۱۲ دی ۱۳۹۱ - ۱۷:۰۰
کد خبر: ۱۵۱۹۱۴
نسیم هدایت، رهنمود‌های بزرگان به طلاب جوان(37)؛

عشق به تحصیل، جدیت در بحث و درس و کسب رضایت امام زمان

خبرگزاری رسا ـ باید کارهای غیر طلبگی را کنار بگذاری به حلال و حرام بودن کاری ندارم. طلبه‌ای که وقت کند تلویزیون و فیلم‌ها و سریال‌های هفتگی را نگاه کند، معنای طلبگی را نفهمیده است.
نسيم هدايت ، علي وافي

به گزارش خبرگزاری رسا، کتاب«نسیم هدایت، رهنمود‌های بزرگان به طلاب جوان» تدوین شده از سوی علی وافی، دربردارنده چهل پرسش و پاسخ درباره آداب و رموز طلبگی و صد‌ها نکته آموزنده درباره شیوه طلبگی است.

 با توجه به اهمیت طرح این مباحث برای طلاب به‌ویژه طلاب جوان و تازه‌وارد به حوزه‌های علمیه، خبرگزاری رسا اقدام به انتشار بخشی از محتوای این کتاب کرده است.

 در فصل هشتم این کتاب، در بخش پیوست‌ها می‌خوانیم:

قال علی(ع) اِضاعَةُ الفُرضَةِ غُصَّةٌ

از دست دادن فرصت جز غم و اندوه چیزی ندارد.

عشق به تحصیل

آیت‌الله بهجت:

به طلاب توصیه می‌شود که از آب و هوای خوب و سالم قدردانی کنند و در اشتغال به تحصیل همت و اهتمام داشته باشند.

در زمان ما طلاب در هوای گرم نجف در چهار ماه ربیعین و جمادیین که گاهی با قلب‌الاسود مصادف می‌شد و بسیار گرم بود و تعطیلی کم داشت و فقط ایام فاطمیه تعطیل می‌شد، با چه شور و اشتیاق مشغول تحصیل بودند و تعطیلات تابستانی رسم نبود. اشتغال به تحصیل در آن گرمای سوزان و با نبود امکانات و وسایل برقی خنک کننده هوا و آب، نظیر یخچال و پنکه و کولر و.... از کرامات بود.

بحث و تحقیق حتی در شب قدر

آیت‌الله حسن زاده آملی:

طلاب عزیز ما سر مشق بگیرند که حضرت علامه طباطبایی شب قدر را به بحث و تحقیق آیات قرآنی احیا می‌کرد و تفسیرش در این شب فرخنده به پایان رسید، آری این چنین باید به کار بود و به شعر رسا و شیوای شمس‌الدین محمد بن محمود آملی صاحب نفائس الفنون «به هوس راست نیایید به تمنی نشود // کاندرین راه بسی خون جگر باید خورد».

جدیت در درس و بحث

آیت‌الله بهجت:

جدیت علما در اشتغال به بحث و درس به جدی عجیب و غریب بوده که نمی‌شود بیان کرد. گفتن آن خیلی مشکل است، مخصوصاً محققین آن‌ها.

استاد ما نقل می‌کرد که تنها یک بار در درس مرحوم آخوند خراسانی شرکت ننمودم. علت آن هم این بود که باران شدیدی آمده بود و من یقین کردم که آن مرحوم برای تدریس نمی‌آید؛ زیرا هنگام باریدن باران در جلوی خانه‌ی ایشان آب فراوان جمع می‌شد و لذا عبور و مرور از آن قطع می‌شد؛ ولی بعد معلوم شد که یکی از اهل علم پایش را بالا می‌زند و مرحوم آخوند را پشت می‌گیرد و از آب عبور می‌دهد.

با چه مشقت‌ها و سختی‌ها عمری در راه درس و تدریس و بحث گذراندند و هیچ احساس خستگی و فترت نکردند.

یک وقت مرحوم آخوند بر بالای منبر فرموده بود: این تدریس فکر چهل سال قبل است ولی ریاست نگذاشت فکر کنم.

استاد ما یک مرتبه دیگر هم برای درک مجلس درس آخوند با وسیله خصوصی و در بست خود را می‌رساند. ظاهراً از بغداد به کربلا و از آن‌جا به نجف؛ ولی همین که به مجلس درس می‌رسد، آخوند بسم الله درس را شروع می‌کند. گویا استاد ما می‌دانسته که درس اول در چه مبحثی است، آن را بدون حضور در درس استادش نوشته و به شاگردان حاضر در درس عرضه نموده بود، و درست مطابق درس استاد درآمده بود.

در هر حال استاد ما سیزده سال در درس مرحوم آخوند شرکت کرده بود و دوره اصول آخوند چهار سال طول می‌کشیده است.

معنای طلبگی

آیت‌الله مجتهدی:

باید کارهای غیر طلبگی را کنار بگذاری به حلال و حرام بودن کاری ندارم. طلبه‌ای که وقت کند تلویزیون و فیلم‌ها و سریال‌های هفتگی را نگاه کند، معنای طلبگی را نفهمیده است. هیچ کاری را نباید مانع درس قرار بدهید. نگویید کار داشتم و به درس نیامدم و یا موفق نشدم درس را بخوانم مگر درس مال بیکارهاست؟ نباید فراگرفتن علم و دانش شما را خسته کند بلکه به وسیله علم و دانش خستگی را از خود دور کنید.

شخصی آمده بود و بعضی طلبه‌ها را برای مجلسی دعوت کرده بود و در آن مجلس می‌بایست هر طلبه‌ای هزار صلوات بفرستد و بعد از آن به طلاب آبگوشت بدهند. من که شنیدم خیلی ناراحت و عصبانی شدم، چرا که طلاب نباید وقت خود را هدر بدهند، مثل نماز قضا برای دیگران خواندن یا روزه قضای دیگران را گرفتن. طلبه باید درسش را بخواند بلکه حرف‌های غیر درسی را هم برای خارج از حوزه بگذارد.

برنامه ریزی صحیح

آیت‌الله رضا استادی:

برای جلوگیری از اتلاف وقت بیش از هر چیز برنامه داشتن و برنامه‌ریزی برای استفاده از فرصت‌ها مؤثر است. در ضمن برنامه‌ها باید زمان معینی را هم برای تفریح یا ورزش و یا کسب اطلاع از امور جاری مملکت و جهان و .. قرار داد، که اگر با نظم و حساب باشد هیچ لطمه‌ای به تحصیل نخواهد زد.

شرمنده وضع خویش

آیت‌الله بهجت:

درد را می‌دانیم دوا را هم تشخیص می‌دهیم زیرا: فالهمها فجورها و تقواها

پس خداوند شر و خیر «و یا درستی و نادرستی و یا زشتی و زیبایی کارها» را به نفس انسان الهام نمود.

اما عمل نمی‌کنیم خدا می‌داند صد سال قبل چه رجال برجسته‌ای در حوزه‌های علمیه اصفهان و تبریز و... بودند. از اطراف به آن جاها می‌آمدند و در درجات علمی و عملی کامل می‌شدند و برای بیان احکام و معارف و ترویج دین و مذهب به محل‌ها و وطن اصلی خویش بر می‌گشتند. اگر وضع فعلی خود را با احوال آن‌ها مقایسه کنیم خدا می‌داند که چه شرمندگی و سرافکندگی پیدا می‌کینم. افسوس که لا الی بدل از دست ما رفتند.

در مسیر عبودیت

آیت‌الله شیخ جواد کربلایی از قول کسی نقل می‌کرد که:

آیت‌الله بهجت هر شب یا غالب اوقات، وقت خود را به خلوت و فکر در مجاری معارف الهی می‌گذراندند و هیچ‌گاه حاضر نبودند که وقت خود را به باطل بگذرانند و در محافل بیهوده شرکت کنند و کاملاً در مقام احتراز از صحبت‌های بیهوده بوده و وقت رفتن به درس و یا تشریف به زیارت حضرت امیر«روحی فداه» عبایشان را بر سر کشیده و بدون التفات و توجه به کسی می‌رفتند که چند بار خودم نیز مشاهده کردم... ایشان کاملاً مکتوم هستند.

ایام تعطیل مکمل ایام تحصیل

آیت‌الله بهجت:

یکی از بستگان آقا سید محمد کاظم یزدی از ایشان نقل نموده که می‌فرمود: پنجشنبه و جمعه با جمعی از طلاب به چری می‌رفتیم تا رخت بشوییم، همان جا مسایلی را عنوان و بحث و در اطراف آن صحبت و فکر می‌کردیم، و آن چه را که از مسائل مطرح شده به دستمان می‌آمد، می‌نوشتیم. نوه‌اش نقل کرده است که حاشیه مکاسب ایشان از همین قبیل نوشته‌ها است.

اگر ایام تعطیل این گونه باشد کمک است برای تحصیل بلکه بیش از کمک نقایص تحصیل تکمیل می‌شود. طلاب باید با فکر اشکالات خود را حل کنند نه این که اشکالات هم چنان بماند و فقط زیاد درس بخوانند و هرچه شد شد.

استفاده بهینه از فرصت‌ها

آیت‌الله کوهستانی خطاب به چند تن از دوستان طلبه‌ای که از راه دور برای دیدار ایشان آمده بودند گفتند:

این کرایه‌ای که برای رفت و برگشت داده‌اید خوب است خرج خودتان کرده و هرچه بهتر درس بخوانید اکنون شما هم کرایه‌ زیادی از جیب داده‌اید و هم مقداری وقت صرف رفت و آمد کرده‌اید. خوشحالی من به این است که شما خوب درس بخوانید و از عمر و وقت و جوانی‌تان بهتر و بیش‌تر در دوران تحصیل استفاده نمایید، آن وقت من نیز شما را بیش‌تر دوست می‌دارم.

شور و شوق تحصیل

آیت‌الله حسن‌زاده آملی:

وقتی که خدمت علامه شیخ ابوالحسن شعرانی بودم سالی دو روز تعطیلی داشتیم یکی روز عاشورا و دیگر روز شهادت امام حسن مجتبی و بقیه روزها را درس می‌خواندیم.

یکی از خاطرات خوشی که از محضر شریف علامه شعرانی به یاد دارم این است که یک روز زمستانی که برف خیلی سنگین آمده بود، من از حجره مدرسه مروی بیرون آمدم و برف‌ها را نگاه می‌کردم و مردد بودم که به کلاس درس بروم یا نروم.

اگر نمی‌رفتم دلیل بر تنبلی من و عدم عشق و شوق من بود، لذا تصمیم گرفتم بروم. خانه ایشان در چهار راه سیروس بود و من تا در خانه ایشان رفتم ولی خجالت کشیدم در بزنم چون برف سنگینی آمده بود و من نمی‌خواستم در این هوای سرد مزاحمت ایجاد کرده باشم.

مدتی ایستادم که کسی بیرون بیاید اما کسی بیرون نیامد. دیدم وقت درس هم می‌گذرد. به همین خاطر در زدم و آقازاده ایشان در را باز کرد و من وارد شدم و سلام کردم و به محض نشستن عذرخواهی کردم  و گفتم:‌ آقا در این برف مزاحم شدم، می‌خواستم نیایم.

گفتند: چرا؟ گفتم: در این برف نمی‌خواستم مزاحم شوم.

مرحوم علامه شعرانی فرمودند: مگر شما که از مدرسه مروی تا اینجا می‌آمدید، گداها در سر راه‌ها ننشسته بودند و گدایی می‌کردند؟

گفتم: چرا گفتند: امروز آن‌ها بودند یا نبودند؟

گفتم: چرا بودند. امروز روز کسب و کار آن‌هاست.

گفتند: خوب آن‌ها که تعطیل نکردند ما چرا تعطیل کنیم؟

تلاش بی وقفه

آیت‌الله محمد هادی معرفت:

وقتی ما در نجف بودیم این گونه بود که طلاب سعی می‌کردند به نجف بیایند یکی از علل آن هم این بود که آن‌ها از پدر و مادرشان در شهر یا روستا دور باشند. اگر هم می‌خواستند از نجف به روستا یا شهرستان خودشان بروند برگردند کار مشکلی را پیش رو داشتند و اگر خیلی تلاش می‌کردند سالی یک مرتبه به این کار موفق می‌شدند.

اما امروز در حوزه علمیه قم که طلاب هستند، مثلاً فرد در قم درس می‌خواند ولی خانواده‌اش در اصفهان باشد و حال این‌که طلبه وقتی در هفته پنج روز درس می‌خواند در هفته دو روز تعطیلی باید برای پشتوانه آن پنج روز درسی کار جدی‌تری را انجام دهد. بنده شخصاً این‌گونه بودم که در ایام تعطیلی کار درسی‌ام سنگین‌تر از ایام تحصیلی بود. زیرا ایام تحصیلی یک روند مرتبی داشت که فلان درس را می‌گرفتیم و فلان درس را هم تدریس می‌کردیم و شب هم مطالعه داشتیم، اما پنجشنبه و جمعه برای تدارک مافات و یا آنچه که مورد نیاز بود مانند ریاضیات جبر و هندسه و حتی طب را مطالعه می‌کردیم. نمی‌خواهم بگویم من این گونه بودم بلکه در حوزه این روش رسم بود.

آیت‌الله خویی که به آن مقام رسید. ایشان یک مدرس موفقی در نجف بود و وضع مالی او هم خوب نبود. ایشان در یک سفر که به ایران آمده بود پس از زیارت در مشهد مقدس به تهران آمده و بلیط تهیه کرده بود که به نجف برود. بعضی از آقایان می‌خواستند از نظر مالی به ایشان کمک کنند البته این مسأله در قدیم رسم بود وقتی که طلاب به ایران می‌آمدند به آن‌ها کمک‌های مالی می‌شد و سپس به نجف برمی‌گشتند.

به ایشان گفته شد که این مساعدت مالی روز شنبه آماده است و شما باید این دو روز را صبر کنید تا این مبلغ را دریافت کنید و این کمک معتنابهی هم بود. ایشان فرمودند: من باید شنبه در نجف باشم و تدریس را شروع کنم، لذا ایشان صبر نکرد و همان پنجشنبه به سوی نجف حرکت کرد و از این پول صرف نظر کرد. این علما این گونه توانستند در تحصیل موفق شوند یعنی انسان باید همه چیز را فدای درس خود بکند، نه این‌که درس را به زمانی موکول کند که کاری ندارد. لذا توصیه من این است که طلبه باید عزم خودش را جزم کند و جدیت داشته باشد و خودش را فریب ندهد. در اول سال تحصیلی مسیر یک ساله خودش را ترسیم کند و مثل بعضی عمل نکند. مثلاً من شاگردی داشتم در درس کفایه، که این شاگرد شنبه سر درس حاضر بود و دوشنبه و سه‌شنبه نمی‌آمد و چهارشنبه می‌آمد و پس از چند روز غیبت با همان افرادی که مرتب سر درس آمده بودند درس را ادامه می‌داد. خوب این فرد خودش را بازی می‌دهد و نباید این گونه باشد.

سستی و کاهلی، کفران نعمت

آیت‌الله حاج شیخ محمدرضا طبسی:

به طور طبیعی، در گذشته امکانات کم و محدود بود. مطالعه و مباحثه در نور چراغ‌های نفتی و تحمل گرما و سرمای آن روز بدون وسیله‌های امروزی مشکل عمومی محسوب می‌شد.

جدا از این حوزه‌ها به لحاظ عدم امکانات مادی متعارف در یک فشار مضاعف به سر می‌بردند. یادم هست که یک وقت در نجف آن قدر فشار زندگی زیاد و غیر قابل تحمل شد که مجبور شدم روانداز خودم را بفروشم و به احدی اظهار نکردم. این وضع عمومی حوزه‌ها بود. عزت نفس و قناعت دو یار تحصیلی طلبه بود. همان‌گونه که عرض کردم ناملایمات مانع درس خواندن نمی‌شد. آنگاه که قم بودم مسأله جنگ جهانی هم مشکلی دیگر شده بود. به حوزه‌ها خیلی سخت می‌گذشت. گاه می‌شد که نان هم گیر ما نمی‌آمد با این حال درس و بحث ادامه داشت و ما با نشاط کامل مشغول بودیم. یادم نمی‌رود که گاهی خادم مدرسه فیضیه از اول شب برای تهیه نان عازم نانوایی می‌شد و تا صبح در صف نانوایی می‌ایستاد. صبح هم که نان را می‌آورد نمی‌توانستیم تشخیص دهیم که آنچه به عنوان نان آورده نان است یا چیز دیگر.

اکنون بحمدالله شرایط از هر نظر برای درس خواندن آقایان فراهم است و من عجب دارم که چرا آقایان طلبه‌ها از این موقعیت مناسب کمال استفاده را نمی‌برند و آن گونه که باید جدیت ندارند. شرایط بهتر باید به تلاش و کوشش بیشتر منتهی شود نه سستی و کاهلی.

کسب رضایت امام زمان

آیت‌الله مجتهدی:

باید درس بخوانی، درس بدهی، تبلیغ دین کنی، کار کنی، تا این که امام زمان از تو راضی باشند. آخوند و طلبه بیکار به درد نمی‌خورد.

آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی قبل از اذان ظهر قدری استراحت کردند به ایشان خبر دادند عالمی به دیدن شما آمده است. ایشان در همان حال استراحت بودند که ناگهان دیدند شخصی با عمامه بزرگ و محاسن بلند و نعلین زرد، عصا به دست وارد شد. ایشان از جا پریدند و عمامه به سر گذاشتند و عبا را به خود پیچیدند و بعد از احوال‌پرسی سؤال کردند اهل کجا هستی؟ گفت اهل شهر شما اصفهان. آیت‌الله اصفهانی می‌خواستند بدانند این روحانی بزرگوار چگونه به اسلام خدمت می‌کند، لذا پرسیدند: شغل شما چیست؟ آیا مدرس هستید؟ گفت خیر. فرمودند: اهل تألیف هستید؟ گفت: خیر. گفتند امام جماعتید؟ گفت خیر. آیت‌الله اصفهانی فرمودند: پس شما چه می‌کنید؟ آن شخص گفت: هیچ. فقط سالی یک مرتبه روز عاشورا وقتی که تعزیه می‌خوانند نعش می‌شوم، یعنی مرا به جای امام حسین می‌خوابانند و مردم گریه می‌کنند و پول می‌ریزند. وقتی آیت‌الله اصفهانی این را شنیدند عمامه را برداشتند و راحت نشستند، زیرا متوجه شدند این شخص کاری انجام نمی‌دهد و باری از دوش مسلمانان بر نمی‌دارد و همواره می‌خواهد در رفاه و آسایش باشد.

حالا این آقا خوب است که سالی لااقل یک مرتبه نعش می‌شود، بعضی هستند که سالی یک مرتبه نعش هم نمی‌شوند، زیرا خود نعش شدن هم عرضه می‌خواهد.

غرض این که بعضی که فقط لباس روحانیت را به تن کرده و هیچ کار و خدمتی ندارند./997/پ201/ن

ارسال نظرات