به همت انجمن مطالعات جهان اسلام؛
شماره 2 فصلنامه علمی – پژوهشی «پژوهش های سیاسی جهان اسلام» منتشر شد
دومین شماره فصلنامه علمی ـ پژوهشی «پژوهش های سیاسی جهان اسلام» با 3 مقاله و در 129 صفحه منتشر شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، دومین فصلنامه علمی ـ پژوهشی «پژوهشهای سیاسی جهان اسلام» به صاحب امتیازی انجمن مطالعات جهان اسلام با مدیر مسؤولی محمدرضا حاتمی و سردبیری جلال درخشه منتشر شد.
این فصلنامه در ۳ مقاله و در ۱۲۹ صفحه منتشر شده که عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات مذکور به شرح ذیل است:
جایگاه اقلیم کردستان عراق در سیاستهای منطقهای ایالاتمتحده آمریکا در غرب آسیا
محمد رجبی
چکیده: پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ میلادی در ایالاتمتحده آمریکا، این کشور به بهانه مبارزه با تروریسم و با کمک برخی همپیمانان غربی و منطقهای خود، به دو کشور افغانستان و عراق لشکرکشی کرده و آنها را به اشغال خویش درآورد. در عراق، با سقوط صدام و رژیم بعث گروههای مختلف حاضر در صحنه سیاسی این کشور تلاش کردهاند تا با توجه به خلأ قدرت به وجودآمده، سهم بیشتری از قدرت را به خویش اختصاص دهند. در این میان، کُردها که همواره از منظر آمریکاییها بهعنوان گروهی میانهرو که میتوانند بهمانند ابزاری در جهت توازن سیاسی منطقه به کار گرفته شوند و در آیندۀ ژئوپلتیکی منطقه اثربخش باشند، با پشتیبانی این کشور از استقلال نسبی (فرافدرالی) برخوردار شدند. با خروج نیروهای آمریکا از عراق در سال ۲۰۱۱ میلادی و پس از آن، شکنندگی اولیه دولت مرکزی عراق در مواجهه با داعش، کُردها که از حمایت ویژۀ آمریکاییها برخوردار شده بودند، فرصت بیشتری یافتند تا اقدامات جدیتری را در زمینه استقلال کردستان صورت داده و همهپرسی استقلال را در سپتامبر ۲۰۱۷ میلادی در مناطق تحت هدایت خویش برگزار کنند. بر این اساس، پرسش اساسی مقاله پیشرو این است که «کردستان عراق در سیاستهای منطقهای ایالات محده آمریکا در غرب آسیا از چه جایگاهی برخوردار است؟». فرضیه اصلی نیز این است که کردستان عراق در طول تاریخ در سیاستهای ایالاتمتحده در غرب آسیا همواره جنبه صرف ابزاری داشته و از آن بهمنظور ایجاد تغییرات ژئوپلتیکی مورد نظر در منطقه در راستای اجرای توطئه «خاورمیانه جدید»، تحدید نفوذ فزاینده منطقهای جمهوری اسلامی ایران و تأمین امنیت رژیم صهیونیستی اسرائیل استفاده کرده است.
داعش و مدرنیسم ارتجاعی؛ بررسی اندیشه و عملکرد نسل جدید اسلامگرایی رادیکال
سیدعبدالامیر نبوی و نوژن اعتضادالسلطنه
چکیده: ظهور و گسترش گروه داعش در نقطهای از جهان واقع شده است، که در آن، کارگزاران سیاسی فاقد تجربههای مدرن کشورداری بوده اند و اگرچه همواره تلاش داشتهاند با زبان مدرن سخن بگویند، عملکردها با آن همسو نبود. در نتیجه نوعی ملیگرایی تکاملنیافته و ناقص پدید آمد که در ترکیب با آثار رویدادهای مهم جهانی و منازعات دیرینه پس از تحولات نفسگیر جهان عرب (۲۰۱۱)، تبدیل به چالشی از سوی گروههای غیردولتی شد. در واقع، برخی از بازیگران غیردولتی جدید به این میاندیشند که نظم سیاسی مورد نظر خود را در سرزمینهای این منطقه بنا نهاده و مرزهای جدیدی را تعریف کنند. شاید به نظر آید گروهی مانند داعش، نسل نوینی از افراطگرایی همراه با عناصری از جنبشهای بنیادگرایانه پیشین است، اما در واقع ریشه آن در اثرپذیری از مدرنیسم و وضعیت پسااستعماری است، لذا میتوان آن را به عنوان یک جنبش «مدرن ارتجاعی» قلمداد کرد. استدلال اصلی مقاله براین اساس است که داعش جریانی مدرن است که در بستر مدرنیته و در واکنش به آن ظهور نموده است و نمیتوان آن را صرفا جنبشی سنتی قلمداد کرد. همچنین سعی بر آن است که از طریق روش اسنادی – کتابخانه ای و با مقایسه با نمونه تاریخی مشابه دیگری در جهان (نمونه نازیها)، نقاط اشتراک و افتراق آنها بررسی شود. به نظر میرسد ضرورت شناخت نوع منحصر بفرد این گروهها، میتواند به درک چشمانداز آینده جریان سلفیگرایی تکفیری در خاورمیانه کمک کند و مانع برداشت و تحلیلی یک سویه از چنین گروههایی شود.
جایگاه داعش در امنیتی شدن سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و اعضای شورای همکاری خلیج فارس در خاورمیانه
عبدالصمد خسروی و غفار زارعی
چکیده: داعش از جمله گروههای تروریستی است که پس از تحولات سال ۲۰۱۱ در منطقه خاورمیانه تأثیر زیادی بر تحولات منطقه گذاشته است و به طور خاص باعث امنیتی شدن منطقه خلیج فارس نیز شده است. در همین راستا، تبیین جایگاه داعش در سیاست خارجی ج. ا. ایران و امنیتی شدن آن در منطقه خلیج فارس مهمترین هدف مقاله حاضر را تشکیل می دهد. روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفی ـ تحلیلی است که پس از توضیح وضعیت امنیتی موجود در منطقه غرب آسیا و به طور خاص منطقه خلیج فارس، به تحلیل و تبیین جایگاه داعش در امنیتی شدن سیاست خارجی ج. ا. ایران در منطقه پرداخته میشود. دامنه بحث حاضر منطقه غرب آسیا و به طور خاص منطقه خلیج فارس است که در پارهای از مواقع منطقه شامات را نیز وارد بحث میکند. بازه زمانی نیز سال های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۹ میلادی است. جمهوری اسلامی ایران، اقدامات ناشی از قدرت گرفتن داعش را تهدیدی برای امنیت خود در منطقه تلقی میکند، زیرا قدرت گرفتن جریانهای رادیکال نظیر داعش به معنی تضعیف جبهه مقاومت و همچنین افزایش قدرت جریانهای سلفی به رهبری عربستان سعودی است. همچنین تضعیف جبهه مقاومت و تضعیف عراق به عنوان یک کشور شیعی و همسو با سیاستهای منطقهای ایران از جمله پیامدهایی است که بر اثر قدرت گرفتن داعش میتواند پدید آید. مهمترین نشانههای امنیتی شدن سیاست خارجی ایران پس از قدرت گرفتن داعش در دو وجه ایجابی و سلبی نمایان است. در وجه ایجابی؛ حضور مستشاری در سوریه، حمایت از جریانهای شیعی و انقلابی در یمن، بحرین، عربستان و در وجه سلبی؛ ممانعت نظامی، مستشاری و رسانهای از قدرت گرفتن داعش در عراق و سوریه است. کمک به دولتهای مرکزی عراق، سوریه در راستای امنیتی شدن سیاست خارجی ج. ا. ایران قابل تفسیر است. /۸۲۲/ن ۶۰۴/ش
این فصلنامه در ۳ مقاله و در ۱۲۹ صفحه منتشر شده که عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات مذکور به شرح ذیل است:
جایگاه اقلیم کردستان عراق در سیاستهای منطقهای ایالاتمتحده آمریکا در غرب آسیا
محمد رجبی
چکیده: پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ میلادی در ایالاتمتحده آمریکا، این کشور به بهانه مبارزه با تروریسم و با کمک برخی همپیمانان غربی و منطقهای خود، به دو کشور افغانستان و عراق لشکرکشی کرده و آنها را به اشغال خویش درآورد. در عراق، با سقوط صدام و رژیم بعث گروههای مختلف حاضر در صحنه سیاسی این کشور تلاش کردهاند تا با توجه به خلأ قدرت به وجودآمده، سهم بیشتری از قدرت را به خویش اختصاص دهند. در این میان، کُردها که همواره از منظر آمریکاییها بهعنوان گروهی میانهرو که میتوانند بهمانند ابزاری در جهت توازن سیاسی منطقه به کار گرفته شوند و در آیندۀ ژئوپلتیکی منطقه اثربخش باشند، با پشتیبانی این کشور از استقلال نسبی (فرافدرالی) برخوردار شدند. با خروج نیروهای آمریکا از عراق در سال ۲۰۱۱ میلادی و پس از آن، شکنندگی اولیه دولت مرکزی عراق در مواجهه با داعش، کُردها که از حمایت ویژۀ آمریکاییها برخوردار شده بودند، فرصت بیشتری یافتند تا اقدامات جدیتری را در زمینه استقلال کردستان صورت داده و همهپرسی استقلال را در سپتامبر ۲۰۱۷ میلادی در مناطق تحت هدایت خویش برگزار کنند. بر این اساس، پرسش اساسی مقاله پیشرو این است که «کردستان عراق در سیاستهای منطقهای ایالات محده آمریکا در غرب آسیا از چه جایگاهی برخوردار است؟». فرضیه اصلی نیز این است که کردستان عراق در طول تاریخ در سیاستهای ایالاتمتحده در غرب آسیا همواره جنبه صرف ابزاری داشته و از آن بهمنظور ایجاد تغییرات ژئوپلتیکی مورد نظر در منطقه در راستای اجرای توطئه «خاورمیانه جدید»، تحدید نفوذ فزاینده منطقهای جمهوری اسلامی ایران و تأمین امنیت رژیم صهیونیستی اسرائیل استفاده کرده است.
داعش و مدرنیسم ارتجاعی؛ بررسی اندیشه و عملکرد نسل جدید اسلامگرایی رادیکال
سیدعبدالامیر نبوی و نوژن اعتضادالسلطنه
چکیده: ظهور و گسترش گروه داعش در نقطهای از جهان واقع شده است، که در آن، کارگزاران سیاسی فاقد تجربههای مدرن کشورداری بوده اند و اگرچه همواره تلاش داشتهاند با زبان مدرن سخن بگویند، عملکردها با آن همسو نبود. در نتیجه نوعی ملیگرایی تکاملنیافته و ناقص پدید آمد که در ترکیب با آثار رویدادهای مهم جهانی و منازعات دیرینه پس از تحولات نفسگیر جهان عرب (۲۰۱۱)، تبدیل به چالشی از سوی گروههای غیردولتی شد. در واقع، برخی از بازیگران غیردولتی جدید به این میاندیشند که نظم سیاسی مورد نظر خود را در سرزمینهای این منطقه بنا نهاده و مرزهای جدیدی را تعریف کنند. شاید به نظر آید گروهی مانند داعش، نسل نوینی از افراطگرایی همراه با عناصری از جنبشهای بنیادگرایانه پیشین است، اما در واقع ریشه آن در اثرپذیری از مدرنیسم و وضعیت پسااستعماری است، لذا میتوان آن را به عنوان یک جنبش «مدرن ارتجاعی» قلمداد کرد. استدلال اصلی مقاله براین اساس است که داعش جریانی مدرن است که در بستر مدرنیته و در واکنش به آن ظهور نموده است و نمیتوان آن را صرفا جنبشی سنتی قلمداد کرد. همچنین سعی بر آن است که از طریق روش اسنادی – کتابخانه ای و با مقایسه با نمونه تاریخی مشابه دیگری در جهان (نمونه نازیها)، نقاط اشتراک و افتراق آنها بررسی شود. به نظر میرسد ضرورت شناخت نوع منحصر بفرد این گروهها، میتواند به درک چشمانداز آینده جریان سلفیگرایی تکفیری در خاورمیانه کمک کند و مانع برداشت و تحلیلی یک سویه از چنین گروههایی شود.
جایگاه داعش در امنیتی شدن سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و اعضای شورای همکاری خلیج فارس در خاورمیانه
عبدالصمد خسروی و غفار زارعی
چکیده: داعش از جمله گروههای تروریستی است که پس از تحولات سال ۲۰۱۱ در منطقه خاورمیانه تأثیر زیادی بر تحولات منطقه گذاشته است و به طور خاص باعث امنیتی شدن منطقه خلیج فارس نیز شده است. در همین راستا، تبیین جایگاه داعش در سیاست خارجی ج. ا. ایران و امنیتی شدن آن در منطقه خلیج فارس مهمترین هدف مقاله حاضر را تشکیل می دهد. روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفی ـ تحلیلی است که پس از توضیح وضعیت امنیتی موجود در منطقه غرب آسیا و به طور خاص منطقه خلیج فارس، به تحلیل و تبیین جایگاه داعش در امنیتی شدن سیاست خارجی ج. ا. ایران در منطقه پرداخته میشود. دامنه بحث حاضر منطقه غرب آسیا و به طور خاص منطقه خلیج فارس است که در پارهای از مواقع منطقه شامات را نیز وارد بحث میکند. بازه زمانی نیز سال های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۹ میلادی است. جمهوری اسلامی ایران، اقدامات ناشی از قدرت گرفتن داعش را تهدیدی برای امنیت خود در منطقه تلقی میکند، زیرا قدرت گرفتن جریانهای رادیکال نظیر داعش به معنی تضعیف جبهه مقاومت و همچنین افزایش قدرت جریانهای سلفی به رهبری عربستان سعودی است. همچنین تضعیف جبهه مقاومت و تضعیف عراق به عنوان یک کشور شیعی و همسو با سیاستهای منطقهای ایران از جمله پیامدهایی است که بر اثر قدرت گرفتن داعش میتواند پدید آید. مهمترین نشانههای امنیتی شدن سیاست خارجی ایران پس از قدرت گرفتن داعش در دو وجه ایجابی و سلبی نمایان است. در وجه ایجابی؛ حضور مستشاری در سوریه، حمایت از جریانهای شیعی و انقلابی در یمن، بحرین، عربستان و در وجه سلبی؛ ممانعت نظامی، مستشاری و رسانهای از قدرت گرفتن داعش در عراق و سوریه است. کمک به دولتهای مرکزی عراق، سوریه در راستای امنیتی شدن سیاست خارجی ج. ا. ایران قابل تفسیر است. /۸۲۲/ن ۶۰۴/ش
ارسال نظرات