آل سعود و آتش افروزی در منطقه با فتوای «حرمت خروج بر ولی أمر»
به گزارش خبرگزاری رسا، مدتها است که عربستان سعودی با در پیش گرفتن سناریوی فتوای «تحریم قیام علیه حاکمیّت» به سرکوب شدید فعالان حقوق بشری و مخالفان دستگاه حاکمیّتی میپردازد. عالمان درباری سعودی با صدور فتوای مهدورالدم بودن حامیان اصلاحات سیاسی، بسیاری را از دم تیغ گذرانده و برخی را نیز در زندانها محبوس ساختند اما آیا عربستان این وحدت رویه را در برابر تمامی حاکمان در پیش گرفته یا این فتوا تنها منحصر به خاندان سعودی است؟
عربستان سعودی با تکرار شبانه روزی این فتوا و نهادینه سازی آن در میان مردم، هرچند در مقام نظر خود را کشوری پیشتاز در اصلاحات سیاسی ـ اجتماعی معرّفی کرده و شعار «زنده باد مخالف من» را سر میدهد اما در واقعیّت شدیدترین شکنجهها را به فعالان حقوقی ـ سیاسی تحمیل میکند که اعدام دسته جمعی 37 فعال انقلابی و حمله وحشیانه ظهر امروز به منطقه قطیف و به شهادت رساندن 8 جوان شیعی تنها گوشهای از این جنایات است.
عربستان سعودی با استناد به فتوای «خروج بر حاکم» آیت الله باقر النمر را به دار آویخت و ساکنان «حی المسورة» را تنها به این جرم که حاضر نبودند در برابر تخریب خانههایشان از سوی حاکمیت تسلیم شوند، به خاک و خون کشید و هرآنچه که میتوانست از جوان و نوجوان و انقلابی و معترض را بازداشت و به زندان انداخت.
از یمن و بحرین تا لیبی و الجزایر
فتوای «حرمت خروج بر حاکم» تنها به مرزهای عربستان محدود نشده و خاندان دیکتاتور آلخلیفه نیز این فتوا را دستاویزی برای اعمال شدیدترین فشارها و سرکوب وحشیانه شیعیان انقلابی بحرین قرار دادند. مردم بحرین از اولین روزهای انقلاب، خواستار بازگرداندن حقوق سلب شده خود از طریق برگزاری تظاهرات مسالمتآمیز شدند اما عربستان با ارسال نیروهای سپر جزیره به خاک بحرین در میدان اللؤلؤة صدها تن از معترضان را به طرز فجیعی به خاک و خون کشاند.
ملت مظلوم یمن نیز قربانی فتواهای علمای درباری سعودی شدند. با شروع تظاهرات مردمی در بحرین و پس از آنکه منصور هادی رییس جمهور دیکتاتور این کشور با اتمام دوره ریاست، حاضر به تحویل منصب حکومتی خود نشد، عربستان سعودی بار دیگر با استناد به همین فتوا و به بهانه آنچه که بازگشت مشروعیّت به دولت قانونی یمن نامیده بود، حمله به زیرساختهای یمن را آغاز کرد.
با وجود آنکه بیش از پنج سال از حمله عربستان به یمن میگذرد جز ویرانی، کشتار، افزایش بیماری، هیچ دستاوردی عائد سعودیها نشد تا آلسعود در باتلاق یمن زمینگیر شود تنها به این دلیل که بتواند بر منطقه سیطره پیدا کرده و خود را کدخدای خاورمیانه معرّفی کند.
استفاده ابزاری از فتوا، در جنگ سوریه و عراق خود را به بهترین وجه ممکن نشان داد. عربستان اینبار نه تنها با تسلیح تروریستهای داعشی، برای سرنگونی دولت قانونی بشار اسد، لحظه شماری میکرد بلکه به علمای سعودی دستور داد تا برای قداست جهاد علیه دولت قانونی سوریه فتوا صادر و مبارزه با دولت بشار اسد را مقدم بر جهاد با اسرائیل معرّفی کنند.
داستان دخالت آل سعود در امور داخلی کشورها به همینجا ختم نمیشود. در الجزایر و سودان مردم با برپایی تظاهرات خواستار استعفای رؤوسای جمهور و برگزاری انتخابات و تشکیل حکومتی دموکراتیک شدند. روسای جمهور سودان و الجزایر در اثر فشار مردم آماده کنارهگیری شدند اما با این وجود بحرانها فروکش نکرد چه آنکه بیگانگان انقلاب مردمی را به بیراهه بردند. اینبار هم عربستان سعودی با دخالت در امور داخلی سودان و الجزایر، بر آتش اختلافات دمید.
در ماجرای لیبی نیز ردپای سعودیها را به وضوح میتوان مشاهده کرد. درگیری میان خلیفه حفتر رهبر کودتاچیان از یک سو و میان فائز سراج رییس دولت از سوی دیگر سبب شده تا عربستان از حفتر آشکارا حمایت کند اما فایز سراج را ـ حتی اگر بنابر مبنای علمای درباری سعودی «ولی أمر» باشد ـ به رسمیت نشناخته و مخالفان حاکمیت را حمایت مادی ـ معنوی کند.
با این شواهد اندک جای تردیدی نیست که مکانیزم صدور فتوا در عربستان، منحصر در تامین حوائج خاندان آلسعود است و لا غیر. هرگاه که بخواهند با حکم وجوب خروج بر ولی أمر در کشوری مانند سوریه و عراق و یمن فتنه انگیزی میکنند و گاه نیز برای حفظ منافع و مصالح خود، حکم به تحریم هرگونه اقدام علیه حاکمیت ظلم و جور آلخلیفه میدهد.
فتوا در ساختار جامعه دینی عربستان به ابزاری برای هموارسازی مسیر جنایات خاندان سعودی تبدیل شده است. آلسعود بنابر سلیقه شخصی خود، به تفسیر گزینشی از دین دست زده و فتوا را به خدمت سیاست گرفته است اما علمای درباری و خاندان سعودی بدانند که مسؤولیت آنان دو چندان است و با اقدامات اخیر خود، نشان دادند که تا چه میزان پایه حاکمیت سست است و عربستان با مشکل مقبولیت و مشروعیت در نزد مردم مواجه است.
خاندان سعودی با هدف باقی ماندن در رأس قدرت از هر ابزار و وسیلهای استفاده خواهد کرد. آل سعود که تا دیروز خود را سینه چاک فلسطینیها و حامی اصلی قدس شریف و مسجد الاقصی میدانست، امروز پروژه عادی سازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل را مدیریت میکند تا بتواند با جلب توجه اسرائیل و دریافت مساعدتهای استراتژیک از رژیم غاصب صهیونیستی همچنان بر عریکه قدرت تکیه بزند.
جنایات وحشیانه تروریستهای تکفیری در عراق و سوریه، این پرسش را برای افکار عمومی جهان به وجود آورد که چرا باید چنین گروهک سنگدلی از درون دینی که داعیه رحمت و مهربانی را دارد، بیرون آید. بررسی نقطه نظرات وهابیّت از سوی پژوهشگران باعث شد تا خاندان آل سعود نتواند نسبت میان وهابیت و تفکر افراطی داعش را نفی کند. عربستان که از نبود مقبولیت در داخل کشور و نیز مشروعیت در سطح بین المللی رنج میبرد، نیاز به حامی دارد تا در زیستی انگلگونه، خود را به اربابان آدمکش وصل نموده و مختصر وجاهتی به دست آورد اما از آنجا که دست خاندان سعودی تا آرنج به خون بیگناهان آغشته است، کشورهای اروپایی ـ آمریکایی نه به عنوان یک شریک استراتژیک بلکه تنها به عنوان یک مجری منطقهای و گاو شیرده به عربستان نگاه میکنند. عون بر ظالم و دشمنی با مظلوم سبب میشود تا خاندان آل سعود به زودی زود از عربستان رخت بسته و این کشور را به دست صاحبان حقیقی خود بگذارد./981/ب
محمد رایجی پژوهشگر مسائل جهان اسلام