۲۳ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۹:۴۵
کد خبر: ۵۲۳۱۹۷
واحدی:

مبنای حقوق بشر اسلامی انسانی متعالی شده است نه خرد ورزی مدرن

رییس مرکز دانشجویی حقوق بشر جمهوری اسلامی ایران(صلح زیبا) با بیان اینکه مبانی حقوق بشر در اسلام و اعلامیه جهانی حقوق بشر متضاد است، گفت: مبنای حقوق بشر اسلامی انسان متعالی شده بوده و مبنای اعلامیه جهانی حقوق بشر، خردورزی و عقل مدرن است.
رییس مرکز دانشجویی صلح

به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، تضاد منافع، جنگ، کشت و کشتار، خونریزی و قربانی شدن هزاران بی گناه از مهم ترین عواملی است که بشر را در طول تاریخ به غور در مسأله جنگ واداشته است، اندیشه ای که در قرن اخیر ژست های روشنفکری به خود گرفته و بشر به اصطلاح متمدن غربی در قرن نوزدهم تصمیم گرفته که به جای تمام ملت ها تصمیم گرفته و برای تضمین صلح، سازمانی به نام ملل متحد ایجاد کند

البته شاید مؤسس این سازمان همان کشورهای اروپایی و آمریکایی بودند اما همین ها در فاصله ای اندک هدف سازمان تازه تأسیس شده ملل متحد را از یاد برده و به عنوان مؤسسان این سازمان اولین کسانی بودند که هدف این سازمان را نقض کرده و آتش جنگ را در سرتاسر کره زمین شعله ور ساختند و جنگ های خانمان سوز جهانی اول و جهانی دوم را رقم زدند که در این میان دولت های زیادی از جمله ملت ایران با گرسنگی و قحطی بهای پیروزی این ابرقدرت ها را پرداخت کردند هر چند که بی طرف بودند.

و به این ترتیب برای همگان آشکار شد سازمان ملل نیز هربه ای برای سلطه و اعمال فشار علیه مخالفان سلطه است

در راستای اعتراض به سکوت وقیحانه سازمان ملل متحد و دولت هایی که به بهای دست دادن با اروپاییان و آمریکایی ها در برابر جنایت ها نسل کشی سعودی ها در یمن و سایر کشورها سکوت کردند در نشستی مجازی در ابرگروه تلگرامی«مطالبه از خادمین ملت» که با حضور فعالان فرهنگی و فعالان سیاسی برگزار شد، محمد واحدی رییس مرکز دانشجویی حقوق بشر جمهوری اسلامی ایران(صلح زیبا) در پاسخ به سوالات اعضا با موضوع« حقوق بشر اسلامی و وضعیت صلح در منطقه» نظر خود را به این شکل بیان کرد که جمع بندی نظرات وی از سوی خبرگزاری رسا به اطلاع مخاطبان محترم می رسد.

در متون اسلامی دو نوع کرامت برای انسان قابل مطالعه است که یکی کرامتی فطری، ذاتی و غیر مقید به عقیده و مورد دیگه کرامتی اکتسابی که مقید به عقیده ی انسان است و در رابطه  انسان با خداوند تعریف می شود.

 

اسلام منشأ کرامت ذاتی انسان نیست؛ بلکه هدف بررسی ابزار به رسمیت شناختن کرامت ذاتی انسان در دین اسلام و مقایسه محدوده تعریف شده از شأن ذاتی انسان در اسلام و اعلامیه ی جهانی حقوق بشر است.

تضاد مبنای کرامت در اعلامیه جهانی حقوق بشر و اسلام/کرامت در اسلام بر محور انسان متعالی تعریف می شود

با توجه به مطالب گفته شده محدوده تعریف شده این شأن ذاتی در اعلامیه جهانی حقوق بشر و دین اسلام کاملاً منطبق با یکدیگر نیست.

 به نظر می رسد دلیل این تفاوت این باشد که اعلامیه ی جهانی حقوق بشر یکی از دستاوردهای عقل بشری در جهان مدرن است، و بالتبع ایناعلامیه بر محوریت انسان تنظیم یافته اما در دین اسلام ساختار حقوق و تکالیف هر فرد بر محوریت تعالی انسان شکل گرفته است یا شاید با کمی اغماض بتوان گفت که حقوق بشر در دین اسلام بر محوریت انسان متعالی تعریف شده است.

اگرچه می دانیم که حقوق بشر دستاورد دین و تفکر خاصی نیست، اما باید  توجه کنیم که نوع محوریت مباحث حقوق بشر و پاسخ به این سوال که «کدام بشر محور بحث است و به طور کلی هدف از حقوق بشر کدام است» در شناسایی محدوده های فطری حقوق بشر می تواند بسیار موثر واقع شود.

به عبارت دیگر هیچ دینی نمی تواند حقوق فطری بشر را که ورای دین به او اعطا شده است، از انسان سلب کند، اما اختلاف در شناسایی محدوده حقوق بشر از منظر حقوق عرفی انسان محور و حقوق اسلامی کاملاً مشهود است.

تصویب اعلامیه حقوق بشر اسلامی

در سال ۱۹۹۰ اعلامیه اسلامی حقوق بشر در قاهره به تصویب اعضای کنفرانس اسلامی رسید.

 این اعلامیه در مرداد ۱۳۹۹ در اجلاس وزرای امور خارجه سازمان کنفرانس اسلامی در قاهره مورد بررسی واقع شد و سپس در ۲۵ ماده به تصویب اعضای کنفرانس اسلامی رسید.

هدف از تصویب اعلامیه حقوق بشر اسلامی

 تدوین این اعلامیه در سال های پایانی قرن بیستم از آن رو بود که سران کشورهای اسلامی قصد آن را داشتند که چهره وارونه ای را که از اسلام در اثر عملکرد استبدادی رؤسای کشورهای اسلامی و برخی کج روی ها و افراطیگری ها پدید آمده بود، تغییر دهند.

به عبارت دیگر این اعلامیه در محتوا و ماهیت، بوجود آورنده حق خاصی نبود و دوران جدیدی در زمینه حقوق بشر محسوب نمی شود و تنها بخشی ازحقوق بشر متجلی در متون اسلامی را به شیوه ای جدید در برابر اعلامیه جهانی حقوق بشر مطرح  کرد.

رسمیت یافتن حقوق یشر در اسلام با این اعلامیه آغاز نشده ؛ پس برای بحث پیرامون حقوق بشر در اسلام باید به بررسی منابع اصیل دین اسلام و رفتار پیشوایان آن  بپردازیم.

با توجه به مطالب گفته شده و الزام آور نبودن اعلامیه حقوق بشر اسلامی  نکته  قابل توجه و راهگشا در مطالعه ی جایگاه حقوق بشر در اسلام مراجعه به متون اصیل دین یعنی قرآن و روایات رسیده از جانب پیامبر اسلام و اهل بیت عصمت و طهارت است برای مثال نهج البلاغه.

اسلام همه ی انسانها را صرف نظر از دین و نژاد و رنگ و زبان و ملیت صاحب نوعی کرامت ذاتی می داند؛ اما از پس این کرامت او را به کرامت اکتسابی فرامی خواند و معیار این کرامت اکتسابی را نیز در نزدیکی به خداوند و دین باوری او معرفی می کند.

حقوق بشر اسلامی فراتر از رابطه انسان میان انسان است بلکه رابطه انسان و عالم هستی را با خدا محور قرار می دهد

 

 

 بسیاری از تفاوتهای تعریف حقوق بشر و ابزار تضمین کننده آن در اعلامیه های جهانی و اسلام از همین نکته نشأت می گیرد؛ چرا که اعلامیه های جهانی و میثاق های حقوق بشر تنها به کرامت ذاتی انسان بدون در نظر گرفتن رابطه ای میان انسان و خدا می اندیشند، حال آنکه اسلام همه جا انسان را در رابطه با خدا مورد مطالعه قرار می دهد.

یکی از مهم ترین موارد اختلاف ما با غرب نیز همین است چرا که اساسا معیار سنجش صحیحی در برخورد با ادیان و فرهنگ های مختلف در مسأله حقوق بشر وجود ندارد.

جدای از بحث نظری در حوزه حقوق بشر، متاسفانه در حوزه عمل نیز حقوق بشر ادعا شده توسط دولت های غربی نه تنها اجرایی نمی شود بلکه برخی واقعیات روزگار ما نشان دهنده ی نقض بسیاری از موارد ادعایی توسط همین دولتهاست.

متاسفانه امروز حقوق بشر به عنوان ابزاری سیاسی در دست برخی دولت ها علیه منافغ ملت ها کاربرد دارد، از این همین رو دیده می شود که برخی قدرتها و سازمان هایی که گاه برای حادثه ای به مراتب کم اهمیت برانگیخته می شوند و تلاش می کنند به شکل های مختلف دلیلی هر چند محمل برای دخالت و اقدام خود جست و جو کنند، در مواردی دیگر گاه در قبال شدیدترین و گسترده ترین جنایات وحشیانه، مانند آنچه در یمن، سوریه و میانمار و عربستان در حال وقوع است، واکنش شایسته ای از آنها دیده نمی شود، بلکه با سکوت یا نوع رفتار و برخورد خود گویا بر آنچه واقع می شود مهر تأیید می زنند.

نقض صلح از سوی سازمان ملل و شورای امنیت به عنوان حافظان صلح

ما امروز معتقدیم دستگاه هایی مثل سازمان ملل متحد و شورای حقوق بشر این سازمان جایگاه خود را به عنوان یک سازمان بی طرف بین المللی از دست داده است و بر خلاف آنچه ادعا می کنند به نقض حقوق بشر و تجاوز به حقوق ملت ها دامن می زنند.

برای مثال آنچه که در مورد عربستان سعودی رخ داد را می توانیم به عنوان یک شاهد قوی بر عدم کارکرد سازمان ملل متحد مطرح کنیم، جالب اینجاست که سازمان ملل در حالی از صلح پایدار صحبت می کند که نماینده موقت رژیم سعودی در شورا را به عنوان رییس یکی از پنل های حقوق بشری سازمان ملل منصوب می کند.

دقت کنید وقتی عربستان سعودی فقط به خاطر دلارهای نفتی که در اختیار دارد به طور مطلق در حال صحنه گردانی در سازمان های بین المللی است، مسلم است که دولت های مستقلی مثل جمهوری اسلامی ایران از بی فایده بودن نقض سازمان های بین المللی و عدم کارکرد سازو کار این سازمان ها صحبت کنند.

نقض آشکار بند 4 ماده 2 مشنور سازمان ملل متحد از سوی عربستان

 

عربستان سعودی در مورد جنگ یمن مرتکب نقض آشکار بند 4 ماده 2 منشور سازمان ملل یعنی اصل عدم توسل به زور شده است.

با توجه به گزارشات سازمان های حقوق بشری بین المللی،  رژیم سعودی اضافه بر نقض صریح بند 4 ماده 2 منشور مرتکب نقض كنوانسيون منع نسل كشي(ژنوسيد) نیز گشته است.

به صورتی که موضوع نسل کشی توسط رژیم آل سعود نه تنها در یمن بلکه به صورت جدی در مورد شهروندان شیعه بحرین دنبال می شود.

آنچه امروز در یمن و بحرین روی می دهد به خوبی بیانگر نقض آشکار قوانین جنگی توسط نیروهای ائتلاف علی الخصوص رژیم آل سعود است.

نکته دیگر این که حمله عربستان به یمن اضافه بر نقض موارد پیش تر گفته شده، اصول مسلم حقوق بشر دوستانه را هم مورد نقض قرار داده است.

 برهمگان و به خصوص جامعه حقوق بین المللی مشخص است که در حمله نظامی آن هم حمله نظامی مشروع، نه حمله نظامی نامشروع عربستان به یمن غیرنظامیان، مناطق مسکونی، زنان و کودکان در هر شرایطی مصون از تعرض هستند.

عربستان سعودی با حمله هوایی خود به مناطق مسکونی و غیر نظامی یمن، دست به کشتار زنان، کودکان و سالخوردگان فراوانی زده است که بی شک این اقدام نقض کننده اصول بدیهی و اولیه حقوق بشردوستانه است.

عربستان سعودی در چند ماه گذشته از نظر نقض حقوق بشر به سطح جدیدی گسترش به صورتی که تعداد افراد سیاسی اعدام شده در عربستان از ابتدای سال 2017 تاکنون به نود  و شش نفر رسیده است.

 از طرفی نیز قانون مبارزه با تروریسم به ابزاری برای توجیه نقض حقوق بشر در این کشور تبدیل شده است، به صورتی که هر فرد که کمترین انتقادی به رژیم سیاسی آل سعود داشته باشد محکوم شده و در اکثر موارد به حبس ابد و  یا  اعدام محکوم می شود.

موضوعی که مرتبط با این مسأله است و باید در ادامه به آن اشاره شود جنایت مکه و منا است، متأسفانه رژیم حاکم بر عربستان نه تنها پاسخ مناسبی به چرایی وقوع این حادثه نداده است بلکه تا امروز هی چگونه عذر خواهی و اقدامی برای پیگیری عاملان وقوع این جنایت ددمنشانه صورت نگرفته است.

به نظر من متاسفانه وزارت امور خارجه در اولویت دادن به مسأله حقوق بشر در رابطه با عربستان سعودی کوتاهی کرده است با وجود اینکه اجحاف حاکمین سعودی در مسأله حقوق بشر همه منطقه را تحت تاثیر قرار خواهد داد.

ترویج افراطی گری از سوی عربستان در منطقه

متاسفانه رژیم سعودی از طریق نظام آموزشی که در این کشور حاکم هست و تربیت روحانیون افراطی که از مزایای بسیار دولتی برخوردار هستند به ترویج ایدوئولوژی افراط گرایانه در منطقه می پردازند که این موضوع صلح و امنیت را در منطقه به خطر می اندازد و قطعا به صورت غیر مستقیم بر مناسبات جمهوری اسلامی سایه می افکند.

مسلمانان روهینگیا در معرض شکنجه های قرون وسطایی

 

در گوشه ای دیگری از جهان با دردناک ترین صحنه های قرون وسطایی مواجه می شویم، آن جا که انسان تنها به خاطر عقیده اش زنده سوزانده و سلاخی می شود.

مسلمانان روهینگیا پس از استقلال میانمار در سال 1948 میلادی، همواره به علت سیاست‌های تبعیض آمیز دولت عمدتا بودایی میانمار، با شکنجه، بی‌توجهی و سرکوب مواجه بوده‌اند. ارتش میانمار از سال 1962 تا کنون بیش از 25  بار عملیات نظامی علیه مسلمانان روهینگیا  انجام داده است.

نیروهای امنیتی میانمار اقلیت مسلمان این کشور را در ایالت راخان سرکوب و جوانان مسلمان را در مکان های عمومی اعدام می کنند.

سیاست خصمانه مقامات میانمار علیه مسلمان موجب شدهبیش از 100 هزار روهینگیایی در ایالت راخاین در غرب میانمار آواره و بی‌خانمان شوند.

این نوع جنایات دولت میانمار علیه مسلمانان این کشور  ژنوسید( نسل کشی) محسوب می شود  که شدیدترین نوع از جنایات علیه بشریت است، زیرا دولت میانمار به صورت سیستماتیک متوسل به اقداماتی نظیر محرومیت از حق شهروندی، کار اجباری و خشونت های جنسی و کشتار مردم مسلمان، به قصد نابودی یک قوم و مذهب خاص شده است.

بی شک شدت کشتار و سرکوب مسلمانان در میانمار همچنان حاصل کوتاهی‌ها و بی توجهی‌های مجامع بین المللی خصوصا سازمان ملل متحد است.

 از سوی دیگر این بی توجهی و سکوت موجب شده که دولت میانمار با دادن سلاح به بودائیان آنها را به کشتار مسلمانان تشویق کند.

تشکیل سازمان های بین المللی از سوی کشورها مستقل خط پایانی بر سیاسی کاری های سازمان ملل

به هر صورت سازمان ملل در چهارچوب اجلاس سانفرانسیسکو1944 فعالیت‌های دوگانه و بعضا چندگانه خودش را  ادامه می‌دهد. اما نکته‌ای مهم این است که سایر کشورهای مستقل هم می توانند با تشکیل سازمان ها و مجامع بین المللی، نقش موثری در برپایی صلح جهانی رغم بزنند.

بی تردید نقش کشورهای اسلامی در این اتفاق بزرگ می تواند از سایر کشورها مهم تر و تاثیرگذار تر باشد  تا با در نظر گرفتن اعلامیه حقوق بشر اسلامی جهانی عاری از خشونت و افراطی گری بسازند.

حادثه منا و رفتار سعودی ها پس از این حادثه را چگونه ارزیابی می کنید؟

در پاسخ به این سوال و قبل از شروع هر بحثی ضرورت دارد تاکید می کنم، پیام تند و محکم رهبری جمهوری اسلامی ایران به عربستان بسیار به جا و شایسته بود سعودی ها در این سال های اخیر خیلی گستاخ شده اند و متاسفانه ما در برابر آنها به گونه ای عمل کرده بودیم که انگار محتاج رابطه با آنها هستیم.

در روابط بین الملل گاهی برخورد پیش می آید و لازم است از استراتژی«چماق و هویج» استفاده کرد و فقط نمی توان هویچ نشان داد که در عمل همان امتیاز دادن و یا نرم برخورد کردن است.

این خیلی بی معنی است که در خصوص کشوری مثل عربستان دائما با سیاست هویچ و بدون نشان دادن چماق رفتار کرد؛ بنابراین در این مورد هم لازم بود بعد از نشان دادن هویج های زیاده از حد، یک چماق هم به آنها نشان داده می شد که حساب کار دستشان بیاید.

در خصوص فاجعه منا انتقاد من به دستگاه دیپلماسی کشور است.

همانگونه که گفتم موضع گیری حضرت آقا خیلی به جا و درست بود، دستگاه دیپلماسی کشور در این خصوص توازن را برقرار نکرد و با موضع گیری های شتابزده و نرمش های فراوان عملکرد خوبی اتخاذ نکرد.

به هنگام بروز چنین بحران هایی کاملا صحیح است که در نخستین برخورد تلاش کنیم از راه گفت و گو مسائل را حل کنیم ولی وقتی می بینیم که در برابر تلاش های دیپلماتک ما حریف گستاخی می کند و متوسل به اهانت و تهدید می شود، مسلم است که در مقابل چنین اقداماتی باید برخورد قاطع و واکنش متناسب انجام گیرد.

متأسفانه با تمام این ها رژیم سعودی تاکنون اقدامی در خصوص عذرخواهی و پرداخت دیه شهدای عزیز منا و مکه انجام نداده است و مردم ایران و خانواده های شهدا همچنان منتظر اقدامات دولت جمهوری اسلامی برای احقاق حق این عزیزان هستند.

آمریکا و حامیانش همواره به بهانه حقوق بشر جنایت می کنند، ایران وکشورهایی اسلامی چه راه کارهایی را باید برای برخورد با چنین رفتارهای دوگانه در پیش گیرند؟

در پاسخ به این سوال باید گفت، اصولا بسیاری از قوانین بین الملل به دلیل مبتنی بودن بر شاخصه‌های کیفی و عدم بهره مندی از مصادیق مشخص عینی، دارای انعطاف پذیری بسیاری هستند که زمینه را برای سوء استفاده دولت‌ها فراهم می‌آورند.

 مفاد اعلامیه حقوق بشر نیز دارای چنین شرایطی هستند به نظر من کشورها می‌توانند با ایجاد کمیسیون‌های قضایی بین الملل این مفاد کلی را به مصادیق عینی تقلیل دهند که البته این مسئله همکاری وسیع سیاسی کشورهای اسلامی را می‌طلبد.

  عملکرد آمریکا در زمینه حقوق بشر را چگونه ارزیابی می کنید؟

در پاسخ به این سوال می خواهم به صورت نظری  وارد بحث شوم،  توجه کنید رفتار دولت‌ها در تمام شئونات سیاسی دارای دو وجه آرمان و واقعیت هست، آرمان آن چیزی است که دولت‌ها می‌خواهند از آنها به نمایش در آید و واقعیت آن چیزی است که دولت‌ها به آن عمل می‌کنند.

 در بعد آرمان‌های حقوق بشری شاید بتوان ایالات متحده امریکا را از پیروان دانست، آن چیزی که دولت این کشور می‌خواهد نمایش دهد آن است که ایالات متحده در تلاش برای بست حقوق بشر در جهان است لیکن آنچه عمل می‌کند دقیقا در نقطه مقابل این ادعا قرار دارد.

در بعد بین الملل اقداماتی همچون کودتاهای 1952 کوبا، 1953 ایران، 1963 عراق، 1964 برزیل، 1971 بولیوی و غیره تنها نمونه‌هایی از اقدامات مداخله جویانه ایالات متحده محسوب می‌شوند که با در نظر گرفتن حق مردم در انتخاب نوع حکومت کشور خود، این کودتاها نمونه‌های بارزی هستند از اقدام علیه حقوق بشر که به این فهرست جنگ‌های داخلی 1949 یونان، 1954 گواتمالا و جنگ‌های بین المللی 2001 افغانستان و 2003 عراق را نیز باید افزود.

در بعد داخلی نیز تبعیض گسترده نژادی از جمله اقدامات ایالات متحده بر علیه حقوق بشر می‌باشد و با ملحوظ داشتن مطالب فوق می‌توان چنین نتیجه گیری کرد که آمریکا در مباحث مربوط به حقوق بشر، حداقل با آنچه بیان می‌کند و آن چه رسانه‌ها نشان می‌دهند تفاوت آشکار دارد.

در جمع بندی می خواهم این نکته را متذکر شوم که نگاه جمهوری اسلامی به مسأله حقوق بشر به صورت واقعی است، اما آمریکایی‌ها به آن به صورت ابزاری نگاه می‌کنند. در واقع اینجاست که پارادوکسی ایجاد می‌شود و ما می‌گوییم که چرا اینها حقوق بشر را نمی‌خواهند این ناشی از نگاه واقعی ما به حقوق بشر است.

ضمن اینکه آمریکایی‌ها درباره ایران نگاهی دارند که نمی‌خواهند پیشرفت‌های ایران را در رابطه با حقوق بشر ببینند. در حالی که احتیاج دارد تا نگرشش را نسبت به ایران تغییر دهد اما این کار را نمی‌کند.

نوع نگاهی که آمریکا به ایران در حوزه حقوق بشر دارد، موجب ایجاد فشار و تحریم می‌شود در حالی که نسبت به کشورهای دیگر چنین رویکردی وجود ندارد. اینجا باید گفت آمریکایی‌ها به دنبال این هستند نظم لیبرال جهانی را که در ذهنشان هست، پیاده کنند. به این منظور به دنبال اجرای حقوق بشر نیستند، چون به دنبال منافع خودشان هستند.

در پایان مایلم این نکته را تاکید کنم که خوشبختانه جمهوری اسلامی ایران در حوزه حقوق بشر در سال های اخیر توانسته به وضعیت مطلوبی دست یابد و انتظارات را تا حد زیادی برآورده کند

مطرح کردن بحث حقوق شهروندی توانسته است، جایگاه جمهوری اسلامی ایران در بین کشورهای منطقه ارتقا دهد. حضور جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام سیاسی در کنار کشور ها و ملت های منطقه مثل سوریه و عراق توانسته است تا حد بسیار زیادی منطقه را به سمت صلح و آرامش سوق دهد.

مدافعان حرم نیروهای واقعی حفظ صلح در منطقه

 

حضور نیروهای حافظ صلح ایران، من علاقه مندم این نیروها را با عنوان نیروهای حافظ صلح معرفی کنم، امروز مدافعان حرم و مستشاران نظامی جمهوری اسلامی ایران به حق حافظین صلح در منطقه هستند و ملت ها با دلگرمی به این عزیزان در اندیشه رسیدن به آرامش و صلح در کشورشان و در منطقه هستند./968/  ۲۰۱/ص

ارسال نظرات