۲۱ آبان ۱۳۹۰ - ۱۷:۲۸
کد خبر: ۱۱۶۶۶۳
گزارش یک کتاب فقهی؛

بررسی فقهی پدیده غنا؛ ماهیت و حکم آن

خبرگزاری رسا - کتاب «بررسی فقهی پدیده غنا؛ ماهیت و حکم آن» به تبیین واکاوی علامه الفضلی و آیت الله معرفت در مورد غنا پرداخته است.
غنا و ماهيت آن


به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، غنا از موضوعاتی است که مستقلاً مورد توجه فقها بوده است. این بحث ابتدا تحت عنوان المکاسب المحرمه قرار می‏گرفته، سپس به عنوان فعلی از افعال مکلف و نیز بحث از حکم شنیدن، یادگیری، آموزش و شرکت در مجالس غنا، کسب درآمد مردان و زنان از راه غنا، خرید و فروش کنیزکان آوازه‏خوان و ساخت آلات طرب مطرح می‏شده است.

امروزه، انواع آواز درمیان جوامع رایج است و حتی آن را شاخه‌ای از هنر می دانند. از طرف دیگر شک نیست که پاره ای از این آوازها، مصداق غنا و در نتیجه، حرام است. اما سؤال مهم این است که «غنا» چیست؟

در کتاب «بررسی فقهی پدیده غنا، ماهیت و حکم آن» که به همت حجت الاسلام مجتبی الهی خراسانی، ترجمه شده است، دیدگاه فقهی دو تن از عالمان شیعه، آیت‌الله محمدهادی معرفت و علامه عبدالهادی الفضلی در خصوص موسیقی و غنا مطرح شده است.

در این رساله ماهیت غنا از جهات گوناگون بررسی شده و با تحلیل و دسته‏بندی روایات، مبانی آرای فقها شناسایی و تبیین شده است.

در بخش نخست، علامه الفضلی ابتدا مساله غنا در اندیشه و آثار فقها را بررسی می‌کند، سپس درباره حقیقت غنا، حکم غنا، و مستثناهای غنا از منظر فقهی بحث می‌نماید.

در این بخش پیرامون حقیقت غنا، می خوانیم: متون دینی غنا را آنگونه تعریف نکرده اند که حقیقت آن معلوم شود و ماهیتش معین گردد. به گمانم از آن روست که پدیده غنا از پدیده های اجتماعی است که با تفاوت جوامع تغییر می کند و بسته به شرایط زمانی و مکانی، از نظر دامنه آنها گسترده یا محدود می گردند.

هم چنین از آنجا که این پدیده تابع عرف اجتماعی است و در دگرگونی و تحول خود از آن تاثیر می پذیرد، تعیین حدود غنا بر ارتباط آن با یک حکم ثابت اثر می گذارد و باید در تعیین حدود آن تمام مصادیق را در نظر گرفت و تنها به برخی از آنها، یعنی همان مصادیق موجود هنگام صدور نصوص شرعی نزد عرب اکتفا ننمود، زیرا وقتی حکم به حرمت غنا می شود جنسیت یا قومیت معین یا همان زبان خاص یا صرف همان تمدن مورد نظر نیست؛ بنابر این، به غنای عرب یا غنایی که در عصر اسلام بوده، اختصاص ندارد، بلکه منظور از آن پدیده غنا در هر زمان و هر مکانی و به هر زبانی از زبان های بشری است.

فقهای اسلامی در برخورد با مفهوم غنا، همانند سایر مفاهیم تلاش کرده اند که به کشف ماهیت و تعیین حقیقت آن از لابلای متون دینی یا فهم عرفی عرب دست یابند، و بر این اساس با شناخت قدر جامع به یک معنای عام و فراگیر رهنمون شوند. اما چنان که اشاره شد متون دینی غنا را آن چنان که باید تعریف نکرده اند، بنابر این اگر فقها تعیین چارچوب آن را به عرف اجتماعی ارجاع ندهند، راهی در پیش رو ندارند جز بررسی تعریفات لغوی مذکور در کتب های عربی، اعم از فرهنگ ها و پژوهش ها و سخنرانی ها و مانند آن ...

سپس نویسنده به بیان مفصل تعریف لغوی غنا نشسته و با تتبعی گسترده در کتاب های لغت، در صدد است تا معنای متفاوت گفته شده را بررسی کند و سپس فصلی به نام تعریف های فقهی می گشاید و تعاریف گفته شده توسط فقهای اسلامی در کتب فقهی را مطرح کرده است.

در صفحه شصت و سه کتاب پیرامون حکم غنا، از همین نویسنده می خوانیم: فقهای امامیه در باب حرمت غنا اتفاق نظر دارند و در این جهت میانشان اختلافی نیست، اما در چگونگی این حرمت اختلاف دارند، که آیا ذاتی است بدین معنا که غنا به سبب خود آن حرام شده، نه این که به سبب چیزی که خارج از ذات آن باشد و عارض بر آن، حرام شده باشد؟ یا اینکه عرضی است یعنی این که غنا به سبب خودش و این که غنا است حرام نگشته، بلکه به علت امری خارج از ذات آن که بر آن عارض شود، حرام شده است؟

جمهور فقهاء با شهرتی که نزدیک اجماع است به حرمت ذاتی غنا قائل شده اند.

قائلان به حرمت عارضی، علمایی نظیر فیض کاشانی صاحب مفاتیح و محقق سبزواری صاحب کفایه و شیخ انصاری صاحب مکاسب هستند.

علمایی که می گویند حرمت غنا عارضی است نه ذاتی، در مورد سببی که شرعا موجب حرمت آن است به دو گونه سخن گفته اند: نظریه نخست برای متاخران هم عصر یعنی سبزواری و کاشانی است و به این صورت بیان می شود که علت حرمت غناء، ادای آن در اماکنی است که برای ساز و آواز آماده شده است، یا در مجالس لهو و خوش گذرانی است. این حرمت به سبب محرمات شرعی ای است که در این مکان ها انجام می شود.

دوم، نظریه شیخ انصاری است که حرمت غنا را به خاطر شیوه بیان لهوی آن دانسته است.

نویسنده بیان داشته است: علما در جستجوی حکم غناء به منابع زیر رجوع کرده اند: 1- روایاتی که معنای زور و لهو الحدیث را که در قران آمده اند تفسیر می کنند. چون این روایات این دو را به غنا تفسیر کرده اند.

2- روایاتی که درباره وقایع و قضایای همراه و آمیخته با غنا وارد شده اند، که این وقایع و قضایا عبارتند از:
الف) تجارت زنان آوازه خوان
 ب) دستمزد زنان آوازه خوان
ج) اماکن ساز و آواز
 د) محافل طرب و تفریح( مجالس طرب)

نویسنده سپس وارد بحث های روایی می شود و ضمن بررسی سندی و دلالتی احادیث، به بحث و نظر فقهی می پردازد و در ادامه در صفحه 99 به مستثناهای غنا می پردازد و حداء، غناء در عروسی ها، قرائت قرآن و مراثی امام حسین(ع) را بیان می کند و با بررسی روایات و مقدار دلالت آنها و سخن فقهای اسلامی به بیان حکم پرداخته است.
 
درباره روضه خوانی امام حسین(ع) می خوانیم: منظور از آن شعر رثایی است که به یاد حادثه کربلاء خوانده می شود چه فصیح باشد و چه عامیانه.

درباره خواندن آن به آهنگ های غنا دو قول است: در جامع المقاصد کرکی است: بعضی به همین صورت مراثی را استثناء کرده اند، این رایی است که در فتوا شهرت کمتری دارد.

در وسیله نجاه سید اصفهانی است که: و فرقی میان کاربرد آن در سخن حق از قبیل قرائت یا دعا یا مرثیه نیست. در منهاج الصالحین استاد ما سید حکیم است: در حرمت آن فرقی میان اینکه در قرائت و دعا و رثا باشد و غیر آنها نیست.

.... معروف است که خطبای منبر حسینی وقتی ابوذیه رثایی را می خوانند آن را به ( طور نعی) از ابوذیه غنایی می خوانند.

وقتی به کاوش متون شرعی می پردازیم، متنی درباره حرمت آن نمی یابیم، مگر اینکه با مقایسه با قرائت قرآن کریم یا به این علت که این لحن های غنایی متناسب با بزرگداشت شعائر دینی نیست، قائل به حرمت آن شویم... و خدای متعال خود عالم است.

بخش دوم این کتاب، به کاوش درباره غنا از قلم ایت الله محمد هادی معرفت پرداخته است که در مقدمه آن می خوانیم: نظر شیخ انصاری درباره غنا، عدم حرمت ذاتی است، یعنی غنا به همان عنوان و بدون داشتن عناوین دیگری که حرام باشند، مانند لهو باطل و قول زور و امثال اینها، حرام نیست. بنا بر این اگر غنا عاری از این عناوین فرض شود، حرمتی در آن نیست و فقط وقتی حرام است که عنون حرامی جز غنا بر آن صدق کند.

این از نظر حکم ذاتی آن بر حسب دلالت کتاب و سنت، اما از جهت صدق خارج، نظر وی آن است که غنا از نظر وقوع خارجی، با عنوان لهو، متحد و از آن جدایی ناپذیر است.

نویسنده در ادامه به بررسی لغوی غنا پرداخته و احادیث مرتبط با غنا را ذکر کرده و بحثی روایی را ترتیب می دهد و در فصلی با نام بررسی دیدگاه خاص شیخ به بررسی نظر فقهی شیخ انصاری می پردازد و می گوید: دیدگاه شیخ پیرامون حکم و موضوع غنا متفاوت است. نظر وی این است که غنا به تنهایی تا وقتی که با عنوانی از عناوین حرام همانند لهو و باطل همراه نباشد، حرمتی ندارد، اما از جهت موضوع در نظر او هیچ کدام در خاج از هم جدا نیستند، به نظر او این یک همراهی اتفاقی دائمی است، اما اگر انفکاک فرض شود، ذاتا حرمتی ندارد. این دیدگاه خاص او درباره غنا از هر دو جنبه حکم و موضوع بود.

دیدگاه ایشان درباره حکم غناء که از متون به دست آمده، حرمت نه به صورت مطلق است، بلکه وقتی لهو، باطل و لغو بشود، حرام است. پس خود عنوان غنا حرمت ندارد و این موجب می شود غنا به لهوی و غیر لهوی تقسیم شده، تحریم مختص غنای لهوی گردد؛ بنا بر این غنا به صوت مطلق حرمت ندارد.

این سخن دلالت بر آن دارد که غنا که یک کیفیت صوتی است، می تواند در خارج به دو گونه پدید آید: لهوی و غیر لهوی. لهوی به اعتبار همان کیفیت خاص است؛ هنگامی که از آهنگ های اهل فسق و کبار باشد، یا به اعتبار مشتمل بودن بر سخنان باطل یا سایر زمینه های لهو، اما اگر خود لهو نباشد و مشتمل بر لهو باطلی هم نباشد، دلیل بر حرمت آن نیست و اصل جواز باقی می ماند؛ چون دلیلی که موجب تحریم گردد وجود ندارد.

..... بنا بر این، ملاک حرمت در نظر شیخ، صدق عنوان لهو مضل است، که اگر بر فرض، مساوی با غنا باشد؛ در این صورت غنا در تمام مصادیقش حرام می شود، زیرا بر حسب فرض، هیچ فرد آن از صدق عنوان لهو خارج نیست. اگر اعم از آن باشد باید آن چه را تحریم شده به چیزی که از آن قبیل این عنوان عارضی است مقید ساخت. اگر اخص از آن باشد باید از صوت غنایی فراتر و به سراغ هر صوت لهوی گرچه غنا نباشد، رفت زیرا مناط، صدق عنوان لهو است نه غنا به تنهایی.

این دیدگاه شیخ درباره حکم غنا است که تا وقتی عنوان حرامی از آن اراده نشود، ذاتا حرمت ندارد. اما دیدگاه وی در خصوص موضوع غنا؛ نظریه جدایی ناپذیری غنا از عنوان لهو و باطل است و این نظریه را در خلال سخن گفتن از حکم ذاتی غنا اظهار کرده است.

یعنی در نظر وی، این که غنا مساوی با صوت لهوی است ترجیح دارد. بنابراین هر جا در خارج غنا صدق کند، بدون تردید لهو هم به صورت جدایی ناپذیر بر آن صدق می کند.

آیت الله معرفت با استناد به بخش هایی از کلام شیخ انصاری، این گونه اظهار نظر می کند: او فرض صدق خارجی غنا را با عدم صدق لهو، محال می داند، یعنی این دو عنوان (غنا و لهو) در صدق با یکدیگر تلازم دارند، گرچه از نظر مفهوم با هم متفاوتند.

به نظر می آید این حدسی است که این فقیه توانا در فقاهت در کنار استنباط های فقهی خود از متون کتاب و سنت در چهارچوب احکام تکلیفی و وضعی که جای نظر و وقوت استنباط است به ذهنش رسیده است. اما آیا این توانایی، او را در فهم قضایای عرفی که از فضاهای پیرامون کسی همچون وی، فاصله دارد، یاری کرده است؟

از قدیم گفته اند که حدس فقیه قابل اعتماد نیست، به ویژه در چیزهایی که همانند قضایای عرفی نازل و پست عرف آن دوران، که سرشناسان امت در بلاد مومنین مانند دزفول، کاشان و نجف اشرف از آن پرهیز داشته اند.

کتاب بررسی فقهی پدیده غنا؛ ماهیت و حکم آن به همت مجتبی الهی خراسانی از سلسله بحث های فقه معاصر توسط دفتر تبلیغات اسلامی شعبه خراسان رضوی در صد و پنجاه صفحه منتشر شده است. /909/ز502/ر








ارسال نظرات