کتاب «حمزه» در آستانه انتشار
به گزارش سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا، کتاب خاطرات شهید مدافع حرم محمدحسین حمزه به زودی از سوی انتشارات خط مقدم منتشر میشود.
این اثر با یک روایت خطی سعی دارد همه ابعاد زندگی این شهید مدافع حرم را پوشش دهد. علیرضا کلاکی که نگارش این کتاب را بر عهده دارد، درباره این کتاب میگوید:«کتاب از لحظه کودکی تا شهادت این شهید را ثبت کرده است و در بخشهای مختلف با خانواده، دوستان و همرزمانش صحبت شده است. شاید برای من این ویژگی شهید حمزه که همه کسانی که با آنها بای نوشتن کتاب صحبت کردم و به آن اشاره کردند خیلی جالب بود. همه میگفتند که محمدحسین «پای کار است» و واقعا هم در خاطراتی که در کتاب منتشر شده، این مسئله مشهود است.»
در بخشی از خاطرات این شهید که توسط همسرش بیان شده است و زمان دختردار شدن این شهید است و همسرش میگوید: «اوایل، دلتنگی اذیّت میکرد. یک سال بعد، خدا محمدمحسن را داد و تنهایی و یکنواختی کم شد و زندگی، رنگوبوی تازه گرفت. من نظرم روی «محسن» بود. با پیشنهاد محمدحسین اسم بچّه را گذاشتیم محمدمحسن؛ طبق رسم خانوادگی خودشان. بعد از سه سال خدا دومی را داد.
موقع بارداری، محمدحسین توی خانه میگشت و با لهجه ترکی «زینب زینب» میخواند. بهش گفتم: «صبرکن معلوم بشه بچّه چیه، بعد بگو زینب بذاریم». بهم گفت: «اگه به مادرِ من و خودت رفته باشی، این یکی حتماً دختره». راست میگفت. مادرهایمان یکی در میان، پسر و دختر داشتند.
رفتم سونوگرافی. تلفن پشتِ تلفن که ببیند بچّه پسر است یا دختر؟ آنقدر گفت و گفت، تا آخرش خدا یک دختر نصیبمان کرد. با اسمِ پیشنهادیاش هم دهن همه را بست. همان اوّلش گفته بود «زینب». تا میگفتیم چطور؟ باز، زبانبازیاش شروع میشد و میگفت: «اصلاً زینب حمزه یه چیز دیگه است»! میگفتم: «خب حالا»! من هم از زینب بدم نمیآمد. ولو اوّلش چیز دیگری مدنظرم بود، قبول کردم.
محمدحسین جانش را برای زینب میداد. زینب هم همینطور. باباییِ بابایی! شبها تا محمدحسین پشتش را نمیخاراند، خوابش نمیبرد.»/826/