۳۰ تير ۱۳۹۵ - ۱۸:۱۳
کد خبر: ۴۳۹۱۴۶

چاپ ۱۰۰ خاطره کوتاه از «تفحص» توسط انتشارات روایت فتح

بیست و سومین جلد از مجموعه روزگاران با موضوع «تفحص» منتشر شد.
تفحص روایت فتح

به گزارش سرویس پیشخوان  خبرگزاری رسا به نقل از روابط عمومی موسسه انتشاراتی روایت، این کتاب شامل 100 خاطره کوتاه از تفحص شهدا است. افروز مهدیان در معرفی این کتاب در مقدمه می نویسد: " خانه و زندگی، زن و فرزند را رها کردند، رفتند توی بیابان‌ دنبال نشانه‌ها؛ با آنکه بارها و بارها شنیده‌ بودند «به‌خاطر دو تا پاره استخوان، خودتان را به کشتن می‌دهید که چه؟» نمی‌دانم، شاید آنها که طعنه می‌زنند، مادر نشده‌اند؛ جوان مفقودالاثر نداشته‌اند. نمی‌دانند حال مادری را که با صدای هر زنگ تلفن از جا می‌پرد و خیز برمی‌دارد سمت گوشی که شاید خبری از جگرگوشه‌اش باشد. نمی‌فهمند حال مادری را که هر روز دم خانه را آب و جارو می‌کند و خودش را خانه‌نشین کرده که نکند او برود و پسرش برگردد. مادری که دقیقه‌ها برایش می‌شود یک ماه و ماه‌ها چندین سال.درک نمی‌کنند مادری را که دنبال یک نشانه است تا دلش آرام بگیرد؛ مثل یک تکه استخوان، تسبیح، عطر یا یادداشت کوچک. منتظر یک سنگ قبر است تا بشود سنگ صبورش. بشود دلخوشی برای دیدارهای صبح‌ جمعه و شب‌های عید. یک سنگ قبر که قاب عکس عزیزش را بگذارد رویش. هفته‌به‌هفته دستمال بکشد روی آن و قربان‌صدقه‌اش برود. مادری که همۀ سرمایۀ زندگی‌اش را داده است و حالا فقط یک نشانه می‌خواهد و بس.

 

این کتاب فقط صد تصویر کوتاه است از دوران زندگی مردان مردی که بعد از جنگ، یگانه دلخوشی‌شان آرام‌کردن دل مادران شهدا بود؛ زیرا این قصه سر دراز دارد." 

 

در خاطره ای از کتاب می خوانیم: "قرار شد یک هفته آزمایشی کار کنیم. اگر شهید پیدا کردیم مجوز بدهند وسایلمان را هم بیاوریم و شروع کنیم. اما هرچه می‌گشتیم پیکری پیدا نمی‌کردیم. روز آخر مهلتمان نیمه شعبان بود. با رمز «یا مهدی(عج)» رفتیم پای کار. تا نزدیکی‌ غروب گشتیم. همه کلافه بودند. انصافا بچه‌ها کم نگذاشته بودند. نشسته بودم با اشک حلقه زده توی چشمم نگاهشان می‌کردم. هر کس دنبال چیزی می‌گشت، برای یادگاری بردن. یکی یک مشت خاک برمی‌داشت، یکی یک تکه سیم خاردار. من هم رفتم سراغ یک شقایق وحشی. می‌خواستم با ریشه درش بیاورم بگذارم توی قوطی کنسرو. یکهو دیدم ریشه شقایق روی یک جمجمه سبز شده، درست روی سجده‌گاهش. با یامهدی بلند من بچه‌ها بسویم دویدند. آرام آرام خاکها را کنار ‌زدیم. خداخدا می‌کردم کارت و پلاک داشته باشد. دست کردم کارتش را کشیدم بیرون. بچه‌ها بلند صلوات فرستادند. اسمش را که خواندیم افتادند روی زمین. "مهدی منتظرالقائم" بود."

 

بر اساس این گزارش روزگاران23:کتاب تفحص با تیراژ 1100 نسخه با قیمت 5500 تومان توسط نشر روایت فتح به بازار عرضه شد./836/د102/ل

ارسال نظرات