۲۵ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۹:۴۵
کد خبر: ۷۵۴۸۷۱

ماجرای ارتباط شهید صیاد شیرازی و انجمن حجتیه + سند

ماجرای ارتباط شهید صیاد شیرازی و انجمن حجتیه + سند
یکی از مقاطع زندگی شهید صیاد شیرازی در دوران جوانی ارتباط او با انجمن حجتیه بود. اما چرایی و چگونگی ارتباط صیاد شیرازی با حجتیه و پیوستن او و برخی از انجمنی‌ها به جرگه مبارزات انقلابی از جمله مواردی است که در اسناد و خاطرات بدان اشاره شده است.

یکی از مقاطع زندگی شهید صیاد شیرازی در دوران جوانی ارتباط او با انجمن حجتیه[1] بود. اما چرایی و چگونگی ارتباط صیاد شیرازی با انجمن حجتیه و پیوستن او و برخی از انجمنی‌ها به جرگه مبارزات انقلابی از جمله مواردی است که در اسناد و خاطرات بدان اشاره شده است.

صیاد شیرازی که بود؟

علي‌صياد شيرازي‌ در سال‌ 1323 در کبودگنبد از توابع دره‌گز مشهد به‌دنيا آمد. پدرش به واسطه خدمت در ژاندارمری از شهري‌ به‌ شهر‌ ديگر منتقل می‌شد و بدين ترتيب علي صياد شيرازي کودکي و تحصيلات خود را در شهرهاي‌ مشهد،گرگان‌، شاهرود، آمل‌ و گنبد سپري کرد. او در سال 1342 در تهران ديپلم گرفت.

صياد شيرازي در مرداد ماه‌ 1343 در كنكور دانشكده‌ي‌ افسري‌ نيروي زميني ارتش شركت‌ كرد و پذيرفته‌ شد. درسال 1346 با درجه ستوان دومي توپخانه از دانشکده افسري فارغ‌التحصيل شد و دوره‌هاي تکاوري و چتربازي را با موفقيت سپري کرد. از مهر 1346 تا مهر 1347 دوره مقدماتي توپخانه را در اصفهان طي کرد. پس از آن عازم لشگر 2 پياده تبريز شد و در سمت معاون آتشبار توپخانه 105 ميلي‌متري مشغول خدمت شد. با انحلال لشگر تبريز در مهر 1349 به لشکر 81 زرهي کرمانشاه منتقل و به فرماندهي آتشبار منصوب شد.[2]

در سال‌ 1352 به‌ دليل‌ لياقت‌هاي نظامي براي‌ تكميل‌ تخصص‌هاي‌ توپخانه‌ به آمريکا اعزام شد و در دوره‌ي‌ هواسنجي‌ بالستيك‌ شرکت کرد. او اين‌ دوره‌ي‌ آموزشي‌ را با کسب رتبه نخست در بين افسران ايراني و امريکايي گذراند و پس از بازگشت به کشور مورد تقدير فرمانده وقت نيروي زميني ارتش قرار گرفت.[3]

توفيقات و توانمندي‌هاي صياد شيرازي موجب شد تا در سال‌ 1353 به‌ عنوان استاد به مرکز آموزش توپخانه اصفهان منتقل شده و تا دوران پيروزي انقلاب اسلامي در همين کسوت مشغول به خدمت بود.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی فرماندهي‌ نيروي‌ زميني ارتش‌ از 1360 تا 1365، نمایندگی امام در شورای عالی دفاع، معاونت بازرسی ستاد کل نيروهاي مسلح و جانشینی رئیس ستاد کل نيروهاي مسلح از جمله مهم‌ترین مناصب نظامی صیاد شیرازی بود. وی در روز ششم فروردین‌ماه 1378 مصادف با 18 ذی‌الحجه1429 و مقارن با عید غدیر خم به درجه سرلشکری ارتقاء یافت.

امیر سرلشگر علي صياد شيرازي صبح 21 ارديبهشت 1378 توسط عوامل منافقين در مقابل منزل شخصي خود مورد حمله تروريستي واقع شد و به شهادت رسيد.

 صیاد و انجمن حجتیه

اولين کنش‌هاي مذهبي- سياسي

علي صياد شيرازي تا اواخر دهه چهل بيشترين تمرکز را در حرفه نظامي خود داشت. اما با ورود به کرمانشاه در سال‌هاي 1349 و 1350 اولين تجربه‌هاي جدي مذهبي و سياسي براي او رقم خورد. اولين گام‌هاي او در شناخت فضاي مبارزات ضد رژيم پهلوي در ارتباط با گروه‌هاي سازمان‌دهي شده مذهبي برداشته شد. صياد شيرازي آغاز اين روابط را اينگونه روايت مي‌کند: «يك‌ روز دو نفر ديپلم‌ وظيفه‌ در محلي‌ كه‌ فرمانده‌ آن‌ها بودم‌ از من‌ وقت‌ گرفتند... هر دوي‌ آن‌ها هم‌ كرمانشاهي‌ بودند. گفتند كه‌ فلان‌ كس،‌ ما متوجه‌ شده‌ايم‌ كه‌ شما تديني‌ داريد و خيلي‌ به‌اسلام‌ علاقه‌ داريد و نماز مي‌خوانيد. اجازه‌ مي‌دهيد كه‌ ما شب‌ها براي‌ اين‌ سربازها و درجه‌دارها يك‌ ساعت‌، دو ساعتي‌ جلسه‌ي‌ معارف‌ اسلامي‌ بگذاريم‌؟ ما مطالعاتي‌ داريم‌. گفتم‌: خوب‌ است‌؛ منتهي‌ اگر ضداطلاعات‌ بفهمد حساب‌ ما را مي‌دهد!زياد نگوييد و فقط‌ داخل‌ گروهان‌ باشيد. در عرض‌ يك‌ ماه‌ كه‌ اين‌ها كار كردند تمام‌ آتشبار ما نمازخوان‌ شدند...

يك‌ روز ديدم‌ زنگ‌ خانه‌ي‌ ما را زدند. ديدم‌ همان‌ جوان‌ با يك‌ جوان‌ ديگر كه‌ او را نمي‌شناختم‌، گفتند: اجازه‌ مي‌دهيد ما مزاحمتان‌ بشويم‌ و آمدند گفتند ما از شما خيلي‌ تدين‌ ديده‌ايم‌. يكي‌ از آن‌ها هجده‌ ساله‌ بود و يكي‌ هم‌ سرباز بود و حدوداً بيست‌ ساله‌ بود...گفتند مي‌خواستيم‌ استدعا كنيم‌ از شما كه‌ در جلسات‌ مذهبي‌ ما... بياييد شركت‌ بكنيد. من‌ اين‌ها را كه‌ با صراحت‌ مي‌گويم‌ به‌ خاطر وضعيت‌هاي‌ طبيعي‌ آن‌ زمان‌ است‌. عكس‌ شاه‌ در خانه‌ي‌ ما چسبيده‌ بود آن‌ بالا. اين‌ وقتي‌ ديد كه‌ ما زمينه‌ داريم‌ برگشت‌ گفت‌ خيلي‌ عذر مي‌خواهم‌، اين‌ چيست‌ آن‌ بالا!؟ گفتم‌ عكس‌ شاه‌ است‌. گفت‌ چه‌ لزومي‌ دارد كه‌ اين‌ آنجا باشد... گفتم‌ من‌ قبول‌ ندارم‌، ولي‌ احساس‌ كردم‌ آن‌ آنجا باشد امنيت‌ ما بيش‌تر است‌ تا بعداً يك‌ فكري‌ براي‌ آن‌ بكنم‌. اين‌ طوري‌ جوابش‌ را داديم‌ و رفت‌. اين‌ جوان ‌سعيد جعفري‌[4] نام‌ داشت‌...»[5] همچنين صياد شيرازي بنابر خاطراتش در حين سپري کردن دوره زبان انگليسي در تهران در جلسات مذهبي ضد رژيم پهلوي شرکت مي‌کرد. علاوه بر اين او پيش از سفر به آمريکا به مطالعه مقالات اسلامي به زبان انگليسي که در قم منتشر مي‌شد اقدام کرد.[6]

 

صياد و انجمن حجتيه

بنابر آنچه گذشت صياد شيرازي در کرمانشاه از طريق سربازان و افسران جوان تحت امر خود اقدام به تشکيل جلسات مذهبي در داخل ارتش کرد و به همين واسطه با انجمن حجتيه آشنا شد. نشست‌هاي انجمن حجتيه که در آن سال‌ها فعاليت گسترده‌اي داشتند به مکاني براي گردهمايي بخشي از نيروهاي مذهبي و جوانان مسلمان تبديل شده بود. البته صياد شيرازي انجمن را آبشخوري محدود براي تعليم و ترويج معارف ديني مي‌دانست. او در خاطراتش بدين مهم تصريح کرده است: «اين‌ بستري‌ كه‌ پيش‌ آمده‌ بود انجمن‌ بود ولي‌ اين‌ بستر براي‌ من‌ پناهگاه‌ نشد، چون‌ من‌ نياز داشتم‌ كه‌ يك‌ جايي‌ تقويت‌ اسلامي‌ بشوم‌. آن‌ موقع‌ نمي‌دانستم‌ دورنماي‌ حركت‌ اين‌ها نسبت‌ به‌ انقلاب‌ يك‌ مقدار ضعيف‌ است‌ و همسو با خط‌ امام‌ نيست‌، ولي‌ از بستر استفاده‌ مي‌كردم‌، چون‌ من‌ نياز داشتم‌ كمي‌ در بعد مكتب‌ و اسلام‌ تغذيه‌ بشوم‌.»[7]

صياد شيرازي پس از انتقال به اصفهان نيز جلسات انجمن حجتيه را پيگيري مي‌کرد. بطوري که در گزارشات ضداطلاعات ارتش از فعاليت‌هاي صياد در اصفهان به وضوح به شرکت او در جلسات بهائيان و مطالعه کتاب‌ها و مجلات بهائي اشاره شده است که اين مسئله نشان از تداوم ارتباط صياد شيرازي با انجمن حجتيه دارد.

در این زمینه در یکی از اسناد داخلی ارتش آمده است: «بررسی‌های لازم پیرامون سروان توپخانه علی صیادی [صیاد شیرازی] بطور غیرمحسوس بعمل آمده در نتیجه معاشرین وی اظهار می‌نمایند نامبرده از متعصبین مذهبی است و گاها نیز در جلسات بهائی‌ها بمنظور مباحثه با افراد آن شرکت می‌نماید در نتیجه اقدامات زیر در مورد وی بمورد اجرا گذارده شد.

1-بدو نفر از افسران دوره عالی که از معاشرین نزدیک وی میباشند آموزش لازم بمنظور پی‌جویی از انگیزه و افکار وی و نوع کتابهائی که مطالعه می‌نماید گزارش نمایند.

2-شناخت دوستان و معاشرین وی در زمینه امور مذهبی و شرکت در مجالس مذهبی و سایر موارد دیگر که کمک به شناسایی کامل وی می‌گردد گزارش نمایند.

3- نامه‌های وی وسیله این وابسته سانسور خواهد شد.

4- از ساواک تقاضا شده نامه‌های وی را سانسور و در اختیار این وابسته قرار دهند.

5-بمنبع موجود در کلاس ب دوره عالی ماموریت داده شده گفتار و اعمال وی را کنترل و گزارش نمایند.

با عرض مراتب بالا در صورت تصویب پس از کسب اطلاعات تکمیل بعضا نیز وسیله تیم کنترل و مراقبت شده.»

صیاد و انجمن حجتیه

 

همچنین ارتباط صیاد با افرادی همچون عبدالعلی مصحف[8]‌  و محمدمهدی کتیبه که در آن دوران از فعالین انجمن حجتیه بودند گویای این مسئله است. بر اساس اسناد در گزارش خيلي محرمانه درباره «سروان علي صياد شيرازي» آمده است:‌ «در مورد دوستان‌ و معاشرين‌ خارج‌ از خدمت‌ وي‌ به‌ نام‌ مهندس‌ مصحف و ناجي‌ مراتب‌ از ساواك‌ استان‌ اصفهان‌ استفسار پاسخ‌ حاصله‌ حاكي‌ است‌ كه‌ برابر سوابق‌ موجود نامبردگان‌ ضمن‌ تظاهر شديد به‌ مذهب‌ و نشان‌ دادن‌ تعصب‌ در اين‌ زمينه‌ و تبليغات‌ آن،‌ از اشخاص‌ مشكوكي‌ هستند كه‌ در هنگام‌ تحصيل‌ در دانشگاه‌ هر دو نفر به علت‌ شركت‌ در تظاهرات‌ دانشجويان‌ دستگیر و زنداني‌ شده‌اند و چون‌ با افراد سابق‌ به اصطلاح‌نهضت‌ آزادي‌ روابط‌ دوستي‌ و خانوادگي‌ دارند لذا از نظر افكار سياسي‌ هم‌ نمي‌توان‌ به‌ آن‌ها اطمينان‌ داشت‌. لذا با توجه‌ به‌ موارد فوق‌ بهتر است‌ تماس‌ آنان‌ با پرسنل‌ نظامي‌ حتي‌الاامكان‌ محدود باشد، آنچه‌ كه‌ از گزارش‌ ساواك‌ و گزارش‌ مأمورين‌ نفوذي‌ حاصل‌ مي‌گردد مؤيد آنست‌ كه‌ نامبرده‌ از متعصبين‌ مذهبي‌ بوده‌ در نتيجه‌ معاشرت‌ وي‌ با شخص‌ ياد شده‌ بالا و همچنين‌ ارتباط‌ وي‌ با سرگرد مهدي‌ كتيبه‌ جمعي‌ گروه‌ توپخانه‌ كازرون‌ به‌ منظور خاصي‌ مي‌باشد. عليهذا كنترل‌ و مراقبت‌ از وي‌ ادامه‌ دارد كليه‌ اخبار و اطلاعات‌ واصله‌ در مورد مشاراليه‌ به استحضار خواهد رسيد. سرگرد ستاد محمودي‌.»

صیاد و انجمن حجتیه

 

علاوه بر این سند دیگری که در آبان ماه 1355 گزارش شده است اظهارات صیاد شیرازی درباره شرکت در جلسات ضد بهائی را اینچنین آورده است: «... چند جلسه‌ای در بحث‌های ضدبهائی شرکت نموده که با مارکسیسم هیچ ارتباطی ندارد و چون ممکن است از این مجالس استنباط دیگری بشود سعی می‌نماید که در آن‌ها شرکت ننماید و بقول خودش که به آنچه که در مورد بهائی‌گری خواسته رسیده است و بیش از این علاقه‌ای به تحقیق در اینمورد ندارد...».

صیاد و انجمن حجتیه

 

جدایی از حجتیه و همراهی برخی از اعضای انجمن

اما بنابر خاطرات صياد با اوج‌گيري مبارزات انقلابي مردم به رهبري امام خميني بسياري از نيروهاي انجمن حجتيه به جرگه مبارزان انقلاب اسلامي پيوستند. علي صياد شيرازي اين فراز مهم از زندگي‌اش را اينگونه روايت مي‌کند:‌ «من‌ اينجا يادي‌ مي‌كنم‌ از جمعي‌ كه‌ به‌ نام‌ انجمن‌ حجتيه‌ بعدها مورد سرزنش‌ قرار گرفتند. اولين‌ بستري‌ كه‌ در اصفهان‌ ما براي‌ شناخت‌ اسلام‌ داشتيم‌، جلسات‌ اين‌ها بود. بستري‌ بود براي‌ تعليم‌ و يادگيري‌ و آشنايي‌ با معارف‌ اسلام‌. در ضمن‌، همه‌ اين‌ها را ضد شاه‌ مي‌دانستيم‌. منتهي‌ فرق‌ آن‌ها با بقيه‌ اين‌ بود كه‌ اين‌ها هيچ‌ طرحي‌ براي‌ مبارزه‌ با شاه‌ نداشتند. ولي‌ از يك‌ سال‌ قبل‌ از انقلاب ‌ـ من‌ همه‌ را سند دارم‌ـ كه‌ تقريباً در سال‌ 56 كه‌ تظاهرات‌ شروع‌ شد، تحولي‌ در اين‌ انجمن‌ روي‌ داد. خود من‌ هم‌ متوجه‌ شدم‌ كه‌ ديگر نيازي‌ به‌ اين‌ بستر ندارم‌؛ چون‌ بستر انقلاب‌ آماده‌ بود و امام‌ خط‌دهي‌ مي‌كرد. اعلاميه‌هاي‌ امام‌، به‌ اندازه‌ي‌ كافي‌ ما را سيراب‌ مي‌كرد. آمدم‌ از آن‌ها فاصله‌ بگيرم‌، ديدم‌ يك‌ تعداد از آن‌ها گفتند كه‌ ما هم‌ با امام‌ هستيم‌؛ در نتيجه‌ ديديم‌ قدم‌ به‌ قدم‌ از ما تأسي‌ مي‌كنند. يك‌ سري‌ مهندس‌ بودند و چهره‌هايي‌ معلم‌ بودند و ما هم‌ ديديم‌ كه‌ اين‌ها دوستان‌ مؤمن‌ ما هستند و انقلابي‌ هم‌ هستند. خاطرم‌ هست‌ كه‌ آن‌ موقع‌ با اين‌ برنامه‌هايي‌ كه‌ انجام‌ مي‌گرفت‌، همين‌ها به‌ من‌ گفتند شما اگر اسلحه‌ مي‌خواهي‌، با اين‌كه‌ خودت‌ نظامي‌ هستي‌ و دسترسي‌ به‌ آن‌ داري‌، ولي‌ ما از بيرون‌ مي‌توانيم‌ براي‌ شما اسلحه‌ پيدا كنيم‌.»[9]

 

پی‌نوشت:

1.انجمن خیریه حجتیه مهدویه تشکیلاتی با هدف مبارزه با بهائیت و فراهم کردن زمینه ظهور امام عصر(عج) بود که در سال ۱۳۳۲شمسی توسط شیخ محمود حلبی تأسیس شد. گرایش غیرسیاسی انجمن حجتیه در سال‌های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، موجب بدبین شدن انقلابی‌ها به آن شد. بعد از انقلاب، این تشکل دچار انشعاب شد. برخی اعضا به انقلابی‌ها نزدیک شدند و برخی‌‌ دیگر، همان روال گذشته را ادامه دادند. موضع‌گیری امام خمینی علیه این تشکیلات در سال ۱۳۶۲ش، منجر به تعطیلی آن شد. پس از آن بارها اخباری از تجدید حیات انجمن حجتیه منتشر شده است.(برای مطالعه بیشتر ر.ک کتاب «از انجمن پیروان قرآن تا انجمن حجتیه سیر تحول انجمن های دینی از شهریور 1320 تاکنون» اثر حیدر رحیم پور ازغدی انتشارات طرح فردا)

2.دست‌نوشته‌هاي شهيد صياد شيرازي، آرشيو مرکز اسناد انقلاب اسلامي، شماره بازيابي 1350 شماره کاربرگه 93

3.همان

4.سید محمدسعید جعفری متولد ۱۸ بهمن ۱۳۳۱ در قصر شیرین از جوانان انقلابی کرمانشاه بود که در دوران نهضت اسلامی فعالیت‌های چشمگیری داشت.پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فرماندهی سپاه کرمانشاه منصوب شد و در ۴ آبان ۱۳۵۹ در منطقه قراویز سرپل‌‌ذهاب بر اثر اصابت انفجار مین و در سن ۲۸ سالگی به شهادت رسید.(برای اطلاع بیشتر ر.ک کتاب "آقا سعید" برگ هایی از زندگی و زمانه شهید سید محمد سعید جعفری)

5. کتاب خاطرات شهيد امير سپهبد صياد شيرازي، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص48

6.همان، ص 51

7.همان، ص50

8.عبدالعلی مصحف در سال 1317 ﻫ ش در اصفهان متولد شد. تحصیلات مقدماتى خود را در اصفهان گذراند و در سال 1337 در دانشکده فنى تهران تحصیلات عالیه خود را شروع و در سال 1342 فارغ‌التحصیل شد و به عضویت کانون مهندسین تهران درآمد. در جریان قیام پانزده خرداد 1342 توسط فرماندار نظامى تهران دستگیر و پس از دو ماه از زندان آزاد شد. پس از آزادى در جلسات مسجد هدایت تهران شرکت و با استاد علامه محمدتقى جعفرى آشنا گردید. پس از مراجعت به اصفهان اقدام به تشکیل جلسات هفتگى تفسیر قرآن و نهج‌البلاغه کرد. در سال 1345 به همراه عده‌اى از روحانیون و معتمدین شهر، کانون علمى و تربیتى جهان اسلام را پایه‌گذارى کرد که از آن به عنوان پایگاهى براى آشنایى نسل جوان با مفاهیم عالیه اسلام استفاده مى‌شد.در دوران انقلاب اسلامى در مجالس و محافل به سخنرانى و افشاگرى پرداخت و پس از پیروزى انقلاب اسلامى به سمت معاون استاندارى اصفهان و استاندار مازندران منصوب گردید. وى در سال 1376 دارفانى را وداع گفت.

ارسال نظرات