حسين(ع) نور هدايت
به گزارش خبرگزاری رسا، کم کم به ايام عاشورا و تاسوعاي حسيني نزديک مي شويم. اين بحث را تحت عنوان عمده ترين درس هاي عاشورا تقديم مي کنم. عاشورا حادثه کوتاهي بود که در ساعاتي محدود و در سرزمين و مکاني معين اتفاق افتاد، اما نه به آن زمان محدود شد و نه به آن سرزمين. تمام تاريخ بشر را پر کرد و نام حسين در تمام سرزمين ها پيچيد، حتي قبل از تولد امام حسين.
قبل از به دنيا آمدن اباعبدالله نام و ياد او ميان انبياي الهي مطرح است، وقتي قنداقه امام حسين را دست پيغمبر خدا دادند، حضرت فرمود: «رّبّنا …فَاجْعَل أفئِدَه مِنَ النّاسِ تَهوي إلَيهِمْ»؛ خدايا کاري کن قلب هاي مردم با اين حسين من مهربان شود، قلب هاي مردم را به سوي اين حسين جذب کن. همان دعايي که حضرت ابراهيم براي هاجر و اسماعيل نمود، وقتي زن و فرزندش را در سرزمين لم يزرع حجاز بر زمين گذاشت، نگفت خدايا، به آنها آب و غذا و مسکن بده، فرمود: « فَاجْعَل أفئِدَه مِنَ النّاسِ تَهوي إلَيهِمْ»؛ خدايا قلب هاي مردم را به سوي اين ها جذب کن.
اگر قلب ها جذب شد بقيه اش هم حل مي شود. شما نگاه کنيد هر حاجي اي که به مکه مي رود کارهاي هاجر را تکرار مي کند؛ هفت بار بين صفا و مروه با ياد حرکت هاجر به دنبال آب مي رود و مي آيد. چند بار سنگ هايي را که سمبل شيطان است رجم مي کند. حتماً بايد قرباني کند، چون «إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِن شَعَآئِرِ اللّهِ»؛ خدا خواسته اين ها تا قيامت بماند.
صفا و مروه از شعائر الهي است، اگر کسي به حج رفت و اين اعمال را انجام نداد حج او درست نيست؛ رجم نکرد حج او درست نيست؛ قرباني نکرد حجش درست نيست. چگونه بايد کار هاجر در تاريخ بماند، رجم ابراهيم بماند. امام حسين هم روز عاشورا صفا و مروه داشته، صفايش قتلگاه و مروه اش خيمه گاه بود. اگر هاجر هفت مرتبه اين مسير را رفت، حسين به دنبال مجروح ها و کساني که روي زمين افتاده بودند رفت.
حسين هم رجم داشت، رجم او در برابر ده ها و صدها شيطان بود، آن هم با شمشير. امام حسين عليهم السلام وقتي رجم مي کرد شاعر خيلي قشنگ گفته، ترجمه شعر را ميگويم: وقتي حسين به قلب دشمن مي زد، همه دشمن را يک نفر مي ديد. ولي آن ها وقتي مي خواستند به حسين حمله کنند: «کُلُّ عُضْوٍ مِن حسين جُندُهُ»؛ هر عضو امام حسين را يک لشکر مي ديدند؛ و لذا هيچ کس جرأت نکرد تن به تن با حسين بجنگد.
حسين هم رجم داشت و هم قرباني، آن هم قرباني هاي متعدد: ۶ ماهه، سيزده ساله، يازده ساله، قرباني هايي که خودشان مي آمدند براي قرباني شدن التماس مي کردند.
کربلا به بلنداي تمام تاريخ بشر بوده و مانده است.
اولين درسي که ما از عاشورا مي گيريم درس هدايت و درس ارشاد است. اين حرف را از کجا مي زنيم؟ از نامه اي که امام حسين به مردم بصره نوشت، در اين نامه کوتاه اما پرمفهوم هدف قيامش را گفت، نوشت: مردم بصره و سران بصره، «اَلا و إنَّ السُّنَّهَ قَدْ أميتَتْ»؛ سنت پيغمبر از بين رفته است.
پس هدايت مهم ترين درس عاشوراست. امام حسين خيلي تلاش داشت تا روز عاشورا عده اي هدايت شوند، در مسير خود به خيمه عبيدالله حر جوفي رفت، به خيمه زهير رفت، با عبدالله بن مطيع صحبت کرد، هر کسي را مي ديد سعي مي کرد نصيحت کند، روز عاشورا خيلي نصيحت کرد، خيلي موعظه کرد تا شايد اثر کند، يک نفر هم يک نفر است که به آنها ملحق شود. پس يکي از درس هاي مهم کربلا درس هدايت است، درس ارشاد است. اولين حرف رسول گرامي اسلام حضرت محمد صلي الله عليه وآله وسلم و اهل بيت همين است؛ يعني هدايت جامعه.
*نشانه هاي هدايت
دراينجا يک سؤال مطرح کنم: نشانه هاي هدايت چيست؟ چگونه انسان مي تواند در مسير هدايت قرار گيرد؟ من چهار علامت و نشانه برايتان مي شمارم.
اول: ايمان به خدا
قرآن مي فرمايد: اولين نشانه هدايت ايمان به خداست؛ إِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا. خدا هدايت مي کند کسي را که ابتدا رابطه اش را با او خوب کند.
دوم : انابه و توبه
قرآن کريم مي فرمايد: اگر کسي؛ إلَيْهِ مَنْ أنابَ. در زندگي اش توبه و بازگشت باشد «يهدي» خدا او را هدايت مي کند. مثال بزنم اگر شما مقصدتان تهران است، مي خواهيد به تهران برويد، اما اشتباهي جاده را به طرف کاشان برويد اميرالمؤمنين مي فرمايد: اگر کسي در خلاف مسير حرکت کند هر چه با سرعت بيشتر برود، بيشتر از مقصد دور مي شود. شما هر چه سرعت ماشين را زياد کني، از تهران بيشتر دور مي شوي؛ چون مقصد را اشتباه مي رويد.
حال آدم عاقل کسي است که اولين تابلويي را که ديد و متوجه شد اشتباه است برگردد. اما اگر بگويد برويم ببينيم آخرش چه خبر است، اين اشتباه است چون مسير را اشتباه مي رود، ممکن است در سرازيري قرار گيرد و ديگر نتواند خودش را کنترل کند. انابه معنايش اين است؛ يعني هر کجا ديدي داري اشتباه مي روي توجيه نکن برگرد. حرّ صبح عاشورا احساس کرد راه را اشتباه رفته است.
پسرش مي گويد: پدرم آمد و مرا نصيحت کرد، گفت: پسرم؛ «يا بُنَي کراماتُالدّنيا زائله و النّاسُ من الدنيا راحِلَهٌ»؛ پسرم اين دنيا همه کراماتش، همه زرق و برقش تمام مي شود، همه مردم از دنيا مي روند. فرمود: پسرم، دنيا زوال پذير است کراماتش، زرق و برقش تمام شدني است. بيا پيش امام حسين برويم: «نَلحقُ بالحُسين لِاَنّا نُفوزُ بالسّعاده» پسر فاطمه کربلا آمده، شايد اهل سعادت باشيم.
خودش و پسرش خدمت اباعبدالله آمدند. ببين به کجا رسيد که مرحوم ملا علي کني رضوان الله تعالي عليه يک شب چهارشنبه به حر توسل پيدا کرد، مي گويد: يک شب چهارشنبه رفتم کنار مقبره حر و او را پيش امام حسين واسطه قرار دادم، گفتم: شما واسطه شو وضعم خوب بشود، بتوانم به مردم کمک و خدمت کنم. شب در عالم رويا حر را ديدم، بالاي سرم آمد و فرمود: بلند شو، آقايم حسين فرمود: به تو بگويم که آقاي تهران خواهي شد.
سوم: سعي و تلاش
قرآن مي فرمايد: «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُم» اين يعني تلاش. انسان تا تلاش نکند به جايي نمي رسد. در روايات داريم: دعا کننده بي عمل مثل تيرانداز بي تير است. تيرانداز ماهر باشد وقتي تير نباشد کاري نمي تواند بکند.
فرمود: الَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا. شما تلاش بکن، شما قدم بردار، شما جلو بيا. شما تصميم بگير، هميشه با وضو باش. تمرين بکن. شما تصميم بگير هر روز هر چند سوادت کم است، قل هو الله را از روي قرآن بخوان. هر صبح يک آيه از قرآن بخوان. اينها در زندگي انسان نورانيت ايجاد مي کند. سه تا قل هو الله و معوذتين بخوانيد. انس با قرآن، انس با دعا داشته باشيد.
اشکال ما اين است که انس ما با اينهاکم است، مزه اين ها را نچشيده ايم. چه خوب است انسان تمرين دائم الوضو بودن را بکند آن عالم بزرگ اخلاق نصيحت مي کند، مي گويد: سعي کنيد دائم با وضو باشيد. هر زماني که دستتان به قرآن خورد وضو داريد، نماز جماعت بود مي توانيد شرکت کنيد. مسجدي بود مي توانيد حضور پيدا کنيد. لذا فرمود: هر که در راه ما قدم بردارد، او را هدايت مي کنيم. پس سومين راه هدايت تلاش است.
چهارم: توسل به اهل بيت
چهارم توسل به اهل بيت است. خودشان فرمودند، در زيارت جامعه کبيره مي خوانيم: وَأنْتُم نُورُ الأخيْارِ وَهُداهُ الأبرارشما منشأ هدايتيد. در رابطه با امام زمان مي گوييم: أيْنَ نَاشِرَ رَايَهِ الهُدي؛ کجاست انتشار دهنده و کسي که پرچم هدايت را دست مي گيرد. پس توسل و ارتباط با اهل بيت هم يک راه هدايت است. قرآن مي فرمايد: به هدايت آن کساني اقتدا کنيد که آنها هدايت يافته هستند. اين نيز يک راه کسب هدايت، که توسل و ارتباط با اهل بيت عليهم السلام و حضور در مجلس اهل بيت است.
پس يکي از درس هاي مهم عاشورا درس هدايت است، سندش را هم برايتان گفتم؛ امام حسين در نامه اي که به مردم بصره نوشت خودش فرمود: من براي هدايت آمده ام و آنها را نصيحت و موعظه کرد.خدايا به عظمت حسين آن کسي که مصباح هدايت است قسمت مي دهيم همه ما را در مسير هدايتت قرار بده. به عظمت اباعبدالله آني ما را به خودمان وامگذار./1360/