تشدید شکافهای داخلی و ناکامی در ترمیم آن
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از مرکز مطالعاتی اطلس رژیم صهیونیستی، از زمان آغاز حاکمیت خود با چالشهای امنیتی مختلفی مواجه بوده و همین امر موجب شده تا مقامات آن٬ اصولی را طبق نظریه امنیتی که بن گوریون نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی در دهه 50 از قرن 20 مشخص کرد٬ برای امنیت داخلی آن طراحی کنند. این نظریه امنیتی بارها امتحان خود را پس داده و هنوز هم در حاکمیت صهیونیستها کاربرد دارد.
رژیم صهیونیستی از ابتدای مسیر خود آرزو داشت حاکمیت خود را گسترش دهد. مجموعه حوادثی که میان سالهای 1921 تا 1920 در تاریخ صهیونیستها اتفاق افتاد منجر شد تا آنها بفهمند که تنها زیر سایه یک نظریه امنیتی مستقل میتوانند به حاکمیت خود ادامه دهند. این امر موجب شد تا بن گوریون در واقعیت به اصل دیوار فولادین تکیه کند که البته این نظریه فقط در حد یک تئوری نبود و عملی شد.
متن این اصل این است: مادامی که اعراب حتی اندکی امید به خلاص شدن از ما دارند٬ ما نباید به امکان توافق و سازش اعراب و خواستههای آنها فکر کنیم .اصل دیوار فولادین٬ یکی از مبانی اساسی در نظریه امنیت رژیم صهیونیستی است که بن گوریون آن را بنا کرد. طبق این اصل هرچند امکان حل و فصل درگیری میان صهیونیستها و اعراب با زور امکانپذیر نخواهد بود؛ اما بدون زور هم حاکمیت رژیم صهیونیستی وجود نخواهد داشت.
نظریه امنیت داخلی اسرائیل موفقیت خود را تا جنگ "یوم کیپور" میان رژیم صهیونیستی و اعراب (سوریه و مصر) در سال 1973 ثابت کرد و کشورهای عربی نتوانستند با قدرت نظامی هیچ شکافی در دیوار فولادین ایجاد کنند وهمین امر منجر شد تا نوع برخورد خود در درگیری با رژیم صهیونیستی را تغییر دهند.
در دهه 80 و 90 از قرن بیستم٬ تغییرات استراتژیکی عمیقی در حاکمیت رژیم صهیونیستی به وجود آمده و توافقنامههایی میان آن با کشورهای اردن و مصر امضا شد. در این سالها همچنین مسئله فلسطین در دستور کار سیاسی امنیتی و بینالمللی قرار گرفته و اتحادجماهیر شوروی از همپاشید که در نتیجه این فروپاشی٬ نظام جهان وموازنههای قدرت ومنافع در منطقه خاورمیانه به طور کلی تغییر کرد.
حوادث و تحولات دیگر در نیمه اول از دهه دوم قرن 21 موجی از انقلابهای اجتماعی و سیاسی را در جهان عرب به دنبال داشت.اما جبهه داخلی صهیونیست ها نیز دچار تغییر و تحولات زیادی شد.
با توجه به افزایش تعداد شهرکنشینان در این سالها٬ رژیم صهیونیستی دچار شکافها و نگرانیهای داخلی شده است. از جمله شکافهای موجود در جامعه صهیونیستی٬ اختلاف و شکاف میان ثروتمندان و فقرا٬ فرقه شرقیها و اشکنازیها٬مهاجران اتیوبی و سایر صهیونیستها٬ تلمودیها و سکولارها٬ مرکز سرزمینهای اشغالی و پیرامون آن و بالاتر از همه اینها اختلاف موجود میان احزاب سیاسی مختلف صهیونیستی است. افراطگرایی و وجود مهاجران در میان شهرکنشینان صهیونیستی انگیزه خدمت در ارتش آن را تحت تاثیر قرار میدهد.
نظریه امنیتی صهیونیستی باید اهداف داخلی صهیونیستها رادر نظرگرفته و شهرکنشینان را ترغیب برای تلاش در راستای تحقق این اهداف کند. این نظریه باید بسیاری از جوانب پیچیده را در نظرگرفته و یک نقطه توازن مناسب برای زمان کنونی و سالهای آینده رژیم صهیونیستی تعیین کند.
بنابراین در سایه خطرات جنگ و نیز مدیریت هرگونه خطر ناشی از اقدامات ژئوپلیتیکی در آینده٬ بحث درباره مرزهای امنیتی قابل دفاع یک بحث ضروری برای صهیونیستهاست.
این نظریه همچنین از نظر سیاسی نیز قابل توجه بوده و نیازبه یک چشمانداز داخلی جامع برای حال و آینده رژیم صهیونیستی دارد.
در سند این نظریه٬ چالشهای اصلی امنیت داخلی رژیم صهیونیستی در آینده مورد توجه بوده و این نظریه همچنین پایه تحولات سیاست امنیتی واستراتژیکی ارتش صهیونیستی است.
هدف از تنظیم این سند این است که ابزاری برای مقامات وتصمیمگیرندگان سیاسی در راستای تلاش برای چگونگی مقابله با چالشهای پیشروی امنیت داخلی صهیونیستها باشد.
وجود امنیت داخلی برای اسرائیل٬ یک استراتژی در سطح داخلی را ایجاب میکند که متشکل از استراتژی سیاسی، نظامی، اقتصادی و آموزشی باشد. همچنین جامعه شهرکنشینان صهیونیستی و بحث جمعیتی آن از جمله موارد حائز اهمیت در این استراتژی است و این استراتژیهای مختلف در واقع استراتژیهای امنیت داخلی هستند که رژیم إسرائیل بر آنها نظارت دارد.
این نظریه همچنین درباره گروههای اصلی کار امنیتی رژیم صهیونیستی صحبت کرده و جنبههای امنیتی و جنگی در راستای اهداف و منافع داخلی صهیونیستها را توضیح میدهد.
علاوه براین٬ نظریه مذکور به راهکارهای اصلی در برابر تغییر وضعیت و تهدیداتی که رژیم صهیونیستی در آینده با آن مواجه خواهد شد٬ میپردازد. این بدان معناست که نظریه امنیتی اسرائیل باید اهداف همیشگی از هرجنگ و تقابلی را توضیح داده و دستورالعملهایی را برای اهداف قابل تغییر در متن هرگونه درگیری مشخص کند.
نیروهای امنیتی رژیم صهیونیستی قدرت خود را از چندین منبع به دست آورده و بر اساس آن پایهگذاری میکنند: اطلاعات ژئواستراتژیکی اسرائیل ٬ تصمیمگیری و تحرک بر اساس ملاحظات امنیت نظامی در مقابله با هرگونه خطر یا تهدید احتمالی و نیز قدرت اقتصادی صهیونیستها.
اسناد اصلی امنیتی إسرائیل زمینه امنیت داخلی آن رافراهم میکند.
اسناد اصلی در سطح استراتژیکی بزرگتر٬ اسنادی است که منافع سیاسی به آن دیکته کرده و به اهداف و منافع حیاتی داخلی استناد میکند.
تفاوت رایج میان 3 نوع از اسناد در زمینه امنیت داخلی رژیم صهیونیستی
-عقیده امنیت داخلی: این نظریه شامل مبانی و قواعد اصلی است که ناشی از شرایط اصلی حاکمیت صهیونیستها و نیازهای اولیه آنهاست. این اصول با ثبات نسبی در طول زمان مشخص می شوند و مؤلفه مهمی در طراحی نظریه امنیت داخلی هستند.
امنیت داخلی: هدف این نظریه تامین امنیت داخلی رژیم صهیونیستی بوده و شامل همه اصولی است که در زمینه امنیت داخلی بر سر آنها توافق شده است. این نظریه مطابق با چشم انداز بلند مدت و بر اساس منافع حیاتی داخلی اسرائیل مورد ارزیابی قرار می گیرد.
-سیاست امنیت داخلی: سیاست امنیت داخلی اولویتها و دستورکار سیاسی را برای اجرای اقدامات ضروری در راستای امنیت شهرکنشینان صهیونیستی مشخص میکند
نظریه امنیت داخلی در سطح استراتژیکی بزرگتری تحلیل میشود وماموریت آن تطبیق و هماهنگی و هدایت کلیه منابع و ابزارهای مورد نیاز برای تحقق اهداف داخلی است. این نظریه از منافع و اهداف داخلی رژیم صهیونیستی ناشی میشود که اهداف امنیت داخلی را تعیین میکند.
نظریه امنیتی اسرائیل همچنین پایه و اساس اسناد امنیتی درهمه سطوح نظامی آن است. این نظریه همچنین تلاشهای رژیم صهیونیستی در راستای امنیتی داخلی آن را در سطوح و دورههای زمانی مختلف هماهنگ میکند.
3 سیستم در سیستم امنیت داخلی صهیونیستها فعالیت دارد که در ارتباط و هماهنگی با یکدیگر هستند:
-سیستم امنیت داخلی که توسط مقامات اجرایی صهیونیستها مدیریت شده و به گونه ای سازماندهی میشود که بتواند تلاشهای سیستم امنیت داخلی را در تمام مدت؛ چه در زمان جنگ و چه در شرایط عادی که ممکن است صهیونیستها در آستانه جنگ باشند٬ مدیریت کند. رئیس رژیم صهیونیستی که همان رئیس بخش اجرایی صهیونیستهاست٬ در راس سیستم امنیت داخلی قرار دارد. وزارت امنیت که توسط وزیر امنیت اداره می شود ، ضمن این سیستم امنیتی با تمام اجزای نظامی و غیرنظامی آن است.
باید اشاره کنیم که وزارت امنیت رژیم صهیونیستی یکی از مولفههای سیستم امنیت داخلی آن به شمار میرود که همین امر موجب ایجاد ابهام و اختلاف در زمینه نقش و مسئولیتهای رئیس رژیم اسرائیل که در راس این سیستم امنیتی است٬ و وظایف و نقش وزیر امنیت میشود.
-سیستم نظامی که شامل همه نیروهای مسلح در حاکمیت رژیم صهیونیستی است و ریاست آن را رئیس ستاد ارتش بر عهده دارد. این سیستم دارای دو سیستم جانبی است: سیستم اجرایی که ارتش از طریق آن عملیاتها را انجام میدهد و سیستم نهادی حرفهای که بر ساختار ارتش نظارت دارد.
-سیستمهای امنیتی دیگر همچون "موساد" و "شاباک" و سیستمهای سایبری تحت نظارت نخستوزیر بوده و در کنار سیستم امنیت داخلی رژیم صهیونیستی فعالیت میکنند. همچنین پلیس اسرائیل نیز ضمن همین سیستم است.
قابل توجه است که این سیستمها دارای روابط پیچیدهای بوده و بحث و جدل در خصوص این روابط سالهاست که ادامه دارد.
در این سیستم٬ کار جنگ و سیاست با یکدیگر تداخل دارد و به سادگی نمیتوان آنها را از هم جدا کرد؛ از این رو نظریه امنیت داخلی اسرائیل موظف است تا مبانی ساماندهی نقشها و وظایف طرفین را تعریف کرده و روابط و عوامل مشترک میان آنها را مشخص کند.
بخش آخر این کتاب به ارزشهای داخلی رژیم صهیونیستی پرداخته که جزء مبانی اصلی حاکمیت صهیونیستها معرفی شده و وجه مشترک همه شهرکنشینان صهیونیستی است:
-رژیم صهیونیستی٬ مدعی است که شهر قدس در فلسطین اشغالی٬ وطن یهودیان بوده و در این خصوص به تاریخ جامعه یهود در سرزمینهای اشغالی فلسطین استناد میکند.
-صهیونیستها مدعی هستند که إسرائیل یک کشور یهودی بوده که میخواهد بدون در نظر گرفتن اختلافات قومی ومذهبی به حقوق کامل خود دست یابد.
-رژیم إسرائیل ادعا دارد که به اصول منشور سازمان ملل متحد و بخشی جدایی ناپذیر از جامعه بین المللی وفادار است.
در این فصل به منافع داخلی صهیونیستها به تفصیل پرداخته شده است:
-تعیین موقعیت حاکمیت صهیونیستها به گونهای که یک سرزمین مستقل یهودی برای ملت یهود وجود داشته باشد.
-گسترش یهودیان در همه مناطق فلسطین اشغالی که رژیم صهیونیستی با ادامه شهرکسازی در سرزمینهای اشغالی و تشویق به آن در صدد تحقق این امر است.
-تقویت روابط خود با یهودیان سراسر جهان؛ صهیونیستها در ابتدای حاکمیت خود نیاز چشمگیری به کمکهای فرقههای مختلف یهودی برای گسترش شهرکسازی و موسسات آموزشی و مراکز بهداشت و... داشتند.
-دستیابی به برتری و پیشرفت فنی و علمی و اقتصادی که برای این کار باید اموال خود را در میان شهرکنشینان سرمایه گذاری کند.
-پیشرفت شهرکنشینان صهیونیستی در همه سطوح برای افزایش توانایی رژیم صهیونیستی در مقابله با همه قدرتهای منطقه.
-ایجاد قدرت اقتصادی که رژیم صهیونیستی به این منظور در تلاش برای گسترش روابط تجاری و اقتصادی بوده و صهیونیستها را به همکاری و مشارکت در بحثهای اقتصادی با کشورها و سازمانها و طرفهای بینالمللی تشویق میکند تا به این ترتیب قدرت داخلی و نظامی و علمی خود را افزایش و شکاف میان بخشهای مختلف جامعه صهیونیستی را کاهش داده و در جامعه بینالمللی جایگاهی برای خود پیدا کند.
-عادی سازی روابط با کشورهای همسایه؛ رژیم صهیونیستی در تلاش برای عادی سازی روابط با کشورها و به ویژه کشورهای همسایه و ایجاد ائتلافهایی با این کشوهاست.
-بهبود چهره صهیونیست ها در جهان؛ رژیم صهیونیستی برای مصونیت امنیتی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی به دنبال بهبود چهره و جایگاه خود در عرصه بینالمللی است که برای این کار روابط خود را با آمریکا و برخی کشورهای اروپایی و حتی خاورمیانه تقویت میکند.
-ایجاد وحدت داخلی در میان صهیونیستها؛ رژیم إسرائیل در تلاش برای افزایش وحدت در میان گروههای مختلف جامعه صهیونیستی و کاهش شکافهای موجود میان آنهاست.
-سیستمهای دفاعی امنیتی که ارتش صهیونیستی در مرکز آنهاست به عنوان یک عنصر متحدکننده جامعه صهیونیستی نیز به شمار می رود.
اما صهیونیستها در راستای منافع امنیتی خود چندین اقدام را ضروری میدانند:
- ضرورت دفاع از حاکمیت رژیم صهیونیستی در مقابل دشمن در مرزهایی که قابلیت دفاع دارند.
-جلوگیری از شکلگیری تهدیدهای مدرن که خطرناکترین آنها دستیابی کشورهای دشمن رژیم صهیونیستی در منطقه به تواناییهای هستهای است.
-بازدارندگی موثر که از تحقق تهدیدهای پیشروی صهیونیستها و شهرک نشینان و اموال آنها جلوگیری کند.
-محافظت بر توافقنامههای صلح با مصر و اردن و تشویق به همکاری و تشکیل ائتلاف با برخی کشورهای عربی در منطقه.
-افزایش جمعیت شهرکنشینان صهیونیستی و دفاع از آنها در برابر انواع تهدیدها.
-تقویت قدرت و تواناییهای ارتش صهیونیستی برای دفاع از حاکمیت صهیونیستها در برابر تهدیدهایی که رژیم صهیونیستی و منافع آن را مورد هدف قرار میدهد. صهیونیستها معتقدند که ارتش باید در همه زمانها و شرایط و در همه عرصههای زمینی و هوایی ودریاییبرای محافظت از منافع داخلی آماده باشد.
- تلاش برای افزایش دورههای آتش بس میان جنگها به منظور فراهم شدن فرصت برای توسعه و رونق اقتصادی و اجتماعی و تقویت پتانسیلهای جامعه صهیونیستی.
-سیطره و برتری ارتش در زمینه هوایی و دریایی تا مسیر هوایی و دریایی رژیم صهیونیستی در همه زمانها و شرایط امن باشد.
-دفاع از ساختار رسانهای که عملکرد کلیه سیستمهای ضروری برای اهداف امنیت داخلی را ممکن میسازد.
-ایجاد مشروعیت داخلی و خارجی برای تحرکات ارتش صهیونیستی و استفاده آن از نیروهای نظامی در درگیریها.
-افزایش همکاریها و ائتلافات منطقهای و بینالمللی و قبل از همه با آمریکا. این همکاریها باید مبتنی بر تواناییهای اطلاعاتی و دفاعی متعدد در سطوح مختلف و نیز بازدارندگی باشد.