۲۵ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۱:۱۶
کد خبر: ۱۳۵۵۹۵
عباسی مطرح کرد؛

خاورمیانه اصطلاحی برای اهداف استعمار غرب

خبرگزاری رسا ـ رییس مرکز بررسیهای دکترینال امنیت بدون مرز گفت: اگر شما به اخبار رسانه های جهان توجه کنید قضایای صلح رژیم صهیونیستی و فلسطین را طرح صلح خاورمیانه می گویند، اگر قرار است فلسطینی ها با رژیم صهیونیستی مذاکره کنند چرا این طرح، صلح خاورمیانه می شود؟
حسن عباسي

 

به گزارش خبرگزاری رسا، رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در دیدار با اساتید دانشگاه های کشور به این نکته اشاره کردند: من اصرار دارم این منطقه را «غرب آسیا» بگویم، نه خاورمیانه. تعبیر خاور دور، خاور نزدیک، خاور میانه درست نیست... نه، ما این را قبول نداریم. آسیا یک قاره‌اى است؛ شرقى دارد، غربى دارد، وسطى دارد؛ ما در غرب آسیا قرار داریم. بنابراین منطقه‌ ما اسمش منطقه‌ غرب آسیاست، نه منطقه‌ى خاورمیانه. 
 
استادحسن عباسی، رییس مرکز بررسی های دکترینال امنیت بدون مرز در برنامه کنکاش رادیو معارف به بررسی این واژه و چرایی بکار نبردن آن و راهکار لازم در برخورد با این اصطلاحات پرداخت.

 پرسش اول اینکه خاورمیانه به کجا گفته می شود و این واژه از چه زمانی متداول شده است؟
مفهوم خاورمیانه واژه ای است که در سال 1894 توسط دریاسالار آمریکای آلفرد تایر ماهان (Alfred Tayer Mahan) مطرح شد. وی رییس دانشگاه جنگ نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا بود.
آلفرد تایر ماهان بعد از اینکه فرماندهی نیروی دریایی را کنار گذاشت و به ریاست دانشگاه جنگ نیروی دریایی ایالات متحد آمریکا منصوب شد مطالعات گسترده ای روی اقدامات کشور انگلیس انجام داد. انگلستان آن موقع امپراتوری گسترده ای داشت و معروف بود در سرزمینهای تحت سلطه انگلیس آفتاب غروب نمی کند. این مناطق در آفریقا، آمریکا و آسیا تحت سلطه کشور کوچکی که تقریبا یک ششم کشور ما ایران است قرار داشت. این کشور کوچک با جعل کردن اصطلاح بریتانیای کبیر و آن دامنه استعماری که در سراسر جهان داشت از خود یک کشور عظیم با هژمونی بالا ایجاد کرده بود با این تلقی آلفرد ماهان در اواخر قرن 19 به مطالعه اینکه چگونه انگلیس به چنین طراز از قدرت جهانی دست یافته پرداخت و این تئوری را مطرح کرد که انگلیس از طریق دریاها و سلطه بر دریاها توانسته کشورهای جهان را در زیر سلطه خود بگیرد.
 
همانطور که می دانیم ایالات متحده آمریکا از دو سو با دو اقیانوس محصور شده است اقیانوس آرام در غرب و اقیانوس اطلس در شرق آمریکا. از طریق این دو اقیانوس عظیم با بزرگترین خشکی کره زمین که قاره آسیا و اروپاست در ارتباط است آلفرد ماهان با توجه به تجربه انگلیس به این نتیجه رسید اگر آمریکا بخواهد سلطه ای همچون انگلیس داشته باشد و جهان را مدیریت کنند باید بر منطقه خشکی بزرگ سیطره داشته باشد تا بتواند آن را کنترل کند بر این مبنا تئوری هیدروپلیتیک  را مطرح کرد و چون دانشگاه نیروی دریایی در واشنگتن دی سی شمال شرق ایالات متحده آمریکا واقع شده است  نگاهش به سمت خشکی بزرگ کره زمین نگاهش به شرق بود یعنی ماوای اقیانوس اطلس آلفرد ماهان شرق را به سه قسمت تقسیم کرد« شرق نزدیک ، شرق میانه و شرق دور»  شرق نزدیک اروپا، شرق میانه یا خاورمیانه منطقه ای که ما در آن هستیم و منطقه ای به نام شرق دور که عمدتا کشورهای شرق آسیا و جنوب شرق آسیا را در برمی گیرد امروزه در پهنه علوم سیاسی، حقوق بین الملل و تجارت بین الملل اصطلاح خاور دور و خاور نزدیک کمتر استفاده می شود اما روزانه ده ها هزار بار در مطبوعات و رسانه اصطلاح خاورمیانه مطرح می شود که جنوب غرب آسیا را در بر می گیرد اما در دو سه دهه اخیر شاخ آفریقا و کشورهای شمال آفریقا هم به آن اضافه شدند این اصطلاح در دوره جرج دبلیو بوش توسط نومحافظه کاران آمریکا وسعت یافت و کل جهان اسلام خاورمیانه نامیده شد که آن زمان تحت عنوان طرح خاورمیانه بزرگ لقب گرفت که منطقه ای به طول 11 هزار کیلومتر از اندونزی تا کشور مغرب(مراکش) و عرض 5 هزار کیلومتر از تانزانیا تا منطقه چچن و منطقه داغستان منطقه مسلمان نشین شمال دریای خزر این منطقه وسیعی را اینها در طرح خاورمیانه بزرگ در نظر داشتند که این پروژه در دوره بوش شکست خورد و نتواستند عملیاتی کنند این دامنه را محدود کردند و همچنان خاورمیانه را جنوب غرب آسیا و بخشی از شمال آفریقا را می نامند.

سوالی که به وجود می آید چرا نباید ما این واژه را بکار ببریم ؟ خوب بالاخره این واژه یک مفهوم جهانی است و به یک مفهوم جهانی تبدیل شده و امکان حذف هم ندارد.
مادامی که ما خود را جزی از خاورمیانه  بدانیم طبق قواعد آلفرد ماهان بازی می کنیم. در تفکر استراتژیک مثل بازی فوتبال چهار عملیات صورت می گیرد اول اینکه زمین خودتان را تعیین می کنیم دوم تبیین و مشخص کردن دقیق زمین حریف سوم اینکه حریف با چه قواعدی بازی می کند و چهارم  با تیم خود با چه قواعدی باید بازی کرد اگر شما در زمین خودتان با قواعد خودتان بازی کنید این می شود اقدام متقارن مثبت یعنی زمین و قواعدبازی خودتان که از خود شماست متقارن است اگر شما در زمین دشمنتان و حریفتان با قواعد خودتان بازی کنید می شود اقدام نامتقارن مثبت که هنر عملیاتی جمهوری اسلامی است اگر شما در زمین حریف مجبور شدید با قواعد حریف بازی کنید می شود اقدام متقارن منفی اما اگر شما و حریف آمدید در زمین خودتان یعنی حریف شما را به عقب راند و جلوی دروازه شما و با قواعد دشمن بازی کردید می شود نامتقارن منفی که بدترین حالت است.


زمین منطقه جنوب غرب آسیا متعلق به ماست مفهوم خاورمیانه و قواعدی که به خاورمیانه مطرح می شود مربوط به غربیان و بیگانگان است مادامی که ما در اینجا مطالعات خاورمیانه داریم یعنی خودمان را در شرق آمریکا تعریف می کنیم که این بارمعنای بسیار گسترده ای دارد و بسیار اشتباه است اگر شما به اخبار در رسانه های جهان متاسفانه حتی رسانه های خودمان توجه کنید می گویند قضایای صلح رژیم صهیونیستی و فلسطین را ب طرح صلح خاورمیانه می گویند چه ربطی دارد اگر قرار است فلسطین ها با رژیم صهیونیستی مذاکره کنند چرا این طرح صلح خاورمیانه می شود چه معنای دارد وقتی طرح آشتی رژیم صهیونیستی با فلسطینی ها مطرح است چرا ما باید بگویم صلح خاورمیانه یعنی همه کشورهای این منطقه باید با رژیم صهینوستی مذاکره کنند اساساً در زمین خودمان با قواعد دشمن داریم بازی می کنیم و این مفاهیم در عرصه سیاست بار خاص خودشان را دارند فقط به یک نمونه تاریخی آن اشاره می کنم وقتی آلفرد ماهان اصطلاح خاورمیانه و خاور دور و خاور نزدیک را مطرح می کرد برای دست یابی به منابع زیر زمینی و اهمیت نفت برای غرب رقم خورد اینها بایستی یک امپراطوری بزرگی مانند امپراطوری عثمانی را از سر راه  برمی داشتند تجربه ای که انگلیسی ها در چین ،هند انجام داده بودند تجزیه کشورهای حریفشان بود و مانع جدی برای دستیابی به منابع زیر زمینی و مخاطراتی که از جانب اسلام برای آنان بود از یک راه قابل دستیابی بود و آن متلاشی کردن امپراتوری عثمانی بود و پس از جنگ جهانی اول از دل آن کشورهای متعددی ایجاد شد اینها جزئی از طرحی بود که مبتنی بر دیدگاه مذکور ایجاد شد و ایجاد این کشورهای کوچک و به استعمار کشور انگلیس درآمدند و با توجه به اعلامیه بالفور یهودیان را به منطقه آوردند و کشور جعلی رژیم صهیونستی ایجاد کردند لذا وقتی ما در زمین خودمان با قواعد دشمن بازی می کنیم متوجه نمی شویم که مشکلات استراتژیکی که در پیرامون مان ایجاد می شود اینها را ما قبلا با پذیرش مفاهیم فرهنگی و مفاهیم کلیدی آنها اینجا کردیم لذا مواردی مثل متلاشی شدن امپراطوری عثمانی ، تشکیل رژیم صهیونیستی، مواردی مثل صد سال سیطره حکومت های استبدادی در کشورهای منطقه، مواردی مثل تفرقه بینداز و حکومت کن که دکترینی است وقتی منطقه را تجزیه کردند مرزها را جوری کشیدند که از مناطق مناقشه برانگیز در واقع عبور می کردند و قومیت ها را به چند دسته تقسیم کردند تا بتوانند این ها حضور داشته باشند غارت نفت و منابع زیر زمینی این کشورها در طول صد سال گذشته یکی دیگر از طرح خاورمیانه بود و بعد از گذشت صد سال شما دیدید وقتی در چند سال گذشته آمدند طرح خاورمیانه بزرگ از همچین قواعد تبعیت می کرد و من تعجب می کنم ما بدانیم چنین قضایای در صد سال گذشته مبتنی بر یک طرح منسجم و سازمان یافته ای آرام آرام انجام شده و همچنان ما اصرار داشته باشیم این مفاهیم را بکار ببریم.
 
 
تاثیر این مفاهیم در سیاست استراتژیک همانطوری که شما تشریح کردید پذیرفتنی است اما بالاخره راهکار کارآمد چیست؟ ما برای تاثیر گذاری در عرصه سیاست استراتژیک چه راهکاری مطرح می کنید؟
 راهی که من مطرح می کنم به ما برنمی گردد راهی است که اساسا در علم سیاست و حقوق بین الملل و از همه مهمتر در علوم استراتژیک مطرح است مقوله اقدام نا متقارن که سیاست پذیرفته شده و دکترین پذیرفته شده جمهوری اسلامی است و قویاً و عمیقاً جزو مواردی است که مقام معظم رهبری به آن عنایت ویژه ای دارد و همیشه در دانشکده علوم استراتژیک در جهان به عنوان طرح ایرانی مورد مطالعه قرار می گیرد ناظر به این است که در زمین خودتان و در زمینه بیگانه شما باید به قواعد خودتان عمل کنید اگر همین فرض ساده و همین تعریف ساده را بپذیریم که الان شاه بیت دکترین مقام معظم رهبری در سطح جهانی است شما اگر امروز به اسناد منتشر شده توسط انستیتو جرج سی مارشال در امنیت بین الملل (کل اتحادیه اورپا یک مرکز امنیت استراتژیک دارد به نام مرکز جرج سی مارشال ) این مرکز در سند شماره 10 خود که سه سال پیش منتشر شد اقدام ایزومتریکال اکشن را منسوب به ایران می کند و می گوید در حوزه تخصصی سیاست جهانی ایرانی ها هستند که یک جهت را دنبال می کنند در زمین خودشان و دشمن به قواعد خودشان عمل می کنند نه به قواعد بیگانه لذا با توجه به چنین نکته ای عجیب است که ما هنوز با گذشته 34 سال از انقلاب اسلامی با بعضی مفاهیم غربی سیاست خودمان را رقم بزنیم با وجود اینکه در راس نظم این موارد به چالش کشیده شده است.


اگر بخواهم پاسخ شما را به صورت کلیدی بدهم راهکار کارآمد این است که نکته اول مفاهیم مطرح شده توسط سیاست استراتژیک دشمن را به چالش بکشیم و این مفاهیم را بکار نبریم به اصطلاح در زمین خودمان با قواعد دشمن بازی نکنیم.


نکته دوم قدرت مفهوم سازی ایجاد کنیم مفاهیم را جایگزین کنیم و مفاهیم استراتژیک جایگزین را ابداع کنیم در این حوزه ها خوب رهبران نظام مفاهیم کلیدی دارند اگر من نمونه های از آن اشاره کنند در 1357 که انقلاب اسلامی شکل گرفت تقسیم جهان بلوک شرق وغرب بود مفهومی که چپی ها و طرفداران شوروی و مارکسیت ها بکار می گرفتند مفهوم امپریالیسم بود امام می توانست مفهوم امپریالیسم را بکار بگیرد امام نیامد در زمین خودمان با قواعد مدرنیسم های چپ کمونیست بازی کند آمد مفهومی را امام ابداع کردند که ریشه و بن مایه آن در قرآن بود از واژه استکبار جهانی استفاده کردند یا در تقسیم بندی بین جهان اسلام و جهان کفر اخوان المسلمین دو اصطلاح داشتند دارالسلام و دارالحرب که دار السلام را می گرفتند دارالایمان و دارالحرب را می گرفتند دارالکفر یک تقسیم بندی ژئوپلیتیکی خاص اخوان المسلمین در در مصر و سوریه و اردن و جاهای دیگر بود امام آمدند دو مفهوم جایگزینی تخصصی تر و قرآنی را بکار بردند که بسیار عمیق بود و همچنان هم مطرح است امام از قید استضعاف و استکبار مستضعفین و مستکبرین یاد کردند یعنی در جهان اسلام و بیرون جهان اسلام مستضعف داریم در جهان اسلام و بیرون جهان اسلام مستکبر داریم مثلا مستکبر جهان اسلام می شود دولت وهابی عربستان سعودی چه اتفاقی اینجا افتاد؟ امام با مفهوم سازی خودشان از دل قرآن و متون دینی ادبیات استراتژیکی را برای اداره کشور و مناسبات کشور رقم زدند که این ادبیات همچنان زنده است ببنید اصطلاحاتی که امام برآمریکا گذاشتند «ام الفساد غرب» کلمه فساد و اصلاح واژه قرآنی است به آمریکا انگی زدند که آمریکا هیچ وقت نمی تواند بلند بشود قید شیطان بزرگ برای آمریکا ، آمریکا تروریست بالذات، آمریکا استکبار جهانی این اصطلاحات چقدر خوب می نشیند تقسیم جهان به دو بعد مستضعفین و مستکبرین تبیین مفهوم امام و امت که متاسفانه سالهای بعداز دفاع مقدس کلمه امام فروکاست شد به رهبری کلمه امت فروکاست شد به مردم و شهروند و مستضعفین شدند اقشار آسیب پذیر و یکی یکی واژه های اساسی استراتژیک انقلاب حذف شد که مخاطراتی برای ما داشت امروز چهره آن افراد روشن شده و می دانند چه مقاصدی داشتند.


لذا مبحثی که مورد نظر من است برای اینکه یک سیاست تازه ای داشته باشیم و بتوانیم در صحنه سیاست استراتژیک حرف اول را بزنیم باید قدرت تولید مفهوم داشته باشیم اگر شما به ادبیات امام راحل (ره) و شخص رهبر معظم انقلاب، امام امت در دوره اخیر نگاه کنید متوجه می شوید چه مفاهیم مناسب و گزاره های کلیدی وجود دارد که می شود از آن استفاده کرد. ضمن اینکه سایر مسئولین در سطوح مختلف یعنی در روسای سه قوه، وزرا، فرماندهان نظامی، اساتید دانشگاه ها، پژوهشگران مراکز مطالعاتی مختلف اینها هم باید در سطح و شأن خود باید تولید مفهوم کنند نه اینکه مفاهیم شناخته شده بیگانه را لایتغییر و به مصابه وحی مُنزل تلقی کنند. لذا راه حل مورد نظر در تاثیر گذاری در این حوزه این است در غیر این صورت مادامی که ما تابع این مفاهیم قرار گیریم -که تعدادشان هم با کمال تاسف زیاد است که  ما فقط یکی از این اصطلاحات که خاورمیانه است را بررسی کردیم و متوجه نیستیم که در حقوق بین الملل این مفاهیم چه بار حقوقی دارند. در سیاست بین الملل در مورد ما تصمیم می گیرند و با ما برخورد می کنند و ما با پذیرش این مفاهیم دست و پای خودمان را در حوزه حقوق بین الملل و همچنین در حوزه سیاست استراتژیک می بندیم آن روز معلوم می شود چه زیان و خسارتی متوجه ما شده است لذا شکستن بت اقتدار و هژمون این مفاهیم می تواند گام اول محسوب بشود.


در شرق کره زمین برای اینکه واژه خاوردور جا نیافتد از اصطلاح جنوب شرق آسیا استفاده کردند و این واژه امروز کاملاً جا افتاده در صحنه روابط بین الملل رعایت می شود لذا امروز من فکر می کنم از واژه جنوب غرب آسیا بجای کلمه خاورمیانه عین واژه شرق آسیا که به جای خاور دور استفاده شد می توانیم این مفهوم را خنثی بکنیم.
/916/د102/ع

ارسال نظرات