شماره 59 فصلنامه «رهیافت های سیاسی و بین المللی» منتشر شد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، پنجاه و نهمین شماره فصلنامه علمی ـ پژوهشی «رهیافت های سیاسی و بین المللی» به صاحب امتیازی دانشگاه شهید بهشتی با مدیر مسؤولی سید عبدالعلی قوام و سردبیری حسین پوراحمدی میبدی ویژه پاییز 98 منتشر شد.
این فصلنامه در 7 مقاله و در 177 صفحه منتشر شده است و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:
امتناع حکمرانی حزبی؛ آسیبشناسی رابطه نظام حزبی و نظام انتخاباتی در جمهوری اسلامی ایران
حسن اعمایی و مصطفی رضایی
چکیده: اگر کارویژه اصلی احزاب را دست یابی به قدرت و کسب کرسیهای نمایندگی بدانیم، مهم ترین مسئلهای که پیش روی کنشگران سیاسی قرار میگیرد، فراهم کردن بسترهای نهادینه و قانون مند جهت مشارکت سیاسی افراد و گروههای مختلف اجتماعی است و در همین زمینه نظام انتخاباتی و رابطه آن با نظام حزبی اهمیت پیدا میکند. در ایران به دلیل کاستیهای نظام انتخاباتی، نظام حزبی با بحران عدم نهادینگی و بی ثباتی مواجه است. از این رو، پرسش اصلی این مقاله این است که چرا علیرغم وجود آزادی تشکیل احزاب سیاسی در قوانین ایران، حکمرانی حزبی شکل نگرفته است؟ این مقاله با روشی توصیفی- تحلیلی و با استفاده از چشم انداز نهادگرایانه، به دنبال بررسی نقش نظام حقوقی و به تبع آن قوانین و مقررات حاکم بر احزاب و انتخابات در شکلگیری و تثبیت نظام حزبی در ایران است. بررسی قوانین حاکم بر احزاب از بدو شکلگیری نظام جمهوری اسلامی نشان میدهد که ایجاد موانع گوناگون و عدم توازن میان حقوق و تکالیف احزاب در این قوانین، از عوامل اصلی و بی واسطه ی عدم نهادینگی احزاب و حکمرانی حزبی است. در واقع، قواعد نهادی (قانون انتخابات و احزاب) در جمهوری اسلامی، بهجای آنکه مشوق شکلگیری و تثبیت سازوکارهای حزبی باشند، آنها را تخریب و تضعیف کردهاند.
دین و دولت در عهد ساسانی؛ درآمدی بر الهیات سیاسی زرتشت
مصطفی انصافی و شجاع احمدوند
چکیده: حداقل از زمان ورود نخستین مهاجران به ایران در دوره ماقبل مادها، ایران به لحاظ ایدئولوژیک به ایران مزدایی یا خرد مزدایی مشهور بود که در آن کثیری از خدایان، ایزدکده ی ایرانیان را شکل میدادند. اما بهتدریج تصویر خدایان ایرانی روشن و روشنتر شد. البته این امر نسبتی با ساختار قدرت داشت، چنان که با ظهور دولت ساسانی، همنشینی جالبی میان آیین زرتشت با این دولت برقرار شد. این که چرا و چگونه دولت ساسانی از میان کثیری از آیینهای مزدایی چون زروانیسم، میترایسم، مانویت و حتی ادیان وارداتی مثل مسیحیت و یهودیت، به خدای زرتشت پیوست، واجد اهمیت پژوهشی بسیاری است. بدینسان، هدف این مقاله بررسی چرایی و چگونگی اولویت یافتن آیین زرتشت در ذهنیت و عملکرد زمام داران ساسانی است. روش این مقاله، تحلیل گفتمان از نوع گفتمان لاکلا و موف است. بر این اساس، عناصر اصلی گفتمان الهیات سیاسی زرتشتی، عناصر هژمونیک، مفصلبندیها، کارگزار اجتماعی و غیریتساز آن مورد واکاوای قرار خواهند گرفت. بر اساس یافتههای این مقاله، آیین زرتشت واجد مؤلفههایی است که الهیات موجود در آن را برای سیاست یکپارچهسازی، هویت سیاسی و ضدیت با تکثر نیروها که خصلت اصلی حکمرانی ساسانی بود، فراهم میکند. نتیجه آن که عناصر اصلی الهیات زرتشتی چون هستیشناسی کیهانی، جهانبینی خیمهای، فره ایزدی و خودچیرگی، مبنای اصلی حکمرانی ساسانی را برای اجرای یک سیاست همگونساز در قلمرو پارس فراهم آورد.
نسبت اندیشه سیاسی سعدی با نظریههای روابط بینالملل
علی باقری دولتآبادی و محمدحسن اسدی
چکیده: یکی از مهمترین موضوعاتی که در سالهای اخیر ذهن دانش پژوهان، سیاست گذاران فرهنگی و آموزشی و حتی مقامات عالی کشور را به خود مشغول کرده، زمینهسازی برای تولید دانش بومی و نیل به چنین دانشی است. دانش روابط بین الملل نیز از این دغدغه جدا نبوده و همیشه این بحث وجود داشته که تا چه حد تولید دانش بومی در این رشته صورت گرفته است. یکی از پایههای تدوین نظریههای بومی روابط بین الملل، توجه به سنتهای فکری در طول تاریخ یک کشور است. سعدی از جمله شاعران ایرانی است که در نظم و نثر خود به حوزه ی سیاست و حکومت توجه نشان داده است. بر این اساس، سؤال اصلی پژوهش این است که نگاه سعدی به جهان و روابط با سایر دولت ها در قالب کدام سنت نظری جای می گیرد؟ هدف از انجام این پژوهش، شناخت و معرفی سرمایه های فکری و اندیشه ای ایرانیان برای بهره گیری در تولید نظریه های بومی روابط بین الملل در آینده است. فرضیه پژوهش- همانگونه که در تصویرسازی های انجام شده از سعدی در جامعه وجود دارد- بر تعلّق وی به نظریه لیبرالیسم (شاخه آرمان گرایی) تأکید دارد. برای آزمون فرضیه، از روش مقایسه ای استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که از مجموع نظریههای طرح شده در قرن بیستم، دو سنت واقعگرایی و آرمانگرایی را بهخوبی میتوان در آثار سعدی یافت. آنچه سعدی را در این میان متمایز میسازد، سیر اندیشه ی وی از واقعگرایی یا آرمانگرایی محض به سوی واقعگرایی عملگرایانه است که در کمتر اندیشمند و نظریه پردازی مشاهده میشود.
نسبت سازوکارهای حکمرانی قجری و مقاومت های عمومی عدالت خواهانه
راضیه شامخ نیا، مرضیه موسوی خامنه و رضا نجف زاده
چکیده: بررسی تاریخ شکل گیری مقاومت های عدالت خواهانه در دوران مشروطه خواهی و پس از آن می تواند در درک این مسئله مفید و حیاتی باشد که چگونه نخستین مقاومت های عمومی در عصر قاجار، برچسب شورش خوردند و صبغه ی امنیتی به خود گرفتند. هدف عملیاتی پژوهش، درک تغییر رژیم های حقیقت و نیز کردارهای حکمرانی قجری است تا نحوه ی شکل گیری مقاومت ها و سپس امنیتی شدن آن ها را دریابیم. لذا پرسش اصلی این است که مقاومت های عدالت خواهانه در برابر کدام کردارهای حکمرانی (اعم از تکنیک ها و دانش ها) ایجاد شده و صبغه ی امنیتی یافتند؟ به نظر می رسد بزنگاه اصلی شکل گیری مقاومت های عمومی، دفاتر دیوانی و محاکم قضایی بوده است. دفاتر دیوانی با محوریت استخدام چاکران لایق، به تعویق انداختن تصمیمات و تیول داری کار می کرد و در محاکم نیز بلاگردانی و تعذیب خاطی، محور اصلی کارها بود. مهم ترین دستاورد این پژوهش استخراج عناصر «نمودار سلطانی» است. کارکرد اصلی این نمودار، ستاندن همه چیز در قبال هبه ی محدود و آیینیِ امتیازات و منافع است. شیوه ی کار تبارشناختی میشل فوکو در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است.
جایگاه و نقشهای دولت در برنامه ی سوم توسعه ی ج. ا. ایران از منظر نهادگرایی جدید
ابراهیم عباسی و عظیمالله محمودی
چکیده: جایگاه و نقش دولت در اقتصاد و نوع این حضور، مسئله ی مهم محققان توسعه بوده است. در ایران نیز این موضوع مناقشه ی زیادی بین طرفداران تصدیگری دولت و ایفای وظایف حاکمیتی ایجاد کرده است. سؤال مهم مقاله ی حاضر، بررسی ویژگیهای دولت و نقشهای آن در اجرای برنامه ی سوم توسعه از منظر نهادگرایی است. «دولت خودگردان» و «دولت خودگردان متکی بر جامعه» مهمترین شاخصهای دولت توسعهگرا از دیدگاه ایوانز هستند. نقشهای تولیگری، تصدیگری، قابلگی و پرورش گری دولت نیز قانونمندیهای ایوانز برای تعریف دخالت دولت در توسعه ی صنعتی است. فرضیه ی تحقیق آن است که دولت در برنامه ی سوم توسعه، در شاخصهایی مانند «دیوان سالاری کارآمد، استقلال نسبی دولت و خوداتکایی متکی به جامعه»، افقهایی برای حل مشکلات ساختاری دولت ترسیم کرد، هرچند در حل آنها با چالشهایی مواجه بود. هم چنین در این برنامه، بر گسترش برخی از صنایع تأکید شد که ایوانز آن ها را مادر صنایع لقب داده است و قدرت «سرریز» و حرکت دهنده به سایر صنایع را دارند. روش این مقاله، تبیینی و از نوع مطالعات کتابخانهای و اسنادی است. هدف تأکید بر اهمیت جایگاه دولت در مسیر توسعه ی ایران و شناسایی نقشهای دولت، بر مبنای دیدگاه ایوانز است تا قوت و ضعف یکی از برنامههای توسعه از منظر اقتصاد سیاسی مشخص شود.
عدم موازنه و الگوهای رفتاری نامتجانس قدرتهای خاورمیانه در مدیریت بحران سوریه (2019-2011)
ندا کهریزی و قدرت احمدیان
چکیده: با از بین رفتن ساختار دوقطبی، عدمتوازن بر نظام بینالملل حاکم شد. در موازنه ی قدرت، مدیریت بحرانها توسط دو بلوک انجام میشد، اما پس از فروپاشی این نظام، مدیریت بحرانها بالأخص در مناطقی چون خاورمیانه، امری دور از دسترس به نظر میرسد. منازعه ی فرامنطقهای چندین ساله در سوریه، مثال بارز این گفته است. این پژوهش با رویکردی توصیفی-تحلیلی در پی پاسخ به «چرایی استمرار بحران سوریه و عدم مدیریت آن در شرایط فقدان موازنه ی قوا در نظام بینالملل» است. با بهره گیری از روش کتابخانهای، میتوان یکی از دلایل عدم مدیریت بحران سوریه را «عدم تجانس میان الگوهای رفتاری اتخاذشده توسط قدرتهای منطقه (جمهوری اسلامی ایران، ترکیه، عربستان) جهت مدیریت بحران در شرایط فقدان موازنه در ساختار نظام» دانست. جمهوری اسلامی ایران با اتخاذ الگوی رفتاری مبتنی بر خویشتنداری، عربستان با الگوی رفتاری تهاجمی و ترکیه با رفتاری بدون ملاحظه، تجانسی در رویکردهای خود به بحران سوریه نداشتند. بررسی امنیت و سازوکار مدیریت بحران و قدرتهای دخیل در این فرآیند، حائز اهمیت بسیاری است. هدف این نوشتار، تبیین الگوی رفتاری قدرتهای منطقه است تا نشان دهد که تعارض عملکرد آنان چگونه مدیریت بحران و صلح در خاورمیانه را به امری غیرمعمول تبدیل کرده است. چارچوب نظری پژوهش از پارادایم واقعگرایی بهره گرفته است. در قالب این فرانظریه، از رهیافتهای چندگانه ی مطرحشده توسط بنجامین میلر که در حیطه ی مدیریت بحران چارچوبی منحصربهفرد است استفاده شده است. صلح در خاورمیانه نیازمند الگوهای رفتاری متجانس سه قدرت یادشده است.
آیندهپژوهی (الگوی امتداد حال) و کاربست نظریههای روابط بینالملل
سیدرضا موسوی نیا
چکیده: این مقاله در پی امکان و نحوه کاربست نظریههای روابط بینالملل در روند آیندهپژوهی است. برخی از آیندهپژوهان به واسطه ی ابتنای آیندهپژوهی بر تصورات و نگرش چرخشی به تاریخ، آیندهپژوهی را روشی تفسیری میدانند و معتقدند که استفاده از چارچوب نظری و یا مفهومی (بهعنوان ابزار تحلیل و تبیین) در مطالعات تفسیری غیرممکن است. در مقابل، برخی استدلال میکنند که روند آیندهپژوهی فقط مبتنی بر تصویر و تصورات نیست، بلکه میتواند مبتنی بر شواهد تجربی (فکتها) باشد؛ پس میتوان از نظریه بهعنوان ابزار تبیین و تحلیل بهره برد. در این مقاله قصد داریم دیدگاه سومی را مطرح کنیم و با تقسیم روند آیندهپژوهی به دو مرحله ی اکتشافی و هنجاری، نشان دهیم استفاده از چارچوب نظری در مرحله ی اکتشافی، ممکن اما محدودیتزاست، ولی بهرهمندی از نظریه در مرحله ی هنجاری برای آیندهسازی راهگشاست. نتایج این مقاله نشان میدهد که آیندهپژوهی مبتنی بر دو مرحله ی اکتشافی و هنجاری است. در مرحله ی نخست، آیندههای محتمل طی فرآیندی با راهبرد استقرایی کشف میشوند. محصورکردن این مرحله به چارچوب نظری، محدودیت هستیشناسی ایجاد میکند؛ اما در مرحله ی هنجاری میتوان در مرحله ی سناریوسازی و تجویز از یک یا چند نظریه ی به خصوص پیشبینی نظریهها بهره مند شد. این مقاله کاربست نظریههای روابط بینالملل در آینده پژوهی را با ذکر مثالی از «آینده ی روابط ایران و اتحادیه ی اروپا پس از خروج آمریکا از برجام تا سال 2021» نشان میدهد. روش پژوهش توضیحی-تبیینی است.