۲۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۲۶
کد خبر: ۷۸۸۷۹۹
یادداشت؛

حزب‌الله در تیررس توطئه خلع سلاح

حزب‌الله در تیررس توطئه خلع سلاح
تلاش‌های آشکار و پنهان برای خلع سلاح حزب‌الله لبنان همچنان یکی از اولویت‌های راهبردی آمریکا و رژیم صهیونیستی است. کارشناسان و تحلیل‌گران معتقدند که حفظ سلاح مقاومت نه تنها حق مشروع حزب‌الله بلکه ضرورتی حیاتی برای امنیت ملی لبنان و تثبیت ثبات منطقه به شمار می‌آید.

به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، یکی از مهم‌ترین مباحث سیاسی و امنیتی لبنان در سال‌های اخیر تلاش‌های آشکار و پنهان برای خلع سلاح حزب‌الله است. این پروژه نه یک دغدغه داخلی که محصول فشارهای بیرونی و طراحی قدرت‌های سلطه‌گر به‌ویژه ایالات متحده و رژیم صهیونیستی است. موضوعی که در فضای رسانه‌ای لبنان با عنوان «انحصار سلاح در دست دولت» مطرح می‌شود در واقع پوششی برای خلع ید از تنها نیروی بازدارنده در برابر تجاوزات اسرائیل است.

از نگاه تحلیل‌گران مسئله سلاح حزب‌الله نه صرفاً یک پرونده سیاسی ـ نظامی داخلی بلکه گره‌خورده با امنیت ملی لبنان، آینده معادلات منطقه و نیز توازن قوا در برابر رژیم صهیونیستی است. به همین دلیل بررسی ابعاد این توطئه، ماهیت بازیگران آن و پیامدهای احتمالی‌اش ضرورت دارد.

زمینه‌ها و ابعاد تاریخی

حزب‌الله لبنان از بدو شکل‌گیری در ۱۹۸2 میلادی، در متن تجاوزات رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان رشد یافت و با اتکا به گفتمان مقاومت و عمل میدانی توانست این رژیم را در سال ۲۰۰۰ به عقب‌نشینی وادارد. پیروزی در جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ نیز نشان داد که توان نظامی حزب‌الله نه یک «مشکل داخلی» بلکه ضامن استقلال و عزت لبنان است.

اما درست از همان زمان پروژه‌ای موازی در سطح سیاسی و رسانه‌ای کلید خورد تا مقاومت را از درون تضعیف کند. غربی‌ها با شعار «دولت‌سازی» و «انحصار سلاح در ارتش» و برخی جریان‌های داخلی لبنان با انگیزه‌های طایفه‌ای و وابستگی‌های خارجی درصدد القای این گزاره بودند که وجود سلاح مقاومت «مانع ثبات لبنان» است. این در حالی است که تاریخ معاصر لبنان نشان می‌دهد هرگاه ارتش به تنهایی در برابر رژیم صهیونیستی ایستاده با شکست‌های سنگین مواجه شده و تنها در سایه هم‌افزایی ارتش و مقاومت، امنیت ملی لبنان تثبیت گردیده است.

بازیگران پروژه خلع سلاح حزب‌الله

نخستین و مهم‌ترین بازیگر خارجی ایالات متحده آمریکا است. واشنگتن بارها و به‌طور رسمی اعلام کرده که حزب‌الله را «بزرگ‌ترین تهدید برای منافع خود و اسرائیل» می‌داند. در نتیجه سیاست‌های متنوعی شامل تحریم بانک‌ها و موسسات مالی لبنان، محدودسازی روابط اقتصادی با کشورهای منطقه، فشار دیپلماتیک در مجامع بین‌المللی و تهدیدات مستقیم اقتصادی علیه لبنان به‌کار گرفته شده است. هدف این اقدامات ایجاد نارضایتی عمومی، کاهش مشروعیت حزب‌الله و در نهایت کاستن از توان تسلیحاتی و بازدارندگی آن است.

دومین بازیگر رژیم صهیونیستی است که در طول بیش از چهار دهه نتوانسته برتری نظامی خود را بر لبنان تحمیل کند. تجربه شکست در جنگ ۲۰۰۶ و مقاومت پایدار حزب‌الله در مواجهه با تجاوزات اسرائیل باعث شد تل‌آویو راهبرد غیرنظامی کردن حزب‌الله را در دستور کار قرار دهد. این رژیم می‌داند که بدون مقاومت لبنان به آسانی به حیاط خلوت و پایگاهی امن برای تهدیدات خود علیه منطقه تبدیل خواهد شد. از این رو فشارهای سیاسی، تبلیغاتی و حتی تحریک گروه‌های محلی همواره در دستور کار تل‌آویو بوده است.

سومین حلقه این پروژه برخی جریان‌های داخلی لبنان هستند که عمدتاً جریان‌های غرب‌گرا و وابسته به حمایت‌های مالی و سیاسی خارجی به شمار می‌روند. این جریان‌ها با تمرکز بر رقابت‌های طایفه‌ای و سهم‌خواهی‌های سیاسی همواره شعار خلع سلاح مقاومت را در انتخابات و مجامع رسمی طرح کرده‌اند. آنها به جای توجه به معادلات امنیتی و توازن قدرت در کشور، مقاومت را به عنوان مانع توسعه اقتصادی یا بحران‌های داخلی معرفی می‌کنند.

شیوه‌های اجرای توطئه خلع سلاح حزب‌الله

پروژه خلع سلاح حزب‌الله لبنان هرگز صرفاً در چارچوب یک اقدام نظامی مستقیم تعریف نشده است؛ چراکه تجربه نشان داده هیچ نیروی داخلی یا خارجی توانایی ورود به چنین مواجهه‌ای را ندارد. از همین رو طراحان این پروژه راهبردی چندلایه و ترکیبی را در پیش گرفته‌اند که هم از ابزارهای سخت و هم از شیوه‌های نرم بهره می‌گیرد.

نخستین شیوه فشار اقتصادی است. طی سال‌های اخیر شاهد آن بوده‌ایم که آمریکا و برخی دولت‌های غربی با تحریم بانک‌ها، موسسات مالی و حتی بخش‌های حیاتی اقتصاد لبنان بحران‌های سنگین معیشتی بر مردم تحمیل کرده‌اند. در ادامه رسانه‌های وابسته تلاش می‌کنند این گزاره را القا کنند که «وجود سلاح حزب‌الله مانع اصلی حل مشکلات اقتصادی کشور است.» در واقع فشار اقتصادی با هدف ایجاد شکاف میان مردم و مقاومت طراحی شده است؛ به این معنا که نارضایتی عمومی به سمت مطالبه خلع سلاح سوق داده شود.

دومین ابزار جنگ رسانه‌ای و روانی است. دشمنان مقاومت با صرف هزینه‌های کلان در شبکه‌های خبری و فضای مجازی، تصویری از حزب‌الله به‌عنوان «دولت موازی» یا «گروه شبه‌نظامی» ارائه می‌دهند. این القائات در پی آن است که مشروعیت مردمی حزب‌الله به‌عنوان نیرویی ملی و ضامن امنیت لبنان زیر سؤال برود و به‌جای تصویر یک نیروی مقاومت، تصویری از یک مانع برای ثبات کشور در ذهن مخاطب لبنانی ساخته شود.

سومین مسیر فشار دیپلماتیک و حقوقی است. صدور قطعنامه‌های بین‌المللی همچون قطعنامه ۱۵۵۹ شورای امنیت که بر «خلع سلاح گروه‌های غیردولتی» تأکید دارد، در عمل به‌مثابه پوششی برای سلب مشروعیت مقاومت است. قدرت‌های غربی از این اسناد به‌عنوان ابزار فشار بر دولت لبنان و زمینه‌سازی برای طرح مطالبه خلع سلاح در مجامع رسمی استفاده می‌کنند.

چهارمین شیوه فتنه‌های داخلی و تحریک شکاف‌های طایفه‌ای است. لبنان به‌دلیل ساختار پیچیده قومی و مذهبی بستری مستعد برای نزاع‌های درونی دارد. دشمنان مقاومت با دامن زدن به تضادهای شیعه ـ سنی یا شیعه ـ مسیحی می‌کوشند حزب‌الله را در موقعیت انزوای اجتماعی قرار دهند. در چنین فضایی مقاومت نه به‌عنوان عامل وحدت بلکه به‌عنوان منبع بحران معرفی می‌شود.

اهمیت سلاح مقاومت در معادلات منطقه

برای فهم چرایی مخالفت غرب و صهیونیسم با سلاح حزب‌الله کافی است به تحولات یک دهه اخیر منطقه بنگریم. حزب‌الله نه‌تنها در لبنان بلکه در سوریه و حتی معادلات یمن و فلسطین به نماد قدرت محور مقاومت تبدیل شده است. موشک‌های نقطه‌زن و توان پهپادی حزب‌الله امروز کابوس استراتژیست‌های اسرائیلی است.

اگر این سلاح از حزب‌الله گرفته شود موازنه قوا در کل منطقه برهم می‌خورد و رژیم صهیونیستی دوباره دست بالا را خواهد یافت. به همین دلیل هر طرحی برای خلع سلاح مقاومت در واقع بخشی از راهبرد کلان آمریکا ـ اسرائیل برای بازآرایی امنیتی خاورمیانه است.

پیامدهای خلع سلاح حزب‌الله

نخستین و مهم‌ترین اثر آن فروپاشی بازدارندگی در برابر اسرائیل است. ارتش لبنان به دلیل محدودیت‌های تسلیحاتی و کمبود زیرساخت‌های دفاعی توانایی مقابله با تجاوزات نظامی اسرائیل را ندارد. تجربه تاریخی نشان داده هرگاه مقاومت در لبنان حضور نداشته تجاوزات رژیم صهیونیستی افزایش یافته و آسیب‌های سنگینی به مردم و زیرساخت‌ها وارد شده است. بنابراین حذف سلاح حزب‌الله لبنان را به صحنه‌ای مستعد برای حملات هوایی، زمینی و دریایی تبدیل خواهد کرد و امنیت ملی این کشور به خطر خواهد افتاد.

دومین پیامد تشدید بحران‌های داخلی و تضعیف توازن سیاسی طایفه‌ای است. حزب‌الله نه تنها یک نیروی نظامی بلکه بزرگ‌ترین بازیگر سیاسی و اجتماعی شیعیان لبنان است. حذف آن از معادلات سیاسی توازن قدرت میان طوایف و جریان‌های داخلی را بر هم می‌زند و کشور را وارد بحران هویتی و سیاسی می‌کند. در چنین فضایی شکاف‌های مذهبی و طایفه‌ای تشدید می‌شوند و وحدت ملی تهدید خواهد شد.

سومین اثر گسترش نفوذ آمریکا و عربستان سعودی است. در غیاب مقاومت لبنان به راحتی تحت کنترل و نفوذ محور غربی- عربی قرار می‌گیرد و استقلال سیاسی خود را از دست می‌دهد. تصمیم‌گیری‌های راهبردی کشور دیگر مستقل نخواهد بود و سیاست‌های داخلی و خارجی تابع منافع خارجی‌ها خواهد شد.

چهارمین پیامد تضعیف محور مقاومت در سطح منطقه است. حذف سلاح حزب‌الله ضربه‌ای جدی به بدنه مقاومت از غزه تا صنعا وارد می‌کند و فرصت را برای اقدامات توسعه‌طلبانه رژیم صهیونیستی فراهم می‌سازد. توان بازدارندگی محور مقاومت کاهش می‌یابد و توازن قوا در منطقه به نفع دشمنان امنیت و ثبات اسلامی جابه‌جا می‌شود.

آینده‌نگری و راهکارها

با توجه به تحولات سیاسی و امنیتی لبنان و فشارهای بین‌المللی می‌توان گفت پروژه خلع سلاح حزب‌الله همچنان یکی از دستورکارهای ثابت قدرت‌های غربی و رژیم صهیونیستی است، اما احتمال تحقق آن به دلایل متعددی بسیار اندک است. نخستین دلیل پایگاه اجتماعی و مردمی حزب‌الله است. این سازمان در میان بخش گسترده‌ای از مردم لبنان به‌ویژه جامعه شیعی جایگاه اجتماعی و اعتقادی مستحکمی دارد. تجربه جنگ ۲۰۰۶ و همچنین نقش‌آفرینی حزب‌الله در دفع تهدید داعش و حفظ امنیت مرزهای لبنان اعتماد عمومی را به این نیروی مقاومت افزایش داده و مشروعیت آن را تقویت کرده است. چنین جایگاهی مانع از آن می‌شود که فشارهای خارجی و داخلی بتوانند حزب‌الله را به‌راحتی منزوی کنند.

دومین عامل پیوند محکم با محور مقاومت در سطح منطقه است. پشتوانه منطقه‌ای حزب‌الله، از ایران گرفته تا گروه‌های مقاومت فلسطینی نه تنها توان بازدارندگی آن را تقویت کرده بلکه عمق استراتژیک ویژه‌ای به لبنان بخشیده است. این شبکه حمایتی امکان اعمال فشار یک‌جانبه و خلع سلاح حزب‌الله را محدود می‌کند و دشمن را در برنامه‌ریزی‌های خود دچار محدودیت می‌سازد.

سومین عامل توازن پیچیده سیاسی داخلی لبنان است. ساختار سیاسی کشور به گونه‌ای است که هیچ جریان داخلی به تنهایی توان حذف حزب‌الله را ندارد. همین واقعیت مانع از تحقق پروژه خلع سلاح شده و حضور حزب‌الله را در معادلات سیاسی و امنیتی تثبیت می‌کند.

از منظر راهبردی حزب‌الله باید همزمان دو مسیر را دنبال کند: نخست تقویت توان نظامی و بازدارندگی در برابر تهدیدات رژیم صهیونیستی تا امنیت ملی و بازدارندگی منطقه‌ای حفظ شود؛ و دوم حضور فعال در عرصه سیاسی، خدمات اجتماعی و فعالیت‌های مردمی تا مشروعیت و حمایت مردمی افزایش یابد و اثرگذاری جنگ روانی دشمن کاهش یابد.

جمع‌بندی

توطئه خلع سلاح حزب‌الله نه یک موضوع داخلی لبنان بلکه پروژه‌ای بین‌المللی با محوریت آمریکا و اسرائیل است. این طرح اگرچه در قالب شعارهایی همچون «انحصار سلاح در دست دولت» مطرح می‌شود اما در واقع به معنای بی‌دفاع ساختن لبنان در برابر دشمن صهیونیستی و بازکردن راه نفوذ غرب است.

از این رو حفظ سلاح مقاومت نه‌تنها حق مشروع حزب‌الله بلکه ضرورتی برای امنیت ملی لبنان و کل منطقه است. تجربه نشان داده است که هرگاه مقاومت تضعیف شده اسرائیل دست به تجاوز زده و هرگاه مقاومت قدرت گرفته دشمن عقب‌نشینی کرده است.

امروز بیش از هر زمان دیگر ضرورت هوشیاری نخبگان، رسانه‌ها و جریان‌های سیاسی لبنان احساس می‌شود تا با افشای ابعاد این توطئه مانع تحقق آن گردند و با تقویت گفتمان مقاومت، امنیت و استقلال کشور را تضمین کنند.

ارسال نظرات