اخلاق معاشرت (2)؛
سلام کردن به دیگران نشانه فروتنی است
خبرگزاری رسا ـ حجتالاسلام جواد محدثی در کتاب اخلاق معاشرت مینویسد: دست دادن و دست هم را صادقانه به گرمى فشردن، نشان دیگرى از محبت و صمیمیت و خیرخواهى است، دلها را به هم نزدیکتر ومحبتها را بیشتر مىسازد.
به گزارش خبرگزاری رسا، حجتالاسلام جواد محدثی، نویسنده و پژوهشگر حوزوی، در کتاب«اخلاق معاشرت» مجموعهای از رهنمودهای اخلاق دینی در معاشرت با دیگران را ارائه کرده است.
بر اساس این گزارش، در بخشی از این کتاب با عنوان«سلام و مصافحه» میخوانیم: پیوندهاى اجتماعى، نیازمند «تحکیم» است. استوارسازى این رشتهها با کلىگویى به دست نمىآید. بایدنمونههاى عملى و مصداقهاى خاص و روشن ارائه شود، تا مرزهاىدوستى و پیوندهاى عاطفى استوارتر گردد و پایدار بماند. «سلام» ودست دادن یکى از این امور است.
سلام، چراغ سبز آشنایى است. وقتى دو نفر به هم مىرسند، نگاهها که به هم مىافتد، چهرهها کهرو در رو قرار مىگیرد، نخستین علامت صداقت و مودت و برادرى،«سلام دادن» است و در پى آن، دست دادن و «مصافحه».
دو نفر را تصور کنید که به یکدیگر مىرسند، آشنا و دوست همهستند. در این برخورد، بهتر است نخستین کلامشان چه باشد؟ آیامناسبتر از «سلام» چیزى سراغ دارید؟
مفهوم سلام
سلام، اطمینان دادن به طرف مقابل است که: هم سلامتى وتندرستى تو را خواستارم، هم از جانب من آسوده باش و مطمئن، کهگزندى به تو نخواهد رسید. من خیرخواه تو هستم، نه بدخواه وکینهورز و دشمن. نیز نوعى درود و تحیت اسلامى است که دو مسلمانبه هم مىگویند. این معناى شعار اسلامى سلام است.
دست دادن و دست هم را صادقانه به گرمى فشردن، نشان دیگرىاز محبت و صمیمیت و خیرخواهى است. دلها را به هم نزدیکتر ومحبتها را بیشتر مىسازد. تماس دو دست، قلبها را نیز به هم نزدیکترمىکند، اگر منافقانه و دروغ و فریب نباشد!
«دست در دست، چو پیوند دو قلب.
گرمتر مىگردد،
دل آزرده دوست،
نرمتر مىگردد ...»
بارى ... سلام، نام خداست و تحیت الهى. سفارش پیامبر است وامامان. تا آنجا که فرمودهاند: اگر کسى پیش از سلام، شروع به سخنکرد، جواب ندهید: «من بدء بالکلام قبل السلام فلا تجیبوه.» (1)
در حدیث دیگرى امام صادق(ع) از قول خداوند نقل مىکند که:بخیل، کسى است که از سلام دادن به دیگرى بخل ورزد:«البخیل من بخل بالسلام.» (2)
راستى ... سلام دادن به دیگرى نه تنها چیزى از قدر و جایگاهانسان نمىکاهد و هیچ گونه ضرر و زیان مادى، پولى، آبرویىو ... ندارد، بلکه محبتآور و صفابخش است و خداپسند و سیرهرسول خدا(ص) و روش و منش اولیاء الهى است. به علاوه، نشانهاى ازتواضع و فروتنى و نداشتن کبر است. انسانهاى متواضع، نه تنها زیاننمىبینند، بلکه عزت و محبوبیت هم پیدا مىکنند. امام صادق(ع)فرمود: «من التواضع ان تسلم على من لقیت از نشانههاى فروتنى این است که به هر کس برخوردى، سلامدهى.» (3)
پیامبر اکرم(ص) نیز فرمود:«اذا تلاقیتم، فتلاقوا بالتسلیم و التصافح، هرگاه یکدیگر را دیدار کردید، با «سلام» و «دست دادن» با هم دیدارکنید.» (4)
ادب و آداب سلام
سیره رفتارى پیامبر خدا آن بود که به هر که مىرسید - حتى کودکان- ابتدا به او سلام مىکرد، بخصوص در مورد سلام کردن به کودکانمىفرمود: پنج صفت است که تا زندهام، آنها را رها نخواهم کرد، یکىهم سلام دادن به کودکان است، تا پس از من «سنت» گردد. (5)
این خصلتخجسته، از اخلاق حسنه و روحیه پاک و تواضع اوسرچشمه مىگرفت. اینها درست ولى ادب اقتضا مىکند کهکوچکترها به بزرگترها سلام کنند. در حدیث آمده است که پیامبراکرم(ص) فرمود:
کوچک به بزرگ سلام کند،
یک نفر به دو نفر،
و جمعیت کم به جمعیت فراوان،
و سواره بر پیاده،
و رهگذر، بر کسى که ایستاده است.
و ایستاده بر کسى که نشسته است. (6)
و البته که اگر جز این باشد، نشان تواضع نخواهد بود!
سلام را باید آشکارا، بلند و با صداى رسا ادا کرد. احادیث فراوانىبا عنوان «الجهر بالسلام» و «افشاء سلام» آمده که سفارش اکید دارد کهسلامها، رسا و بلند باشد، نه زیر لب و آهسته و نامفهوم و ناقص. جوابسلام نیز باید همین گونه باشد، یعنى بلند و واضح، تا طرف بشنود.
اگر در برخورد با دیگران یا ورود به جلسه و جمعى، یا رسیدن بهخانه و محل کار، سلام بگویید، ولى آهسته، شاید سلامتان را نشنوند. بااینکه شما سلام دادهاید، ولى به دلیل سر و صدا یا جمع نبودن حواس یاهر عامل دیگر، سلامتان را نشنوند، شما را بىادب و بىاعتنا خواهندشمرد و متکبر خواهند پنداشت.
یا اگر سلام دیگرى را جواب دهید؛ اما آهسته و زیر لب، به گونهاىکه نفهمد و نشنود، شاید پیش خود فکر کند مسالهاى، خصومتى و ...پیش آمده، یا شما سرسنگین و متکبر شدهاید که حتى جواب سلامشرا هم نمىدهید یا با دشوارى و بىعلاقگى جواب مىدهید.
راه جلوگیرى از این سوءتفاهمها و بدگمانیها، رعایت هماندستور دینى در معاشرتها است، یعنى آشکارا سلام کردن.
امام صادق(ع) مىفرماید: «هرگاه یکى از شما سلام مىدهد، سلامش را آشکارا بگوید. نگوید که «سلامدادم، ولى جوابم ندادند»، شاید سلام داده ولى آنان نشنیده باشند! و هرگاه یکى ازشما جواب سلام مىدهد، جواب را آشکارا و بلند بگوید، تا آن مسلمان دیگرنگوید که «سلام کردم ولى جوابم را ندادند!» (7)
اگر سلام مستحب است، جوابش واجب است. البته بیشترینثواب نیز از آن کسى است که شروع به سلام کند.
آن که سلام مىدهد، پاسخش را باید گرمتر و بیشتر داد، چرا کهسلام نوعى تحیت و هدیه از سوى یک مؤمن است و هدیه را بایدپاسخى بهتر ارائه داد، تا نشان قدرشناسى باشد. و این تعلیم قرآن کریماست که تحیت دیگران را به گونهاى بهتر پاسخ دهید: «... فحیوا باحسنمنها» (8)، یا مثل همان را بازگردانید.
دست دادن
گفتیم که «مصافحه» هم، «دوستىآور»، «کدورتزدا» و «محبتآفرین»است. ما علاقه خود و صمیمیت را با دست دادن ابراز مىکنیم.برعکس، اگر با کسى کدورت و دشمنى داشته باشیم، از دست دادن با اوپرهیز مىکنیم. به همین خاطر، این دستور مقدس و پربرکت اسلامى،در تحکیم رابطههاى دوستى و اخوت، ثمربخش است.
امام باقر(ع) فرمود: هر دو نفر مؤمنى که با هم دستبدهند، دستخدا میان دست آنان است و دست محبت الهى بیشتر با کسى است کهطرف مقابل را بیشتر دوستبدارد. (9)
و نیز امام صادق(ع) فرمود: هنگامى که دو برادر دینى به هم مىرسند و با هم دست مىدهند،خداوند با نظر رحمتبه آنان مىنگردد و گناهانشان، آن سان که برگدرختان مىریزد، فرو مىریزد، تا آنکه آن دو از هم جدا شوند. (10)
شیوه مصافحه
دست دادن نیز، همچون سلام، ادب و آدابى دارد. یکى از آنهاپیوستگى و تکرار است. در یک سفر و همراهى و دیدار، حتى چند باردست دادن نیز مطلوب است.
ابوعبیده نقل مىکند: همراه امام باقر(ع) بودم. اول من سوارمىشدم، سپس آن حضرت. چون بر مرکب خویش استوار مىشدیم،سلام مىداد و احوالپرسى مىکرد، چنان که گویى قبلا یکدیگر راندیدهایم. آنگاه مصافحه مىکرد. هرگاه هم از مرکب فرود مىآمدیم وروى زمین قرار مىگرفتیم، باز هم به همان صورت، سلام مىکرد ودست مىداد و احوالپرسى مىکرد و مىفرمود: «با دست دادن دو مؤمن،گناهانشان همچون برگ درختان فرو مىریزد و نظر لطف الهى با آنان است، تا از همجدا شوند.» (11)
از آداب دیگر مصافحه، فشردن دست، از روى محبت و علاقهاست، اما نه در حدى که سبب رنجش و درد گردد. (12)
جابر بنعبدالله مىگوید: در دیدار با رسول خدا(ص) بر آنحضرت سلام کردم. آنحضرت دست مرا فشار داد و فرمود: دستفشردن، همچون بوسیدن برادر دینى است. (13)
همچنین هنگام مصافحه، طول دادن و دست را زود عقب نکشیدناز آداب دیگر این سنت اسلامى است. در مصافحه، پاداش کسى بیشتراست که دستش را بیشتر نگه دارد. (14)
پیامبر اسلام(ص) نیز این سنت نیکو را داشت که چون با کسىدست مىداد، آن قدر دستخود را نگه مىداشت، تا طرف مقابل دستخود را سست کند و عقب بکشد. (15) بارى ... محبت قلبى را باید آشکار ساخت.
علاقه، گنجى نهفته در درون است که باید آن را استخراج و آشکارکرد، تا از برکاتش بهره برد. روشنترین خیر و برکتش، تقویت دوستیهاو تحکیم آشناییها و رابطهها است. به دستور اسلام، هرگاه مؤمنى راملاقات مىکنید، مصافحه کنید، خوشرویى و چهره گشاده و بشاش وخندان به هم نشان دهید. (16)
از آثار دیگر مصافحه، «کینهزدایى» است. پیامبر خدا(ص) فرمود: «تصافحوا، فان التصافح یذهب السخیمة» (17) و «تصافحوا فانه یذهب بالغل». (18) مصافحه کنید و دست دهید، چرا که آن، کینه و کدورت را مىزداید.
دست دادن با زنان
بر اساس «مکتبى» بودن مرز دوستیها و رابطهها و معاشرتها، دستدادن با نامحرم، حرام است و صرف دوستى و رفاقت و آشنایى وهمکار بودن یا ملاحظات سیاسى و دیپلماسى در سفرهاى خارجى ودیدارهاى رسمى، دلیل نمىشود که کسى با نامحرم و اجنبى، مصافحهکند. روشنفکر مآبى در این مساله جایى ندارد. رسول خدا فرمود: بازنان دست نمىدهم (19) (البته زنان نامحرم). و در حدیث نبوى دیگرىآمده است:
«اگر زنى بخواهد با مرد نامحرم دستبدهد (که نباید دست دهد) و ناچارباشد، یا بخواهد با او «بیعت» کند، از پشت لباس (و با وجود حایل و پوشش دست،دستکش) مانعى ندارد.» (20)
البته معیار عمل، فتواى مجتهدى است که از او تقلید مىکنید و هرمسلمان متعهد، باید براى عمل خود ملاک و حجتشرعى داشته باشد.
پىنوشتها:
1) سفینةالبحار، محدث قمى، ج1، ص 645.
2) میزانالحکمه، رىشهرى، ج4، ص535.
3) خصال صدوق، ص11.
4) سفینةالبحار. ج1، ص465.
5) بحارالانوار (بیروت)، ج73، ص10.
6) میزانالحکمه، ج4، ص538.
7) اصول کافى (عربى) کلینى، ج2، ص645.
8) نساء، آیه 86.
9) اصول کافى، ج2، ص179.
10) همان، ص183.
11) همان، ص179.
12) بحارالانوار، ج73، ص26.
13) همان، ص23.
14) همان، ص28.
15) همان، ص30.
16) میزانالحکمه، ج5، ص355.
17) بحارالانوار، ج74، ص158.
18) میزانالحکمه، ج5، ص354.
19) کنزالعمال، حدیث 475.
20) همان، حدیث 25346.
ارسال نظرات