۰۶ آبان ۱۴۰۳ - ۲۱:۰۸
کد خبر: ۷۶۸۰۶۲
۶ آبان | سالروز انعقاد قرارداد کنسسیوم نفتی

وقتی که شاه رفیقش را هم قربانی کنسرسیوم نفت کرد

وقتی که شاه رفیقش را هم قربانی کنسرسیوم نفت کرد
سید مصطفی کاشانی پسر آیت الله کاشانی و جوان ترین نماینده مجلس هجدهم روابط دوستانه ای با شاه داشت به گونه ای که همیشه او را در شنا، اسب سواری و تنیس همراهی می کرد. این روابط علی رغم تنش های آیت الله کاشانی با شاه به تیرگی نینجامید تا این که کاشانی در مجلس با قرارداد کنسرسیوم نفتی مخالفت کرد.

قرارداد کنسرسیوم نفتی که در سال ۱۳۳۳ خورشیدی (۱۹۵۴ میلادی) پس از کودتای ۲۸ مرداد منعقد شد، قراردادی میان ایران و کنسرسیومی از چند شرکت نفتی غربی بود که بار دیگر دست خارجی‌ها را در صنعت نفت ایران باز کرد. این قرارداد عملاً دستاوردهای نهضت ملی شدن نفت به رهبری دکتر محمد مصدق را تضعیف کرد و به نوعی بازگشتی به وضعیت پیش از ملی شدن صنعت نفت ایران بودکنسرسیوم شامل شرکت‌های بزرگ نفتی جهان بود، از جمله بریتیش پترولیوم (BP): ۴۰ درصد از سهم کنسرسیوم را در اختیار داشت. شرکت‌های آمریکایی شامل استاندارد اویل نیوجرسی (اکسون) و موبیل، که در مجموع ۴۰ درصد از سهم را داشتند. شرکت‌های اروپایی شامل شرکت‌های رویال داچ شل و شرکت نفت فرانسوی (CFP)، که هر کدام به ترتیب ۱۴ درصد و ۶ درصد از سهم را دریافت کردند.

این قرارداد برای مدت ۲۵ سال بسته شد، اما با شروطی که امکان تمدید آن را نیز فراهم می‌کردمدیریت و کنترل نفتاگرچه نام کنسرسیوم این‌گونه نشان می‌داد که طرف ایرانی نیز در مدیریت سهیم است، اما در واقعیت کنترل کامل تولید، توزیع و قیمت‌گذاری نفت به دست شرکت‌های خارجی بود. شرکت ملی نفت ایران از نظر فنی در حاشیه قرار گرفت و نفوذ چندانی بر تصمیمات کلیدی نداشت. یکی از شروط اصلی قرارداد این بود که درآمد نفت به نسبت ۵۰/۵۰ بین ایران و کنسرسیوم تقسیم شود. این شیوه تقسیم، الگویی بود که پس از جنگ جهانی دوم میان دیگر کشورهای نفت‌خیز خاورمیانه و شرکت‌های خارجی رواج یافته بود.

این قرارداد بار دیگر نفوذ اقتصادی و سیاسی قدرت‌های غربی را در ایران تقویت کرد و در بلندمدت نوعی وابستگی اقتصادی برای کشور ایجاد کرد. از آنجا که این قرارداد به نوعی بازگشت به وضعیت پیش از ملی شدن نفت تلقی می‌شد، موجی از نارضایتی را میان مردم و نیروهای ملی‌گرا به همراه داشت. بسیاری از شخصیت‌های ملی، از جمله مصطفی کاشانی، با این قرارداد مخالفت کردند و آن را خیانت به آرمان‌های نهضت ملی نفت دانستند. تأثیر بر سیاست خارجی ایراناین قرارداد باعث شد که ایران در بلوک غرب باقی بماند و به نوعی وابستگی به ایالات متحده و بریتانیا را در سیاست خارجی ایران تقویت کرد.

با وجود محدودیت‌ها و نارضایتی‌ها، این قرارداد تا زمان انقلاب ۱۳۵۷ پا بر جا بود. در دوران پس از انقلاب، مدیریت صنعت نفت کاملاً در دست ایران قرار گرفت و قراردادهای قبلی لغو شد. با لغو این قرارداد، ایران بار دیگر کنترل کامل بر منابع نفتی خود را در اختیار گرفت و تمامی قراردادهای خارجی تحت بازبینی قرار گرفت. قرارداد کنسرسیوم در تاریخ اقتصادی و سیاسی ایران به عنوان نمادی از وابستگی و نفوذ قدرت‌های خارجی شناخته می‌شود و اثرات آن تا زمان انقلاب اسلامی و تغییرات ساختاری در صنعت نفت ایران باقی ماند.

وقتی که شاه رفیقش را هم قربانی کنسرسیوم نفت کرد

سید مصطفی کاشانی از رفاقت با شاه تا مخالفت با کنسرسیوم

متأثر از اقدامات دکتر محمد مصدق برای ملی­سازی صنعت نفت، افرادی از طیف­های مختلف به اهمیت این مسأله پی بردند و بر همین اساس پس از کودتای 28 مرداد نسبت به بازگشت به وضعیت قبلی در قراردادهای نفتی بیمناک بودند. سید مصطفی کاشانی از رجال سیاسی جوان این دوره با وجود ارتباط و دوستی صمیمانه­ای که با شاه داشت عاقبت در فضای مقابله با قراداد کنسرسیوم سرانجام سیاسی خود را تعریف کرد. او که به­دلیل فعالیت­های پدرش زمینه­ای مساعد برای فعالیت­های سیاسی مخالف با کنسرسیوم داشت سرانجام به منویات پدر درخصوص مقابله با انعقاد این قرارداد در مجلس عمل کرد و همین امر سبب انزوای سیاسی و سرانجام مرگ او شد.

دراین‌رابطه به روایت دکتر سید محمدحسین سالمی، خواهرزادة سید مصطفی کاشانی که از نزدیک شاهد اتفاقات جاری بود خواهیم پرداخت:

سید مصطفی کاشانی بعد از شهریور ۱۳۲۰ به علت فعالیت­های ورزش تنیس، شنا و اسب‌سواری که در همة آن­ها بامهارت، بود با شاه رابطة خیلی نزدیکی داشت؛ به‌طوری‌که وقت‌وبی‌وقت در تهران یا رامسر شاه او را نزد خود می­خواند و به شنا و سوارکاری و تنیس می­پرداختند. چون دایی­ام مصطفی کاشانی در ازگل در شمال طهران باغکی داشت و شاه مواقعی بی­خبر هم به آن­جا می­رفت او را به نام ازگلی صدا می کرد و هرگاه پشت تلفن می­گفتند از گلی را می­خواهم می­دانستیم که شاه در طرف دیگر تلفن است. حتی در مواقعی که قوام السلطنه یا ساعد یا دیگران، آیت‌الله کاشانی را حبس و تبعید می کردند شاه رابطه­اش را با دایی مصطفی قطع نمی­کرد چون بیشتر روی مدار ورزشی بوده تا سیاسی. هنگامی که قرارداد کنسرسیوم در مجلس مطرح بود آیت­الله کاشانی از پسرش خواست که نطق مبسوطی در مجلس ایراد کند. شاه همة نمایندگان را خواسته و سفارش کرده بود که با قرارداد کنسرسیوم مخالفت نکنند و دایی­ام مصطفی به این خاطر رفت و آمد را تا بعد از انجام نطقش عليه کنسرسیوم نفت با شاه قطع کرده و روز عید غدیر هم در سلام شرکت نکرد و دوستان پارلمانی‌اش آمدند و گفتند اعلیحضرت گفتند از گلی کجاست و چرا نیامده است دایی مصطفی از من خواست که این تلگراف شهری را به ادارة مخابرات ببرم و برای شاه بفرستم به این مضمون:

«تلگراف شهری پیشگاه اعلیحضرت همایونی به علت عارضة تب شدید از احضاری که فرموده‌اند معذورم موقع را مغتنم شمرده عید سعید غدیر خم را تبریک عرض می‌کنم».

وقتی که شاه رفیقش را هم قربانی کنسرسیوم نفت کرد

آیت‌الله کاشانی به این هم اکتفا نکرده از پسرش که جوان‌ترین نمایندة مجلس شورای ملی بود خواست که علیه قرارداد کنسرسیوم در مجلس قیام کند. بدین ترتیب مصطفی کاشانی به امر پدر موفق شد که در شمار مخالفان قرارداد کنسرسیوم نام­نویسی کند و نطقی متین و ساده و همه‌فهم، ولی منطقی و مستدل در مجلس هجدهم ایراد نمود که خوانندگان عزیز در هیچ یک از تواریخ عدیده که در خصوص صنعت ملی‌شدن نفت ایران نوشته شده نخواهند دید و حتى اسمى هم نیاورده‌اند و به سکوت محض گذرانده‌اند گرچه پنجاه سال از آن جریان و تاریخ‌گذشته است؛ ولی تازگی و محکمی این نطق ایجاب می‌کند که در اینجا برای اولین‌بار جای خالی‌اش در تاریخ ایران پر شود و با اجازة شما آن را گرچه طولانی است می‌آورم؛ چرا که این نطق سبب مرگش، گردید مرگی که خبرش را پیش، پیش می‌دانست و لذا وصیت خود را هم کرده بود بی‌مناسبت نمی­دانم که بعدازاین نطق شرح ماوقع را برای خوانندگان محترم بنویسم تا بر تعجب و تأسفشان افزوده گردد که چرا تاریخ‌نویسان قلب حقایق می‌کنند و همه چیز را نمی‌گویند و آیندگان را بی‌خبر می‌گذارند من از قول والتر بنیامین می‌گویم هیچ پیشامدی نباید از ثبت در تاریخ کنار ماند و یا از آن چشم‌پوشی شود این یادآوری حتی زشتی‌ها و جنایات تا حدی پرداخت کفاره گناه آدمیان است که همة گذشته‌ها همة زشتی‌هایش به گونة کامل در تاریخ مطرح شود و.بماند نخست پرداخت کفاره است، سپس رستگاری است.

نطق سید مصطفی کاشانی در مجلس

بازتاب شدید مخالفت مصطفی کاشانی با کنسرسیوم نفت به نطق بسیار مفصل، طولانی و با همراه با جزئیات او در مجلس بر می­گردد. آن­جاکه با ادله ساده و همه فهم اما قانع­کننده و گیرا سعی داشت کنسرسیوم را در تعارض با صنعت ملی نفت معرفی کند و آن را استمرار سیاست­های غارت­گرانه کمپانی­های نفتی برای به تاراج بردن منابع نفتی ایران می­دانست. چنین رویکردی در زمانی که شاه بسیار اصرار داشت کسی با کنسرسیوم مخالفتی نکند بازخورد بسیار بدی برای سید مصطفی کاشانی در پی داشت. اگرچه نطق او در مجلس بسیار مفصل و دارای جزئیات بسیار است اما مقدمه­ای از نطق او می­تواند ماهیت کلی و دیدگاه او به کنسرسیوم را آشکار کند. در ادامه به قسمتی از بیانات او آنچنان که در مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی آمده­است می­پردازیم:

رئيس : آقای کاشانی بفرمائید

کاشانی: اکنون به بحث دربارة اصل قرارداد و مواد و ضمائم آن می‌پردازیم.

 ۱  طرف­های قرارداد بر طبق مقدمة قرارداد عبارت‌اند از هشت کمپانی که آن­ها آمریکایی و یکی انگلیسی و دو تای دیگر ظاهراً هلندی و فرانسوی.هستند. خیلی مطالب در این باره گفتنی است و من توجه نمایندگان محترم را به یک نکته اساسی جلب می­کنم ما با کمپانی­های آمریکایی و هلندی و فرانسوی هنوز کار فقط میدانیم که یک شبکه­ی نفتی تشکیل میدهند و برای اسیر کردن و به دام انداختن کشورهای کوچک تشریک مساعی دارند ولی قضاوت قطعی ما درباره­ی این­ها چون هنوز با ما کار نکرده،اند مقدور نیست اما مگر بعد از نیم قرن که شرکت نفت انگلیس با ما سروکار داشته باز هم احتیاج به تحقیق و مطالعه­ی ثانوی داریم برای ما مسلم است که شرکت نفت انگلیس و ایران یک شرکت متعدی و زورگو و مداخله جو می.باشد جناب آقای دکتر امینی وزیر دارایی می گوید قرارداد نفت تقدیمی یک قرارداد تجارتی است اگر واقعاً قرارداد تجارتی است کدام تاجر است که یک دفعه با طرف ، بدجنس، بدقول دروغگو و شیاد معامله کند و دفعه ی دوم هم حاضر به معامله با همان طرف بشود؟

شما ملاحظه کنید در بانک­ها اگر یک مشتری یک‌دفعه سفته­ا­ش پروتست بشود دیگر بانک با او معامله نمی‌کند اگر معامله‌گری یک‌دفعه تعهد خود را خوب و به‌موقع و طبق قرارداد انجام ندهد دیگر در عرف تجارت چنین شخصیتی اعتبار تجارتی ندارد؛ اگرچه خیلی هم ثروتمند. باشد. اگر مستأجری یک‌مرتبه به شرایط اجاره عمل نکند و خانه را خراب و صاحبخانه را ناراحت و رنج، بدهد دیگر آیا آن صاحبخانه حاضر به اجارة خانه خودش به همان مستأجر متعدی و مزاحم خواهد شد؟ بنده می­خواهم بدانم آیا عاقدین قرارداد و نمایندگان محترم مجلس شورای ملی هنوز هم تردید دارند که شرکت نفت انگلیس و ایران به ملت ایران تعدی نموده؟ آیا هنوز تردید دارند که طی نیم‌قرن در امور سیاسی و ملی مملکت ما مداخله بی‌شرمانه نموده؟

آیا هنوز تردید دارند که همان قرارداد ۱۹۳۳ را یک‌طرفه اجرا می­کرد و کوشش به حرف­های مصادر امور ایران بدهکار نبوده و حتی هنوز هم حاضر نشده محاسبات گذشته را تصفیه کند و مطالبات ملت ایران را بابت مصرف سوخت بحریة، انگلستان بابت عوارض گمرکی کالاهایی که ورود آن­ها مشمول قرارداد ۱۹۳۳ نبوده و ده­ها قلم مطالبات دیگر بپردازد؟ یا اینکه تمام تعدیات و مداخلات گذشتة شرکت نفت انگلیس و ایران را قبول دارند و می­گویند این شرکت نفت آن شرکت نفت متعدی سابق نیست و تغییر ماهیت داده است. کدام یک؟

به نظر اینجانب در این باره باید سخت‌گیر بود تا دیگران رویة خود را در ایران منطبق به رویة شرکت سابق نکنند باید کمپانی­ها ببینند ملت ایران با شرکت نفت انگلیس و ایران که متعدی و ظالم و دروغگو است حاضر به همکاری نمی­شود که آن­ها هم دیگر تکلیف خود را بدانند. من صریحاً عرض می­کنم شرکت نفت انگلیس و ایران سابقة ظلم و تعدی قرارداد شکنی و مداخله در امور مملکتی ما دارد و همین شرکت بی­مروت را طرف قرارداد با ملت ایران قراردادن یعنی به رنج و عذاب روحی ملت ایران لبخندزدن یعنی به قلب کارگران و مهندسین وطن‌خواه خوزستان خنجر زدن یعنی تجویز ظلم و تعدی و مداخله و جاسوسی آقایان نمایندگان نباید کاری کرد که جاسوسان شرکت سابق و آن­ها که نوکری جیکاک و در یک را به خدمتگزاری به وطن ترجیح داده و به مبارزات دلیرانة ملت ایران در جریان خلع‌ید پوزخند می­زنند امروز مجال طعنه‌زدن پیدا کنند و جوانان غیور و فداکار را که در حساس‌ترین شرایط، بر خلاف کارشکنی­ها و اخلالگری­های عمال اجنبی که نمی­خواست جریان خلع‌ید بامتانت انجام پذیرد و آشوب و بلوا را طالب بود به بهترین وجهی به وظایف ملی خود قیام و اقدام کردند، اکنون از مبارزات خود در راه احقاق حقوق ملت ایران مأیوس شوند.

آقایان نمایندگان محترم شرکت انگلیس و ایران نیم‌قرن ظلم و ستم نموده کارگران و مهندسین ایرانی را با حقارت نگاه کرده؛ در امور ملی ما مداخله نموده بساط جاسوسی و پاپوش‌دوزی برای میهن‌پرستان گسترده داشته و حالا اگر مجلس شورای ملی اجازه دهد همین شرکت بی‌انصاف طرف قرارداد ملت ایران باشد یک نتیجة بسیار خطرناک برای نسل معاصر دارد و آن این است که جوان­ها این‌طور می­فهمند که ما یک سیاست مستحکم ملی نداریم بازگشت انگلیسی­ها به مناطق نفتی یعنی دهن‌کجی به مبارزان ملی کردن صناعت، نفت طرف قرارداد بودن همان شرکت جبار نفت انگلیس و ایران یعنی محکوم‌کردن، کارگران مهندسین و جوانان وطن‌خواهی که ساعت­ها در زیر آفتاب سوزان خوزستان برای ملی کردن صناعت نفت از جگر فریاد کشیده و امید به زندگی آزاد داشته‌اند؛ یعنی حاکم کردن شرکت نفت انگلیس و ایران به مقدرات همان کسانی که برای قطع ید او سال‌ها مبارزه کرده­اند؛ ساده‌تر بگوییم؛ یعنی دوست را به دشمن تسلیم ساختن اثر این اشتباه و خبط دولت حالا زود است معلوم شود این راهی است که دولت برای جاسوسی اجنبی هموار می­کند. نفت کعبه آمال و آرزوهای مردم شناخته شد آرشیو مجلس را باز کنید و ببینید چندین هزار تلگراف به مجلس مخابره شده و مردم با چه امیدی به مجلس شورای ملی نگاه می‌کردند.

وقتی که شاه رفیقش را هم قربانی کنسرسیوم نفت کرد

نحوة فوت سید مصطفی کاشانی

چندی بعد از نطق فوق­الذکر، دایی­ام مصطفی کاشانی برایم تعریف می­کرد: سرتیپ بختیار که رئیس ساواک شده بود هر کس حتی حاجی‌های محترم بازار را به­عنوان توده­ای و کمونیست زندانی می­کرد و با گرفتن پنج تا پانزده هزارتومان آزاد می­نمود. روزی با شاه گفتم: بختیار که قبل از 28 مرداد فقط در یک اتاق زندگی می­کرد با این رشوه­هایی که می­گیرد خانه­ای ساخته که هشتصدهزار تومان فقط خرج استخرش شده­ و این را مردم از چشم مقام سلطنت می­بینند. شاه هم حالا به بختیار گفته! چرا ما را دعوت نمی­کنی در استخر هشتصد هزارتومنی تو شنا کنیم! بختیار از شاه می­پرسد اعلیحضرت از کجا می­دانند و شاه گفته از ازگلی.

بعد از آن بختیار به من تلفن زد و گفت مصطفی اگر در آستین پیغمبر هم پنهان شوی تو را خواهم کشت».

دایی­ام می­گفت: « حسن جان این­ها از روی نعش می­گذرند که به مقصود خود برسند و حتی وصیت­نامه­اش را به من نشان داد و گفت: باید در انتظار سرنوشت بود ولی من مبارزه­ای را شروع کرده­ام، با این تهدیدها ول نمی­کنم و خود را آماده برای هر ناگواری کرده­ام».

منبع

سالمی، محمد حسن(1388). تاریخ نهضت ملی شدن صنعت نفت از نگاهی دیگر ، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

ارسال نظرات