بررسی وضعیت سیاسی اجتماعی شیعیان عربستان در یک اثر
به گزارش خبرنگار سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا، مؤسسه انتشارات زمزم هدایت وابسته به پژوهشگاه علوم اسلامی امام صادق (علیهالسلام) کتاب وضعیت سیاسی-اجتماعی شیعیان عربستان سعودی نوشته جمعی از نویسندگان را منتشر کرده است.
پیروان دومین مذهب بزرگ دین اسلام (شیعیان) در سراسر جغرافیای جهان اسلام پراکندهاند. با این حال، با اینکه در برخی از کشورها جمعیت نسبتاً فراوانی دارند، جایگاه برابر با هممیهنان اهل سنت خود ندارند و در حکم شهروندان درجه دوم شمرده میشوند.
عربستان سعودی از مهمترین کشورهایی است که شیعیان آن، جایگاه شایستهای ندارند. ایشان با اینکه ساکنان بومی آن کشورند و بزرگترین اقلیت مذهبی به شمار میروند، از سادهترین حقوق انسانی بیبهرهاند و از تبعیض و محرومیت رنج میبرند. این در حالی است که شیعیان عربستان در استان شرقی، حیاتیترین منطقه راهبردی کشور پادشاهی سعودی جای دارند. این منطقه دارای بیشترین میدانهای نفتی و بزرگترین حوزههای نفتی جهان است. در واقع، نفت منطقه شرقیه، بهمثابه مهمترین منبع درآمد عربستان سعودی، 98 درصد کل نقت صادراتی عربستان سعودی و دوازده درصد کل نفت وارداتی ایالاتمتحده را شامل میشود؛ چنآنکه نود درصد درآمدهای خارجی عربستان سعودی را نیز در برمیگیرد.
درباره شیعیان عربستان پژوهشها و مطالعات بسیاری انجام شده است؛ اما بیشتر آنها اطلاعات جدید و وضعیت فعلی شیعیان عربستان را پوشش نمیدهند و به طور عمیق بر وضعیت سیاسی اجتماعی این گروه متمرکز نشدهاند.
مسئله اصلی این نوشتار، وضعیت سیاسی-اجتماعی شیعیان عربستان سعودی است. بر این اساس، کوشش نویسندگان بر تبیین مسائل سیاسی اجتماعی شیعیان عربستان با تمرکز بر شیعیان شرقیه بوده است.
ساختار کتاب
کتاب در سه فصل با عناوینی همچون: آشنایی با عربستان سعودی، وضعیت اجتماعی شیعیان عربستان و تحولات سیاسی مذهبی شیعیان عربستان سعودی به رشته طبع آراسته شده است.
در فصل اول و در آشنایی با عربستان سعودی چنین میخوانیم: جغرافیایی طبیعی، جغرافیای انسانی، جغرافیای مذهبی، جغرافیای سیاسی و اهمیت راهبردی.
همچنین، نویسندگان عناوین فصل دوم را چنین سامان دادهاند: شیعیان عربستان از آغاز تاکنون، ابهام درباره جمعیت شیعه منطقه شرقیه، تبعیضهای گوناگون، جریان شناسی فقهی و عقیدتی شیعیان منطقه شرقیه، مرجعیت، عصبیت، زندگی بدوی و حضری و پیشه، از مروارید تا نفت، آرامکو کانون اعتراض منطقه شرقیه، هویت کارگری در منطقه شرقیه، ساختار خاندانی در منطقه شرقیه، بوروکراسی جدید در منطقه شرقیه، عرب گرایی و چپ گرایی در منطقه شرقیه و اینترنت.
در فصل سوم نیز به مباحث زیر پرداخته شده است: منطقه شرقیه انقلاب و انتفاضه، الحرکه الرسالیه در منطقه شرقیه، پیروزی انقلاب اسلامی ایران و انتفاضه محرم 1400 ق منطقه شرقیه، حوزه القائم، حزبالله حجاز، حزبالله و الحرکه الرسالیه، نظریه «رفاه فزایند» و وضعیت شیعیان عربستان پس از انتفاضه، منطقه شرقیه و حوزه و دانشگاه، حرکه الرسالیه و تحول گفتمان، الحرکه الاصلاحیه در شرق عربستان، تحولات جغرافیای جریان اجتماعی، گفتمان نخبهگرایی شیخ عبدالهادی الفضلی در شرق عربستان، امیر عبدالله و رابطه شیعیان و سلفیان، بازگشت به عقب و پرسش از «ولاء»، شیعیان عربستان فراملیگرایی و ملیگرایی، خیزش فراملی و رسانه، خیزش ملی؛ مهاجرت و زیارت، خیزش شیعی و ایران، انتخابات استانی سال 2005 م در منطقه شرقیه، تشدید صفبندیهای مذهبی و احیای الحرکه الرسالیه در منطقه شرقیه.
برشی از کتاب
شیعیان عربستان از آغاز تاکنون
جامعه شیعی عربستان سعودی جامعهای است ریشهدار در شبهجزیره عربستان، بهویژه در منطقه شرقی این شبهجزیره، که قرنها پیش از شکلگیری حکومت پادشاهی عربستان سعودی در این منطقه حضور داشته است؛ اما برخی مورخان مخالف میکوشند تا در ریشهدار بودن تشیع در منطقه شرق عربستان تردید کنند و این تشیع را به ورود قرامطه، بهویژه رهبر ایرانیتبار و اباحه گرای ایشان، ابوسعید جنابی، منتسب کنند. جالب آن است که برخی نیز وهابیان را به ریشههای قرمطی منتسب میکنند. به هر حال برخی روشنفکران شیعی قطیفی، از جمله نویسنده کتاب ساحل الذهب الاسود، کوشیدند تا به این سخنان پاسخ گویند. وی دراینباره مینویسد: برخی این گمان را تقویت میکنند که بذر تشیع امامی در شرق عربستان با ورود قرامطه-که منتسب به مذهب اسماعیلی میباشند- گذاشته شد. طبق این دیدگاه، تشیع امامی در واکنش به اقدامات ناشایست قرامطه رشد کرد؛ به دیگر سخن، شیعیان این منطقه مذهب اسماعیلی را وانهاده و مذهب جعفری را برگزیدند؛ اما واقعیت آن است که آنچه گفته میشود، فرضیهای است بی مبنا در منابع تاریخی. اگر حوادث تاریخی را دنبال کنیم، درمییابیم که تشیع، سالها پیش از عهد قرامطه در این منطقه مستقر بوده است.
وی در ادامه مینویسد:
روایت ورود قرامطه به بحرین، به اجماع تمام مورخان اینگونه است: یحیی بن المهدی به سال 278هجری، یعنی سالهای غیبت امام مهدی منتظر، آخرین امام شیعیان امامیه، یعنی در دهه هفتم قرن سوم، که شیعیان امید ظهور وی را میکشیدند، به بحرین آمد. طبق روایت مورد اجماع، یحیی نزد شخصی به نام علی بن المعلی- که در تشیع اهلبیت غلو میکرد- سکنی گزید. یحیی به علی گفت که فرستاده مهدی است و از شوی وی نمایندگی دارد و بشارت ظهور او را میدهد. ابن معلی باور کرد[...] و مردم وجوهات خود را به او میدادند[...] و این مانند همان ارتباطی است که نواب اربعه امام با شیعیان داشتند[...]. این قرائن نشان میدهند که مردم بحرین پیش از ورود قرامطه، شیعه امامی بودهاند؛ اما فریب خوردند و بعد به اشتباه خود پی بردند. دلیل دیگر این است که در تمام بحرین هیچکس که به مذهب اسماعیلی منتسب باشد را نمیتوان یافت؛ حال آنکه در نقاط دیگری که اسماعیلیها پیش از این حضور داشتهاند، بقایایی از ایشان تا به امروز وجود دارند.
علاقهمندان میتوانند برای تهیه این کتاب به آدرس قم خیابان (شهیدان فاطمی) دورشهر نبش کوچه سوم پلاک هشتادویک، مراجعه و یا با شماره تلفن: ۳۷۷۳۰۷۳۵- ۰۹۱۰۲۰۴۲۰۷۱ تماس حاصل نمایند. /۹۹۸/ن ۶۰۱/ش
شیعیان در عربستان حدود 35 درصد جمعیت این کشور را تشکیل میدهند و در واقع بزرگترین اقلیت عربستان به شمار میروند. البته باید توجه داشت که اساسا عربستان فاقد یک گروه اکثریت است و از اقلیتهای مختلف تشکیل شده است
این جمعیت 35 درصدی در هیچ یک از پستهای حکومتی حضور ندارند و حتی یک پست مهم به شیعیان اختصاص داده نشده است. از طرف دیگر از به کارگیری شیعیان در مناطق اقتصادی جلوگیری میشود و تنها درصد بسیار کمی موفق میشوند به عنوان کارگر در مناطق صنعتی مشغول به کار شوند.».
مسئله دیگر این است که حکومت آلسعود شیعیان را یک گروه منحرف میداند و با تکیه بر این نگاه خود، از برگزاری مراسمات مذهبی مانند عاشورا و غدیر جلوگیری میکند و یک نوع تبعیض فرهنگی در کنار دیگر تبعیضها در بخشهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی علیه شیعیان اعمال میشود.
مرحله اول(1790-1824): در این دوران شیعیان در تگنا بودند و حکومت وهابی سعودی چندین مرتبه نه تنها به مناطق شیعه نشین عربستان بلکه به مناطقی چون کربلا هم یورش برده و اموال شیعیان را غارت کرده و شیعیان را وادار می کردند تا از اعتقادات وهابی پیروی می کنند.
مرحله دوم(1824-1891): این دوره آرامش و وقفه های نسبی ای را در پی داشت و حاکم سعودی، فیصل بن ترکی درصدد جلب وفاداری مردم حساء و قطیف در آمد و سعی داشت که آرامش و صلح را در میان شیعیان برقرار سازد و اما از آن طرف اجبارهای یکی از علمای وهابی به نام شیخ عبد الرحمن بن حسن الشیخ به ترکی مبنی بر تحمیل اعتقادات وهابی بر شیعیان، کار را سخت می کرد.
مرحله سوم(1902-.......): باز حکومت سعودی در پی باز پس گیری مناطق حساء و قطیف درآمد و هر چند که مردم این مناطق خودشان تسلیم شوند اما باز هم مورد سرکوب و یورش قرار می گرفتند. عبدالعزیز السعود، معروف به ابن سعود، حاکم سومین مرحله، علمای شیعه حساء را گرد هم آورده بود و آنها را وادار کرده بود که او را به عنوان امیر خود بشناسند و از اصول وهابیت پیروی کنند و شرایط بسیار نسبی ای هم که شیعیان داشتند، تقریبا از آنها سلب شد.
به نظر میرسد که هراس عربستان از ادبیات انقلابی شیعیان را باید دلیل اصلی این واهمه دانست.
سعدالله زارعی کارشناس جهان اسلام در این زمینه میگوید:«یک نوع تعصب مذهبی در عربستان از چند دهه گذشته وجود دارد و وهابیت حاکم بر عربستان حساسیت بسیار بالایی نسبت به شیعیان در این کشور دارد. در واقع رژیم آلسعود شیعیان را به عنوان گروهی میبیند که مترصد فرصت برای تغییرات در نظام حاکم در عربستان است. به همین دلیل عربستان سعی کرده تا شیعیان را به رسمیت نشناسد و از این طریق آنها را محدود کند. مثلا آمارهایی که از سوی عربستان مبنی بر جمعیت شیعیان یعنی 10 درصد اعلام میشود به خاطر این است که با این اقدام آنها را نادیده گرفته و تاکید کند اساسا شیعیان را به رسمیت نمیشناسد.»