امام موسی صدر و بازسازی هویت و عزت تاریخی شیعیان لبنان
از جمله شخصیت های برجسته و موثر تاریخ معاصر، امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان است. بزرگ مردی که سینه اش ذخیره علوم آل محمد (ص) بود و در صحنه عمل در سخت ترین شرایط سنگ صبور آوارگان و تهیدستان جنوب لبنان بود. سالها از مفقود شدن این عالم مجاهد می گذرد و ارادتمندان او به خصوص خانواده و شاگردانش در لبنان که امروز دیگر به شیرمردان عرصه جهاد و پیکار تبدیل شده اند مشتاقانه در انتظار دیدار دوباره مراد خود شب و روز می گذرانند. این روزها که دیکتاتور لیبی از تخت غرور و تکبر به زیر کشیده شده است بار دیگر امیدها نسبت به بازگشت این مرد بزرگ زنده شده است.
جهت ادای دین به این عالم کم نظیر مکتب تشیع، در این نوشتار به برخی از ابعاد شخصیتی ایشان می پردازیم:
ولادت و تحصیلات
«موسی» فرزند چهارم آیت الله العظمی صدرالدین صدر، فقیه بزرگ، جزء مراجع ثلاث قم و جانشین آیت الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی، مؤسس حوزة علمیة قم است. وی در 14 خرداد 1307ش در قم به دنیا آمد. پس از اتمام دورة ابتدایی و فراگرفتن مقدمات علوم حوزوی، در سال 1322 ش رسماً وارد حوزة علمیة قم شد. سید موسی صدر در سال 1329 وارد دانشکدة حقوق، و در سال 1332 در رشتة اقتصاد از دانشگاه تهران فارغالتحصیل میشود. او اولین روحانی است که به دانشگاه وارد شده است. سید موسی صدر پس از آن به نجف میرود تا دورة جدید تحصیلات حوزوی خود را آغاز کند و تا سال 1337 در نجف میماند و به تکمیل این تحصیلات میپردازد.
انتشار نخستین مجله در حوزة علمیة قم
سید موسی صدر در اوایل زمستان سال 1337 شمسی، عراق را به قصد ایران ترک کرد و دوباره به حوزة علمیة قم بازگشت و تلاش و مبارزه جدید را آغاز نمود.
او سالها پیش با دوستان و هم فکران خود در حوزة علمیة قم در مورد اصلاح امور حوزه و انتشار یک مجلة حوزوی، مذاکراتی داشت و درحقیقت انتشار چنین مجلهای در حوزه جزء آرمانهای او و سایر اندیشمندان حوزه بود. در آذرماه 1337 شمسی نخستین شمارة مجلة حوزه به نام «درسهائی از مکتب اسلام» انتشار یافت و نور امید را در دل های دینباوران فروزان کرد و چند شماره از آن منتشر شده بود که مورد توجه زعیم عالی قدر شیعه آیت الله بروجردی نیز قرار گرفت و در فضای غبار گرفته حوزه آن روز، بارقة نوری شد که زمینه را برای اصلاحات بعدی فراهم ساخت.
سید موسی صدر به خاطر ویژگیهائی که داشت، عهدهدار مدیریت مجله بود و همة مقالات را پس از بررسی هیئت تحریریه، مورد مطالعه دقیق قرار میداد و از نقطه نظر عبارات و محتوا آنها را ارزیابی میکرد تا مطالب مندرج در مجله با کیفیتی عالی و مناسب با شأن حوزه باشد.
عنوان بحث خود امام موسی صدر در مجلة حوزه، «اقتصاد در مکتب اسلام» بود که در این سلسله مقالات با قلمی روان و شیوا با نظری بلند، و دیدی آگاهانه، مباحثی از مسائل اقتصادی را مورد ارزیابی و دقت قرار میداد و در آخر، سیستم اقتصادی اسلام را با سایر مکتبهای اقتصادی جهان مقایسه نموده و نتیجه میگرفت که نظام اقتصادی اسلام براساس حقیقتهای موجود در جامعه و حقوق ثابت عوامل تولید استوار است و این وجه امتیاز و نقطه قوت نظام اقتصادی اسلام بر سایر مکتبهای اقتصادی جهان است.
تأسیس دبیرستان ملی صدر
از آنجائی که آن زمان محیط مدارس دولتی، به خصوص در سطح دبیرستان، فاسد شده بود و در واقع در تربیت درست فرزندان پاک مسلمانان کوششی نداشتند و به جنبههای منفی میپرداختند و این موضوع باعث نگرانی خانوادههای متدین شده بود، در این شرایط بود که سید موسی صدر با همکاری یکی از فرهنگیان متدین در قم، به نام آقای «احمد اوحدی» امتیاز تأسیس یک دبیرستان ملی را از وزارت فرهنگ گرفت و بلادرنگ در نزدیکی حرم مطهر حضرت معصومه (ع) محلی را اجاره کرده و دبیرستان ملی با مدیریت سید موسی صدر شروع به فعالیت نمود. هماکنون این دبیرستان به ساختمانی که در چهارراه شهدا (اول صفائیه) قرار دارد، منتقل شده است و چون ساختمان آن با سرمایة یکی از تجار قمی ساخته شده، به نام ایشان مشهور شده است. هرچند امتیاز آن به نام «دبیرستان صدر» صادر گردیده است. بدین ترتیب «دبیرستان صدر» با مدیریت سید موسی صدر و با همکاری احمد اوحدی، شروع به فعالیت میکند و فرزندان اهالی متدین قم به دور از چشم نامحرمان، تربیت میشوند
هجرت به لبنان
اواخر سال 1338 است که سید موسی صدر به لبنان هجرت میکند. اگر به تاریخ لبنان نگاهی بیفکنیم، میبینیم که شیعیان آن کشور همواره از جانب حکام مورد ظلم و ستم واقع میشدند. در ابتدا به دست بنیامیه و بنیعباس و سپس سلسلة ایوبیان و بعد نوبت به امپراطوری عثمانی میرسد. در زمان احمد پاشا جزار، حاکم لبنان بود که از جانب امپراطوری عثمانی فرمان قتل عام شیعیان صادر میشود. پس از عثمانی نیز، لبنان مستعمرة فرانسه میشود و در تمام این سالها شیعیان مظلومترین قشر جامعة لبنانی بودند.
آقای صدر با آگاهی از این پیشینه و با تلاش برای زدودن این غبار و زنگار چند صدساله پس از ورود به لبنان، شهر صور را برای فعالیت برمیگزیند. وی با توجه به ویژگیهای جغرافیایی، تاریخی، فرهنگی و سیاسی لبنان و منطقه اقداماتی را برای بهبود اوضاع شیعیان آغاز میکند. در این راه پر از رنج و سختی لحظهای آرام ننشست، تا به اهداف خود رسید.
ایشان با تلاش و کوشش شبانهروزی موفق میشود در لبنان، کشوری که بیش از هفده طایفه و مذهب را در دل خود جای داده است، منظومة منسجم فکری و آرمانهای والای خود را اجرا کند. در ابتدای ورودش به لبنان جملهای برسر زبانها افتاده بود: « جاء شرفالدین شاباً » یعنی علامه شرفالدین جوان نزد ما آمده است. چندی نگذشت که مردم لبنان سید موسی صدر را «امام موسی صدر» خطاب کردند.
اقدامات امام موسی صدر در لبنان
اقدامات امام صدر در لبنان را به طور خلاصه میتوان چنین برشمرد: 1. مؤسسة صنعتی جبل عامل 2. جمعیت خیریة احسان و نیکوکاری 3.رسیدگی به وضعیت زنان 4. خانة دختران (در این مکان دختران بیسرپرست و فقیر خیاطی، گلدوزی و هنرهای دستی دیگر را فرا میگرفتند. بسیاری از این بانوان پس از اتمام دوره، امور زندگی و نزدیکان خود را به بهترین شکل اداره میکردند). 5.آموزشگاه پرستاری 6. درمانگاه و مراکز پزشکی 7. کارگاه قالیبافی 8. مرکز بررسیهای اسلامی 9. مجلس اعلای شیعیان .10 همکاری با همة طوایف مذهبی لبنان و کوشش برای حفظ وحدت کشور .11 توجه و مراقبت نسبت به مسئولیتهای ملی و وطنی و حفاظت از استقلال و آزادی لبنان و پاسداری از سرزمین و مرزها و حدود کشور .12 مبارزهای پیگیر با جهل، فقر و تخلفات و ستم اجتماعی و فساد اخلاقی .13 یاری و مساعدت و پشتیبانی از مقاومت فلسطین و همکاری با دولتهای مترقی و برادران عرب به منظور آزاد سازی سرزمینهای غصبشده به دست رژیم اشغالگر قدس.14 حرکت محرومین .15 جنبش امل16. حمایت از فلسطین و دفاع در برابر اسرائیل.
امام موسی صدر و انقلاب اسلامی ایران
سال 1341 را سال آغاز انقلاب ایران مینامند. انقلابی که در سال 1357 به رهبری امام خمینی به پیروزی رسید. در آن سالها چندی بود که امام موسی صدر به لبنان هجرت کرده بود اما کاملا به اوضاع ایران توجه داشت و مسائل را دنبال می کرد. ایشان از آغاز تا لحظه ربودن در لیبی هیچگاه از ایران و انقلاب ایران غافل نماند و همواره با رهبران روحانی و غیر روحانی نهضت چون حضرت امام، شهید بهشتی، شهید مطهری، مهندس بازرگان و دیگران ارتباط داشت و همواره پناهگاه مبارزان ایرانی بود که به علت فشارهای رژیم شاه از ایران می گریختند. مهمترین کارهای امام موسی صدر در حمایت از انقلاب اسلامی ایران عبارت است از: 1. سفر به واتیکان برای پایان تبعید امام خمینی؛ 2. کمکهای مالی و اقتصادی؛ 3. ارتباطات تشکیلاتی 4. پناه مبارزین.
امام صدر امید امام خمینی(ره)
امام موسى صدر در شهریور سال 1357 و کمى پیش از سفر به لیبى مقالهاى تحت عنوان نداء الانبیا براى روزنامه لوموند فرانسه نوشت و انقلاب اسلامى ایران را ادامه حرکت انبیاء در تاریخ نامید و از امام خمینى به نام الامام الاکبر نام برد. ارتباط امام موسى صدر و امام راحل (ره) به گونهاى بود که وقتى حضرت آیتاللَّه موحد ابطحى در نجف از ایشان سؤال مىکنند که بر فرض انقلاب شما به پیروزى رسید، چه کسى را دارید که بتوانید زمام امور را به او بسپرید، حضرت امام پاسخ مىدهند: رفیق خودت آقاموسى. با تأسیس مجلس اعلاى اسلامى شیعیاندر لبنان نیز، امام خمینى در پاسخ برخى فضلاى ایرانى مقیم نجف، امام صدر را امید خود براى اداره حکومت پس از شاه نامید.
ربودن امام موسی صدر
در سال 1978 میلادی، در برابر اوضاع رو به وخامت لبنان، امام موسی صدر تصمیم گرفت که مصرانه از رهبران کشورهای عربی بخواهد برای حل و فصل مسائل این کشور میانجیگری و اقدام کنند. به این خاطر، در ماه ژوئیه 1978 میلادی سفر خود به چهار کشور عربی را آغاز نمود و از سوریه، اردن، عربستان سعودی و الجزایر دیدن کرد.
در جریان این سفر، هواری بومدین رئیس جمهور الجزایر پیشنهاد کرد که او به لیبی سفر کند و با قذافی برای تبادل نظر و مشورت و توضیح همه جانبه و صریح مسائل مورد نظر ملاقات نماید و اختلاف نظرهای سیاسی موجود را به طور کامل برطرف نمایند، زیرا رهبر لیبی از تاثیر و نفوذ زیادی بر اوضاع لبنان برخوردار است.
امام صدر با در نظر گرفتن مصالح و اهمیت صلح و آرامش در لبنان، پیشنهاد رئیس جمهور الجزایر را پذیرفت و بلافاصله اظهار داشت در صورت دریافت دعوتنامه به لیبی سفر خواهد کرد. با هماهنگی های مثبت و فعالانه رئیس جمهور الجزایر، قذافی با کمال میل وعده داد که از امام صدر برای حضور در مراسم جشن نهمین سالگرد پیروزی انقلاب لیبی دعوت خواهد کرد، و بعلاوه با امام صدر گفت و گوهای دوستانه ای انجام خواهد داد.
روز 28 ژوئیه، کاردار سفارت لیبی در لبنان با امام موسی صدر دیدار کرد و دعوت نامه رسمی دولت لیبی را به وی تقدیم کرد و اظهار داشت که قذافی با او دیدار و گفت و گو خواهد نمود و از امام موسی صدر درخواست کرد که سفرش به لیبی را در روزهای 19 یا 21 اوت 1978 آغاز نماید.
امام صدر روز 20 اوت به طرف لیبیایی اعلام نمود که قصد دارد در روز 25 اوت به لیبی سفر کند و روز اول ماه سپتامبر لیبی را به قصد فرانسه برای عیادت از همسر بیمارش ترک کند و سپس به کشورش مراجعت نماید.
روز جمعه 25 اوت 1978 میلادی، امام موسی صدر به اتفاق دو نفر از دوستان صمیمی اش به نام های شیخ محمد یعقوب و استاد عباس بدرالدین مدیر خبرگزاری لبنان سوار بر هواپیمای شرکت هوایی الشرق الاوسط (خاورمیانه) عازم لیبی شدند. روزنامه های عمده لبنان خبر عزیمت امام صدر از بیروت به سوی طرابلس پایتخت لیبی را منتشر ساختند. اما محافل خبری و مطبوعاتی لیبی از هنگام ورود امام صدر به آن کشور سکوت عجیبی در پیش گرفتند، و همه وسایط ارتباط جمعی لیبی هیچ گونه خبری درباره ورود و فعالیت های امام صدر منعکس نکردند. حتی نزار فرحات کاردار لبنان در لیبی روز 28 اوت در تماس تلفنی عباس بدرالدین با وی خبر حضور امام صدر در طرابلس را دریافت کرد.
برپایه اسناد و مدارک ارائه شده از سوی دفتر مرکزی اطلاع رسانی و تبلیغات جنبش امل، امام صدر آخرین مرتبه روز 31 اوت در طرابلس دیده شده است. بعدها یک شاهد لبنانی مقیم هتل محل اقامت امام صدر فاش ساخت که او در ظهر روز 31 اوت به چشم خویش کاروان ماشین های اختصاصی و مقامات تشریفاتی وزارت امور خارجه لیبی را دیده است که امام صدر و دو همراهش را با خود سوار کردند و فکر کرده است که آنان به دیدار با قذافی می روند.
لیبی در روز اول سپتامبر، نهمین سالگرد انقلاب خود را جشن گرفت، اما امام موسی صدر در جایگاه میهمانان حضور نداشت. روز ششم سپتامبر، مجلس اعلای اسلامی شیعیان لبنان فوراً با سفارت لیبی در لبنان تماس گرفت و جویای وضعیت امام صدر شدند، اما سفارت لیبی هیچ پاسخی ارایه نداد. روز 10 سپتامبر مجلس اعلا موضوع را به سلیم الحص نخست وزیر لبنان گزارش و ارجاع داد. سلیم الحص بلافاصله کاردار لیبی در لبنان را احضار کرد و رسما خواستار توضیح لیبی درباره امام موسی صدر گردید. ظهر روز بعد، سفارت لیبی پاسخ داد: « امام موسی صدر و دو همراه ایشان عصر روز 31 اوت با هواپیمای خطوط هوایی ایتالیا ( آلیتالیا ) به شماره پرواز 881 لیبی را به قصد رم ترک کرده اند».
خبر ناپدید شدن امام صدر در جریان سفر رسمی به لیبی مانند بمب ترکید، غوغا و جنجال بزرگی در میان مردم و دولت لبنان و ایران پدید آمد؛ زیرا خاندان صدر نه تنها در میان شیعیان از جایگاه و موقعیت برجسته ای برخوردارند، بلکه امام صدر قبل از ناپدید شدنش از شهرت و آوازه والایی در جامعه شیعیان خاورمیانه پس از امام خمینی برخوردار بود. علاوه بر این، امام صدر با بیشتر رهبران و مسئولان اصلی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز رابطه خویشاوندی، استاد و شاگردی و همکلاسی داشته است. پدر امام صدر با آیت الله خمینی رهبر انقلاب اسلامی ایران نسبت خویشاوندی داشت، و امام موسی صدر شخصاً از شاگردان و مریدان ممتاز امام خمینی به شمار می رود، و این استاد و شاگرد در زمینه جانبداری از انقلاب اسلامی از نقاط اشتراک و پیوندهای درونی بسیاری برخوردار بودند.
امام صدر در دوران تحصیل در ایران با آیت الله خامنه ای در یک مدرسه در حوزه علمیه قم تحصیل می کردند. بنابر این، پیوندهای فراوان خویشاوندی و همکلاسی میان امام صدر و سه نسل سالخورده، میانسال و جوان از رهبران و مسئولان ایرانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی وجود دارد، و ناپدید شدن امام صدر بی تردید بر افکار شخصیت ها و رهبران و مسئولان حکومت انقلاب اسلامی ایران تاثیر گذاشته است، و ایران و لیبی به این خاطر نیز یک سری تماس ها و مذاکرات دیپلماتیک جدی و درازمدتی با یکدیگر انجام داده اند.
در تابستان سال 1999 میلادی، آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران خانواده امام صدر را به حضور پذیرفت و در این دیدار بر لزوم پیگیری سرنوشت امام صدر حتی به قیمت قطع مناسبات با دولت لیبی تاکید کرد. آیت الله خامنه ای در این ملاقات گفت: « این وظیفه جمهوری اسلامی است که با جدیت مسئله را پیگیری کند، در این سالها غفلت شده است، باید جبران کنیم. حال که آقای خاتمی رئیس جمهور هستند، با جدیت پیگیری کنند. باید تمامی راهها را تا آخر برویم حتی اگر به قطع رابطه با لیبی بینجامد».
خاطراتی از امام صدر
ای امام موسی ناراحت مباش!
شهید دکتر مصطفی چمران می گوید: در یکی از روستاهای جنوبی که جوانی از اهالی آن شهید شده بود، درکنار امام موسی به
دیدار خانواده شهید رهسپار خانه آنها شدیم.
مادر پیری بود شصت ساله و فرزند جوانش که معلم لیسانسیه مدرسه شهر بود به شهادت رسیده بود. او تنها جوان خانواده بود. آن پیرزن که شوهر نداشت و بچة دیگری نداشت، تنها فرزند برومند خود را در راه مبارزه تقدیم کرده بود. به خانهاش رفتیم؛ خانهای محقر و کوچک. مردم ده نیز در خانه و اطراف آن جمع شدند.
امام موسی صدر در کنار اتاق بر زمین نشست و عدهای از بزرگان نیز در داخل اتاق جمع شدند. آن پیرزن سرتا پا سیاه در جلوی او نشسته بود و هیچ نمیگفت. یکباره شروع به سخن کرد؛ با حالتی عصبانی و صدایی مرتعش. من فکر میکردم که میخواهد به امام موسی صدر توهین کند و بگوید چرا فرزندم را از من گرفتی و در این مبارزه او به شهادت رسید؟ اما دیدم این زن برخاست و شروع به صحبت کرد و با آن حالت عصبانیت فریاد برآورد که ای امام موسی! تو چرا اردوگاهی برای زنان تأسیس نکردهای تا من بتوانم در آنجا آیین جنگاوری بیاموزم و من نیز به افتخار شهادت نایل شوم؟
از این نمونهها زیاد دیده میشود و کسانی که عزیزان خود را در راه مبارزه از دست میدهند با چنین روحیهای درمقابل دشمن میایستند. این بزرگترین افتخار امام موسی صدر است که مردمی ضعیف، عقدهای و ناراحت را با این مبارزات به چنین مردمی مبدل کرد. در شهر بعلبک از خانوادهای دوجوان به شهادت رسیده بودند. هنگامی که به دیدار خانوادهاش رفتیم، پدر میگفت: ای امام موسی ناراحت مباش، من دو فرزند خودم را تقدیم تو کردهام. سه پسر دیگر نیز باقی ماندهاند و بعد با زنم و خودم پنج نفر میشویم که آماده شهادتیم.
مسئولیت این مردم با من است
حجت الاسلام سید ابوذر عاملی گوید: امام موسی صدر در شبانه روز، هجده ساعت کار مفید و مؤثر میکرد. این برنامه منظم و همیشگی ایشان بود که هیچوقت تعطیل نمیشد. در کنار این برنامه روزانه، مرتباً پیش میآمد که چند شبانهروز را بیدار بودند. طوری بیخوابی کشیده بودند، که عصب چشمشان در این اواخر مشکل پیدا کرده بود. وقتی برخی از برادران ایشان را به استراحت دعوت میکردند، میگفتند: «من مبتلا هستم! چارهای ندارم! نمیتوانم مشکلات مردم را ببینم و بیتفاوت بمانم».
منزل امام موسی صدر در طبقه چهارم مجلس اعلای اسلامی شیعه بود. منزل مستقلی از خودشان نداشتند. حجم کارها و گرفتاریهای ایشان به جایی رسید که گاهی اوقات روزها و هفتهها میگذشتند و خانواده امام نمیتوانستند ایشان را ببینند. با اینکه منزل و محل کار امام در یک ساختمان بود.
یادم هست یک بار قریب دو ماه سپری گردید و خانواده امام نتوانستند این بزرگوار را ملاقات کنند. گرفتاریها فوقالعاده زیاد بودند و امام دائماً در سفر بود. از سفر که برگشتند، مستقیماً به شهر صور رفتند. امام در آنجا جلسهای داشت و برای مردم سخنرانی میکرد. آن زمان رسم نبود که خانمها در جلسات عمومی شرکت کنند. آشپزخانه در مجاورت سالن قرار داشت. همسر و دختر امام به داخل آشپزخانه رفتند. از پشت پنجره ایشان را تماشا کرده و میگریستند. برخی از برادران به امام موسی صدر اعتراض کرده بودند. پرسیده بودند که آیا این ظلم نیست. بالاخره خانواده هم حقی دارد. امام موسی صدر ضمن تصدیق آنها جواب داده بود: «اگر من حق این جامعه را ادا کنم، حق خانوادهام نیز ادا میگردد. اما عکس مسئله صادق نیست. اگر حق خانوادهام را ادا کنم، لزوماً حق جامعه ادا نمیشود. امروز مسئولیت این مردم با من است! من نمیتوانم خانواده خود را بر آنها ترجیح دهم».
/908/ز501/ر