ملی شدن نفت و ملیسازی هستهای
به گزارش خبرگزاری رسا، قانون ملی شدن صنعت نفت که با تلاش مرحوم دکتر مصدق و یاران او از جمله آیتالله کاشانی به عنوان پشتوانه مذهبی، ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ در مجلس سنا به تصویب رسید، چنین آغاز میشد: «به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تأمین صلح جهانی، امضاکنندگان ذیل پیشنهاد مینماییم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثنا ملی اعلام شود یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهرهبرداری در دست دولت قرار گیرد».
به عبارت دیگر روح صلحطلب ملت ایران در همان آغاز نهضت ملی، سازگاری شیرینی میان حق ملی و تعامل جهانی به وجود آورده بود. رهبری نهضت ملی آگاهی دقیقی از مکاری استعمارگران زمانه داشت و تأکید بر سازگاری ملی شدن نفت و صلح جهانی کارکردی پیشگیرانه در خنثی کردن توطئه استعماری مبنی بر جنگطلب نمایاندن ملت ایران ایفا کرد. رمز پیروزی نهضت ملی در این بود که تولید گفتار درباره انرژی فسیلی با خود تولید این انرژی همپای هم بهپیش میرفت. دشمنان ایران نتوانستند در لاهه یعنی در عرصه حقوقی ایران را شکست دهند و برای پیروزی بر گفتمان ایرانی در عرصه تعامل سازنده با جهان، کودتای ننگین امریکایی - انگلیسی ۲۸ مرداد و سرنوشتی تلخ را به ایران تحمیل کردند.
همان ذهنیتی که نهضت ملی ایرانیان برای بهرهبرداری صلحآمیز از انرژی نفتی را از طریق کودتا علیه منتخب دموکراتیک ملت ایران متوقف کرد، سالها بعد به نوعی دیگر در قالب تحریمها ظالمانه بازتولید شد و به گونهای دیگر در مقابل عزم ملت ایران برای بهرهبرداری صلحآمیز از انرژی هستهای صفآرایی کرد.
اگر زمانی ملی شدن صنعت نفت توسط مرحوم دکتر مصدق فقط از طریق مبارزه با ترفند امریکایی «کمونیستی نمایاندن» آن برگزیده دموکراتیک ملت ایران میتوانست به امری پایدار تبدیل شود (امری که متأسفانه مصدق در مقابله با آن ناکام ماند)، امروزه نیز ملیسازی کامل انرژی هستهای تنها از طریق خنثی کردن ترفند صهیونیستی «تسلیحاتی نمایاندن ایران اتمی» ممکن خواهد گردید که تملک اجتماعی گفتمان صلحآمیز هستهای توسط شهروندان شرط اصلی تحقق آن است. انرژی هستهای در کشورمان به یمن برجام کاملاً ملی شده است. یعنی نه فقط اصل غنیسازی و تولید فیزیکی انرژی هستهای امری داخلی و ملی است بلکه به یمن انبوه مباحثی که در فضای تدبیر و اعتدال درباره انرژی هستهای به راه افتاد، سخن هستهای ما نیز در معرض غنیسازی جمعی قرار گرفته است.
گفتار تدبیر و اعتدال از همان ابتدا بر نوعی ترکیب و تلفیق شایسته میان حق غنیسازی، چرخه زندگی، چرخه هستهای و صلحسازی استوار بود.
به این ترتیب گفتمان «چرخ زندگی» در استمرار منطقی خود با گزاره «صلح در دسترس است» پیوند یافته و طنینافکن شدن آن در سازمان ملل اتصالی دلنشین میان مواعد انتخاباتی و مضامین عموم بشری و جهانی برقرار کرده است. برقراری اتصال گفتمانی میان اعتمادسازی در فرایند مذاکرات، صلحسازی در منطقه و غنیسازی هستهای در داخل، موجب آن خواهد شد که مهار این تکنولوژی مدرن به کنترل و مدیریت بازیگران داخلی درآمده و به معنای دقیق کلمه در معرض ملیسازی به شیوه دموکراتیک قرار گیرد.
ملی شدن گفتمان هستهای یعنی همبستهسازی آن گفتار با گفتمان صلح و نیازهای ایران برای توسعه اقتصادی که در سخنان رهبر معظم انقلاب بازتاب روشن خود را یافته است.
متأسفانه طی دو سال اخیر به موازات فشار حداکثری، برخی سعی کردهاند نوعی شکاف در گفتمان هستهای ایجاد کنند. در این عرصه شاهد نوعی برگشت ارتجاعی به گفتمانسازی دوره رئیسجمهوری پیشین درخصوص انرژی هستهای هستیم. گفتمان «ترمز بریدن» اکنون در تریبونهای متفاوتی طنینافکن شده است.
در ایام رئیسجمهوری قبل مجموعهای از کردارهای گفتمانی و غیرگفتمانی و عملیات وحشیانه تحریمی که به قوت تمام از سوی امریکا و صهیونیسم بینالملل تعقیب میشد در خدمت این امر قرار داشت که بین انرژی هستهای و گفتمانسازی ملی، دموکراتیک و صلح جویانه از آن، نوعی انفصال و انشقاق ایجاد کرده و به این ترتیب مدیریت و جهتدهی به این تکنولوژی عظیم را به کنترل بیگانگان درآورند و به گواه تاریخ و اظهارات بعدی، این شادمانهترین دوره برای رژیم صهیونیستی در انزواسازی ایران مربوط به تولید واژگان و کلمات دولتمردان آن دوره میباشد. برجام چرخه گفتاری میان آن دو جریان ناهمگن را شکست و توازنی نوین میان چرخ سانتریفیوژها و چرخ زندگی شهروندان به وجود آورد.
باید توجه داشت که در عرصه تبلیغات و انتشار سخن ما در یک فضا و زمین بشدت نابرابر جهانی حرکت میکنیم. در چنین جهانی وقتی سخن از دفاع میرود، باید به زبانی سخن بگوییم که بتوانیم جهتگیری آن را بهطور دقیق متوجه اهداف تعیین شده دفاعی کنیم. یعنی راه را بر هرگونه سوءتفاهم و سوء بهرهجویی دستگاه تبلیغاتی صهیونیسم جهانی ببندیم. نباید به گونهای درباره حق ملی توان دفاعی نظام بازنمایی کرد که باعث رونق پنتاگون شود و یا سوخت ماشین تبلیغاتی جنگافروزان صهیونیستی را تأمین کند.
فتوای رهبر معظم انقلاب در منع تولید و داشت و کاربرد همه اشکال سلاحهای کشتارجمعی صراحت و درخشش خیرهکنندهای دارد، تولید گفتار ناشیانه درباره انرژی هستهای ضمن به محاق سپردن ارزش جهانشمول آن فتوا زمینه مساعدی به دست دشمنان ایران و کاسبان خون و جنگ و تحریم میدهد تا به شکل دلخواه خود اهداف انرژی هستهای کشور را بازنمایی و در حقیقت تحریف کنند. فاصله گرفتن از گفتار روشن رهبر معظم انقلاب درباره انرژی هستهای همواره میتواند مستعد مصادره به مطلوب شدن توسط دشمنان ایران باشد.
وقتی برخی گفتار هستهای را از جایگاه اصلی و رسمی خود منتزع کرده و سعی میکنند کارکردی «بازدارنده» به آن بدهند، روح صلحآمیز این دستاورد ملی بهطور ناخودآگاه مخدوش میشود و در معرض مصادره گفتاری دشمنان قرار میگیرد.
این همان گردنه و همان عقبهای بود که متأسفانه نخستین دولت ملی و منتخب کشورمان مرحوم مصدق نتوانست از آن عبور کند. پیشگامان ملی کردن صنعت نفت با آگاهی به هوچیگریها و امنیتیسازیهای دشمنان ایران بود که از همان ابتدا سعی کردند میان آنچه که «صلح جهانی» مینامیدند با امر ملی یک ترکیب و پیوند شایسته به وجود آورند.
بهانه آن روز «خطر کمونیستی شدن ایران» بود و شگرد امروز امنیتیسازی انرژی هستهای است. هسته مرکزی برجام چنانچه مسئولان دولتی بارها تأکید کردهاند، شکستن سد «امنیتیسازی ایران و برنامه انرژی هستهای» بود. بنابراین کسانی که سعی دارند برنامه انرژی هستهای کشورمان را در هالهای از رمز و راز گفتار امنیتی بستهبندی و بازنمایی کنند بهطور ناخودآگاه میتوانند تسهیلگر همان امنیتیسازیهایی باشند که فرجامی بجز آن قطعنامههای شوم و ضدایرانی نداشت.