فرمانده در سایه
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، کتاب فرمانده در سایه: روایت مستند از زندگی اثرگذارترین فرمانده حزب الله لبنان (شهید عماد مغنیه) است که به نویسندگی وحید خضاب و به همت انتشارات شهید کاظمی به چاپ رسیده است.
این کتاب در پنج فصل با بخشهای متعدد منتشر شده است که در فصل اول به بیان شرح زندگی این شهید والامقام مقاومت میپردازد تا خواننده وقتی در فصلهای بعد با جزئیات برخی مقاطع روبهرو میشود یک تصویر کلی از زندگانی او در ذهن داشته باشد. در فصل دوم به بحث ارتباط جهادی حاجعماد با مسئلۀ فلسطین و نقش مهم او میپردازد. در فصل سوم به موقعیت ارتباطی او با ایران و مسئولان ایرانی، و در فصل چهارم تصویر عماد مغنیه در رسانههای دشمن و در فصل آخر به صحنۀ زندگی سراسر عزت و پایداری و شهادت او مربوط میشود.
مقدمه کتاب
اگر با نگاهی منصفانه و دقیق به تاریخ مقاومت اسلامی معاصر نگاه کنیم و بخواهیم اثرگذارترین فرمانده مقاومت را (مجموعا از همۀ جهات) انتخاب کنیم، طبیعتاً درستترین گزینه، شهید عماد مغنیه (حاج رضوان) خواهد بود، کسی که ابعاد مختلف زندگانی جهادی او به قدری عمیق، اثربخش، تعیینکننده و مملو از نبوغ بوده که حقیقتا انسان گاهی گمان میکند با افسانه روبروست، افسانهای حقیقی و حقیقتی اسطورهای. با تمام اینها، انتظار میرفت که تا کنون دستکم صدها جلد کتاب دربارۀ این مرد بزرگ به بازار آمده باشد اما نگاهی به آثار تولید شده دربارۀ حاج رضوان ما را با این حقیقت حیرتانگیز مواجه میکند که تاکنون دربارۀ او (چه در کل جهان عرب و چه در ایران) تعداد بسیار معدودی کتاب تولید شده است.
این کتاب قطعا «بهترین کتاب»، یا «اثر ایدهآل» دربارۀ حاج رضوان نیست و شخصیت والای او و گسترۀ باورنکردنی فعالیتهای جهادیاش چنان است که اگر سالهای سال هم دربارۀ آن نوشته شود (و کسانی که حاج رضوان را میشناختند، خاطراتشان از او و فعالیتهایش را قلمی کنند) هنوز جای کار باقی میمانَد، اما در هر حال، با توجه به آثار موجود دربارۀ حاج رضوان، این کتاب را هم میتوان گام کوچکی در راستای شناختن و شناساندن ابرمرد جهادی معاصر به شمار آورد.
برشی از کتاب
عماد، تقریبا ده ساله که بود در روزهای تعطیل همراه پدرش به غذافروشی کوچکشان در خیابان عبدالکریم الخلیل در الشیاح میرفت تا به او کمک کند. غروبها و شبها هم بیشتر وقتش را در مسجد نزدیک خانهشان میگذراند که به آن، مسجد «الشیخ القبیسی» میگفتند.
هر وقت هم به طیردبّا میرفت حتما تلاش میکرد تا در کارهای داوطلبانهٔ مسجد آنجا فعالیت کند. به همین خاطر با رفقایش گروهی درست کردند به اسم «جوانان مومن طیردبّا». اولین کار این گروه هم عبارت بود از رنگ زدن دیوارهای مسجد قدیمی
ذهنیت و روحیه عمادِ نوجوان در مسجد شکل گرفت، همانجا بود که اولین دروس دینیاش را دریافت کرد، همانجا بود که مراسم و عباداتش را به جا آورد و همانجا بود که فکر و دلش از قرآن و سیرهٔ پیامبر و خاندان ایشان آکنده شد.
و در این بین، داستان کربلا، اثری عمیق در جانش گذاشت. کربلا تبدیل شد به رودخانهای که عماد جرعه جرعه مفاهیم «انقلاب» و «ازخودگذشتگی در راه خدا» و «شهادت» را از آن برمیداشت و مینوشید. هویت فرهنگی اسلامی عماد، اینطور شکل گرفت.