۰۸ آذر ۱۳۹۶ - ۱۳:۳۲
کد خبر: ۵۴۰۵۵۹
در مقاله‌ای بررسی شد؛

تبیین اصول حاکم بر نقشه‏ جامع پیشرفت کشور

در نظام اسلامی و الگوی پیشرفت اسلامی همه آن‌چه که در زمینه‌ی برنامه‌ریزی‌ها، خطوط اصلی برنامه‌ها را تشکیل می‌دهند، باید به دو اصل پایه‌ای عزت و اقتدار منتهی شوند.
 نقشه‏ جامع پیشرفت کشور

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی برهان، نقشه‌ جامع پیشرفت کشور باید بر چه اصولی پایدار باشد؟ در نظام اسلامی و الگوی پیشرفت اسلامی همه آن‌چه که در زمینه‌ی برنامه‌ریزی‌ها، خطوط اصلی برنامه‌ها را تشکیل می‌دهند، باید به دو اصل پایه‌ای عزت و اقتدار منتهی شوند. دکتر امیرعلی سیف‌الدین کارشناس برنامه‌ریزی توسعه در مقاله‌ای به تبیین این شاخص‌ها پرداخته است.

تحول و پیشرفت در هر تمدنی، لاجرم مبتنی بر اهداف و در جهت تأمین خواسته‌های شهروندان آن تمدن است. هر تمدنی اصول ثابت و ارزش‌هایی دارد که کلیه‌ی ارکان تمدن برپایه‌ی آن شکل می‌گیرد. بنابراین رویکردها، چشم اندازها و اهداف مختلف مورد نیاز برای پیشرفت و اداره‌ی امور جامعه مبتنی بر این اصول و ارزش‌ها طراحی می‌شود. این اصول و ارزش‌ها که پایه‌ترین مبانی فکری و اعتقادی هستند، با عنوان مکتب در ادبیات مدرن با عنوان انگاره شناخته می‌شود. اصول هم گزاره‌هایی است که بدون اثبات پذیرفته می‌شوند و حد و مرز اقدامات و رفتارهای ما را تعیین می‌کند. حرکت در مسیر تحقق آرمان‌ها بر نظام ارزشی و اصول پایه تکیه دارد.

احیای تمدن عظیم اسلامی، حضور سازنده، فعال و پیشرو در میان ملت‌ها و کسب آمادگی برای برقراری عدالت و معنویت در جهان از جمله آرمان‌های متعالی انقلاب اسلامی است. انطباق با آرمان‌های انقلاب و نظام اسلامی شرط لازم برای تحول و پیشرفت مد نظر انقلاب و نظام اسلامی است. بنابراین نقشه‌ی جامع پیشرفت کشور نیز باید در جهت تحقق آرمان‌ها نگاشته می‌شود.

اصول پایه همان شاخص‌های نمایانگر راه صحیح و صراط مستقیم است. این اصول شاخص‌های هدایت هستند و راه رسیدن سریع به اهداف و آرمان‌ها را نشان می‌دهند. بدیهی است که تخطی از این اصول، انحراف و دوری از آرمان‌ها و فرصت سوزی را به دنبال دارد. رویکردها، چارچوب‌ها و سیاست‌های کلی مبتنی بر اصول هستند که مفاهیم و ارتباطات بین ساختار و روابط درون یک نظام تمدنی و روابط بین یک نظام تمدنی با سایر نظام‌ها را برای هدفی معین پشتیبانی می‌کند. بدین جهت اصول حاکم بر هر تمدنی به‌طور خودآگاه و یا حتی ناخودآگاه فرض‌های حاکم بر نظریه‌پردازی، فکر پردازی و اندیشه‌ورزی را تحت تأثیر قرار می‌دهند.

نقشه‌ جامع پیشرفت مبتنی بر الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت نیز تابع اصولی است. این اصول که در انقلاب اسلامی تجلی یافت، آمیزه‌ی موزونی از اسلام و مردم است. محور همه‌ی اصول و قواعد کار که در قانون اساسی جمهوری اسلامی مطرح می‌باشد، بنیان‌گذار انقلاب اسلامی و رهبر معظم انقلاب اسلامی، دراین دو اصل پایه‌های اسلام و مردم هستند. هر نوع عزت و اقتدار، لازم است به این دو اصل پایه‌های اسلام و مردم توجه نماید یعنی عظمت اسلام، عظمت مردم، اقتدار اسلام، اقتدار مردم، شکست‌ناپذیری اسلام، شکست‌ناپذیری مردم به‌طور توأم مد نظر قرار گیرد.

در نظام اسلامی و الگوی پیشرفت اسلامی، آن‌چه در برنامه‌ریزی، خطوط اصلی برنامه‌ها را تشکیل می‌دهند، به این دو اصل پایه متصل است. اسلام، جهان‌بینی و تکالیف ما نسبت به جهان هستی را معین می‌کند و براساس این تلقی، وظایف خود را مشخص می‌کنیم و می‌خواهیم به آن‌ها عمل کنیم. ذیل این دو اصل، پایه‌های اصولی قابل تشخیص هستند و یا از آن دو مشتق می‌شوند و در ادامه این اصول تبیین می‌گردد.

 الف اسلام

 اسلام اصل پایه و اساسی است که مردم به خاطر آن انقلاب کردند و می‌خواهند شریعت اسلامی در جامعه پیاده گردد. رعایت قوانین اسلامی، حاکمیت کامل اسلام در رفتار کارگزاران و دولت، جهت‌گیری عمومی ملت و کشور به سمت دین و اسلامی‌تر شدن و کشاندن جامعه به سمت جامعه‌ی اسلامی کامل مبتنی بر این اصل است. احکام اسلامی در نقشه‌ی پیشرفت جامعه و کشور تأثیر انکار ناپذیری دارد. به عنوان مثال اسلام اجازه نمی‌دهد که غیر مسلمان بر مسلمان مسلط شود. هم‌چنین اجازه نمی‌دهد که ظالمی بر مردم حکومت کند.

 نقشه جامع پیشرفت مبتنی بر الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت نیز تابع اصولی است. این اصول که در انقلاب اسلامی تجلی یافت، آمیزه‌ی موزونی از اسلام و مردم است.

 ذیل اصل پایه‌های اسلام، اصول اسلام قرار دارند. نقشه‌ی جامع پیشرفت لازم است بر مبنای اصول و مبانی اسلامی باشد. این اصول به صورت زیر است:

 اصل توحید

توحید ریشه و اصل همه‌ی عقاید اسلام است. توحید یعنی خدا یکتاست (لااله‌الاالله) و حاکمیت و تشریع به او اختصاص دارد و لازم است انسان در برابر امر او تسلیم باشد.

توحید یعنی تنها ذات مقدس خدای تعالی که آفریننده‌ی جهان و همه‌ی عوالم وجود و انسان است. او از همه‌ِی حقایق مطلع است و قادر و مالک همه چیز است. انسان تنها در برابر ذات اقدس حق باید تسلیم باشد و از هیچ انسانی نباید اطاعت کند مگر این‌که اطاعت او اطاعت خدا باشد. بنابراین هیچ انسانی هم حق ندارد انسان‌های دیگر را به تسلیم در برابر خود مجبور کند. 

توحید، یعنی اعتقاد به این‌که این جهان قانون‌مند است و نظم الهی بر آن حاکم است. این قوانین تکوینی و بر تخلف، ساخته و پرداخته‌ی یک فکر، تدبیر و قدرت است و تصادفاً به وجود نیامده است. (حشر 23) از این رو قانون‌گذاری برای بشر تنها در اختیار خدای تعالی است.

بر مبنای این اصل پذیرفته می‌شود که جریان عالم به سمت حاکمیت حق و صلاح است. در نهایت، صلاح بر فساد و قوای خیر بر قوای شر غلبه می‌کنند. در این مسیر است که تمام استعدادهای انسان شکوفا می‌شود. بنابراین انسان موظف به اطلاعات و عبادت خداوند به معنای وسیع و کامل است. جهان صاحب، آفریننده و مدبّر دارد و ما هم جزء اجزاء این جهانیم. بنابراین انسان موظف است از این طریق با حرکت کلی جهان که تسبیح گویی خداوند (1، حشر 24، نور 41) است هماهنگ شود. حرکت هماهنگ انسان با جهان هستی باعث آسان‌تر شدن پیشرفت می‌شود. تعارض، تصادم و اصطکاک انسان با جهان کمتر می‌شود که این امر به سعادت، صلاح و فلاحِ او و دنیا نزدیک‌تر است.

 از اصل توحید، اصول مأموریتی ذیل شکل می‌گیرد:

اصل جهاد

برمبنای اصل توحید و حرکت جهان به سمت حاکمیت حق، اصل مجاهدت، تلاش، مبارزه، انتظار و امید به پیروزی حق و ایمان به راه خداوند در همه‌ی شرایط به شرط جهاد فی سبیل‌اللَّه شکل می‌گیرد.

بعد از حب خدای تعالی و رسول اکرم (ص)، جهاد فی سبیل‌الله (1، توبه 24) در رأس تمام احکام است. جهاد در راه خدا حافظ اصول است. از این رو ذکر شده است که در صورت قعود از جهاد، منتظر عواقب آن (1، نور 63)، (ذلت و اسارت و برباد رفتن ارزش‌های اسلامی، انسانی و قتل عام صغیر و کبیر و اسارت ازواج و عشیره) باشید. (ج 20-ص 312-313)

یکی از کارهای واجب و اصلی هر انسانی به صورت فردی و جمعی و یا حکومتی، مجاهدت، تلاش و مبارزه است. مبارزه، تلاش دایم، قبول خطر و تن ندادن به بی‌عملی و بی‌تعهدی، در راه خداونت است. ( 12/9/79)

اصل حفظ استقلال

توحید نفی اطلاعت غیر خداوند و هر آن چیزی است که می‌خواهد در قبال حکم‌روایی خدا، بر انسان حکم‌روایی کند. بنابراین هرگونه راه نفوذ حاکمیت غیر خداوند باید بسته شود. مردم مسلمان حق ندارند غیر مسلمین را در امور خود دخالت بدهند و غیر مسلمین نباید بر سرنوشت آن‌ها مسلط شوند. بر مسلمین واجب است که با این تسلط مبارزه‌ی اسلامی کنند، تا استقلال جامعه خود را به دست آورند. (2، ج 5- ص 387-388) خدای تبارک و تعالی برای هیچ‌یک از کفار سلطه برمسلمین قرار نداده است و نباید مسلمین این سلطه‌ی کفار را قبول کنند. (2، ج 16-ص 34-35). از این رو حفظ استقلال کشور در همه‌ی زمینه‌ها و جلوگیری از نفوذ و رخنه‌ی دشمنان، جزء اصول تغییرناپذیر اسلام و انقلاب است. (3،14/03/81) در جمهوری اسلامی ایران، آزادی، استقلال، وحدت و تمامیت ارضی کشور از یک‌دیگر تفکیک ناپذیرند و حفظ آن‌ها وظیفه‌ی دولت و آحاد ملت است. هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی، به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و تمامیت ارضی ایران کم‌ترین خدشه‌ای وارد کند و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادی‌های مشروع را، هر چند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند. (اصل 9)

یکی از کارهای واجب و اصلی هر انسانی به صورت فردی و جمعی و یا حکومتی، مجاهدت، تلاش و مبارزه است. مبارزه، تلاش دایم، قبول خطر و تن ندادن به بی‌عملی و بی‌تعهدی، در راه خداونت است.

اصل آزادی

هیچ فردی حق ندارد انسانی و یا جامعه و ملتی را از آزادی محروم کند، برای او قانون وضع کند، رفتار و روابط او را بنا به درک و شناخت خود که بسیار ناقص است و یا بنا به خواسته‌ها و امیال خود تنظیم نماید. قانون‌گذاری برای بشر تنها در اختیار خدای تعالی است، هم‌چنان‌که قوانین هستی و خلقت را نیز خداوند مقرر فرموده است و سعادت و کمال انسان و جوامع تنها در گرو اطاعت از قوانین الهی است که توسط انبیا به بشر ابلاغ شده است و انحطاط و سقوط بشر به علت سلب آزادی او و تسلیم در برابر سایر انسان است. (2، ج 5-ص 387-388)

بر مبنای این اصل تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ‌کس را نمی‌توان به صرف داشتن عقیده‌ای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد. (4، اصل 23) تحمیل یک فکر، عقیده و نظم اجتماعی بر مردم، کار موفقی نیست. مخصوصاً آن وقتی‌که این فکر و عقیده، با دین و عقیده‌ی دینی مردم منافات و مخالفت داشته باشد. این، جزء اصول فکری و اسلامی است. آن‌چه که بالاخره باقی می‌ماند، اعتقاد قلبی و دینی مردم است. (3،6/10/68) نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آن‌که مخل مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد. (4، اصل 24) بازرسی و نرساندن نامه‌ها، ضبط و فاش کردن مکالمات تلفنی، افشای مخابرات تلگرافی و تلکس، سانسور، عدم مخابره و نرساندن آن‌ها، استراق سمع و هر گونه تجسس ممنوع است مگر به حکم قانون. (4، اصل 25)

بر اساس اصل آزادی، هر کس حق دارد شغلی را که به آن مایل است و مخالف اسلام، مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست، برگزیند. دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون، برای همه‌ افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احراز مشاغل ایجاد نماید. (4، اصل 28) هیچ‌کس را نمی‌توان از محل اقامت خود تبعید کرد یا از اقامت در محل مورد علاقه‌اش ممنوع یا به اقامت در محلی مجبور ساخت، مگر در مواردی‌که قانون مقرر می‌دارد. (4، اصل 33)

بر مبنای این اصل تشکیل اجتماعات و راه‌پیمایی‌ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن‌که مخل به مبانی اسلام نباشد، آزاد است. (4، اصل 27) احزاب، جمعیت‌ها، انجمن‌های سیاسی، صنفی و انجمن‌های اسلامی یا اقلیت‌های دینی شناخته شده آزادند، مشروط به این‌که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچ‌کس را نمی‌توان از شرکت در آن‌ها منع کرد یا به شرکت در یکی از آن‌ها مجبور ساخت. (4، اصل 26)

 نفی ستم‌گری و ستم‌کشی

مبارزه با ظلم و فساد که نماد اجبار برای اطاعت غیر خداوند است، بر این اصل تأکید دارد. اعلان برائت از مشرکین و ظالمین از واجبات است.

اسلام اطاعت حکومت ظالم را بر مردم حرام کرده و مبارزه با حکومت طاغوتی را واجب شمرده است و این مبارزه، از ابراز تنفر از ظلم که پایین‌ترین مرتبه‌ی نهی از منکراست، شروع شده، تا قتال و جنگ با دشمن ادامه دارد، تا ظلم و ظالم از بین برود و حکومت عدل اسلامی مستقر گردد. (2، ج 5-ص 235-236)

جمهوری اسلامی ایران با تمام وجود برای احیای هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایه‌گذاری می‌کند و دلیلی هم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروی از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نکند و جلوی جاه طلبی، فزون طلبی صاحبان قدرت، پول و فریب را نگیرد. ما باید برای پیش‌برد اهداف و منافع ملت محروم ایران برنامه‌ریزی کنیم. ما باید در ارتباط با مردم جهان ورسیدگی به مشکلات و مسایل مسلمانان و حمایت از مبارزان، گرسنگان و محرومان باتمام وجود تلاش نماییم و این را باید از اصول سیاست خارجی خود بدانیم. ما اعلام می‌کنیم که جمهوری اسلامی ایران برای همیشه حامی و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است و کشور ایران به عنوان یک دژ نظامی و آسیب ناپذیر نیاز سربازان اسلام را تأمین وآن‌ها را به مبانی عقیدتی و تربیتی اسلام و همچنین به اصول و روش‌های مبارزه علیه نظام‌های کفر و شرک آشنا می‌سازد. (2، ج 21-ص 91-92)

جمهوری اسلامی ایران، سعادت انسان در کل جامعه‌ی بشری را آرمان خود می‌داند و استقلال، آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه‌ی مردم جهان می‌شناسد. بنابراین در عین خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملت‌های دیگر، از مبارزه‌ی حق طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت می‌کند. (4، اصل 154)

بر پایه‌ این اصل هیچ‌کس نمی‌تواند اعمال حق خویش را وسیله‌ی اضرار به غیر یا تجاوز به منافع عمومی قرار دهد. (4، اصل 4)

اصل تکریم انسان

خداوند انسان را به‌عنوان خلیفه‌ی خود در زمین قرار داده، آسمان‌ها و زمین را مسخر او کرده (1، لقمان 20 و جاثیه 13) و به او کرامت (1، اسرا 70) بخشیده است. کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسؤولیت او در برابر خدا در امتداد اطاعت از خداوند و توحید است. تکریم تکوینی و تکریم تشریعی انسان با آن چیزهایی است در حکومت اسلامی و در نظام اسلامی برای انسان معین شده است؛ یعنی پایه‌ها کاملاً پایه‌های انسانی است. از نظر اسلام، تمام این چرخ و فلک آفرینش، بر محور وجود انسان می‌چرخد. (3،12/9/79)

جمهوری اسلامی ایران با تمام وجود برای احیای هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایه‌گذاری می‌کند و دلیلی هم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروی از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نکند و جلوی جاه طلبی، فزون طلبی صاحبان قدرت، پول و فریب را نگیرد.

بر پایه‌ی این اصل، حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کند. (4، اصل 22) هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دست‌گیر، بازداشت، زندانی یا تبعید شده، به هر صورت‌که باشد ممنوع و موجب مجازات است. (4، اصل 39) هر گونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند، مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است. متخلف از این اصل طبق قانون مجازات می‌شود. (4، اصل 38)

براساس اصل تکریم انسان، تابعیت کشور ایران حق مسلم هر فرد ایرانی است و دولت نمی‌تواند از هیچ ایرانی سلب تابعیت کند، مگر به درخواست خود او یا در صورتی که به تابعیت کشور دیگری درآید. (4، اصل 42) اتباع خارجه می‌توانند در حدود قوانین به تابعیت ایران درآیند و سلب تابعیت این‌گونه اشخاص در صورتی ممکن است که دولت دیگری تابعیت آن‌ها را بپذیرد یا خود آن‌ها درخواست کنند. (4، اصل 41) دولت جمهوری اسلامی ایران می‌تواند به کسانی‌که پناهندگی سیاسی بخواهند پناه دهد مگر این‌که بر طبق قوانین ایران خائن و تبهکار شناخته شوند. (4، اصل 155)

با توجه به این اصل و به حکم آیه شریفه «لاینهاکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم و تقسطوا الیهم ان الله یحب المقسطین» دولت جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان موظفند نسبت به افراد غیر مسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آن‌ها را رعایت کنند. این اصل در حق کسانی اعتبار دارد که بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی ایران توطئه و اقدام نکنند. (4، اصل 14)

اصل تعالی انسان

انسان استعداد دارد تا آخرین نقطه‌ی تعالی حیاتِ ممکنات بالا برود (1، تین 4)؛ رشد انسان نهایت و اندازه‌ای ندارد. انسان می‌تواند از فرشتگان و موجودات عالی هم بالاتر برود. اگر بشر بخواهد این سیر را داشته باشد، جز با استفاده از امکانات عالم ماده ممکن نیست و به همین خاطر هرچه در زمین خلق شده است برای اوست. (1، بقره 29) پس پیشرفت انسان همراه با پیشرفت جهان ماده و طبیعت است و طبیعت در شکوفایی او اثرگذار است. این شکوفایی باعث پیشرفت‌های شگفت انگیز می‌شود. تعالی انسان ابعاد مختلف علمی، فکری، روحی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی (تعالی جامعه) و اقتصادی (رفاه زندگی مردم) دارد. گسترش و پیشرفت علم برای همه، حاکمیت اندیشه‌ی سالم و فکر درست، تعالی روحی و معنوی و اخلاقی، خُلق کریم و مکارم اخلاق، پیشرفت اجتماعی بشری و پیشرفت امور اقتصادی و رفاهی انسان‌ها بایستی مردم را به سمت رفاه و تمتّع هرچه بیشتر از امکانات زندگی پیش ببرند.

بر اساس اصل تعالی انسان دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است برای نیل به اهداف مذکور در اصل دوم، همه‌ی امکانات خود را برای امور زیر به‌کار برد: (4، اصل 3)

1 ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی براساس ایمان، تقوا و مبارزه با کلیه‌ی مظاهر فساد و تباهی

2 بالابردن سطح آگاهی‌های عمومی در همه‌ی زمینه‌ها با استفاده‌ی صحیح از مطبوعات و رسانه‌های گروهی و وسایل دیگر

3 آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه، در تمام سطوح و تسهیل و تعمیم آموزش عالی

4 تقویت روح بررسی و تتبع و ابتکار در تمام زمینه‌های علمی، فنی، فرهنگی و اسلامی از طریق تأسیس مراکز تحقیق و تشویق محققان

پیشرفت کشور و تحولی که به پیشرفت منتهی می‌شود، باید طوری برنامه‌ریزی و ترتیب داده شود که انسان بتواند در آن به رشد و تعالی برسد و در آن تحقیر نشود. در پیشرفت براساس مبانی اسلامی، هدف، انتفاع انسانیت است، نه طبقه‌ای از انسان‌ها.

اصل شرافت اخلاقی و مدیریت‌های شایسته، لایق و مؤمن در ادامه اصل بودن تعالی انسان مطرح می‌شود. آن‌چه می‌ماند اعتقاد قلبی و دینی مردم است. /۹۹۸۱۰۳/س

 

 

ارسال نظرات