سوء استفاده دشمن از نظرات شاذ کمال حیدری
به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، حجت الاسلام محمدهادی هدایت، استاد کلام حوزه علمیه قم در پی انتشار گفت وگوی شبکه العراقیه همسو با سیاست های اسلام آمریکایی با آقای کمال حیدری و اظهارات فتنهانگیز وی در مورد تکفیر مسلمانان از سوی فقهای شیعه در گفتاری به رد مبانی علمی شبهات سید کمال حیدری پرداخت.
خلاصه ای از اظهارات این استاد کلام حوزه علمیه قم در نقد علمی دیدگاه سید کمال حیدری بدین شرح است:
برنامه دشمن برای فتنه انگیزی در جهان اسلام
به نظر میآید ادعای کمال حیدری «لا یوجد عالم شیعي اثنی عشري، إلّا ویحکم بکفر المسلمین جمیعاً باطناً هیچ عالم شیعی دوازده امامی یافت نمیشود مگر اینکه به کفر باطنی همه مسلمین (غیر شیعی) حکم میکند!» از مقولهی نظر و فکر و اندیشه و امثال اینها نبود تا با جدال احسن با آن روبرو شویم؛ بلکه از مقوله تهاجم و اعلانجنگ (نرم) است که بهمنظور برافروختن شعله جنگ بین مسلمین انجام میگیرد و با چنین فتنهآفرینی باید با لحن قاطع و کوبنده برخورد کرد تا بتوان از آثار مخرّب آن تا آنجا که ممکن است، کاست.
این افتراء چنانچه با پاسخی دندانشکن روبه رو نمیشد مطابق تحلیل برخی از علمای جهان اسلام آنچنان فتنهای در عراق و مناطق دیگر جهان اسلام به راه میانداخت که هیچ قدرتی بهجز عنایت ویژهی خداوندی نمیتوانست آتش آن را خاموش کند.
این اظهارات با شرایط سیاسی منطقه که شاهد گسترش توطئه دشمنان و واگذاری سراسر منطقه به سلطه آمریکا و اسرائیل است، کاملاً همسو است. همانگونه که میدانید داعش در پوشش جدیدی به دنبال تقویت جبهه ضعیف شده تکفیر در منطقه است و همه اینها را میتوان نقشههایی برای تقویت تئوری این توطئه عظیم به شمار آورد.
چندی پیش یکی از مسائل مهمی که در اخبار جهان اسلام مطرح بود و موجبات کشتار جمعی از شیعیان عزیزمان را فراهم آورد ادعای کافر بودن بزرگان اهل سنت از سوی فردی پاکستانی بود و چنانچه اهل دین و تدبیر جلوی گسترش آن را نمیگرفتند، معلوم نبود به چه عاقبتی منجر میشد. صحبتهای آقای حیدری دقیقاً مانند ادعای آن فرد پاکستانی است و عواقب این سخن دقیقاً میتوانست همان باشد، اگر علما و بزرگان به میدان نمیآمدند.
از طرفی ادعای ایشان خلاف واقع است. مگر میتوان اظهار نظر چند فقیه را به جمیع فقهای شیعه من الأولین والآخرین نسبت داد، درحالیکه بسیاری از فقهای شیعه به مسلمان بودن ظاهری و واقعی سایر مسلمین معتقدند و حساب ثواب و عقاب اخروی را موکول بهحساب و کتاب اخروی و رحمت واسعه الهی میدانند.
در ادعای او چند نسبت خلاف واقع به علمای شیعه داده شده است:
اولاً: به جمیع فقها شیعه از آغاز تا عصر حاضر نسبت داده شد که به کفر باطنی جمیع مسلمین فتوا دادهاند. آنچه کذب این مدّعا را ثابت میکند:
1ـ تصریح جمعی از فقهای شیعه به مسلمان بودن پیروان سایر فرق ظاهراً و باطناً، نظیر آنچه دفتر حضرت آیتالله سیستانی رسماً اعلام کرد که ایشان و همچنین استادان ایشان مرحوم حضرت آیتالله بروجردی و آیتاللهحجت کوه کمری و آیتالله کاشف الغطاء صراحتاً قائل به اسلام اتباع سایر فرق مسلمین میباشند، ظاهراً و باطناً.
2ـ اطلاق کلام اکثر فقها در باب شروط مسلمان بودن که اظهار شهادتین و عدم انکار ضروری در اسلام شخص کافی است، بدون تفصیل بین اسلام ظاهری و باطنی، نمونه روشن آن عبارت صاحب عروة و محشین آن است که در این مسئله قائل به تفصیل نشدهاند؛ بنابراین یک شخص به ظاهر عالم چگونه به خود اجازه میدهد چنین نسبت عامی به همه فقهای شیعه از آغاز تاکنون بدهد، با آنکه اطلاع به فتاوای همهی آنان متعذر بلکه غیرممکن است، چه رسد به اینکه کسانی تصریح به اسلام مخالفین ظاهراً و باطناً کردهاند! آیا این نسبت مطلق و عام و خالی از هر استثناء، افترای به حداقل آنانی که برخلاف آن تصریح کردهاند نیست؟
3ـ برای کفر در استعمالاتی که در قرآن و حدیث و فتاوای اصحاب آمده، معانی فراوانی ذکر شده، ازجمله: کفر در مقابل اسلام، کفر در مقابل ایمان، کفر به معنای ترک واجبات یا برخی از آنها یا ارتکاب برخی محرمات، کفر به معنای انکار اصول دین یا ضروری دین، کفر به معنای جحود و نه صرف انکار و دیگر معانی کفر که به حدود ده معنا میرسد. با توجه به این تعداد از معانی کفر، اعلام این مطلب در رسانهای بینالمللی که «همه علمای شیعه قائل به کفر باطنی جمیع مسلمین شدهاند» بدون توضیح آنکه مقصود از کفر باطنی چیست، آیا اضلال و اغرای به جهل نیست؟ آیا موجب تحریک سایر فرق اسلام علیه شیعیان، لااقل در حدّ اعلام کفر شیعیان و سپس توابع و نتایج آن نیست؟ مگر عامّهی کسانی که این سخن را میشنوند، فرق بین کفر ظاهر و باطن را تشخیص میدهند؟ مگر نه این است که عامه آنها که این سخن را میشنوند، از کفر باطن، خروج از ملت اسلام را میفهمند؟!
ثانیاً: غالب فقهایی که درباره کفرِ منکرِ اصول دین یا ضروری دین اظهارنظر کردهاند، خواه کفر ظاهری یا کفر باطنی، آن را بر جحود حق مترتّب کردهاند و میدانید که جحود به معنای انکار حق است مع العلم والیقین به حقانیّت حق، چنانکه فرمود: «وَ جَحَدُوا بِهَا وَاستَیقَنَتهَا أنفُسُهُم / و باآنکه دلهایشان بدان يقين داشت، از روى ظلم و تكبّر آن را انكار كردند».(نمل/14) بنابراین آیا اکثریت غالب اتباع سایر فرق که از ادلهی حقانیت مذهب تشیّع بیخبرند، حتی احتمال حقانیت آن را نمیدهند، مشمول عنوان کافر باطنی میشوند؟ باآنکه اکثریت این جمع بنا بر فطرت الهی، چنانکه از دلیل حقانیت حق اطلاع پیدا کنند، بدون شک حق را انتخاب میکنند. آیا این اکثریت نمازگزارِ ملتزم به صوم رمضان، حجّ بیتالله الحرام، حبّ اهلبیت (ع) و بغض اعداء اهلبیت (ع)، مشمول حکم به کفر فقهایی میشوند که حکم به کفر باطنی مخالفین نمودهاند؟ روشن است که پاسخ منفی است. در این صورت آیا این نسبت که جمیع فقها و علمای شیعه از آغاز تا عصر حاضر قائل به کفر باطنی جمیع مسلمین شدهاند، دروغ و افتراء نیست؟
ثالثاً: اینکه جمیع فقها شیعه قائل به کفر باطنی «جمیع مسلمین» ـ بدون استثناء ـ شدهاند، آیا شامل شعیان نیز میشود؟ آیا مراد از عبارت «جمیع مسلمین»، خصوص مخالفین مذهب شیعه است یا شامل شیعیان نیز میشود؟ بیش از این دو فرض که محتمل نیست. اگر مراد فرض اول باشد، یعنی شامل شیعیان بشود که کذب آن روشن است؛ زیرا هیچ عالم شیعی قائل به کفر باطنی شیعیان آل محمّد (ص) نشده است. و اگر مراد فرض دوم است یعنی مراد از «جمیع المسلمین» غیر شیعیان است، این به معنای مسلمان ندانستن شیعیان و اخراج آنها از عنوان مسلمین است که ظاهراً شامل گویندهی این سخن نیز میشود. معلوم است که هر دو فرض مذکور باطل است، بنابراین تصریح به این جمله با آن تأکید و غلظت «لا یوجد عالمٌ شیعيٌ اثنی عشريٌّ، إلّا ویحکم بکفر المسلمین جمیعاً باطناً» افترا و کذب صریح نیست؟!
رابعاً: معلوم است که عامّه علمای شیعه، بلکه ادعای اجماع شده بلکه اجماع محقق علمای شیعه بر آن است که احکام اسلام بر اتباع سایر مذاهب اسلام بار میشود؛ بنابراین، گفتن این مطلب که «بعضهم یقول حتّی ظاهراً بحکم الکفّار» نسبت دروغ دادن به علمای شیعه نیست؟ آیا از کلمه «بعضهم» قول شاذ فهمیده میشود یا قول «بعض معتدّ به»؟ بنابراین نسبت دادن این مطلب به بعض معتد به از علمای شیعه افترا نیست؟ آنهم افتراء فتنهآفرین؟ آیا خداوند متعال نفرمود: «الفِتنَةُ أشَدّ مِنَ القَتلِ / فتنه از قتل بدتر است»(بقره/191) یا «أکبَرُ مِنَ القَتلِ / و فتنه از كشتار بزرگتر است»(بقره/217)؟
رسانه ای کردن بحث علمی و فرار از رویارویی علمی
خوب است همینجا به دفاعیه برخی اشارهکنم که گفته اند: آنچه کمال حیدری گفته، نقل کلام فقها است و اگر بدعت باشد، باید کلام آن فقها بدعت باشد.
جواب این است که: آراء و نظریاتی که برخی فقها داشتهاند، آرائی بوده که در جلسات بحث تخصصی ایراد کردهاند یا در کتب تخصصی آوردهاند. افرادی که در این جلسات شرکت میکنند، معنای کفر باطن را میفهمند و کسانی که این کتابها را میخوانند، میدانند که مراد از کفر باطن، خروج از دین اسلام و امّت رسولالله (ص) نیست. لکن اعلام این مطلب آنهم با شیوه «نسبت تکفیر باطنی جمیع مسلمین به جمیع علماء شیعه» در یک رسانهی معاند شیعه و رسانهی بینالمللی که میلیونها تن از مسلمین غیر شیعه آنهم در کشورهای ملتهبی نظیر عراق، سوریه، لبنان، پاکستان و افغانستان و همچنین مناطق سنّی نشین ایران، آن را میبینند و میشنوند، آیا این عمل مخالف نصوص قطعیّه صریحه و مؤکّده صادر از ائمه اطهار (ع) مبنی بر اجتناب ازاینگونه تصریحات و نشر اینگونه مطالب نیست؟
در صحیحه یونس بن یعقوب از امام صادق (ع) آمده است: «مَنْ أَذَاعَ عَلَيْنَا شَيْئاً مِنْ أَمْرِنَا فَهُوَ كَمَنْ قَتَلَنَا عَمْداً وَ لَمْ يَقْتُلْنَا خَطَاء هر كه سرّى از ما فاش كند، چون كسى باشد كه عمداً ما را كشته است و به خطا نكشته». (المحاسن، برقى، قرن سوم، باب 31 باب التقية) و در صحیحه محمد بن مسلم آمده است: «يُحشَرُ العَبدُ يَومَ القِيامَةِ و ما نَدِيَ دَما، فيُدفَعُ إلَيهِ شِبهُ المِحجَمَةِ أو فَوقَ ذلكَ، فيُقالُ لَهُ: هذا سَهمُكَ مِن دَمِ فُلانٍ! فيَقولُ: يا رَبِّ، إنَّكَ لَتَعلَمُ أنَّكَ قَبَضتَني و ما سَفَكتُ دَما! فيَقولُ: بَلى، سَمِعتَ مِن فُلانٍ رِوايَةَ كَذا و كَذا، فرَوَيتَها عَلَيهِ، فنُقِلَت حَتّى صارَت إلى فُلانٍ الجَبّارِ فقَتَلَهُ عَلَيها و هذا سَهمُكَ مِن دَمِهِ /
امام باقر عليه السلام فرمودند: آدمى روز قيامت، محشور میشود درحالیکه [در دنيا] هيچ خونى نريخته است اما بهاندازه شيشه حجامت، يا بيشتر، به دست او خون میدهند و میگویند: اين سهم تو از خون فلان كس است. عرض میکند: پروردگارا! تو خود میدانی كه تا [زمانى كه] جانم را ستاندى خونى نريختم! خداوند میفرماید: بله اما تو از فلان كس، فلان و بهمان سخن و روايت را شنيدى و به زيان او بازگو كردى و زبان به زبان گشت تا به گوش فلان ستمگر رسيد و به سبب آن او را كشت، حال اين بهره تو از خون اوست.» (وسایل الشيعة، ج16، ص: 251، باب 34، ح 15)؛
و روایت خالد کابلی: «عن أبي عبدالله (ع) إنَّ اللّه َ عَزَّ و جلَّ جَعَلَ الدِّينَ دَولَتَينِ: دَولَةَ آدمَ ـ و هِي دَولَةُ اللّه ِ ـ و دَولَةَ إبليسَ، فإذا أرادَ اللّه ُ أن يُعبَدَ عَلانيَةً كانَت دَولَةُ آدمَ و إذا أرادَ اللّه ُ أن يُعبَدَ في السِّرِّ كانَت دَولَةُ إبليسَ و المُذيعُ لِما أرادَ اللّهُ سَترَهُ مارِقٌ مِن الدِّينِ / امام صادق علیهالسلام: خداوند عزّ و جلّ، دين را دو دولت قرارداد: دولت آدم ـ و آن دولت خداست ـ و دولت ابليس. پس هرگاه خداوند بخواهد كه آشكارا بندگى شود، دولت آدم روى كار آيد و هرگاه خدا بخواهد كه پنهانى عبادت شود، دولت ابليس بر سرکار آيد و كسى كه آنچه را خدا میخواهد پنهان بماند فاش سازد، از دين بيرون رفته است.» (الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 372، بَابُ الْإِذَاعَة ح 11). مضمون این روایات متواتر است و وجوب ستر اینگونه احادیث و حرمت اذاعهی آنها از مسلّمات فقه شیعه است و بر همه معلوم است که سخن کمال حیدری از ابرز مصادیق آن چیزی است که در این روایات متواتر المضمون، از آن نهی شده است.
سفارش ائمه برای مبارزه با بدعت در دین
در صحیحه داوود بن سرحان، امام صادق (ع) فرمودند: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: إِذَا رَأَيْتُمْ أَهْلَ الرَّيْبِ وَ الْبِدَعِ مِنْ بَعْدِي فَأَظْهِرُوا الْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ وَ أَكْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَ الْقَوْلَ فِيهِمْ وَ الْوَقِيعَةَ وَ بَاهِتُوهُمْ كَيْلَا يَطْمَعُوا فِي الْفَسَادِ فِي الْإِسْلَامِ وَ يَحْذَرَهُمُ النَّاسُ وَ لَا يَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ يَكْتُبِ اللَّهُ لَكُمْ بِذَلِكَ الْحَسَنَاتِ وَ يَرْفَعْ لَكُمْ بِهِ الدَّرَجَاتِ فِي الْآخِرَةِ / پیامبر فرمودند هرگاه پس از من اهل ريب و بدعت را ديديد از آنها بيزارى جوئيد و بسيار به آنها دشنام بدهيد و درباره آنها بدگویید و طعن بزنيد و آنها را خفه و وامانده سازيد تا به فساد در اسلام طمع نكنند و مردم از آنها بر حذر شوند و از بدعتهاى آنها نياموزند تا خدا براى شما در برابر اين كار حسنات نويسد و درجات آخرت را براى شما بالا برد». (الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 375 بَابُ مُجَالَسَةِ أَهْلِ الْمَعَاصِي).
در معتبره یونس بن عبدالرحمان آمده است: «فی حدیث قال: إِنَّا رُوِّينَا عَنِ الصَّادِقِينَ ع أَنَّهُمْ قَالُوا إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فَعَلَى الْعَالِمِ أَنْ يُظْهِرَ عِلْمَهُ فَإِنْ لَمْ يَفْعَلْ سُلِبَ نُورَ الْإِيمَانِ وَ مَا كُنْتُ لِأَدَعَ الْجِهَادَ فِي أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى كُلِّ حَالٍ فَنَاصَبَانِي وَ أَظْهَرَا لِيَ الْعَدَاوَة / ما از صادقين (ع) روايت كردهايم كه هرگاه بدعت ظاهر شد و كسى عالم است به آن بايد علم خود را ظاهر كند و اگر آنچه در آن باب میداند اظهار نكند نور ايمان از او سلب مىشود و من زحمت و مشقت در امر خداوند را وانمیگذارم پس به من بد گفتند و اظهار عداوت نمودند.» (عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج1، ص: 113) و در صحیحة أبی حمزه ثمالی آمده است: «قال: قلت لأبي جعفر (ع): قُلْتُ لِأَبي جَعْفَرٍ ع مَا أَدْنَى النَّصْبِ قَالَ أَنْ يَبْتَدِعَ الرَّجُلُ شَيْئاً فَيُحِبَّ عَلَيْهِ وَ يُبْغِضَ عَلَيْه از امام باقر عليه السّلام / پرسيدم كه کمترین درجه دشمنى چيست؟ فرمود: اينكه انسان چيزى [عقيدهاى] را بسازد و بر اساس آن [با ديگران] دوستى و دشمنى نمايد.». (من لا يحضره الفقيه، ج3، ص: 572)
سوء استفاده دشمن از نظرات شاذ کمال حیدری
باید دانست که میان یک اظهارنظر در موردی معین هرچند مخالف با رأی و عقیده ما باشد، با فتنهانگیزی و ابزاردست دشمن خونخوار و جنایتکار قرار گرفتن و هجوم مخرّب به مبانی دین و فرهنگ یک جمعیت، تفاوت وجود دارد.
همان قرآنی که فرمود: «لا تُجَادِلُوا أهلَ الکِتَابِ إلّا بِالَّتِي هِيَ أحسَنُ / و با اهل كتاب، جز به [شيوهاى] كه بهتر است، مجادله مكنيد» و فرمود: «أدعُ إلَی سَبِیلِ رَبِّكَ بِالحِکمَةِ وَ المَوعِظَةِ الحَسَنَةِ وَ جَادِلهُم بِالَّتِي هِيَ أحسَنُ / با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن و با آنان به [شيوهاى] كه نيكوتر است مجادله نماى». دربارهی تحریفکنندگان حقایق دین فرمود: «إنَّ الَّذِینَ یَکتُمُونَ مَا أنزَلنَا مِنَ البَیِّنَاتِ وَ الهُدَی مِن بَعدِ مَا بَیَّنَّاهُ فِي الکِتَابِ أولَئِكَ یَلعَنُهُم اللّهُ وَ یَلعَنُهُم اللَّاعِنُونَ / كسانى كه نشانههاى روشن و رهنمودى را كه فرو فرستادهايم، بعد از آنكه آن را براى مردم در كتاب توضيح دادهايم، پنهان مىدارند (حقائق دین را تحریف میکنند)، آنان را خدا لعنت مىكند و لعنت کنندگان لعنتشان مىكنند.» (بقره 159). نیز فرمود: «وَ لُعِنُوا بِمَا قَالُوا / بخاطر آنچه گفتند (تحریفی که کردند) لعنت شدند.» (مائده، 64) و همان امام صادقی که با امثال ابن أبی العوجاء زندیق با آن نرمش و منطق روشن سخن میگفت، در صحیحه داوود بن سرحان به نقل از رسول خدا درباره اهل ریب و بدع آن جملاتی را که در بالا نقل کردیم، بیان فرمودند.
حقیقت آن است که امروز مانند همیشه حمایت از دین خدا و یاری امام زمان علیه السلام و دفاع از حریم اهلبیت علیهمالسلام هزینههای بسیاری از مال و جان و آبروی افراد دارد و بسیاری از کسانی که خود را روشنفکر میدانند، تمایلی برای ورود به این میدان پر از سختی و محنت ندارند و بهجای حمایت از حق و حقیقت یا سکوت میکنند یا به نحوی سعی در تحریف حقائق دین مقدس اسلام و مکتب عزیز تشیع دارند؛ و باید بدانیم که «لَیَنصُرَنَّ اللّهُ مَن یَنصُرُه، إنَّ اللّهَ لَقَوِيٌّ عَزِیزٌ قطعاً خدا كسى كه او را يارى مىكند، يارى مىدهد، چراکه خدا سخت نيرومند شكست ناپذير است»./998/