۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۶:۳۵
کد خبر: ۴۹۶۷۳۰
میری:

برای رسیدن به صلح باید تصوری از انسانیت داشت

سید جواد میری در جشنواره بین المللی صلح دانشگاه الزهرا گفت: تا زمانی که یک رویایی یا تصوری از انسانیت نداشته باشیم مشکل است که درباره صلح صحبت کرد.
میری

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از مهر، در نشست جشنواره بین المللی صلح در دانشگاه الزهراء سید جواد میری عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: اساسا صلح چگونه امکان پذیر است؟ یعنی امر صلح آمیز چگونه امکان پذیر است. مادر منطقه ای هستیم که نه تنها جنگ هست، بلکه جنگ و خونریزی هست. زمانی ممکن است دو کشور با هم به خاطر رسیدن به منافعی با هم بجنگند، اما امروز ما در منطقه ای قرار داریم و حرکاتی در این منطقه مشاهده می شود که هیچ منطقی پشت آن نیست. حتی اگر از سرداران بزرگ بپرسید یا مطالعه کنید، می بنید که آنها هم جنگ را برای منفعتی می خواسته اند. مثلا  اینکه سرزمین های خودشان را افزایش بدهند.

وی افزود: در دروان جدید هم جنگ ها شاید بیشتر به خاطر این بوده است که کشورها می خواسته اند سرمایه یا بازار شان را گسترش بیابد. یعنی یک منطق پشت آن است. اما اتفاقی که الان در منطقه ما و به گونه ای در جهان امروز در میان شهرها و کشورها  در حال اتفاق است، اساسا به نظر می رسد که منطقی پشت آن نیست و این پرسش پیش می آید که صلح چگونه محقق می شود؟ من فکر می کنم دال مرکزی مسئله صلح و آن چیزی که امروز از آن غافلیم یا مغفول واقع شده، مسئله انسان است. 

میری در ادامه گفت: یعنی اینکه ما انسان یا انسانیت را چگونه متصور  می شویم؟ اگر نگاهی به ایدئولوژی های مدرن بیاندازیم و در تاریخ کندوکاو بکنیم. هر کدام از ادیان بزرگ و الهی که در دنیا وجود دارند، به نظر می رسد که برای این آمده اند که بتوانند به بهبود وضعیت انسان کمک کنند. اما متاسفانه این ایدئولوژی ها و ادیان هم در دست این بشر کوتاه قد و کوته بین  به ابزاری برای اینکه مرزبندی های خودمان را محکم تر بکنیم و به  مقاصد و اهداف سیاسی خودمان برسیم تبدیل شده اند.  ایدئولوژی هایی هم که در قرن هیچده و بعد از عصر روشنگری بوجود آمدند  لیبرته، فراترنیته، برابری، آزادی و عدالت را می خواستند در  دنیا مطرح کنند، بعد از مدتی این ایده آل ها رنگ و بوی خاصی پیدا کرد.

عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تاکید کرد: مثلا اگر در زمانی آدام اسمیت درباره مسئله برابری یا عدالت صحبت می کند. یا بزرگانی که در عصر روشنگری درباره ایده آل های انسانی و متعالی صحبت می کردند می بینیم که در اواخر قرن نوزدهم مسئله استعمار شکل می گیرد و آن ایده آل ها  ایده آل های خوبی برای یک نژاد یا ملت خاص در امریکا یا اروپا می شوند. اما  برای دیگر نقاط جهان آن حق و حقوق را قائل نمی شوند. پرسشی که در اینجا می توان مطرح کرد این است که اساسا ما چه تصوری از انسانیت داریم؟ آیا ما می توانیم انسان و انسانیت را کماهو حقه متصور بشویم، بدون اینکه ظرف خاصی را برای آن متصور بشویم؟

میری گفت: آیا می شود فراسوی این قالب ها یک رویا یا تصور از انسانیت را متصور شد؟ در اینجا سعی می کنم از ایده علامه جعفری کمک بگیرم. می توان گفت دال مرکزی گفتمان علامه جعفری  با عنوان مفهوم فرهنگ مشترک بشری است. او معتقد است که انسان ها در تمامی اعصار و قرون متمادی و همین عصر معاصر که ما زیست می کنیم با تمامی تفاوت ها و تباین ها و نقاط افتراقی که داریم. چیزی فراسوی همه این ها، امور مشترکی را تشکیل می دهد که ما از آن به انسانیت یا فرهنگ مشترک بشری یاد می کنیم. اگر ما بتوانیم  سیستم ها یا نظام های آموزشی خودمان را به گونه ای رفتار یا پی ریزی کنیم که  با دیگری چگونه برخورد کنیم.

وی افزود: ما دیگری را به مثابه یک فرصت یا یک تهدید ببینیم، یکی از مسائلی که امروز در ما در جامعه خودمان هم درگیر آن هستیم این است که ما دیگری را نمی دانیم که چگونه باید تصور کنیم. زمانی هم که متصور می شویم باید آن به شکل و شمایل خودمان باشد. اگر در شکل و شمایلی که مورد نظر ماست نباشد، اولین کار این است که آن را ترد می کنیم. اگر ما بتوانیم در فرهنگ مشترک بشری این نکته را به عنوان دال مرکزی ببینیم و انسانیت را مبتنی بر فرهنگ مشترک بشری یعنی نقاط و شاخصه ها و ابعاد و مسائلی که ما به آن انسانیت می گوئیم در نظر بگیرد و لحاظ کند. و در نظام های آموزشی خودمان آن را بپرورانیم و در سطح جامعه و سطوح سیاسی و... آن را ما بتوانیم به منصه ظهور برسانیم شاید آن سخنی که سعدی درباره انسان می گوید که بنی آدم اعضای یکدیگرند، یعنی سعی می کند بر روی آن گوهر مشترک بشری تاکید کند. شایداز این نقطه است که می توان به این پرسش را مطرح کرد که صلح را چگونه می توان ساخت.

میری گفت: چرا که نظامی که ما در آن زندگی می کنیم نظامی مبتنی بر تضادهاست.  نظامی است که در یک سو سرمایه و از یک کار و کارگر وجود دارد. اگر ما سرمایه را در خدمت انسان قرار بگیریم شاید بتوانیم فردای بهتری را برای خودمان و دیگران بسازیم. اما اگر بالعکس رفتار کنیم دچار گرفتاری ها و شکاف های عظیمی خواهیم شد. به زبان دیگر اگر بخواهیم درباره صلح در سطح جهانی صحبت کنیم اول باید پرسش کنیم که چه تصوری از انسان داریم؟ فکر می کنم یکی از پاشنه های آشیل در ارتباط فرهنگ های مختلف با یکدیگر این است که ما نتوانستیم یک تصور وایده آلی درباره اینکه انسان چیست؟ مطرح کنیم. ما برای خودمان یک انسانی  را تعریف کرده ایم و دیگری هم برای خودش یک انسانی را تعریف کرده است.

وی در پایان گفت: به نظرم تا زمانی که یک رویایی یا تصوری از انسانیت نداشته باشیم مشکل است که درباره صلح صحبت کرد. درست است که صلح گمشده بشریت است اما چگونه می توان بدون توجه به شاخصه های انسانی به صلح و آشتی رسید؟  تقریبا می توان گفت غیر ممکن است./۱۳۲۵//۱۰۲/خ

ارسال نظرات