شماره 72 فصلنامه «اندیشه دینی» منتشر شد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، هفتاد و دومین شماره فصلنامه علمی ـ پژوهشی «اندیشه دینی» به صاحب امتیازی دانشگاه شیراز با سردبیری عبدالعلی شکر منتشر شد.
در این فصلنامه در 7 مقاله و در 142 صفحه منتشر شده است و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:
بررسی تطبیقی نخستین عهد الهی در متون زرتشتی، قرآن کریم و عرفان قبالایی (از منظر خصوصیت ها و کارکردها)
عظیم حمزئیان و صبا فدوی
چکیده: در برخی متون زرتشتی به ویژه متون پهلوی، نخستین عهد الهی به پیش از آفرینش جهان مادی باز میگردد؛ در حالیکه در اوستا به چنین پیمانی اشاره نشده، همانگونه که نزد عرفای قبالای زوهری اعتقاد به عهد ازلی عمومیت دارد؛ ولی در تورات و تلمود به آن پرداخته نشده است. در قرآنکریم نیز درباره نخستین عهد الهی سخن گفته شده که به عهد ألست مشهور است، و اکثر مفسّران آن را به پیش از آفرینش انسان بازمی گردانند. این جستار علاوه بر پرداختن به این موضوع به بررسی تحلیلی- تطبیقی نخستین عهد الهی در متون زرتشتی، قرآن و زوهر قبالاییان میپردازد؛ و نشان میدهد اعتقاد به چنین عهدی، به اهمیت پاسخ به سه پرسش اساسی انسان در خصوص مبدأ، هدف و مقصد آفرینش بازمیگردد؛ و زرتشتیان، قبالاییانِ زوهری و اکثر مسلمانان در اعتقاد به عهد ازلی و وجود پیشین ارواح، با یکدیگر هم عقیدهاند؛ اما کارکردهای این عهد در هر آیین متفاوت است. علاوه بر این، با آن که بحث عهد ازلی پیش از اسلام نیز میان ایرانیان زرتشتی رواج داشته؛ ولی خصوصیات هرکدام با توجه به اصول اعتقادی شان، متفاوت بوده است؛ و نگاه اسلام در این خصوص، بر دو آیین دیگر از نظر تأکید بر عقل، اخلاق و توحید برتری دارد.
نقد و بررسی نظریه کلگرایی تلر از منظر وجودشناسی حکمت متعالیه (با محوریت مقاله "نسبیت، کلگرایی رابطهای و نامساوی بل")
سپیده رضی، جعفر شانظری و افشین شفیعی
چکیده: از مسائلی که در طول تاریخ توجه دانشمندان را به خود معطوف داشته، رابطهی اجزای عالم با یکدیگر و هستیشناسی برآمده از چنین تفکری است. از یونان باستان تاکنون فیزیکدانان و فیلسوفان بسیاری به تحقیق و بررسی در این زمینه پرداخته و عموماً نتایج تحقیقات و تفکرات آنان ازیکدیگر متأثر بوده، بهگونهای که کشف یک مسأله باعث تغییر و تحولات بنیادینی در خط فکری گروه دیگر شده است. با پیشرفت فیزیک جدید دریچهی جدیدی در نگرش هستیشناسی عالم ایجاد و باعث شد در مقایسه با گذشته، اندیشمندان به طرز متفاوتی در این زمینه قلمفرسایی کنند. تلر از دانشمندانی است که از یافتههای جدید فیزیک متأثر است و سعی کرده دیدگاه بخشیانگاریِ برآمده از فیزیک کلاسیک را ابطال کند و به دیدگاه خودش که بر جهانی کلگرا و مبتنی بر رابطه مبتنی است، بپردازد. در این نوشتار سعی شده دیدگاه تلر با محوریت مقالهی او در این زمینه، با نام «نسبیت، کلگرایی رابطهای و نامساوی بل» تبیین شود و باتوجهبه اصول وجودشناسی حکمت متعالیه، نقد و ارزیابی شود. نتیجه این تحقیق تأکید دارد که روش تجربی، جزئی است و برای اثبات کلگرایی عالم ماده مناسب نیست، بلکه با اصول کلی و فلسفی مانند وحدت شخصی وجود، اصل علیت و ضرورت بالقیاس، میتوان با استدلال کاملتری به این امر مهم دست یافت. بیشک برقراری چنین دیالوگهایی میان فلسفه و فیزیک، در فهم بهتر و کاملتر از هستی راهگشا خواهد بود.
نسبت قاعدهی «بسیطالحقیقه» و «کلالقوی بودن نفس» در حکمت صدرایی
مهدی سعادتمند و علی بابایی
چکیده: بساطت، وصفی کمالی و تعیینکنندهی مرتبهی وجودی موجود متصف به آن است. گسترهی این ویژگی در خدا، با قاعدهی بسیطالحقیقه همهچیز است و هیچیک از آنها نیست و در نفس انسانی، با عبارت نفس در وحدتش، همهی قواست، بیان میشود. اهمیت تبیین نسبت دو قاعده این است که هم راهگشای شناخت خدا از طریق معرفت نفس است و هم رابطهی طولی خدا با عالم، و ازجمله خود نفس را بهگونهای معقول ترسیم میکند. مسأله این است که دو قاعدهی یادشده، ازنظر مفهوم و مصداق چه نسبتی با یکدیگر دارند؟ در حکمت صدرایی، نفس، خلیفه و مَثَلِ اعلای حقتعالی است و بین این دو، با حفظ مراتب، هم شباهت وجود دارد و هم تفاوت؛ به همین تناسب، قاعدهی کلالقوی نیز بدیل و خلیفهی قاعدهی بسیطالحقیقه است. با این وصف، مناسبتهای وجودی و معرفتی خاصی بینِ این دو حاکم است که در این مقاله به آن پرداختهایم.
بررسی سیر تطور مفهوم آزادی و اختیار در اندیشه غرب و اسلام
محمد شریفانی
چکیده: آزادی و اختیار از نیازهای اولیه و فطری بشر است. این دو مفهوم از جمله مفاهیم اساسی، پیچیده و در عین حال مهم در تاریخ ادیان هستند، که همواره بین اندیشمندان در معنا و مفهوم آن اختلاف فراوان بوده است. مقاله حاضر در مقام پاسخ به این مسأله اصلی است که آیا این دو مفهوم به لحاظ فلسفی و معرفتی و سیر تطورات تاریخی دارای معنایی مترادف اند؛ یعنی انسان موجودی مختار و آزاد است یا اینکه در عین اختیار مکلف است و تکلیف وی با اختیارش منافات ندارد. روش تحقیق در این مقاله کتابخانهای و تحلیلی توصیفی است. نوآوری تحقیق در این مقاله، نقدی بر قرائت رایج از این دو مفهوم مبنی بر ترادف فلسفی آزادی و اختیار و تبیین مرز این دو مفهوم است که موجب مغالطات فراوانی در بین اندیشمندان بهویژه در کلام جدید شده است. دستاورد اصلی مقاله آن است که آزادی در برابر تکلیف از ساحت وجودی انسان بحث میکند و اختیار از ساحت افعال انسانی است که بالطبع دو زمینه متفاوت در بحث از انسان است.
ناسازگاری درونی نظام معرفتی فخر رازی درباب علیت و توحید افعالی
علیرضا فارسی نژاد و محمدعلی اخگر
چکیده: در اندیشهی فخر رازی، از یک طرف مسألهی علیت و تأثیر و تأثّر موجودات بر یکدیگر مطرح است و از طرف دیگر، قول به توحید افعالی و عمومیت علیت و فاعلیت خداوند برای همهی افعال و معلولها و بلکه انحصار علیت و فاعلیت به خداوند مطرح میشود. برخی معتقدند میان این دو قول ناسازگاری وجود دارد. مقالهی حاضر با هدف ارائهی تبیینی روشنتر از این مسأله، کوشیده تا با روش تحلیلی، این مسأله را در اندیشهی فخر رازی بررسی کند. نتیجهی پژوهش این بوده است که توحید افعالی با اصل علیت و فروع آن ناسازگار نیست، بلکه اصل علیت و فروع آن از مبانی فلسفی مهم توحید افعالی بوده و موجب تبیین بهتر آن میشود. بااینحال، در اندیشه فخر رازی، قول به توحید افعالی و قبول اصل علیت و برخی فروع آن، بیانگر ناسازگاری درونی در نظام معرفتی وی است. البته شاید بتوان میان فخر رازی فیلسوف و فخر رازی متکلم فرق نهاد و قول به اصل علیت را دیدگاه فیلسوفانهی وی و قول به توحید افعالی را دیدگاه متکلمانه وی دانست؛ هرچند در آثار وی غلبه با رویکرد کلامی است تا فلسفی.
بررسیِ تأثیرِ الهیاتِ مسیحیِ لیبرالی بر دینپژوهی تطبیقی
جعفر فلاحی
چکیده: دین پژوهیِ تطبیقی در آغازِ حیاتِ خود در سده نوزدهم در اروپا، در مناسباتش با نهادِ دینِ مسیحیت و با نهادِ علم چالش هایی در پیش داشت. مسیحیت از وجهِ دینی و علمِ جدید از وجه علمی به «علمِ دین» ایرادهایی میگرفتند. در همین دوره در الهیاتِ مسیحیِ پروتستان جریانی پیشرو و جویای همراهی با وضعیتِ مدرن شکل گرفت، موسوم به الهیاتِ لیبرالی، که راه را برای علمِ نوپای دین پژوهیِ تطبیقی هموار کرد و بر آن تأثیراتی هم بر جا گذاشت. در این مقاله که به روشی توصیفی و تحلیلی نوشته شده است، مواردِ مهمی از این تأثیرگذاریِ الهیاتِ لیبرالی بر علمِ دین پژوهیِ تطبیقی نشان داده شده اند؛ الهیاتِ لیبرالی انحصارگرا نبود و نگاهی عام تر به دین داشت، برای تجربه های شهودی و غیرعقلانیِ دینی شأن و جایگاهی قائل شد، در آموزه های مابعدالطبیعیِ مسیحی بازنگری کرد و از اهمیتِ شماری از آن ها کاست. درعوض بر اهمیتِ محورهایی دیگر همچون اخلاق افزود، به پژوهش های تاریخی درباره صدرِ مسیحیت و کتابِ مقدس مجال و اهمیت داد و همچنین برای آشتیِ دین و علم کوشید. این ویژگی ها در کاستن از چالش های پیشِ رویِ دین پژوهیِ تطبیقی موثر بودند. الهیاتِ لیبرال با طرحِ مباحثِ فوق راه را برای تثبیتِ دین پژوهی باز کرد و علاوه بر این موجبِ طرحِ مباحثی در دین پژوهیِ تطبیقی شد؛ تقریب ادیان و صلح باوری و همچنین رویکردی طرفدارِ تجربه درونی با محوریتِ اندیشه های رودلف اتو از این قبیل هستند.
تحلیل و نقادی مواجهه علامه طباطبایی(ره) با معنای ایدهآلیسم
هانیه کوهی حاجی ابادی و عبدالعلی شکر
چکیده: در مباحث معرفت شناسی، مکتب «ایده آلیسم» تأثیر بسزایی در نحوه شکلگیری شناخت داشته است. از آنجا که بنای معرفت شناسی در فلسفه اسلامی بر معرفت یقینی، بدیهی دانستن عالم واقع و انکار هر گونه شکاکیت و نسبی گرایی است، این جریان فلسفی و حوزه های کاربردی آن، در میان فلاسفه مسلمان کمتر مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته است. در این میان علامه طباطبایی(ره) به تبیین این مکتب پرداخته و در مقابل این جنبش اروپایی و معرفت شناسی فیلسوفان مغرب زمین، تلاش دارد تا جریان فلسفه اسلامی را «رئالیسم» بخواند. وی معرفتشناسی را «رئالیسم» و در برابر جنبش «ایده آلیسم» رایج در غرب قرار داده و نقطه جدایی «رئالیسم» از «ایده آلیسم» را اعتراف به وجود جهان خارج می داند. ایشان بر این باور است که اگر کسی به وجود جهان خارج اذعان داشته باشد، «فیلسوف» و یا یک «رئالیست» است و هر کس هیچ اعتباری برای جهان خارج قائل نباشد یک «ایده آلیست» و «سوفیست» به حساب می آید. در این نوشتار با روش توصیفی و تحلیل مفهومی و گزاره ای، به بررسی نگرش و مواجهه علامه طباطبایی(ره) با ایدآلیسم به معنایی که در میان فیلسوفان مغرب زمین رواج یافته، پرداخته می شود. نتایج نشان می دهند که معنای ایده آلیسم در فلسفه اسلامی به خصوص در اندیشه علامه طباطبایی(ره)، با معانی و تعاریف ذکر شده در میان فیلسوفان غربی، تفاوت دارد. این برداشت متفاوت موجب بروز ابهاماتی شده است که در نهایت منجر به ناهماهنگی میان تحلیل ایشان با برخی مبانی و معانی ایدهآلیسم می گردد.