یکی از دلایلی که پشت این جریان احمد الحسن دستهای پنهان وجود دارد این است که اینها مدعی هستند که حتی یک برگ فتوکپی شناسنامه، عکس، مدرک دانشگاهی و... از وی در حوزه و دانشگاه موجود نیست و این را یک نشانه میدانند و ادعا میکنند امر خدا بر آن شد که این مدارک از بین بروند و باقی نمانند. در حالیکه علم پیامبر(ص) و امامان(ع) اکتسابی نیست بلکه الهی و از سوی خداست. احمد الحسن ادعای عصمت می کند و بر فرض عصمت، باید علم الهی داشته باشد ولی درس خوانده است و این نشانه دیگری بر باطل بودن این مدعی دروغین است.
احمد الحسن پس از نابودی حکومت صدام با همکاری شخصی بنام حیدر مشطط ادعای خود را مبنی بر اینکه امام زمان(عج) را در خواب دیده، ارائه کرد، نظیر کاری که دقیقا بهائیت انجام داد. این جریان به گمان من دقیقاً تجدید بهائیت است زیرا اکنون تاریخ مصرف بهائیت در زمینه مهدویت و خاتمیت و سایر مباحث تمام شده است.
جریان احمد الحسن دقیقا کپی جریان بهائیت حتی در تلوّن عقیده است. احمد الحسن از رؤیت امام در خواب به رؤیت امام در بیداری و از آن به بابیت امام که نوعی دیگر از یمانی بودن است، رسیده است. و به تازگی مبلغان این جریان چهرهای از احمد الحسن معرفی می کنند که کاملا مطابق با امام زمان (عج) است. یعنی به مرور مطابق جریان بهائیت در حال انتقال کارکردهای امام زمان (عج) به احمد الحسن هستند. و بعید نیست که احمد الحسن ادعای پیامبری و خدایی نیز بکند.
مهد این جریان انحرافی در عراق است. در بین برادران عرب زبان ما مسئلهای به نام بیعت وجود دارد که از قدیم رسم بوده است. مبلغین این جریان انحرافی از این مسئله سوءاستفاده کردهاند و طرفدارانی در بین برادران عرب زبان ما در استان خوزستان و شهر اهواز داشتهاند. اخیرا نیز یک برنامه ریزی و کار استراتژیک و تشکیلاتی جدید بر روی حوزههای علمیه ما شروع کردهاند. فقط همین را بگم که مثلا میبینید در یه جلسه درس یا حتی مهمونی از فضلا و آخوندای جا افتاده، یهو دو سه نفر پیدا میشن و اولش به صورت تیکه و کنایه و بعدش هم به صورت طرح سوال و نقل قول و اینکه بعضیا میگن و این حرفا ... و بعدش هم اگه اوضاع جلسه را مساعد ببینن، اعلام رسمی و قاطع میکنند! اینقدر دارن کار میکنن که حتی بعضی از طلبه هاشون حتی به قیمت برخورد حوزه و طرد شدن از جمع حوزویان و افتادن از کارای تبلیغی و ... حاضر نیستند گرایششون به یمانی کذاب را مخفی و یا انکار کنند!
وجوه اشتراکی بین جریان احمد الحسن و وهابیت وجود دارد که حداقل آن دشمنی آنان با مرجعیت شیعی به خصوص در عراق و دیگری تکفیری بودنشان است. در بحث تکفیر خیلی راحت میگویند که باید ایمان بیاورید و اگر ایمان نیاورید، کافر هستند و بعضا در فضای مجازی و حقیقی افراد مخالف خود را تهدید به مرگ میکنند.
خب ...
ما با اینا مواجهیم. نکات مشترکشون را یه گوشه نوشتم:
خواستگاه و شروع دوتاش از عراق هست
دوتاشون مراجع و مردم را گمراه میدونند
شدیدا دارای مظاهر مذهبی و اصطلاحا ظاهرالصلاح هستند
از متن تشیع و به بهانه های حسینی و مهدوی بلند شدند
جمهوری اسلامی را رد کرده و اگر شرایط را مساعد ببینند، حتی از هتاکی به رهبر معظم انقلاب هم ابایی ندارند
در شکل و فرم و حتی بخش قابل توجهی از محتوا، شباهت زیادی به بهاییت و وهابیت دارند و اصلا باید این دو تا را ورژن ارتقا یافته بهاییت و وهابیت دونست!
و کلی چیزای دیگه ...
دیدید؟! دیگه کلمه و شعار و چیز خاصی هم هست که مال شیعه باشه اما این دو گروه، دست روش نذاشته باشن؟
از کربلا و ولایت فقیه و سیادت و مرجعیت و برائت و این چیزا گرفته ... تا امام زمان و مهدویت و انتظار و رهبری و حکومت جهانی نیابت و ...
حالا اینا را داشته باشین ...
خب ...
اما بعد از 48 ساعت دوباره با اون بنده خدا جلسه گذاشتیم و حدودا سه ساعت و نیم طول کشید که طرح و نقشه عملیات را برام تشریح کرد و توصیه های تکمیلی و لازم را مطرح کرد.
گفتم: بسیار خوب! پس اولین گام من در طرح جدید کجاست و چطوریه؟
گفت: قم ... برگرد همونجا ... هر خبری هست، همونجاست!
احمد الحسن پس از نابودی حکومت صدام با همکاری شخصی بنام حیدر مشطط ادعای خود را مبنی بر اینکه امام زمان(عج) را در خواب دیده، ارائه کرد، نظیر کاری که دقیقا بهائیت انجام داد. این جریان به گمان من دقیقاً تجدید بهائیت است زیرا اکنون تاریخ مصرف بهائیت در زمینه مهدویت و خاتمیت و سایر مباحث تمام شده است.
جریان احمد الحسن دقیقا کپی جریان بهائیت حتی در تلوّن عقیده است. احمد الحسن از رؤیت امام در خواب به رؤیت امام در بیداری و از آن به بابیت امام که نوعی دیگر از یمانی بودن است، رسیده است. و به تازگی مبلغان این جریان چهرهای از احمد الحسن معرفی می کنند که کاملا مطابق با امام زمان (عج) است. یعنی به مرور مطابق جریان بهائیت در حال انتقال کارکردهای امام زمان (عج) به احمد الحسن هستند. و بعید نیست که احمد الحسن ادعای پیامبری و خدایی نیز بکند.
مهد این جریان انحرافی در عراق است. در بین برادران عرب زبان ما مسئلهای به نام بیعت وجود دارد که از قدیم رسم بوده است. مبلغین این جریان انحرافی از این مسئله سوءاستفاده کردهاند و طرفدارانی در بین برادران عرب زبان ما در استان خوزستان و شهر اهواز داشتهاند. اخیرا نیز یک برنامه ریزی و کار استراتژیک و تشکیلاتی جدید بر روی حوزههای علمیه ما شروع کردهاند. فقط همین را بگم که مثلا میبینید در یه جلسه درس یا حتی مهمونی از فضلا و آخوندای جا افتاده، یهو دو سه نفر پیدا میشن و اولش به صورت تیکه و کنایه و بعدش هم به صورت طرح سوال و نقل قول و اینکه بعضیا میگن و این حرفا ... و بعدش هم اگه اوضاع جلسه را مساعد ببینن، اعلام رسمی و قاطع میکنند! اینقدر دارن کار میکنن که حتی بعضی از طلبه هاشون حتی به قیمت برخورد حوزه و طرد شدن از جمع حوزویان و افتادن از کارای تبلیغی و ... حاضر نیستند گرایششون به یمانی کذاب را مخفی و یا انکار کنند!
وجوه اشتراکی بین جریان احمد الحسن و وهابیت وجود دارد که حداقل آن دشمنی آنان با مرجعیت شیعی به خصوص در عراق و دیگری تکفیری بودنشان است. در بحث تکفیر خیلی راحت میگویند که باید ایمان بیاورید و اگر ایمان نیاورید، کافر هستند و بعضا در فضای مجازی و حقیقی افراد مخالف خود را تهدید به مرگ میکنند.
خب ...
ما با اینا مواجهیم. نکات مشترکشون را یه گوشه نوشتم:
خواستگاه و شروع دوتاش از عراق هست
دوتاشون مراجع و مردم را گمراه میدونند
شدیدا دارای مظاهر مذهبی و اصطلاحا ظاهرالصلاح هستند
از متن تشیع و به بهانه های حسینی و مهدوی بلند شدند
جمهوری اسلامی را رد کرده و اگر شرایط را مساعد ببینند، حتی از هتاکی به رهبر معظم انقلاب هم ابایی ندارند
در شکل و فرم و حتی بخش قابل توجهی از محتوا، شباهت زیادی به بهاییت و وهابیت دارند و اصلا باید این دو تا را ورژن ارتقا یافته بهاییت و وهابیت دونست!
و کلی چیزای دیگه ...
دیدید؟! دیگه کلمه و شعار و چیز خاصی هم هست که مال شیعه باشه اما این دو گروه، دست روش نذاشته باشن؟
از کربلا و ولایت فقیه و سیادت و مرجعیت و برائت و این چیزا گرفته ... تا امام زمان و مهدویت و انتظار و رهبری و حکومت جهانی نیابت و ...
حالا اینا را داشته باشین ...
خب ...
اما بعد از 48 ساعت دوباره با اون بنده خدا جلسه گذاشتیم و حدودا سه ساعت و نیم طول کشید که طرح و نقشه عملیات را برام تشریح کرد و توصیه های تکمیلی و لازم را مطرح کرد.
گفتم: بسیار خوب! پس اولین گام من در طرح جدید کجاست و چطوریه؟
گفت: قم ... برگرد همونجا ... هر خبری هست، همونجاست!