رمان ۹ جلدی با موضوع روایت زندگی پیامبر
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا،نقی سلیمانی رمان «پیامبر» را با رویکردی اجتماعی و با سبک «استناد و تخیل» نوشته و در آن به کودکی تا بزرگسالی پیامبر پرداخته است. او که زادهی سال ۱۳۴۰ در تهران است، رماننویس، طنزنویس، منتقد و پژوهشگر ادبیات داستانی است و آنطور که خودش میگوید اولین داستاناش را سال ۵۵ در مجلهی «پیامشادی» به چاپ رساند و سپس اولین کتاباش با نام «همسفران باد» را منتشر کرده است. تاکنون حدود چهلاثر از او برای نوجوانان و کودکان و بزرگسالان در قالب «رمان»، «داستان کوتاه» ، «داستان طنز»، «نقد ادبی»، «زندگی نامه» ، تحقیق و پژوهش» منتشر شده که بیشتر آنها با نگاهی اجتماعی نوشته شدهاند. بیشتر آثار او مورد استقبال منتقدان، خوانندهگان و جشنوارهها واقع شده و بارها تجدید چاپ شدهاند. رمان «پیامبر» که برای گروهسنی نوجوان نوشته شده است تاکنون در چند جشنواره جوایز متفاوتی گرفته است. در ادامه گفتگوی کوتاهی که با سلیمانی انجام دادیم را می خوانید؛
شرح مختصری از رمان ۹ جلدی «پیامبر» را برایمان بگویید.
رمان «پیامبر» بر اساس قرآن و با استفاده از نهجالبلاغه و روایتهای معتبر نوشته شدهاست. این رمان به مقاطع مختلف زندگی پیامبر می پردازد و هر جلد آن به یکی از دورههای زندگی ایشان اختصاص یافته است.
چرا این رمان ۹ جلد شد؟
به این خاطر که از«کودکی» تا «نوجوانی»، «جوانی»، «بزرگسالی»، «میانسالی» و در نهایت «کلانسالی» پیامبر را روایت می کند. و به همین دلیل که به همهی دورههای زندگی پیامبر میپردازد، ۹ جلد شده است. این رمان به روابط پیامبر با دوستان و دشمنان، با خانوادهی خود، و کلی چیزهای دیگر می پردازد که بعضی از وقایع آن را شاید شنیده باشید و خیلی از آنها را هم احتمالاً هیچ کس هرگز به شما نگفته است و کاملاً تازگی دارد.
شیوهی نگارش این کتاب چیست؟
سوال خوبیست چراکه رمان پیامبر به شیوه ی «استناد و تخیل» نوشته شده است که یکی از شیوه های تازهی رماننویسی است. این شکلِ کار ضمن آنکه نمیگذارد چیزی تخیلی به پیامبر ببندیم، کمک میکند قدرت تخیل خواننده هم به حرکت بیفتد و بیکار نماند. نام دو تا از رمانهایی که به این شیوه نوشته شده است. رمان «رگتایم» نوشتهی ای. ال. دکتروف و رمان جزیره ی سرگردانی از سیمین دانشور است. این نوع رمان به دقت تاریخنویسی است، اما تاریخ نیست و تفاوتهای ظریف و فنیای با تاریخ دارد که دقیقا همین تفاوتهای رمان و تاریخ است.
نحوهی شکلگیری رمان و دغدغهی شما موقع نوشتن و قبل از نگارش آن چه بود؟
اولین چیزی که بهخاطرم میآید به دوران نوجوانیام برمیگردد که دوست داشتم داستان زندگی پیامبر را بنویسم، ولی میدانستم که هنوز تازه شروع کردهام و در زمینهی داستاننویسی چیز زیادی نمیدانم و تجربهی کمی دارم. بعدها که تجربه ی داستان نویسیام بیشتر شد و آثار زیادی منتشر کردم و مورد توجه قرار گرفتند و از طرفی قلم و دانستههایام در زمینهی داستاننویسی پختهتر شد، قصد داشتم کتابی کوتاه بنویسم، با این همه هرچه پیش تر رفتم رمان به اصطلاح پهلو باز کرد و ابعاد آن وسیع تر شد. مثل کسی که وارد دریا می شود، ابتدا حس می کند چقدر خوب است بعد کمی که جلوتر می رود ناگهان حیرت می کند چون حس میکند عظمت دریا چقدر پهناور و چقدر عمیق است. از این رو باید شناگری بداند و حتی غواصی، به هر حال قرار است این شناگر، مروارید صید کند.
قرآن کریم چقدر به شما در نگارش این کتاب کمک کرد؟
خب کسی که رمانی در باره زندگی پیامبر می نویسد به گمان من باید چهره و شخصیت پیامبر را از طریق قرآن به دست آورد. چون قرآن نزدیکترین کتاب به زمان پیامبر است. اشارهها و سرنخهایی که قرآن از زندگی پیامبر به دست میدهد قابل اعتمادترین منبع است و با منابع دیگر قابل مقایسه نیست. اولین سیره در این زمینه چیزی حدود بیش از صد سال بعد از پیامبر نوشته شده است. و پس از آن، سیرهی ابن هشام و سپس آثار دیگر است. اتفاقا پشت جلد این کتاب هم نوشته شده: در حقیقت قصهی زندگی محمد (ص) با نزول آیه آیهی قرآن شکل میگیرد. با هر آیه در طول سالهای وحی، قرآن به حالات، شخصیت و حوادثی که بر پیامبر گذشته، اشارههای ضمنی یا مستقیم دارد، که این خود سَرِنخهایی برای یافتن وقایع طول زندگی پیامبر و روش او به دست می دهد.
پس این رمان هم تلاشی در همین جهت است؟
بله در همین جهت و البته بر محور و خط قرآن. نکتهی جالب این است که، کسیکه می خواهد قرآن را خوب درک کند باید زندگی پیامبر را بشناسد، و کسیکه میخواهد پیامبر را بشناسد، باید قرآن را (از این دیدگاه) بخواند. به طور مثال در قرآن آمده که پیامبر «یتیم» بوده است، از این رو، این بخش از تاریخ و سیره ها درست و صحیح است. و روایت های تاریخی آن از این نظر می توان دنبال کرد، چون نادرست نیست.متاسفانه در سیره ها و تاریخ، سلسله ی اُموی ها و عباسیان دست برده اند و به نفع حکومت خود و حقانیت بخشی به حکومت خود، از آن سوءاستفاده کرده اند. از این نظر جز با تکیه به قرآن، راه دیگری نیست. مهم ترین دغدغه ی من این بود که از این خط دور نیفتم و برای آن از نهج البلاغه و آثار معتبر دیگر همین طور تفسیرهای قرآن ، و آثار عالمانی چون علامه طباطبایی، مطهری و دکتر سید جعفر شهیدی و ... بهره گرفته ام. دغدغهی مهم دیگری هم موقع نگارش کتاب داشتم که تطبیق عقلی و دقت های تاریخی است. چون روایت ها ممکن است متضاد و یا متناقض باشند. دغدغهی بعدی ام در نوشتن این رمان براساس این پژوهشها بود. رمان حدود سیزده عنصر دارد که این عناصر باید در اثر، همگی به هم پیوسته باشد تا در نهایت، داستان مثل یک موجود زنده هماهنگ، دقیق و پرجاذبه از کار درآید.
کمی از خود قصه و محتوای آن هم بگویید.
البته اصطلاح قصه که شما به کار می برید، برای این رمان ۹ جلدی دقیق نیست. قصه شکل قدیمی داستان است و شاید بتوان گفت رمان شکل امروزین قصه است. به تفاوت اسب و هواپیما می ماند که واقعاً اساسی است. درست است که بشر از اسب هم به عنوان وسیله ای برای حمل و نقل استفاده می کرد و ممکن از هواپیما هم همین استفاده صورت گیرد؛ اما واقعاً هواپیما با اسب قابل مقایسه نیست. در هر حال محتوای رمان به زندگی پیامبر و روابط شخصی، خانوادگی و اجتماعی او می پردازد و تا آنجا که قرآن از درونیات پیامبر خبر می دهد، به درونیات او هم میپردازد. به دوستان و دشمنان، همسایهگان و همشهریان، به پدر مادر و آنهایی را که پیامبر، مادر صدا می کرد و برای او، مادری کردند، می پردازد. به دختران پیامبر و خیلی چیزهای دیگر که هر کدام داستان ها دارند. به نظرم باید خود کتاب را خواند و بیش از این در باره ی رمان نمی شود سخن گفت.
کلام آخر
ما حدود هشت میلیون ایرانی در جهان، در کشورهای گوناگون داریم که پراکندهاند، و بچههای آنها، به کتابهایی با زبان فارسی نیاز دارند و از رمان و داستان قاعدتاً بیشتر استقبال می کنند. به علاوه «فارسی آموز» هم در کشورهای دیگر داریم. و آنها هم صمیمانه دست نیاز به سوی ما دراز کرده اند. امیدوارم کتابفروشیها و فروشگاههای کتاب بهنشر در تمام این کشورها برای رفع نیاز آنان گسترش پیدا کند.