میرحامد حسین هندی؛ عالمی که با «عبقات» امامت را اثبات کرد
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری رسا، سید میر حامد حسین هندى نیشابورى، از بزرگترین متکلّمان و عظیمترین عالمان و از مفاخر شیعه در اوایل سده سیزدهم هجرى قمرى است که کتاب گرانقدر «عبقات الانوار فی مناقب الائمهالاطهار» که از شاهکارهای علمی و اعتقادی شیعه به شمار می رود از جمله تالیفات اوست. عبقات الانوار کتابی در جهت اثبات امامت در شیعه است.
۵ محرم الحرام سالروز تولد علامه میرحامدحسین است که برای آشنایی بیشتر خوانندگان برگهایی از زندگی ایشان تقدیم می گردد:
میرحامد حسین هندى، از خاندان های اصیل سادات موسوی است که در بلده میره لکهنو هند، به تاریخ پنجم محرم ۱۲۴۶ ق، به دنیا آمد. او با ۲۷ واسطه، نسبش به امام هفتم امام موسی کاظم(ع) می رسد. نیاکان او در طول قرون گذشته، همه از سادات اهل علم و زهد و فضیلت بوده اند و در میان برادران و فرزندان و فرزندزادگان وى نیز عالمانى خدمتگزار و متعهد وجود داشتند.
از این خاندان معظم، در آسمان علم و فقاهت، ستارگانى درخشان آشکار شدند که هریک در عصر خویش، راهنماى گمشدگان بودند.
اینک به چند تن از آنها اشاره مىکنیم:
۱. جد صاحب عبقات: سید محمدحسین، معروف به سید اللهکرم موسوى کنتورى نیشابورى( متوفاى ۱۲۸۸).
وى، جد میر حامد حسین و از اعلام فقها و زهاد زمان و صاحب کرامات در نیمه دوم سده دوازدهم هجرى است. ایشان علاقه زیادى به استنساخ قرآن کریم و کتب نفیسه به خط خود داشته و«قرآن» و«حق الیقین» و«تحفه الزائر» و«جامع عباسى»، به خط او در کتابخانه ناصریه لکهنو موجود است.
۲. والد صاحب عبقات: مفتى، سید محمدقلى موسوى کنتورى نیشابورى، والد ماجد میر حامد حسین و از چهرههاى درخشان عقائد و مناظرات در نیمه اول قرن سیزدهم هجرى مىباشد.
او در دوشنبه پنجم ماه ذىقعده سال ۱۱۸۸ به دنیا آمد. وى از شاگردان بارز«سید دلدارعلى نقوى»( از اعاظم دانشمندان شیعه در قرن سیزدهم) و در اکثر علوم و فنون، محققى بىنظیر بود و تألیفات ارزندهاى از خود بهجا گذاشت.
ایشان یکى از برجستهترین چهرههاى علم عقاید و مناظرات و از نمونههاى کممانند تتبع و استقصاء بود.
سید محمدقلى، در تاریخ نهم محرم ۱۲۶۰ ق، در لکهنو به رحمت ایزدى پیوست.
۳. برادر ارشد صاحب عبقات: سید سراج حسین، برادر ارشد میر حامد حسین نیز چون پدر و برادرانش از عالمان و فرزانگان بوده است. وى در نزد پدرش و سید العلماء شاگردى نموده و بیشتر تألیفاتش در علوم ریاضى است، مثل کتاب حل معادلات جبر و مقابله و رسالهاى در مخروطات منحنى. ایشان همچنین فیلسوف و پزشکى نامى بوده است.
سید سراج حسین، با وجود اشتغال به علوم عربیه و فنون قدیمه، به حدى بر زبان انگلیسى، فلسفه جدید و علوم ریاضى تسلط یافته بود که بزرگان انگلیس در حیرت فرو رفته بودند که چگونه یک عالم اسلامى اینچنین ماهر در فنون حکمت مغرب گردیده است. وى، در ۲۷ ربیعالأول سال ۱۲۸۲ ق، رحلت کرد.
۴. برادر دیگر صاحب عبقات: سید اعجاز حسین، برادر دیگر میر حامد حسین، فرزند اوسط سید محمدقلى بوده و ولادتش در ۲۱ رجب ۱۲۴۰ واقع شده است. او نیز مانند پدر و برادرانش از دانشمندان نامى شیعه در کشور هند و صاحب تألیفات و تصنیفات متعددى بوده است. وى، برادر خود میر حامد حسین را در تصنیف کتاب«استقصاء الافحام»، در زمینه استخراج مطالب و استنباط مقاصد، کمک فراوانى نمود تا جایى که گفتهاند: بیشترین کار کتاب را او انجام داد، امّا به جهت شهرت میر حامد حسین، به نام وى انتشار یافت.
از جمله تألیفات ایشان مىتوان به«شذور العقیان فى تراجم الأعیان» و«کشف الحجب و الاستار عن احوال الکتب و الاسفار» اشاره کرد. وی در هفدهم شوال ۱۲۸۶ ق و پس از عمرى کوتاه، امّا پربرکت، به رحمت ایزدى پیوست.
۵. فرزند صاحب عبقات: سید ناصر حسین، فرزند میر حامد حسین، ملقب به شمس العلماء، در ۱۹ جمادىالثانى ۱۲۸۴ ق، متولد شد. او را در علم و تتبع، تالى مرتبه پدر شمردهاند، چرا که نگذاشت زحمات پدرش به هدر رود و لذا به تتمیم عبقات پرداخت و چندین جلد دیگر از آن را به سبک و سیاق پدر بزرگوارش تألیف نمود و با نام ایشان منتشر ساخت.
او عالمى متبحر، فقیه، اصولى، محدث و رجالى کثیر التتبع و مفتى و مرجع اهالى بلاد خود بوده و این علوم را از والد معظم خود و مفتى، سید محمد عباس اخذ کرده بود.
در نهایت، وی در ۲۵ ذى الحجه ۱۳۶۱ ق، دار فانى را وداع گفت و بنا به وصیتش، در جوار مرقد قاضى شوشترى در آگره هند به خاک سپرده شد.
۶. فرزند دیگر صاحب عبقات: سید ذاکر حسین، فرزند دیگر میر حامد حسین نیز همچون برادر خود، عالمى فاضل و همچنین از ادباء و شعراى زمان خویش بود و برادرش را در تتمیم عبقات یارى نمود. دیوان شعر به فارسى و عربى و تعلیقاتى بر عبقات، از آثار اوست.
۷ و ۸. دو نوه صاحب عبقات: سید محمد سعید و سید محمد نصیر، فرزندان سید ناصر حسین که نوههاى میر حامد حسین مىباشند نیز از فضلا و علماى بزرگ زمان خود بودند که در نجف اشرف نزد اساتید برجسته، تحصیلات عالیه خود را گذرانیدند. پس از بازگشت به هند، محمد سعید، شؤون ریاست علمى و دینى را به عهده گرفت و آثار و تألیفات متعددى را از خود بهجاى گذاشت؛ تا اینکه در سال ۱۳۸۷ ق، در هند وفات یافت و در جوار پدر بزرگوارش، در صحن مرقد قاضى شوشترى، به خاک سپرده شد، اما سید محمد نصیر، پس از بازگشت به هند، به جهت شرایط خاص زمانى، وارد کارهاى سیاسى شده و از جانب شیعیان، به نمایندگى مجلس نیابى رسید.
او نیز پس از عمرى پربار، در لکهنو رحلت کرد، ولى جسد وى را به کربلا برده و در صحن شریف و در مقبره میرزاى شیرازى، به خاک سپردند.
این خاندان در اصل ایرانی بودند و در نیشابور زندگی می کردند و در قرن هفتم، «سید اوحد الدین» – جد پانزدهم میرحامد حسین – در پی حمله مغول، به هندوستان هجرت کرد و در شهر «کنتور» رحل اقامت افکند. (۱)
سید محمد حسین (متوفی ۱۲۸۸ق)، پدربزرگ میرحامد حسین، فقیهی ارجمند و در زهد و عبادت سرآمد روزگار بود. گفته اند: از زمانی که به سن بلوغ رسید، هرگز نمازهای مستحبی اش ترک نشد. کراماتی را هم به وی نسبت داده اند. در هنر خوشنویسی هم دستی داشت، نسخه ای از قرآن، و سه کتاب «حق الیقین» (علامه مجلسی)، «تحفهالزائر» (علامه مجلسی) و «جامع عباسی» (شیخ بهایی)، به خطر زیبای وی در کتابخانه ناصریه لکهنو، موجود است. (۲)
علامه سید محمد قلی (متوفی ۱۲۶۰ق) پدر میرحامد حسین، از علمای بزرگ قرن سیزدهم هجری و از صاحبنظران در علم کلام بود. مدتی نیز در شهر «میرتهه» بر کرسی قضاوت و فتوا نشست. رسالهای هم به نام «عدالت علویه» در موضوع احکام قضاوت و افتاء و شرائط قاضی و مفتی نوشته است.
او کتاب های زیادی از خود به یادگار گذاشت. (۳)
کودکی
میر حامد حسین در شهر «میرتهه» هند، در خانه سید محمد قلی به دنیا آمد. نام اصلی او را «مهدی» نهادند. سبب شهرتش به علامه میرحامد حسین هندی، در سال۱۲۴۶ه «میرحامد حسین» آن است که پدرش پیش از آنکه خبر تولد فرزندش را بشنود، در رؤیا جد خود «سید حامد حسین» را دیده بود. از اینرو فرزند نوزادش را به این نام مشهور کرد.
تحصیلات
میر حامد حسین، تعلیم را از سن ۶ سالگى با رفتن به مکتبخانه و پیش شیخى به نام«شیخ کرمعلى» شروع کرد، امّا پس از مدت کوتاهى پدر ایشان، خود، عهدهدار تعلیم وى گردید و تا سن ۱۴ سالگى، کتب متداول ابتدائى را به وى آموخت.
میر حامد حسین، در سن ۱۵ سالگى و پس از رحلت پدر بزرگوارش، براى تکمیل تحصیلات، به سراغ اساتید دیگر رفت.
«مقامات حریرى» و«دیوان متنبى» را نزد«مولوى، سید برکتعلى» و«نهج البلاغه» را نزد«مفتى، سید محمد عباس تسترى» خواند. علوم شرعیه را نزد«سلطان العلماء، سید محمد بن دلدارعلى» و برادر ایشان«سید العلماء، سید حسین بن دلدارعلى»- که هر دو از علماى بزرگ شیعه در هند بودند- و علوم عقلیه را نزد فرزند«سید مرتضى سید العلماء»، ملقب به«خلاصه العلماء» فرا گرفت.
در این زمان، ایشان کتاب«مناهج التدقیق» را که از تصنیفات عالیه استادش، «سید العلماء» بود، از ایشان اخذ کرد که حواشى وى بر آن کتاب، بیانگر عظمت تحقیق و قدرت نقد ایشان مىباشد.
به هرحال، ایشان پس از چندین سال تحصیل، به امر تحقیق و پژوهش پرداخت و در این زمینه، ابتدا به تصحیح و نقد تصانیف پدر بزرگوارش،«سید محمدقلى»، از جمله«فتوحات حیدریه»،«رساله تقیّه» و«تشیید المطاعن» پرداخت و سالهاى سال، از عمر خویش را صرف تصحیح و مقابله عبارات این کتب، مخصوصا«تشیید المطاعن»- که ردیهاى بر«تحفه اثناعشریه» بود- با اصول و منابع آنها کرد.
هنوز از این کار، فارغ نشده بود که کتاب«منتهى الکلام»، توسط یکى از علماى اهل سنت به نام«مولوى، حیدرعلى فیضآبادى»، در ردّ بر امامیه، با تبلیغات فراوان نشر و گسترش یافت؛ بهگونهاى که عرصه بر عوام و خواص از شیعه تنگ شد. از یک طرف، مخالفین، مدعى بودند که شیعه قادر بر جواب مطالب این کتاب نیست؛ تا آنجا مؤلف کتاب، مىگفت: اگر اولین و آخرین شیعه جمع شوند، نمىتوانند جواب کتاب مرا بنویسند و از طرف دیگر، علماى بزرگ شیعه هند، از جمله«سلطان العلماء»،«سید العلماء»،«مفتى، سید محمد عباس تسترى» و دیگر اعلام، به سبب اوضاع خاص سلطنت و ملاحظات دیگر، امکان جواب دادن را نداشتند. در این زمان بود که«میر حامد حسین»، وارد میدان شد و در فاصله شش ماه، کتاب«استقصاء الإفحام فى نقض منتهى الکلام» را بهگونهاى تصنیف کرد که باعث حیرت علما، حتى اساتید ایشان گشته و مورد استفاده آنان قرار گرفت و نشر آن، چنان ضربهاى بر مخالفین وارد کرد که هیچیک از آنان، حتى خود مؤلف«منتهى الکلام»، پس از سالها تلاش و کمک گرفتن از والیان مخالفین و برگزارى اجتماعات مختلف، از عهده جواب آن برنیامدند.
پس از آن به تألیف کتاب«شوارق النصوص» پرداخت و سپس مشغول تألیف کتاب عظیم«عبقات الأنوار» شد که تا آخر عمر، در امر تحقیق و تصنیف آن همّت گماشت.
در سال ۱۲۸۲ ق، عازم سفر حج و سپس عتبات عالیات شد، امّا در آنجا هم از فعالیت علمى و تحقیق بازنماند و در حرمین شریفین، یادداشتهایى از کتب نادر برداشت و در عراق، در محافل علمى علماى عراق شرکت جست که مورد احترام فوقالعاده ایشان قرار گرفت. وى پس از بازگشت، حاصل کار علمى خود را در قالب کتاب«أسفار الأنوار عن وقائع أفضل الأسفار» گردآورى نمود.
میر حامد حسین، عالمى پرتتبع و پراطلاع و محیط بر آثار و اخبار و میراث علمى اسلامى بود؛ تا حدّى که هیچیک از معاصران و متأخران و حتى بسیارى از پیشینیان، به پاى او نمىرسند. وى همه عمر خویش را به بحث و پژوهش در اسرار اعتقادات دینى و حراست از اسلام و مرزبانى حوزه دین راستین گذرانید و همه چیز خود را در راه استوارى حقایق مسلم دینى از دست داد؛ چنانکه مؤلف «ریحانه الادب»، در این باره مىنویسد:
«… و در مدافعه از حوزه دیانت و بیضه شریعت، اهتمام تمام داشته و تمامى ساعات و دقایق عمر شریفش، در تألیفات دینى مصروف بوده و آنى فروگذارى نداشته؛ تا آنکه دست راست او از کثرت تحریر و کتابت، عاطل شده و در اواخر، با دست چپ مىنگاشته است …» و به گفته مؤلف«نجوم السماء»، زمانى هم که دست چپ ایشان از کار مىافتاده است، وى دست از کار برنداشته و مطالب را با زبان، املا مىکرده است و هیچ مانعى نمىتوانست ایشان را از جهاد علمى بازدارد.
وفات
سرانجام، او در هجدهم ماه صفر سال ۱۳۰۶ ق، دعوت حق را لبیک گفت و در حسینیه جناب غفرانمآب مدفون شد. خبر وفات ایشان در عراق، برپایى مجالس متعدد فاتحهخوانى را در پى داشت. تمامى علما، شریک عزا گشته و بزرگان زیادى، در سوگ او به سرودن قصیده و مرثیه پرداختند.
اساتید
۱. والدش، سید محمدقلى کنتورى نیشابورى( علم کلام)؛
۲. سید محمد بن سید دلدارعلى، سلطان العلماء( فقه و اصول)؛
۳. سید حسین بن سید دلدارعلى، سید العلماء( فقه و اصول)؛
۴. سید مرتضى بن سید محمد، خلاصه العلماء( معقول)؛
۵. مفتى، سید عباس تسترى( نهج البلاغه)؛
۶. سید برکتعلى صاحب( ادبیات).
تألیفات
۱. عبقات الأنوار فى امامه الأئمه الأطهار( ۳۰ مجلّد)؛
۲. استقصاء الافحام و استیفاء الانتقام فى نقض منتهى الکلام( ۱۰ مجلّد، طبع فى ۱۳۱۵ ق)؛
۳. شوارق النصوص( ۵ مجلّد)؛
۴. کشف المعضلات فى حلّ المشکلات؛
۵. العضب التبار فى مبحث آیه الغار؛
۶. افحام اهل المین فى ردّ ازاله الغین؛
۷. النجم الثاقب فى مسئله الحاجب فى الفقه( در سه قالب کبیر، وسیط و صغیر)؛
۸. الدرر السنیه فى المکاتیب و المنشآت العربیه؛
۹. زین الوسائل الى تحقیق المسائل( فیه فتاویه الفقهیه)؛
۱۰. أسفار الأنوار عن وقائع أفضل الأسفار( ذکر فیه ما سنح له فى سفره إلى الحج و زیاره أئمه العراق سلام الله علیهم)؛
۱۱. الذرائع فى شرح الشرائع فى الفقه( لم یتمّ)؛
۱۲. الشریعه الغراء( فقه کامل)؛
۱۳. الشعله الجواله( بحث فیه إحراق المصاحف على عهد عثمان)؛
۱۴. شمع المجالس( قصائد له فى رثاء الحسین، سید الشهداء( ع))؛
۱۵. الطارف، مجموعه ألغاز و معمیات؛
۱۶. صفحه الألماس فى احکام الارتماس( فى الغسل الارتماسى)؛
۱۷. العشره الکامله( حل فیه عشره مسائل مشکله)؛
۱۸. شمع و دمع( شعر فارسى)؛
۱۹. الظل الممدود و الطلح المنضود؛
۲۰. رجال المیر حامد حسین؛
۲۱. دره التحقیق.
کتابخانه ناصریه
خاندان میر حامد حسین، از آغاز سده سیزدهم، به پىریزى کتابخانهاى همت گماشتند که به مرور زمان، تکمیل گشت و نسخههاى فراوان و نفیسى بهتدریج در آن گردآورى شد که تا ۳۰۰۰۰ نسخه رسید؛ تا اینکه در دوران سید ناصر حسین، به نام وى نامیده شد و در زمان سید محمد سعید و توسط ایشان به کتابخانه عمومى تبدیل گردید. این کتابخانه، گرچه، از نظر کمى داراى نظایر فراوان است، امّا از نظر کیفى و به جهت وجود نسخههاى نادر، کمنظیر است.
میرحامد حسین در نگاه بزرگان
علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی در باره آثار میرحامد حسین به ویژه عبقات، می نویسد:
«کتابهای با عظمت و مفید میرحامد حسین، دریای ژرف نگری و باریک بینی را پر موج گردانده است … مهمترین و پر آوازه ترین آثار او «عبقات الانوار در مناقب ائمه اطهار علیهم السلام» است …
و میرحامد حسین تمام حقایقی را که «دهلوی» در باب امامت منکر شده با بهره گیری از احادیث و اخباری که از طریق اهل سنت نقل شده، ثابت کرده است». (۴)
امام خمینی در سال ۱۳۲۰ شمسی/۱۳۶۳ قمری که هنوز تمام مجلدات عبقات چاپ نشده بود، پس از بحث در موضوع حدیث غدیر، می نویسد:
«… هر کس بخواهد اطلاع از چگونگی حدیث غدیر پیدا کند، باید رجوع کند به کتاب عبقات الانوار سید بزرگوار میرحامد حسین هندی، که چهار جلد بزرگ در حدیث غدیر تصنیف کرده و چنین کتابی تاکنون نوشته نشده و عبقات الانوار در امامت از قراری که شنیده شده، سی جلد است و آنچه که ما دیدیم، هفت – هشت جلد است و در ایران شاید تا پانزده جلد آن پیدا شود و اهل سنت در صدد جمع آن کتاب و تضییع آن هستند و ما ملت شیعه در خواب هستیم تا آن وقت که یک چنین گنج پر قیمت و گوهر گران بهایی از دست برود! اکنون قریب دو سال است [دو سال قبل از۱۳۶۳ق] که به ملت شیعه تجدید طبع این کتاب پیشنهاد شده و به خونسردی تلقی شده است. با این وصف با خواست خدا جلد غدیر در تحت طبع است. (۵) لکن بر علماء شیعه بالخصوص و دیگر طبقات لازم است که این کتاب بزرگ را که بزرگترین حجت مذهب است نگذارند از بین برود و به طبع آن اقدام کنند». (۶)
استاد محمد رضا حکیمی درباره عبقات الانوار می نویسد:
«و به راستی کتاب عبقات، عظیم است. آن اقیانوس بیکران و آن دریای ژرف، این کتاب است. این چنین کتابی در دیگر آفاق بشری و فرهنگ ملت ها نیز همانند ندارد… کتاب «عبقات» با مجلدات بسیارش، یکی از والاترین نمونه های کار خرد انسانی و پشتکار و مسؤولیت بشری است، و یکی از ارجمندترین سندهای …» (۷)
علامه میرحامد حسین، کتاب عبقات را به سادگی و آسانی و رفاه و خدمه و گروه تحقیق ننوشت. او در راه تالیف چنین کتاب عظیمی، خود به تنهایی سخت ترین سفرها و پرزحمت ترین کارها را عاشقانه پذیرفت. زیرا همه اسناد و منابع تتبع و تحقیق را در اختیار نداشت، به ویژه کتاب ها و منابع اهل سنت را.
گاهی به عنوان خادم و کارگر در یکی از روستاهای دورافتاده شهر مکه به خانه عالمی سنی وارد شد تا در کتابخانه او به کتابی که دنبالش می گشت، دست یابد و موفق هم شد. (۸) وقتی هم فرزند جوانش از دنیا رفت، مراسم کفن و دفن و تشییع و مجلس سوگواری را به دیگران واگذارد تا یک ساعت هم که شده وقتش را جز در تالیف عبقات الانوار صرف نکند. (۹) و یک وقت هم، به مصر رفت و کتابی را که می خواست پیدا کرد و با کشتی برگشت، در کشتی مشغول مطالعه کتاب بود که باد تندی کتاب را از دستش گرفت و به دریا افکند و سید به دنبال کتاب خود را به دریا زد و کتاب را گرفت!… وقتی همسفران او را گرفتند و در کشتی نشاندند و سؤال کردند که چرا خودت را به دریا پرت کردی؟ کتاب را نشان داد و جواب داد: به خاطر کتاب! این کتاب هنوز هم در کتابخانه ناصری نگهداری می شود. (۱۰)
۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔
منابع:
مرکز تحقیقات کامپیوتری نور
پی نوشت:
۱. نجوم السماء، ج ۱، ص ۲۵.
۲. عبقات الانوار، میرحامد حسین هندی، ج ۱، ص۱۹; نجوم السماء، ج ۱، ص ۲۲ -۲۳.
۳. عبقات الانوار، ج ۱، ص ۲۱ – ۲۵; فوائد الرضویه، شیخ عباس قمی، ص ۵۹۵ -۵۹۶.
۴.نقباء البشر، ج ۱، ص ۳۴۸.
۵.که بعدها در ده جلد وزیری چاپ و منتشر شد.
۶. کشف الاسرار، امام خمینی، ص ۱۷۸.
۷.میرحامد حسین، ص ۹۵ -۹۶.
۸.کیهان فرهنگی، شماره ۵۰، ص۳۹.
۹.مجله پیام انقلاب، شماره ۱۵، ص۹.
۱۰.مجله عشاق اهل بیت(ع)، محرم و صفر ۱۴۱۵، ص۳۶.
/۹۸۸/