فراز و فرودهای کتاب هویت آفرین «دختر تبریز»؛
یادداشت خانم نرگس سادات مظلومی، درباره «دختر تبریز»
کتاب «دختر تبریز» کتابی است جذاب، با نثر روان که خواننده را در تمام صفحات همراه میکند تا قدم به قدم با خانم صدیقه صارمی، شخصیت اصلی کتاب پیش برود.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، «هویت» حلقه مفقودة جوانان زمانه ماست؛ هویتی نشأتگرفته از عقبه افتخارآمیز، دختران این مرز و بوم به واسطه تأکیدات مکرر در رسانههای مختلف به دنبال دیدهشدن و تثبیت تواناییهای زنان در حیطههای اجتماعی و فردی هستند. حال، چه زیبا و مؤثر است اگر بتوانیم نشان بدهیم سالهاست که انقلاب اسلامی برای زنان فضا را بازکرده است که فعالیت کنند و تجربههای مختلف داشته باشند و دست هر آنکس رار که توانایی دارد برای خدمت به مردم و رشد خود به گرمی میفشارد. طرح «مربیهای پرورشی دهه شصت»، پطرحی بسیار مبتکرانه و مفید و به روز است که امیدواریم در شهرهای مختلف نیز اجرا شود تا از این سرمایه عظیم غفلت شده استفادههای لازم صورت گیرد و زنان سرزمین ما به درستی و به دور از هیاهو و هیجانات کاذب شناخته شوند.
رهبر معظم انقلاب بارها فرموده اند، در قضیه زنان این ما هستیم که در موضع تهاجمیم نه در موضع دفاع. این کتابها به سان ملات ساخت بنایی است که نقش و توانایی زن مسلمان را به زیبایی نشان میدهد. باتوجه به اهمیت این طرح، به نظر میرسد، به این کتابها از لحاظ غنای محتوایی و ساختاری باید توجه ویژه داشت؛ تا خواننده بعد از مطالعه چند شماره از این دوره ـ به علت یا بهتر بگوییم ـ به بهانه تکراری بودن و کم فایده بودن و دور از شرایط این زمان بودن کتاب ها، از این مجموعه فاصله نگیرد.
کتاب «دختر تبریز» کتابی است جذاب، با نثر روان که خواننده را در تمام صفحات همراه میکند تا قدم به قدم با خانم صدیقه صارمی، شخصیت اصلی کتاب پیش برود و در ضمن آن با فضای اجتماعی و فرهنگی جامعه زمان انقلاب و ایام جنگ آشنا بشود. ویژگی جالب توجه این کتاب روند طی شده در آن است که به دهه هفتاد و هشتاد هم میرسد و مخاطب حس همراهی بیشتری دارد؛ چرا که بعضی اتفاقات و نقاط عطف را در آن برهههای تاریخی خود دیده و لمسکرده و حالا از زبان خانم صارمی ـ که با وی در سالهای متعدد زندگی اش همراه شده است ـ میشنود و بررسی میکند.
تعدّد تجربیات که خانم صارمی داشتهاند، از ویژگیهای خاص این کتاب است که خواننده را با دنیاهای متفاوت فعالیتهای انقلابی آشنا میکند: دوره دانشآموزی، ستاد برگزاری نمازجمعه، برگزاری انتخابات، جهادسازندگی، نهضت سوادآموزی، مربی پرورشی، امدادگری در جبهه و پشتیبانی جنگ، معلم دینی و راوی اردوهای راهیان نور بودن و....
خاطرات کتاب بیشتر در بستر شهر تبریز و منطقه آذربایجان اتفاق افتاده است و ممکن بود که در آن ویژگیهای هویت انقلابی مردم و شهر تبریز (اعم از گویش، رسم و رسوم، فعالیتهای خاص آن منطقه، بزرگان شهر تبریز، عملیاتی که رزمنگان تبریزی در آن شرکت کرده اند و...) پُررنگ شود، اما همچنان با توجه به لطافت ویژه و ظرفیت خاصی که زبان تُرکی دارد، هرچند اندک، ولی به زیبایی از این ظرفیت استفاده کرده و بعضی اصطلاحات و جملات را در پاورقی به زبان اصلی آورده که برای مخاطب تُرک زبان، بسیار گیراست و چه بسا هویت بخشی ویژهای به جوانان ترکزبان ایران زمین بکند.
تغییر نام مدارس و خیابانها که در کتاب آمده، نه تنها برای مخاطب تبریزی، بلکه برای عموم خوانندگان این کتاب بسیار جذاب است و به نظر میرسد، اصل این قضیه، روند تغییرات، علت آن و متولیان این ماجرا را میتوان طرح مستقلی در تاریخ شفاهی دانست.
پاورقیهای کتاب، اطلاعات روشنکننده خوبی را دربردارد. خانم صارمی بسیار اثرگذار خاطرات رحلت امام خمینی (ره) را بیان و خواننده همراهی عمیقی با آن روزها در وجود خود حس میکند.
توصیفات ریز در کسوت مربیگری پرورشی خانم صارمی بسیار جذاب و آموزنده است و ما را با دنیای پیچیده ارتباط با دانش آموزان و فضای تربیتی آشنا میکند.
نکته مهم درباره چنین کتابها این است که تصور اینکه قرار است با مطالعه این کتاب «الگوی تمام عیار از یک زن» داده شود به نظر تصور درستی نیست، چرا که اصلاً نیازی نیست به دنبال یک نفر به عنوان الگوی تمام عیار باشیم، بلکه این بزرگواران تک فردهایی هستند که ویژگیهای مثبت و تواناییهای شخصیتی و اثرگذاریهای اجتماعی قابل توجهی دارند و مطالعه و آشنایی با مجموعه افراد و اتفاقات و تلاشهایشان مقدمه خوبی در نگاه درست به مقوله پُراهمیت و مبهم زن است.
البته نکات قابل تأملی نیز در «دختر تبریز» به نظر میآید که در ادامه به آن اشاره میشود. کتاب با محوریت بیش از حد شخص خانم صارمی پیش رفته است. خانواده، برادران و خواهران ایشان و نقششان در خانواده و کمک به پدر و حتی فعالیتهای انقلابی و دفاع مقدس بسیار کمرنگ است. پس از آن هم از همسر خود و فرزندانشان تقریباً هیچ صحبتی نشده، درحالی که اگر ایشان خود را در مقام مادری و همسری هم توصیف میکردند، همذات پنداری بیشتری برای مخاطب به وجود میآمد و اهمیت «خانواده» در کتاب پُررنگتر میشد.
توصیفات و خاطرات و اهمیت فعالیتهای خانمهای فعال تبریزی دیگری که با ایشان همکار بوده اند هم به همین گونه پیش رفته است. فعالیت دیگر بانوان در قسمت پشتیبانی عمومی خانمهای تبریزی، به زیبایی تبیین شده است و چه بهتر بود از همکاران نهضت و امداد در جبهه و فضاهای بیمارستان و همکاران و دغدغهها و حال و روز شخصی خود و... بیشتر سخن میگفتند!
روند خطی خاطرات در بعضی صفحات بسیار مناسب است، اما در بعضی صفحات با پَرش تاریخی و تغییر فضایی که اتفاق افتاده مخاطب را در هالهای از سردرگمی و اشتیاق پاسخ داده نشده نسبت به آن مقاطع فرو میبرد که نمونه قابل توجه در صفحات پایانی کتاب دیده میشود.
توصیف بیشتر مدیر و کادر مدرسه و تفاوتهای ظاهری و اخلاقی و... قبل و بعد از انقلاب نیز تصویر بهتری از آن زمانها به ما داد، درحالی که این ماجرای تبعید یک فرد عادی در شغلی چنین پدیده بسیار خاص و مهم است که نکات مفیدی را در ترسیم شرایط آن زمان بیان میکند، ولی افسوس که از پیشینه تبعید پدر خانم صارمی و برگشت ایشان و اتفاقات پیرامون زمان تبعید و نبود پدر کم صحبت شده است. در عین اینکه ماجرای مدرسه رفتن خانم صارمی و ماجراهای حجاب داشتن ایشان ویژه است، اما علت همراهی پدر و نظرات برادران نسبت به این قضیه و اینکه بقیه برادران و خواهران چقدر تحصیل کرده اند؛ چرا ایشان بر آنها اثرنگذاشته یا در مقابل، نکاتی است که در خاطره گویی خیلی گذرا به آن پرداخته شده یا اینکه در برخی موارد، غفلت شده است. /۹۲۵/ن ۶۰۲/ش
رهبر معظم انقلاب بارها فرموده اند، در قضیه زنان این ما هستیم که در موضع تهاجمیم نه در موضع دفاع. این کتابها به سان ملات ساخت بنایی است که نقش و توانایی زن مسلمان را به زیبایی نشان میدهد. باتوجه به اهمیت این طرح، به نظر میرسد، به این کتابها از لحاظ غنای محتوایی و ساختاری باید توجه ویژه داشت؛ تا خواننده بعد از مطالعه چند شماره از این دوره ـ به علت یا بهتر بگوییم ـ به بهانه تکراری بودن و کم فایده بودن و دور از شرایط این زمان بودن کتاب ها، از این مجموعه فاصله نگیرد.
کتاب «دختر تبریز» کتابی است جذاب، با نثر روان که خواننده را در تمام صفحات همراه میکند تا قدم به قدم با خانم صدیقه صارمی، شخصیت اصلی کتاب پیش برود و در ضمن آن با فضای اجتماعی و فرهنگی جامعه زمان انقلاب و ایام جنگ آشنا بشود. ویژگی جالب توجه این کتاب روند طی شده در آن است که به دهه هفتاد و هشتاد هم میرسد و مخاطب حس همراهی بیشتری دارد؛ چرا که بعضی اتفاقات و نقاط عطف را در آن برهههای تاریخی خود دیده و لمسکرده و حالا از زبان خانم صارمی ـ که با وی در سالهای متعدد زندگی اش همراه شده است ـ میشنود و بررسی میکند.
تعدّد تجربیات که خانم صارمی داشتهاند، از ویژگیهای خاص این کتاب است که خواننده را با دنیاهای متفاوت فعالیتهای انقلابی آشنا میکند: دوره دانشآموزی، ستاد برگزاری نمازجمعه، برگزاری انتخابات، جهادسازندگی، نهضت سوادآموزی، مربی پرورشی، امدادگری در جبهه و پشتیبانی جنگ، معلم دینی و راوی اردوهای راهیان نور بودن و....
خاطرات کتاب بیشتر در بستر شهر تبریز و منطقه آذربایجان اتفاق افتاده است و ممکن بود که در آن ویژگیهای هویت انقلابی مردم و شهر تبریز (اعم از گویش، رسم و رسوم، فعالیتهای خاص آن منطقه، بزرگان شهر تبریز، عملیاتی که رزمنگان تبریزی در آن شرکت کرده اند و...) پُررنگ شود، اما همچنان با توجه به لطافت ویژه و ظرفیت خاصی که زبان تُرکی دارد، هرچند اندک، ولی به زیبایی از این ظرفیت استفاده کرده و بعضی اصطلاحات و جملات را در پاورقی به زبان اصلی آورده که برای مخاطب تُرک زبان، بسیار گیراست و چه بسا هویت بخشی ویژهای به جوانان ترکزبان ایران زمین بکند.
تغییر نام مدارس و خیابانها که در کتاب آمده، نه تنها برای مخاطب تبریزی، بلکه برای عموم خوانندگان این کتاب بسیار جذاب است و به نظر میرسد، اصل این قضیه، روند تغییرات، علت آن و متولیان این ماجرا را میتوان طرح مستقلی در تاریخ شفاهی دانست.
پاورقیهای کتاب، اطلاعات روشنکننده خوبی را دربردارد. خانم صارمی بسیار اثرگذار خاطرات رحلت امام خمینی (ره) را بیان و خواننده همراهی عمیقی با آن روزها در وجود خود حس میکند.
توصیفات ریز در کسوت مربیگری پرورشی خانم صارمی بسیار جذاب و آموزنده است و ما را با دنیای پیچیده ارتباط با دانش آموزان و فضای تربیتی آشنا میکند.
نکته مهم درباره چنین کتابها این است که تصور اینکه قرار است با مطالعه این کتاب «الگوی تمام عیار از یک زن» داده شود به نظر تصور درستی نیست، چرا که اصلاً نیازی نیست به دنبال یک نفر به عنوان الگوی تمام عیار باشیم، بلکه این بزرگواران تک فردهایی هستند که ویژگیهای مثبت و تواناییهای شخصیتی و اثرگذاریهای اجتماعی قابل توجهی دارند و مطالعه و آشنایی با مجموعه افراد و اتفاقات و تلاشهایشان مقدمه خوبی در نگاه درست به مقوله پُراهمیت و مبهم زن است.
البته نکات قابل تأملی نیز در «دختر تبریز» به نظر میآید که در ادامه به آن اشاره میشود. کتاب با محوریت بیش از حد شخص خانم صارمی پیش رفته است. خانواده، برادران و خواهران ایشان و نقششان در خانواده و کمک به پدر و حتی فعالیتهای انقلابی و دفاع مقدس بسیار کمرنگ است. پس از آن هم از همسر خود و فرزندانشان تقریباً هیچ صحبتی نشده، درحالی که اگر ایشان خود را در مقام مادری و همسری هم توصیف میکردند، همذات پنداری بیشتری برای مخاطب به وجود میآمد و اهمیت «خانواده» در کتاب پُررنگتر میشد.
توصیفات و خاطرات و اهمیت فعالیتهای خانمهای فعال تبریزی دیگری که با ایشان همکار بوده اند هم به همین گونه پیش رفته است. فعالیت دیگر بانوان در قسمت پشتیبانی عمومی خانمهای تبریزی، به زیبایی تبیین شده است و چه بهتر بود از همکاران نهضت و امداد در جبهه و فضاهای بیمارستان و همکاران و دغدغهها و حال و روز شخصی خود و... بیشتر سخن میگفتند!
روند خطی خاطرات در بعضی صفحات بسیار مناسب است، اما در بعضی صفحات با پَرش تاریخی و تغییر فضایی که اتفاق افتاده مخاطب را در هالهای از سردرگمی و اشتیاق پاسخ داده نشده نسبت به آن مقاطع فرو میبرد که نمونه قابل توجه در صفحات پایانی کتاب دیده میشود.
توصیف بیشتر مدیر و کادر مدرسه و تفاوتهای ظاهری و اخلاقی و... قبل و بعد از انقلاب نیز تصویر بهتری از آن زمانها به ما داد، درحالی که این ماجرای تبعید یک فرد عادی در شغلی چنین پدیده بسیار خاص و مهم است که نکات مفیدی را در ترسیم شرایط آن زمان بیان میکند، ولی افسوس که از پیشینه تبعید پدر خانم صارمی و برگشت ایشان و اتفاقات پیرامون زمان تبعید و نبود پدر کم صحبت شده است. در عین اینکه ماجرای مدرسه رفتن خانم صارمی و ماجراهای حجاب داشتن ایشان ویژه است، اما علت همراهی پدر و نظرات برادران نسبت به این قضیه و اینکه بقیه برادران و خواهران چقدر تحصیل کرده اند؛ چرا ایشان بر آنها اثرنگذاشته یا در مقابل، نکاتی است که در خاطره گویی خیلی گذرا به آن پرداخته شده یا اینکه در برخی موارد، غفلت شده است. /۹۲۵/ن ۶۰۲/ش
ارسال نظرات