطقه ای را دگرگون کرد و این مساله شدت تزلزل منطقه و کشورهای ما در جهان عرب را نشان داد.
به باور نویسنده، انتخابات میان دوره ای آمریکا هم منعکس کننده تغییر و چرخشی بزرگ در آمریکا در قبال دولت ترامپ بود و همین مساله هم بر تندروهای اسرائیل و قدرت نتانیاهو بازتاب خواهد داشت همان گونه که در آمریکا و بین یهودیان آمریکا به طور مشخص عکس العمل بزرگی در قبال موضع ضعیف جناح راست آمریکا و جناح راست اسرائیل در قبال فاجعه کشتار در کنیسه یهودیان دیده شد اتفاقی که چند روز قبل به کشته شدن یازده یهودی آمریکایی منجر شد و عوامل این حادثه از طرفداران ترامپ بوده و طراح آن هم یک نژادپرست بوده است.
به نوشته القدس العربی، می توان در مسائل مربوط به عادی سازی گفت، توافق اردن و اسرائیل که در سال 1994 به امضا رسید،امکان دارد با هر گونه تغییر سیاسی بزرگ در اردن فروپاشد و همزمان تشکیلات خودگردان که توافق اسلو را امضا کرده است، امکان دارد، به مرحله ای برسد که نتواند شرایط را در پرتو اشغالگری تحمل کند و در نهایت منجر به انحلال خود و جستجوی راه متفاوتی باشد.
این روزنامه افزود: قبل از سال 2000 اسرائیل ارتش مزدوری به نام ارتش سعد حداد و سپس ارتش انطوان لحد داشت اما در سال 2000 حزب الله مناطق جنوبی لبنان را آزاد کرد و رژیم صهیونیستی از حمایت از این ارتش دست کشید.
«در سایه ابتکارهای صلح و توافق اسلو در سال 1994 کشورهای عربی متعددی نظیر قطر دفاتر اسرائیل را در خاک خود گشودند اما در سایه جنگ سال 2008 غزه آن را بستند» .
نویسنده تصریح کرد: عادی سازی یک روند ناکارآمد خواهد بود، هنگامی که با دیوار ظلم بی وقفه رژیم صهیونیستی روبرو میشود و مقاومت قهرمانانه و موفقیت آمیز ادامه دارد.
القدس العربی آورده است: اسرائیل به طور غریزی می داند که جنبش مردمی عرب دائما با ملت فلسطین همبستگی دارد و از همین رو اسرائیل و صهیونیسم با جنبشهای مردمی در منطقه در همه ابعاد قومی، اسلامی و ملی سر دشمنی دارد.
ناظم الغبرا تصریح کرد: سیاست عادی سازی کنونی که اسرائیل به رهبری نتانیاهو جناح راست گرای اسرائیل دنبال میکند یک هدف شفاف و ساده دارد، تحمیل وضعیت کنونی موجود و تحمیل اشغالگری و شهرک سازی و مقبول ساختن آن نزد اعراب است، همچنین سیاست اسرائیل و سیاست لیکود این است که عربها از سر ترسی که نسبت به یکدیگر دارند با اسرائیل تعامل کنند .
بنا به تاکید نویسنده، مرحله آتی، بازسازی و احیای جنبش ملی فلسطین را میطلبد و فرصتها برای بازسازی اصول جنبش ملی فلسطین و پروژه ملی با گرایشهای آزادیخواهانه شفاف و گرایشهایی که به تحقق حقوق فلسطینیان، فروپاشی نظام تحریم، تفرقه و نژاد پرستی اسرائیل بر همه خاک سرزمینهای فلسطین منجر میشود، ، فراهم است.
در پایان این یادداشت مجددا تاکید میشود: بازسازی اصول جنبش ملی فلسطین تنها راه رویارویی با وضعیت آتی و بهره برداری از فرصتهایی است که به نفع آزادیخواهی و حقوق ملت فلسطین است.