آیت الله ری شهری از "بمب گذاریهای زنجیرهای در دهه شصت" می گوید
با پیروزی انقلاب اسلامی دشمنان انقلاب با تمام توان به مقابله با آن پرداخته و از كلیهی امكانات و شیوهها استفاده كردند. یكی از شیوههای مورد بهرهبرداری آنها «بمبگذاری» بود. این دشمنان اولین بمب را دو روز پس از پیروزی، یعنی در تاریخ 1357/11/24 در كوی مصدق اهواز منفجر كردند و با این اقدام فصل جدیدی از اقدامات خصمانه علیه امت اسلامی آغاز شد.
طی دو سال اول پس از پیروزی انقلاب بیش از 120 مورد انفجار در تأسیسات نفتی، تأسیسات راهآهن، ادارات و سازمآنهای دولتی و مراكز پررفتوآمد عمومی در شهرهای جنوب و متجاوز از 10 مورد انفجار در تهران رویداد. با شروع جنگ تحمیلی به دلیل تمركز نیروها در جبهههای جنوب و عدم امكان عبور محمولههای بمب از مرزهای جنوبی، از حجم بمبگذاری در این مناطق كاسته شده و انفجارها در مركز افزایش یافت، لذا فقط در سال 1360، چهل و هشت مورد بمبگذاری در تهران انجام شد.
در ابتدا، بمبگذاریها توسط ایادی داخلی دشمنان (گروههای ضدانقلاب) انجام میشد، ولی با آغاز تجاوز عراق و مقاومت دلیرانهی رزمندگان اسلام در جبهههای نبرد، دشمن بعثی كه برخلاف تصورات اولیه، خود را در رسیدن به پیروزی سریع در جبههها ناكام دید و دستنشاندگان داخلی را نیز در زدن ضربهی مؤثر به جمهوری اسلامی ناتوان یافت، با تمام توان، خود مستقیماً وارد عمل شد و سرویسهای اطلاعاتی آن كشور (مخابرات، امنالعام و استخبارات) بمبگذاری داخل كشور را در سرلوحهی اقدامات خود قرار دادند و با تمام توان و استفاده از كلیهی عوامل و امكانات آن را پیگیری كردند.
عوامل بمبگذاری
در ابتدا گروهك خلق عرب در جنوب و ساواكیهای فراری مثل پالیزبان، دكتر حمیدیان، علی قاضی و... در غرب اقدام به بمبگذاری كردند و در ادامه نیز دیگر گروهكها مثل حزب منحلهی دموكرات، كومله، خبات، گروههای مهاجم و منافقین اقدام به بمبگذاری نمودند.
با تشكیل وزارت اطلاعات و تمركز همهی نیروهای اطلاعاتی در آن، مقابله با شبكههای بمبگذار و اقدامات آنها شدت گرفت و كار مقابله با آنها به صورت حرفهای و كارآمدتر از گذشته دنبال شد. سرویسهای اطلاعاتی عراق نیز با توان و امكانات بیشتر به سازماندهی و آموزش شبكههای بمبگذار جدید اقدام كردند و در این زمینه از عواملی مثل سردار جاف، سیفالله سلیمانپور، رافع قادری و مینه كوپه استفاده و گروهك رزگاری و جبههی متحد خلق برای آزادی الاحواز (اهواز) را نیز وارد عرصهی میدان بمبگذاری نمودند.
سرویس جاسوسی مخابرات عراق شبكههای مذكور و عوامل آنها را متمركز نموده، امكانات زیادی را برای آنها فراهم كردند و به آموزش آنها اقدام كردند. به منظور آموزش تخصصی و ایجاد توانمندی بیشتر در عناصر بمبگذار، «پادگان هیت» در نیمهی سال 1364 شكل گرفت. در این پادگان كلیهی عوامل بمبگذار تحت آموزشهای فشردهی چهل و پنج روزه قرار گرفتند كه علاوه بر آشنایی با انواع مواد منفجره، چاشنیها، مكانیزمهای انواع بمب، نحوهی بمبگذاری در مكانهای مختلف و پوششهای مورد استفاده برای انتقال و جاسازی بمب، آموزشهای نظامی و آمادگی جسمانی را نیز طی میكردند.
علاوه بر گروههای ضدانقلاب، مهاجمان و شبكههای سازماندهی شدهی بمبگذار كشورهای غربی نیز با انتقال تكنولوژی ساخت بمبهای پیشرفته جهت تخریب استحكامات و تأسیسات و همچنین فروش چاشنیهای پیشرفتهی بمب، رژیم حاكم بر عراق را یاری میكردند.
اهداف بمبگذاری
دشمنان انقلاب اسلامی برای نیل به اهداف زیر به بمبگذاریهای گستردهای در كشور اقدام كردند:
- ایجاد وحشت و ناامنی و تضعیف امنیت روانی در جامعه؛
- القای ناكارآمدی نظام در برقراری امنیت؛
- ایجاد اخلال در نظم عمومی؛
- ایجاد اخلال در فعالیتهای اقتصادی و صدور نفت؛
- متوجه ساختن نیروهای دست اندر كار دفاع مقدس به پشت جبهه؛
- جلوگیری از تجمعات عمومی نظیر نماز جمعه و...
- ایجاد جنگ روانی با كشتن مردم بیدفاع در معابر و مراكز پرتجمع؛
- القای عدم ثبات در ج. ا. ا. و ایجاد اختلال در تنظیم روابط سیاسی و اقتصادی با دیگر كشورها.
ولی برعكس تصورات واهی دشمنان، چون همهی قشرها و طبقات اجتماعی با ایثار، اهدای خون و فدا كردن عزیزان خود و با استمداد الهی، انقلاب شكوهمند اسلامی را به پیروزی رسانده بودند و خود را صاحب این انقلاب و كشور میدانستند، پس از هر اقدام دشمن با حضور بیشتر و جدیتر در صحنه توطئهها را خنثی میكردند. كارگران و متخصصین نیز در كمترین زمان ممكن، با وجود همهی تحریمهای اعمال شده و مشكلات تأمین قطعات و امكانات، به بازسازی تأسیسات صدمه دیده میپرداختند؛ به شكلی كه نه در عرصهی اقتصادی با مشكلی جدی روبهرو شدیم، نه وقفهای در صدور نفت ایجاد شد و نه اینكه حضور مردم در صحنهها كمرنگ شد و شاهد بودیم كه به دنبال هر یك از آن اقدامات، حضور مردم در نماز جمعهها و راهپیماییها بیشتر و توفندهتر میشد.
چگونگی انتقال بمب به داخل كشور
در ابتدا با توجه به ناامنیهای ایجاد شده، بهویژه در مناطق كردنشین و حضور ضدانقلاب در جدار مرز، قسمتهایی از نوار مرزی تحت كنترل گروهكهای ضدانقلاب بود و دشمنان با جاسازی بمب در ماشین و عبوردادن آنها از مناطق مذكور، بمبها را وارد كشور میكردند، ولی با برقراری امنیت در مرزها و كنترل نیروهای نظامی بر آن مناطق، مجبور شدند با استفاده از پوشش؛ بمبها را به كشور وارد كنند: ساك، چمدان مسافرتی و كیسههای حمل مواد غذایی و میوه، كپسول گاز مایع، لاستیك اتومبیل، كابل برق فشار قوی و شلنگ آب، باتری و جك ماشین، حلب روغن نباتی، ضبط صوت و تلویزیون، موكت، قالیچه و توپ پارچه، دیفرانسیل ماشین، پوتین سربازی، آب میوهگیری، كلمن آب، قاب عكس و گلدان.
اقدامات وزارت اطلاعات
وزارت اطلاعات با بهرهگیری از اقدامات اطلاعاتی و اقدامات عمومی در مدت كوتاهی توطئهی بمبگذاریهای زنجیرهای را خنثی و بسیاری از عوامل آن را دستگیر كرد و دشمن را ناكام گذاشت.
اقدامات اساسی كه به شناسایی، دستگیری عوامل بمبگذار و در نهایت متلاشی شدن شبكههای بمبگذار در خاك عراق انجامید عبارت بود از: به كارگیری منابع دارای دسترسی در زمینهی ورود و انتقال بمب، كنترل مظنونین به ارتباط با عوامل بمبگذار، نفوذ در شبكههای بمبگذار و ایجاد اختلاف در آنها و به انفعال كشیدن بخشی از آنها.
در كنار اقدامات اطلاعاتی، اقداماتی نظیر توجیه حراستهای ادارات و مسئولان پروژههای صنعتی، توجیه عموم مردم دربارهی چگونگی برخورد با بستههای مشكوك، توجیه مردم استانهای غرب كشور به منظور افزایش حساسیت آنها برای شناسایی عوامل مرتبط با بمبگذاری در قالب اطلاعات سی و شش میلیونی، نیز انجام گرفت. بدینترتیب عوامل بمبگذاریهای بزرگی كه در سالهای نخستین پیروزی انقلاب نیز بمبگذاری كرده بودند، از جمله عوامل بمبگذاری میدان امام تهران، جنب ساختمان مركزی مخابرات، شناسایی و دستگیر شدند.
دستگیری عامل بمبگذاری در میدان امام و چندین انفجار دیگر
مدت كوتاهی پس از شروع كار وزارت اطلاعات، یكی از عوامل سابقهدار و خطرناك چندین بمبگذاری ـ كه در انفجار خیابان پاستور و ایستگاه راه آهن تهران در سال 1360 و انفجار میدان امام (توپخانه) مقابل ساختمان مركزی مخابرات دخالت داشت و این بار میخواست با انفجاری در جلوی مسجد امام(ره) تهران شمار دیگری از مردم بیگناه را به خاك و خون بكشد ـ به نام رضا نظری در تاریخ 19/7/1363 یعنی كمتر از دو ماه از آغاز كار وزارت اطلاعات، شناسایی و قبل از اقدام دستگیر شد.
این اقدام وزارت اطلاعات، نخستین ثمرهی تمركز اطلاعات و هماهنگی نیروهای اطلاعاتی و بیش از هر چیز نشاندهندهی انسجام این نیروها و هدایت صحیح آنها بود.
دستگیری عوامل بمبگذاری در نماز جمعهی تهران
روز جمعه 1363/12/24 در حالی كه امام جمعهی تهران «حضرت آیتالله خامنهای» مشغول ایراد خطبهی دوم نماز بودند، بمب جاسازی شده در قالیچهای در میان صفوف نمازگزاران منفجر شد. قدرت این انفجار به حدی بود كه نمازگزارانی كه روی آن نشسته بودند دهها متر به سمت بالا پرتاب شدند!
طبق گزارش ستاد نماز جمعه در این فاجعه چهارده نفر از نمازگزاران شهید و قریب 110 نفر مجروح شدند.
بیدرنگ تلاش مأمورین وزارت اطلاعات برای دستگیری عوامل انفجار آغاز شد و با عنایت الهی تقریباً یك ماه پس از این حادثهی غمانگیز، عاملان این جنایت به نامهای مصطفی لطفی و خالد وزیری همراه مسعود قادری در تاریخ 1364/2/1 در حالی كه دو كپسول گاز و یك دیفرانسیل ماشین كه در آنها مواد منفجره جاسازی شده بود و 34 عدد بمب مغناطیسی همراه داشتند و برای عملیات دیگری وارد ایران شده بودند، به گونهی معجزه آسا دستگیر شدند.
نتایج تحقیقات
باری، بازجویی از متهمان آغاز شد و در نتیجه معلوم شد كه در اوایل سال 1363 مصطفی لطفی و خالد وزیری با شخصی به نام سلیمان شیخه یكی از عوامل سردار جاف و علی قاضی در ایران آشنا و پس از مدتی به تركیه منتقل میشوند و با علی قاضی ملاقات میكنند و پس از اعلام همكاری به عراق میروند. در عراق پس از گذراندن دورههای آموزش تخریب و انفجار، تعدادی محمولهی انفجاری را تحویل گرفته به ایران برمیگردند تا پل استراتژیك قطور را منفجر كنند، اما به دلیل حفاظت شدید پل موفق نمیشوند، لذا یكی از پلهای اطراف آن را منفجر میكنند و به عراق بازمیگردند.
در اقدام بعدی سرویس اطلاعاتی عراق آموزشهای مخصوصی جهت انتقال یك موكت انفجاری به تهران و منفجركردن آن در نماز جمعه به آنها میدهد. در ضمن دوربین عكسبرداری مخصوصی برای عكس برداری از پالایشگاه تبریز جهت طراحی انفجار آنجا نیز در اختیار آنان قرار میگیرد.
در تاریخ 1363/12/23 آنان به تهران میآیند و فردای آن روز همراه با موكت انفجاری داخل صفوف نمازگزاران میشوند و پس از پهن كردن موكت زیر پای نمازگزاران، خود محل نماز جمعه را ترك میكنند و با یك دستگاه كنترل از راه دور موكت را منفجر میكنند. هنگامی كه صدای انفجار را از پشتبام منزل برادر مصطفی ـ كه در نزدیكی دانشگاه تهران بوده است ـ میشنوند به داخل منزل رفته و مشغول رقص و پایكوبی میشوند و پس از آن به عراق بازمیگردند و مبلغ هشتصدهزار تومان در مقابل این جنایت دستمزد دریافت میكنند. آنان بار دیگر برای انجام عملیات بمبگذاری اعزام شده بودند كه پیش از هرگونه اقدام در تاریخ1363/2/1 توسط مأمورین وزارت اطلاعات دستگیر شدند و پس از سیر مراحل قانونی به مجازات رسیدند.
دستگیری عامل بمبگذاری در ترمینال غرب تهران و ترمینال فیاضبخش
بامداد روز پنج شنبه 1364/6/28 ساعت 6:35 یك بمب زمانی الكتریكی در ترمینال آزادی تهران در قسمت تعاونی هفت منفجر شد. این بمب دستساز كه در یك ساك جاسازی شده بود تقریباً 15پوند وزن داشت. در این انفجار یك كودك دو ساله به نام لیلا هاشمی به شهادت رسید و 36 نفر مجروح شدند.
پس از پیگیریهای گستردهی اطلاعاتی مشخص شد كه شخصی به نام عبدالرحمن افندی وابسته به گروههای كُرد كركوك كه حدود 30 سال سن دارد، با توجیه سرویس اطلاعاتی عراق با خانمی از اهالی ارومیه ازدواج كرده و مواد منفجره به ایران میآورد كه بالاخره پس از چندین ماه فعالیتهای اطلاعاتی نامبرده شناسایی و در تاریخ 1365/5/13 دستگیر شد. در بازجوییهایی كه از وی به عمل آمد معلوم شد كه رژیم عراق برادر و برادرزادهی او را به اعدام محكوم نموده و در مقابل آزادی آنها از وی خواستهاند كه با استخبارات عراق جهت خرابكاری در ایران همكاری كند.
وی همكاری با استخبارات را میپذیرد و در سال 1364 پس از ملاقات با رائد قاضی و دیدن آموزشهای لازم دربارهی چگونگی به كارگیری مواد منفجره، مقداری مواد انفجاری از طریق قاچاقچیان به پیرانشهر برده و از آنجا به تهران منتقل میكند و در تاریخ 1364/6/28 حادثهی جانخراش انفجار ترمینال آزادی را پدید میآورد.
او پس از این اقدام وحشیانه به عراق بازمیگردد و پس از گزارش این جنایت، استخبارات طبق وعده، برادر و برادرزاده اش را آزاد میكند و پس از مدتی كوتاه كه به وی استراحت میدهند جهت سهولت رفت و آمد وی به ایران به او توصیه میكنند كه با یك ایرانی ازدواج كند. او هم با خانمی به نام گلین از اهالی ارومیه ازدواج میكند. پس از مدتی بمب دیگری به او میدهند كه به راحتی به تهران منتقل میكند و در ترمینال فیاض بخش (پارك شهر) منفجر میكند. پس از آن دوباره به عراق میرود و با دو بمب دیگر جهت انفجار در تهران بازمیگردد كه این بار با تلاش مأموران وزارت اطلاعات دستگیر گردید.
دستگیری عوامل بمبگذاری در جوار حضرت معصومه(علیهاسلام)
ساعت 9:30 صبح روز شنبه، 1365/5/25 در سالروز عید قربان و به هنگام پایان نیایش ویژهی این روز یك بمبی نسبتاً قوی كه در یك اتومبیل ژیان جاسازی شده بود در خیابان موزه، واقع در ضلع جنوبی حرم مطهر حضرت معصومه(علیهاسلام) منفجر شد.
در اثر این اقدام وحشیانه 11 نفر شهید و نزدیك به یكصدنفر مجروح شدند. در میان شهدا چهاركودك و دو زن وجود داشت.
همچنین در اثر این انفجار شیشههای ساختمانهای اطراف تا شعاع 50 متری، به خصوص شیشههای ضلع جنوبی حرم مطهر و آیینه كاری مسجد طباطبایی آسیب دید. با اقدامات سریع وزارت اطلاعات، عاملان این انفجار تنها دو روز پس از این جنایت، شناسایی و در بازار سنندج دستگیر شدند.
سابقهی شناسایی عاملان این انفجار به سال 1363 بازمیگردد؛ یعنی هنگامی كه رضا نظری عامل انفجار میدان امام دستگیر شد. در بازجویی از وی مشخص شده بود كه شخصی به نام سلیمان فرهادی به اتفاق محمد ویسی شش ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در منطقهی قلخانی به حزب منحلهی دموكرات میپیوندند و از طرف سردار جاف مأمور خرابكاری در ایران میشوند. مشخصات نامبردگان توسط رضا نظری در اختیار وزارت اطلاعات گذاشته شده بود، اما آنان پس از جنایات مختلف، خانوادههای خود را به عراق منتقل كرده بودند و از سرویس اطلاعاتی عراق مستمری میگرفتند.
بر اساس بازجوییهایی كه پس از دستگیری از آنها به عمل آمد، در تابستان سال 1365 سرویس اطلاعاتی عراق آنها را احضار میكند و با تهدید از آنان میخواهد كه عملیات خرابكاری در ایران را باید دوباره از سر بگیرند و در غیر این صورت علاوه بر قطع مستمری، بازداشت خواهند شد.
بدینترتیب آنان با گرفتن 450هزار تومان بابت هزینهی سفر و دیدار با شخصی به نام «دارا» برادر سردار جاف، عازم سلیمانیه میشوند و در آنجا پس از دیدار كوتاهی با افسر اطلاعاتی عراق به نام خلف به «كاریزه» میروند و طبق قرار قبلی از فردی به نام مظفر مواد انفجاری مورد نظر را تحویل میگیرند و توسط شخصی به نام اسماعیل نوری از اهالی سنندج، در مقابل پرداخت 3 هزار تومان از مسیر كاریزه – سفره وارد منطقهی شیلر میشوند و از آنجا به سنندج میآیند و به منزل اسماعیل نوری میروند.
پس از چند روز با خرید یك دستگاه ژیان از نمایشگاه اتومبیل اسب طلایی سنندج به مبلغ 67هزار تومان عازم تهران میشوند. پس از یك شب توقف در تهران با جاسازی دو حلقه شیلنگ انفجاری در جعبهی عقب ژیان عازم قم میشوند و در ظهر روز عید قربان 1365/5/25 اتومبیل را در جوار مرقد مطهر حضرت معصومه (ع) پارك و منفجر میكنند.
آنها همان روز قم را به مقصد تهران ترك میكنند و صبح روز بعد به سنندج میروند. شب را در منزل اسماعیل استراحت میكنند و روز بعد یعنی 1365/5/27 كه برای خرید عازم بازار سنندج شده بودند با تلاش مأموران وزارت اطلاعات شناسایی و دستگیر و تحویل قوهی قضائیه میشوند.
دستگیری عوامل بمبگذاری میدان فردوسی
صبح روز سه شنبه، 1365/5/28 ساعت 8:30 سه روز پس از انفجار در قم بمبی قویای كه در یك اتومبیل ژیان كار گذاشته شده بود، میدان فردوسی را به لرزه درآورد. بر اثر این انفجار طبق آمارهای اولیه 16نفر شهید و عدهای مجروح شدند. شدت انفجار به حدی بود كه تا شعاع دویست تا سیصد متری شیشهی مغازهها شكست.
پس از این حادثهی جانخراش، وزارت اطلاعات تلاشهای گستردهای را برای شناسایی و دستگیری عوامل آن آغاز كرد.
در نتیجهی اقدامات اطلاعاتی مشخص شد كه عوامل این بمب گذاری سه نفر به نامهای رحیم، كریم و علی است كه هر سه نفر آنها از قاچاقچیان منطقهی سردشت هستند. آنها پیش از این اقدام چند تخته فرش از ایران به عراق برده بودند كه توسط سرویس اطلاعاتی عراق توقیف میشود و دولت عراق در مقابل تحویل فرشها از آنها میخواهد چند عملیات خرابكارانه را در ایران اجرا كنند. آنها نیز خواستهی سرویس اطلاعاتی عراق را اجرا میكنند.
در ادامهی تحقیقات معلوم شد كه مشخصات كامل عوامل این انفجار عبارت است از: رحیم یوسفی آذر اهل روستای سیوناس مهاباد، كریم حرمتی اهل بوكان و علی حرمتی. بلافاصله آنان دستگیر شدند و بازجویی آغاز شد.
آنان در بازجویی دو نفر دیگر از همدستان خود و عوامل اصلی انفجار در میدان فردوسی را نیز معرفی كردند. نام آنها احمد ایافت و مصطفی عایشهخوانی بود. آنها نیز در یكی از ایست و بازرسیهای سردشت، شناسایی و دستگیر شدند.
با دستگیری این دو نفر و تحقیقاتی كه از آنان به عمل آمد، معلوم شد رحیم یوسفی آذر، كارگردان اصلی این جریان بوده كه بعد از پذیرفتن پیشنهاد همكاری با مخابرات عراق، آموزشهای لازم را در بغداد دیدهاند. سرویس اطلاعاتی عراق، كریم حرمتی را به عنوان ضامن در عراق نگه میدارد و مبلغ 155هزار تومان با 20كیلو مواد منفجره و چاشنی و دیگر لوازم مربوط به آن، به رحیم یوسفی آذر و علی حرمتی تحویل میدهد و روانه ایران میكند.
آنان مواد را در منزل احمد محمدپور در روستای دارمرجان گذاشته و خودشان به بوكان میروند و از آنجا به مهاباد رفته مصطفی خالد و احمد ایافت رانندهی مینیبوس را متقاعد ساخته و به روستای دارمرجان میبرند و پس از جاسازی مواد در مینیبوس، رحیم یوسفی آذر به اتفاق مصطفی خالد و علی حرمتی با اتوبوس و احمد ایافت و مصطفی عایشهخوانی و محمد بختیاریفر كه سرنشین مینیبوس حامل مواد بودند جداگانه عازم تهران میشوند و در هتل سروش تجمع میكنند.
در تهران یك دستگاه ژیان خریده و مواد منفجره را در آن جاسازی میكنند و توسط رحیم یوسفیآذر و علی حرمتی و به رانندگی احمد ایافت اتومبیل مذكور را به میدان فردوسی برده در آنجا منفجر مینمایند.
پس از این اقدام همهی آنها به صورت جداگانه به عراق رفته و ضمن ارائهی گزارش جنایت خود، نفری 2000 دینار دریافت میكنند. اما رحیم و علی مبلغ مذكور را قبول نمیكنند و فرشهایشان را مطالبه مینمایند كه به آنها وعده میدهند در آینده فرشهایشان داده میشود.
مجدداً سرویس اطلاعات و امنیت عراق افراد مذكور را سازماندهی میكند و برای انجام جنایتی بس خطرناكتر به ایران اعزام مینمایند.!
حدود 120كیلو مواد منفجره و مبلغی قریب 500هزار تومان به رحیم و علی تحویل میشود و كریم به عنوان ضامن نگه داشته میشود تا پمپ بنزین مرند و پمپ بنزین امیرآباد و پمپ بنزین جمهوری را در تهران منفجر كنند.
همچنین احمد ایافت و مصطفی عایشهخوانی را با 40كیلو مواد منفجره و مبالغی پول جهت انفجار سفارت لیبی در تهران و در صورت عدم امكان، انفجار نیروگاه برق تهران در میدان 17شهریور به تهران اعزام میكنند و مصطفی دارابی به عنوان ضامن در بغداد میماند. این بار قبل از هر گونه اقدام عوامل جنایت شناسایی، دستگیر و برای محاكمه و مجازات به قوهی قضائیه تحویل داده میشوند.
كشف 30 مورد بمبگذاری ظرف یكسال
مواردی كه اشاره شد مهمترین اقدامات وزارت اطلاعات در برخورد با شبكههای بمبگذاری بود، اما اقدامات این وزارتخانه منحصر به این موارد نبود. در مصاحبهای كه اینجانب در شهریور سال 1365 با رسانهها داشتم گفتم كه ظرف یكسال گذشته، یعنی از شهریور 1364 تا شهریور 1365، وزارت اطلاعات 30 مورد بمبگذاری را كشف كرده است كه در 25 مورد آن عوامل بمبگذار همراه با مواد انفجاری دستگیر شدهاند. گفتنی است كه مواد منفجرهی كشف شده از آنان بیش از 960 پوند بود كه در صورت عدم دستگیری عاملان این مواد برای انفجار، بیش از 30 بار میتوانست مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
از جمله مواردی كه توطئهی بمبگذاران خنثی شد عبارت است از:
1ـ موكتی نظیر همان موكتی كه در نماز جمعهی تهران منفجر شده برای انفجار در دعای كمیل تهران آماده شده بود؛
2- پوتینهایی كه جاسازی شده بود برای انفجار در نماز جمعهی تهران؛
3- چهار حلقه شیلنگ با قدرت تخریبی 40 كیلو مواد منفجره برای كار گذاشتن در اطراف وزارت كشاورزی، وزارت امور خارجه، وزارت كار و یا وزارت جهاد؛
4- چمدانی جاسازی شده برای انفجار در میدان راهآهن؛
5- كپسولهای گاز انفجاری برای استفادهی تخریبی در فروشگاه قدس و...
شناسایی و دستگیری عوامل اصلی بمبگذاریهای زنجیرهای سبب شد كه سالهای پایانی حضور اینجانب در وزارت اطلاعات، امنیت نسبتاً قابل قبولی در كشور حاكم گردد.