معاون پژوهش مؤسسه آینده روشن:
برخی معانی ترسیم شده از آخرالزمان انحرافی است/جنگ بزرگ آرماگدون از القائات غربی ها است
خبرگزاری رسا ـ معاون پژوهش مؤسسه آینده روشن، نسبت به آسیبزا و انحرافی بودن برخی از معانی آخرالزمان هشدار داد و گفت: باید به مردم دنیا هشدار داد و آنان را نسبت به مسأله آخرالزمان آگاه کرد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، آخرالزمان عبارتی عربی به معنای «پایان زمان»است. برخی آخرالزمان را با قیامت یکی دانستهاند، اما آخرالزّمان در اصطلاح یعنی سالیان پایانی یک دوره از حیات بشری و سپس ظهور یک منجی موعود که انتظار او کشیده میشود تا تحولی همه جانبه در زندگی یک قوم یا تمام بشریت ایجاد کند و بشریت را وارد دوره جدیدی سازد. آخر الزمان به این معنی در داستانهای تخیلی و بازیهای رایانه ای هم استفاده شده است.
اعتقاد به منجی و آخرالزمان در فرهنگ همه ادیان بزرگ دنیا دیده میشود و درباره آن پیشگوییهایی نیز ذکر کردهاند. این اعتقاد در دینهای ابراهیمی همچون بقیه ادیان و سنتهای آسمانی از اهمیت و برجستگی ویژهای برخوردار بوده و موضوع آخرالزمان بخشی از موضوعات اعتقادی این ادیان درباره پایان این جهان و پیدایش جهان دیگر است.
حجت الاسلام جواد جعفری، عضو هیأت علمی و معاون پژوهش مؤسسه آینده روشن، اما با نگاهی دیگر به بیان مسأله آخرالزمان میپردازد و بر این باور است که برای آخرالزمان باید دو معنای جدای از هم را مورد بررسی قرار داد که مخاطبان خبرگزاری رسا میتوانند با خواندن این مصاحبه از این دیدگاه مطلع شوند.
ـ با تشکر از اینکه وقت ارزشمند خود را در اختیار خبرگزاری رسا گذاشتید؛ در ابتدا بفرمایید آخرالزمان یعنی چه؟ و آیا اکنون دوران آخرالزمان فرا رسیده است؟
برای تبیین مسأله آخرالزمان باید دو معنای جدای از هم را مورد بررسی قرار داد؛ در یک معنا میتوان گفت که آخرالزمان دوران پیامبر اکرم(ص) است، چراکه پیامبر آخرالزمان بودند و پس از ایشان دیگر پیامبری نخواهد آمد. این دوران از زمان بعثت آن حضرت تا آخر عمر دنیا را شامل میشود و به این تعبیر ما الآن در دوران آخرالزمان هستیم، چون پیروان پیامبر آخرالزمان هستیم و این دوران از 1400 سال پیش آغاز شده است.
در معنای دیگر میتوان گفت که آخرالزمان آستانه ظهور حضرت ولی عصر(عج) است و دورانی است که منجی و موعود میآید؛ در روایات شیعه و سنی آمده است که مهدی موعود در آخرالزمان قیام خواهد کرد، بنابراین آستانه ظهور و زمان ظهور امام زمان(ع) را آخرالزمان میگویند، منتهی از آنجا که زمان ظهور را نمیدانیم، نمیتوان به تعبیر دوم گفت که در آخرالزمان هستیم. بنابراین از آنجا که آخرالزمان نزدیک ظهور اتلاق میشود، به تعبیری میتوان گفت در آخرالزمان هستیم و به تعبیر دیگر نمیدانیم آیا در آخرالزمان هستیم یا خیر.
ـ مراد از گسترش و فراگیر شدن ظلم در آخرالزمان و قبل از ظهور چیست؟ و آیا فراگیری ظلم و ستم از علائم حتمی ظهور است؟
در مورد فراگیری ظلم و ستم دو دیدگاه اصلی و مهم مطرح است: فراگیری ظلم و ستم به معنای غالبیت که براساس این دیدگاه، در آستانه ظهور، ظلم و ستم در جهان غالب شده و چهره جهان، چهره ظلم و ستم خواهد بود که در کنار غالبیت ظلم و ستم، صلاح و رستگاری نیز در میان مردم مطرح میشود.
نکته قابل ذکر آن است که در روایات به فراگیری ظلم و ستم خبر داده شده نه فراگیری ظالم و ستمگر. با این نگاه، اگر در جهان یک ظالم بود و از او ظلمهای متعدد و متنوع سرزند و بقیه مردم، مظلوم و ستمدیده باشند، باز مصداق «ملئت ظلماً و جوراً» تحقق پیدا خواهد کرد.
براساس دیدگاه نوع دوم فراگیری ظلم و ستم به معنای کامل و تمام است و فراگیری ظلم و ستم در جهان به طور کامل و تمام صورت میپذیرد و جهان به صورت یک پارچه پر از ظلم و ستم خواهد شد و از صلاح و رستگاری هیچ خبری نیست که البته دیدگاه صحیح همان دیدگاه اول است.
یکی از مهمترین شاخصههای این تعبیرها، پر شدن زمین از قسط و عدل به دست امام زمان(ع) است. در برخی روایات اینطور مطرح شده همانطوری که زمین پر از ظلم و جور میشود، امام مهدی(ع) بعد از ظهور، آن را از عدل و داد پر میکنند. پر شدن ظلم و جور معانی مختلفی میتواند داشته باشد که برخی از این معانی در جامعه کاملا انحرافی و آسیبزا است؛ از جمله اینکه برخی گمان میکنند وقتی زمین از ظلم و جور پر میشود، یعنی همه ظالم و جائر هستند، از اینرو میگویند برای ظهور امام زمان(عج) باید همه آدمهای بدی باشیم.
اینها معتقدند که خوبها نباید خوبی کنند، امر به معروف و نهی از منکر انجام نشود، جلوی بدی گرفته نشود و فعالیتی برای اصلاح جامعه صورت نگیرد، در حالی که این یک برداشت انحرافی است؛ ولایت بر چنین عقیدهای بنا نشده و نگفته امام وقتی میآید همه گناهکار و ظالم هستند.
معنای این جمله که زمین قبل از ظهور پر از ظلم میشود به معنای ظالم بودن همه نیست، بلکه عدهای به وسیله ظلم و زور و به خاطر منابع مادی میخواهند بر توده مردم مسلط شوند، از اینرو ظلم میکنند و چون دارای قدرت فراوان و تشکیلات قوی هستند، ظلمشان فراگیر میشود.
ظلم وقتی معنا میدهد که یک گروهی راضی به فعل آن گروه نباشند وگرنه اگر عدهای ترویج فساد کنند و دیگران به این کار راضی باشند، نمیتوان گفت از ظلم پر شده است؛ ظلم زمانی معنا میدهد که عدهای در برابر آن مبارزه کنند، اما قدرت مقابله نداشته باشند، مانند مردم بحرین که عدهای از افراد فاسد و فرصتطلب، ظلم میکنند و کارهایی را انجام میدهند و مردم توان برابری با آنها را ندارند.
بنابراین اگر عدهای به تمام دنیا ظلم میکنند، به معنای بد بودن و ظالم بودن تمام آدمهای دنیا نیست. اگرچه عدهای به این کارها راضی هستند و در برابر آن سکوت میکنند، اما صحیح نیست که بگوییم در جامعه عصر ظهور که ظلم و ستم همه جای عالم را فرا گرفته، علائم ظهور حتمی است و آن چه اهمیت دارد، انتظار همگان برای امر ظهور است.
با برخی از مهمانهای همایش دکترین مهدویت که صحبت میکردیم، دقیقا همین نکته را مطرح میکردند؛ وقتی از آنها سؤال میشد، آیا در کشور شما اصراری به حجت و نیازی به منجی احساس میشود، میگفتند مردم کشور ما به سبب رفاه و زندگی عادی که دارند و امنیتی که احساس میکنند در پاسخ به این سؤال میگویند هیچ عقیدهای به منجی و نیازی به نجات نداریم.
اکنون جوامع غربی که فکر میکنند زندگی ایدهآلی دارند، احساس نیازی به منجی نمیکنند، اما وقتی منجی میآید باید این احساس فراگیر شود و پذیرش عمومی داشته باشد که البته این احساس در برخی از جاها وجود ندارد، منتهی از این بحث نمیتوان نتیجه گرفت که فاصله بسیاری تا ظهور مانده است.
ـ براساس روایتی از امام باقر(ع) خداوند متعال امر فرج امام زمان(عج) را در یک شب اصلاح میکند، بنابراین بعید نیست که احساس نیاز به منجی در جهانیان بیدار شود؛ احساس نیاز به منجی از چند راه حاصل میشود؟
انسان از دو راه شناخت و معرفت و فشار و سختی نیاز به منجی را در خود احساس میکند، شناخت یعنی بداند که اگر منجی بیاید چه اثری در جامعه خواهد داشت، با اینکه زندگیاش خوب است ولی مشتاق امام زمان(عج) شود، و یک زمان در اثر فشار و سختی، خود را نیازمند منجی میداند، نمیداند امام چه کسی است، اما چون زندگی برایش دردآور شده دنبال یک منجی میگردد که او را از زندگی نکبتبارش نجات دهد.
با توجه به برخی روایات که در آن تصریح شده است، خداوند متعال امر فرج را در یک شب اصلاح میکند، نمیتوان گفت که با ظهور فاصله زیادی داریم که چه بسا امکان دارد در اثر چند حادثه، فشارها و سختیها بیشتر شود و یا شناخت ایجاد شود و مردم به سمت ظهور بازگردند، مانند جریان کشور تونس که کسی فکر نمیکرد اینقدر آماده انفجار باشد و البته چه کسی فکر میکرد که مصر آنقدر پتانسیل دارد که در برابر یک کشور به اصطلاح دوست، اینقدر متحول شود.
ـ در برخی روایات تصریح شده که نگه داشتن دین در آخرالزمان، سختتر از نگه داشتن ذغال گداخته در کف دست است، چرا دین داری در آخرالزمان سختتر از زمانهای دیگر است؟
هرچقدر به آخرالزمان و دوران ظهور نزدیک میشویم بهای این سختی را باید بپردازیم، باید انسانهای مؤمن از افراد مدعی ایمان جدا شوند. برای اجرای مناسب این مرزبندی نیاز به امتحانهایی است و سطح این امتحانها با نزدیک شدن به ظهور بالاتر میرود، شبهات بیشتر میشود و لذا دینداری سختتر میشود و کسانی دیندار میمانند که واقعا مؤمن و مخلص هستند.
عدهای هستند که معرفت و ایمانشان ضعیف است، اما در جبهه مؤمنان قرار دارند، اینها لیاقت و توان یاری امام زمان(عج) را ندارند که البته تحت آزمایشها و فتنههای آخرالزمان غربال و پاکسازی میشوند تا یارانی که توانایی همراهی آن امام همام را دارند، در این عرصه باقی بمانند.
هرچقدر که به آخرالزمان نزدیک میشویم از یک طرف شیطان چون میداند از دوران حکومتش چیزی باقی نمانده است، سعی میکند تمام حیلهاش را به کار برد تا یارانش را زیاد و مؤمنان را کم کند و هرچقدر به این دوران نزدیک شویم این فشارها و امتحانها زیادتر میشود؛ چنان واقعیتها تحریف و تخریب میشوند که حتی برخی مسلمانان دچار تردید و گاه از دین خود شرمنده میشوند.
ـ پیامبر اکرم(ص) در نکوهش از مردمان آخرالزمان میفرمایند «زمانی بر امت من خواهد آمد که از قرآن جز رسم و خط آن و از اسلام جز نام آن، باقی نمیماند، آنها را مسلمان مینامند در حالی که دورترین مردم از اسلام هستند، مساجد آنها آباد است اما به سبب خالی بودن از هدایت خراب و ویراناند ...»، آیا واقعا هنگام ظهور، از اسلام و قرآن چیزی جز نام آنها باقی نمیماند؟
این روایت به نوعی در جلد هشتم کتاب کافی از امام صادق(ع) نقل شده است که در آخرالزمان، اسلام و دین برعکس میشود و چیزی از اسلام باقی نمیماند یا تعبیراتی دیگری مانند افزایش فساد اخلاقی را مطرح میکند که دو دلیل را میتوان برای آن متصور دانست؛ یکی اینکه برخی روایات حالت پیشگیرانه دارند و هشداری هستند برای مسلمانان که بدانند اگر مراقب خود نباشند، اطلاعات دینی خود را بالا نبرند و دین خود را مرتب چک نکنند، ممکن است از دین خارج شده و گرفتار فساد اخلاقی و بیدینی شوند.
دلیل دیگر آن است که مؤمنان وقتی باخبر شوند که جامعه قرار است در آستانه ظهور اینگونه باشد، با دیدن این حوادث ایمانشان را از دست ندهند؛ وقتی این خبرها داده شود، یک مؤمن با دیدن فسادهای متعدد، دچار تزلزل در اعتقادات خود نمیشود. اگر اینگونه نبود احتمال داشت که فرد مؤمن با دیدن حوادث آخرالزمان پیش خود بگوید که از این حوادث معلوم میشود اسلام جوابگوی جامعه امروزی و پاسخگوی جهان مدرن نیست.
فردی که دچار تردید میشود، کم کم نسبت به قابل اجرا بودن اسلام شک میکند و میگوید اسلام که برای 1400 سال پیش بوده به درد جامع امروز نمیخورد؛ اما این روایات نشان میدهد که ائمه اطهار(ع) میدانستند این اتفاقها قرار است بیفتد، فساد و ضعف دینی در جامعه، بنیانهای فکری را دچار شک و تردید میکند و برخی افراد ممکن است در این سختیها دین خود را از دست بدهند، از اینرو حوادث آینده را اینگونه ترسیم کردند، تا ایمان افراد دچار تزلزل نشود.
ـ کلمه آرماگدون یا هرمجدّون واژهای یونانی است که از ترکیب دو کلمه «هر» به معنی تپه یا کوه و «مجدّون» به معنی بلند و مشرف تشکیل شده و در واژهنامههای آمریکایی به معنای نبرد نهایی حق و باطل در آخرالزمان آمده است، دیدگاه حضرتعالی در اینباره چیست؟
نبرد بین حق و باطل در آخرالزمان، تحریف غربیها است و در روایات اسلامی به شکل دیگری مطرح میشود، آنها براساس این تحریفی که کردهاند، یک نبرد نهایی بین حق و باطل را مطرح و از آن به آرماگدون یاد میکنند و میگویند منطقهای در 20 مایلی جنوب شرقی بندر حیفا در شمال فلسطین اشغالی است که در آنجا جنگ بسیار بزرگی بین حق و باطل رخ میدهد که در این جنگ اهل باطل از بین میروند؛ غربیها با تعبیر خودشان میگویند اهل باطل ضد مسیح است و بیشتر هم از ایران و لیبی به عنوان ضد مسیح یاد میکنند و البته خودشان را یاران مسیح میدانند و میگویند در این جنگ تاریخی به پیروزی میرسند.
منتهی در روایات اسلامی چنین چیزی نداریم، یعنی تصویری از یک جنگ عجیب و غریب و تمام عیار بین امام زمان(عج) و دشمنان مطرح نشده است، بلکه آنچه که به عنوان بزرگترین جنگ در روایات اسلامی از آن یاد میشود، جنگ بین دو جبهه باطل است که در منطقهای از کشور ترکیه رخ میدهد. این جنگ بسیار عظیم است و هر دو جبهه آن هم اهل باطل هستند و شیعه و اهل حق در آنجا دخالتی ندارند، آنها با هم میجنگند و کشتار بسیار عظیمی هم رخ میدهد.
نگاه متفاوتی بین اعتقاد ما و آنان حاکم است؛ وقتی امام زمان(عج) ظهور میکند، تنها هشت ماه جنگ نظامی خواهد بود و در آن هشت ماه، حضرت با ائمه کفر و در برابر کسانی که به خاطر منافع مادی و قدرت سیاسی جلوی حضرت ایستادهاند، میجنگند و کاری با عامه مردم ندارند که بخواهد کشتار وسیعی در راه این جنگ اتفاق بیفتد؛ عامه مردم حکومت امام زمان(عج) رامیپذیرند، بنابراین آن جنگ بزرگی که در روایات اسلامی مطرح شده، جنگ دو جبهه کفر است.
ـ جامعه غرب به ویژه آمریکا سالها با تمرکز روی بحث انتظار و مهدویت، فعالیتهای زیادی را انجام داده است، به گونهای که متخصصانی در این کشور با گرایش به رشته موعودشناسی سعی در القای تفکرات غربی خود در این زمینه دارند و سینمای هالیوود با بهرهگیری از این تفکرات همواره خط مقدم برای بهرهبرداری از این امر در جنگ نرم بوده است. این سینما چند سالی است با تولید فیلمهای آخرالزمانی سعی در القای ظهور منجی به سبکی غربی و شیطانی دارد، تفکر حاکم بر فیلمهای هالیوودی درباره تسخیر جهان را قدری تحلیل کنید؟
آنها یک دیدگاه ابزاری به دین دارند و سعی میکنند سیاستهای خود را با بهرهگیری از همه امکانات به پیش برند تا به هدف نهایی خود که حاکمیت بر دنیا است نائل آیند؛ دین از جمله آن ابزارها است که با استفاده ابزاری از آن سعی میکنند با ساخت یک سری فیلمها، اسلام هراسی و پشت سر آن ایران هراسی را جلوه دهند و اینگونه در ذهن ملتهای جهان القا کنند که اسلام میخواهد دنیا را با خونریزی فتح کند و به هیچیک از ادیان هم رحم نخواهد کرد.
دشمنان اسلام از طرفی آخرالزمان را تحریف میکنند و میخواهند با ساخت فیلمهای متعدد، از آخرالزمانی که نگاهی نورانی، زیبا و همراه با عدالت و انسانیت است، چهرهای بسیار خشن، تاریک و همراه با محرومیت، انفجار دنیا و کشته شدن همه انسانها و از بین رفتن دنیا ترسیم کنند تا مردم آرزوی درک آخرالزمان و رسیدن به آخرالزمان را نداشته باشند.
آنان در فیلمهای خود منجی را فردی خطاکار، شیطانی و دور از هرگونه مهربانی با سپاهی بد ذات معرفی و خود را به هر نحو ممکن زیبا جلوه میدهند، اینگونه القا میکنند که تنها منجی نجات دهنده مردم دنیا، همان غرب و اصول غربی است، بیشتر دنبال حاکمیت بر جهان هستند و از دین برای این موضوع استفاده ابزاری میگذارند و بر خلاف آنچه در کتابهای انجیل و تورات مطرح شده است عمل میکنند تا مردم را بترسانند و آنان را به همین زندگی امروزی قانع کنند.
بیتوجه نمودن جامعه انسانی به ارزشهای دینی و الهی و تهاجم به این ارزشها، بحرانی جلوه دادن وضعیت سیاسی و مدیریتی جهان و القای نیاز جهان به یک حکومت و دهکده جهانی به ریاست غرب، انحصاری کردن نجات بخشی جهان در راه کارهای ارائه شده توسط غرب و القای آیندهای بسیار ترسناک و ناآرام از جهان از جمله سیاستهایی است که در فیلم های هالیوود دنبال میشود.
ـ و نکته پایانی ...
باید به مردم دنیا هشدار داد و آنان را نسبت به مسأله آخرالزمان آگاه کرد؛ مردم باید بدانند که دوران آخرالزمان دورانی است که باید فتنهها و مشکلات ایجاد شود و نباید ایمان آنها از دیدن این مشکلات، سختیها، بیدینیها، بیایمانیها و فسادهایی که رخ میدهد، سست گردد. /920/گ402/ر
ارسال نظرات