کتاب تنهادرباغ زیتون به زیور طبع آراسته شد
به گزارش سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا: خاطرات شفاهی پاسدار شهید مدافع حرم علی سعد است که در این کتاب آمده است که وقتی به نقطۀ رهایی رسیدیم، دود آتش داخل اتاقک ماشین را پر کرده بودو همه از ماشین پیاده شدند. علی، پنجاه متر از من جلوتر بودو بچهها داشتند عقبنشینی میکردند که یک سری وسیله از ماشین برداشتم و رفتم نزدیک بچهها. با فریاد به علی گفتم: من آتیش میریزم سرشون، تو بیا عقب وقتی تیراندازی را که شروع کردم، علی دوید سمتم. کمی اطراف را نگاه کرد و چشمش افتاد به ماشین در حال سوختن و آن مجروح عراقی که خودش را به زحمت از ماشین بیرون کشیده بود.
من هم نگاهش کردم:نامردها نکردن بیارنش بیرون ماشین در تیررس دشمن بود. علی گفت: من میرم میآرمش گفتم: چرا تو وایسا به این بچهها بگم، خودشون قبل از اینکه حرفم تمام شود رفت.... .
مؤسسه انتشارات شهید کاظمی، کتاب تنهادرباغ زیتون که خاطرات شفاهی پاسدار شهید مدافع حرم علی سعد میباشد با نویسندگی صادق عباسی ولدی منتشر شد.