زخم کهنه کشتار بر تن شیعیان پاکستان
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری رسا، گروههای افراطی سنی ازجمله لشکر جهنگوی، سپاه صحابه و اخیرا داعش، سالهاست که شیعیان هزاره را هدف حملات خود قرار میدهند. براساس گزارش کمیسیون ملی حقوق بشر پاکستان در سال ۲۰۱۹، دستکم ۵۰۹ نفر از شیعیان هزاره از سال ۲۰۱۳ بهدلیل اعتقادشان کشته شدهاند. این نهاد مستقل و غیرانتفاعی اعلام کرده که از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۴ نیز حدود هزار مسلمان هزارهای در درگیریهای عقیدتی جان خود را از دست دادند و هزاران نفر نیز زخمی شدهاند. در سال ۲۰۱۴، دیدهبان حقوق بشر گزارشی ۶۲ صفحهای درباره آزار شیعیان هزاره در بلوچستان با عنوان «ما مردگان متحرک هستیم» منتشر کرد.
مسئولان دولتی در پاکستان با ایجاد ایست بازرسی و حصارکشی در اطراف مناطق مهرآباد و هزاره در شهر کویته، مرکز استان بلوچستان که ۶۰۰ هزار نفر از شیعیان در آن زندگی میکنند، وانمود میکنند که تلاش دارند تا از آنها محافظت کنند. اما مردم هزاره، این اقدامات را کافی نمیدانند و خواهان حقوق برابر و رسیدگی دولت به مشکلات شان هستند.
کشتار معدن
آخرینبار حدود ۳ ماه پیش ۱۰ نفر از مسلمانان هزاره که در معدن زغال سنگ در شهر مچ استان بلوچستان کار میکردند به طرز وحشیانهای بهدست گروه داعش کشته شدند. عمران خان، نخستوزیر پاکستان از این حمله بهعنوان یک «اقدام تروریستی غیرانسانی» یاد کرد، اما این واکنش برای قوم هزاره کافی نبود.
خانوادههای قربانیان کشتار داعش در تظاهراتی بیسابقه در پاکستان پیکر این ۱۰ کارگر را به خیابان آوردند و با وجود سرمای شدید در خیابانها ماندند تا دولت به مطالبات شان رسیدگی کند. آنها یک هفته در خیابان ماندند و گفتند تا زمانی که نخستوزیر به خواستههایشان گوش نکند، اجساد را دفن نخواهند کرد. عمران خان اما در پاسخ، آنها را متهم به باجخواهی کرد و گفت تا وقتی که اجساد به خاک سپرده نشوند، حاضر نیست با خانوادهها ملاقات کند.
در نهایت قربانیان فاجعه مچ، در یک گور دستهجمعی در منطقه هزاره در حاشیه شهر کویته دفن شدند. قبرستان هزاره که ظرفیت آن در حال پُر شدن است، مملو از عکسهای مردان، زنان و کودکان این قوم است که اغلب کشته شدهاند.
سرنوشت شوم هزارهها
بیشتر مسلمانان هزاره ساکن کویته، اصالتا افغان و از نژاد مغول هستند. سرکوب این قوم در دهه ۱۸۸۰ موجب شد تا آنها به کشورهای اطراف ازجمله پاکستان پناه ببرند. موج اعمال خشونت علیه این قوم در پاکستان ۱۰۰ سال بعد یعنی از دهه ۱۹۸۰ و در زمان حکومت دیکتاتوری محمد ضیاءالحق، رئیسجمهور وقت این کشور آغاز شد.
به نوشته الجزیره، سالهاست که غیر از آنها که مقیم پاکستان شدهاند، خیلی از هزارههای ساکن استان دایکندی افغانستان نیز برای امرار معاش بهصورت فصلی به پاکستان میآیند تا در معادن زغال سنگ کار کنند. گفته میشود کارگران این معادن ماهانه حدود ۱۵۰ دلار درآمد دارند.
احمد شاه یکی از قربانیان حادثه معدن است. او که آرزوهای بزرگی داشت با اینکه فقط ۱۷ سالش بود، یکی از سختترین و خطرناکترین شغلهای جهان را در معادن بلوچستان، واقع در جنوب غربی پاکستان تجربه میکرد. احمد شاه قصد داشت که آنقدر درآمد داشته باشد تا بتواند هزینههای تحصیلش را تأمین کند و خود را از زندگی سخت در جامعه هزاره در پاکستان برهاند. اما او این آرزو را به گور برد.
صادق، پسرخاله شاه نیز در میان کارگرانی بود که در کشتار مچ جان خود را از دست دادند. او هزینه زندگی همسر، فرزندان و ۶ خواهرش را تأمین میکرد. یکی از خواهرانش میگوید: «این جانیان تنها ۱۰ نفر را نکشتند، بلکه ۱۰ خانواده را نابود کردند. ۲دهه است که مردم ما بیرحمانه کشته میشوند، اما هنوز هیچ مجرمی در این زمینه دستگیر نشده است.»
علی، یکی از مردم هزاره پاکستان میگوید: «ما در زندان زندگی میکنیم. مردان و جوانان ما جرأت بیرون رفتن ندارند. اگر بیرون بروند، کشته میشوند. قبرستانهای ما پُر از اجساد مردان جوان است و دیگر جایی ندارد. هر سال تعداد زیادی کشته میدهیم. با این حال، عمران خان میگوید که ما قصد باجخواهی داریم. او یک سنگدل است.»
چمن علی یکی دیگر از قربانیان کشتار مچ، یکی از افرادی بود که هر زمستان از افغانستان به کویته سفر میکرد تا در معدن کار کند. خواهرش میگوید: «من همیشه نگران بودم که مبادا بهدست طالبان بیفتد. فکر میکردم در پاکستان جایش امنتر است، اما درنهایت آنجا جان خود را از دست داد.»
یکی از جوانان هزاره که کمپینی بهنام «آینده از آن جوانان است» در فیسبوک راه اندازی کرده میگوید: «نسل ما در یک قفس زندگی کرده است. ما از بیم جانمان خانههایمان را روی کوهها میسازیم و جرأت بیرون رفتن و دیدن دیگر مناطق کویته را نداریم. حتی میترسیم که با دیگر اقوام هزاره، ملاقات داشته باشیم.»
جنبش جداییطلب بلوچ
اما از نظر نسیم جاوید، نویسنده و فعال سیاسی، خشونتها علیه قوم هزاره فقط دلیل فرقهای و اعتقادی ندارد: «من فکر نمیکنم که هزارهایها فقط بهدلیل اعتقادشان مورد خشونت قرار میگیرند. دلیل اصلی آن منحرف کردن افکار عمومی از جنبش جداییطلب بلوچ است. این منطقه همچنین به قطب فعالیت گروههای بینالمللی مانند طالبان تبدیل شده است.»
طی ۲۰ سال اخیر یک جنبش جداییطلب در بلوچستان، فقیرترین استان پاکستان که در مجاورت مرز ایران قرار دارد، فعال شده است. جاوید که در مغازهاش مهر و جانماز میفروشد، همیشه یک اسلحه کوچک با خود دارد. او میگوید: «ما زیر سایه اسلحه و ترس زندگی میکنیم. اگر مقامات امنیتی نقشی در کشتارها ندارند، چرا تا الان هیچکس را در این زمینه دستگیر نکردهاند؟»
تنها راهی که برای خیلی از مردم هزاره باقی مانده، مهاجرت است. یکی از آنها به گاردین گفته که تا به حال ۳ بار تلاش کرده تا از مسیر ایران و ترکیه خود را به اروپا برساند، اما هر بار ناکام مانده است. با این حال او که هیچ آینده روشنی برای امثال خود در پاکستان و افغانستان متصور نیست، تصمیم دارد که اگر فرصتی دست بدهد دوباره راهی اروپا شود./۹۸۸/
منبع: گاردین