قلب محزون نفسش کور است و چیزی از او طلب نمیکند.
فرض کنید کسی بیماری سرطان دارد و محزون است، چنین کسی قطعاً نفسش از او طلب چلوکباب نمیکند، نفسش از او طلب گردش در لب دریا را نمیکند. پس قلبی که حزن و ترس از تقویِ الهی داشت، نفسش او را گرفتار نمیکند. چنانچه کسانی که چنین حزن و ترسی ندارند، نفسشان از آنها تمنایِ شادکردن دارد.
فرض کنید کسی بیماری سرطان دارد و محزون است، چنین کسی قطعاً نفسش از او طلب چلوکباب نمیکند، نفسش از او طلب گردش در لب دریا را نمیکند. پس قلبی که حزن و ترس از تقویِ الهی داشت، نفسش او را گرفتار نمیکند. چنانچه کسانی که چنین حزن و ترسی ندارند، نفسشان از آنها تمنایِ شادکردن دارد.