۰۵ مهر ۱۳۹۱ - ۲۰:۱۷
کد خبر: ۱۴۰۳۱۸
حجت الاسلام ابراهیمی:

هاشمی بیش از همه ملت اجرای حکم اعضای خانوده‌اش را بپذیرد

خبرگزاری رسا ـ حجت الاسلام ابراهیمی گفت: کم‌تجربگی مردم و نهادها در تحقق مشارکت سیاسی فعال، باعث ضعف پشتیبانی تاریخی از فعالیت تشکل‌ها و احزاب سیاسی امروز شده است.
حجت الاسلام ابراهيمي
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از جوان، اهانت اخیر صهیونیست‌ها به محضر پیامبر اعظم اسلام موج تازه‌ای از انزجار و اعتراض مسلمانان را علیه امریکا و صهیونیسم در جهان به راه انداخت و این مخالفت‌ها تا به امروز جنبه فرسایشی به خود نگرفته و همچنان مسلمانان کشورهای مختلف به این رویه پایبند هستند.
در کنار این موضوع جهانی، برگشت مهدی هاشمی از انگلیس آن‌هم پس از سه سال به عنوان یکی از فعالان فتنه 88یکی از موضوعات مهم داخلی است که اخبار ضد و نقیضی را هم به خود اختصاص داده است. گفت‌وگو با حجت‌الاسلام حسین ابراهیمی از اعضای جامعه روحانیت مبارز و نماینده مردم در مجلس هشتم را در این زمینه می‌خوانید.

درطول هفته گذشته شاهد هتک حرمت به ساحت مقدس پیامبر(ص) بودیم، این درحالی است که این رویکرد تازگی ندارد و در گذشته هم شاهد بروز چنین رفتارهای شنیعی از سوی وابستگان به نظام سلطه بوده‌ایم؛ به عنوان یکی از اعضای جامعه روحانیت مبارز پیشینه اینگونه رفتارها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 
مقابله با اسلام همانطور هم که شما اشاره کردید، دیر زمانی است که شروع شده وحتی از زمان خود رسول گرامی اسلام (ص) این رفتارها انجام می‌شد. اما رفتارهای اخیر به دنبال انقلاب اسلامی ایران و بیداری مسلمانان دنیاست که مشکلات فراوانی را برای امریکایی‌ها و صهیونیست‌ها به‌وجود آورده است. یعنی به دنبال بیداری اسلامی ما حرکت‌های زیادی را با محوریت عدالت‌خواهی در سطح دنیا شاهد بوده‌ایم که این موضوع منافع کشور امریکا و متحدانش را در بسیاری از نقاط دنیا به خطر انداخت.
بعد از تحولات و بیداری اسلامی که در جهان اسلام و منطقه شکل گرفت و شکست‌های پی‌در پی امریکا، رژیم اسرائیل و غربی‌ها در رابطه با انقلاب اسلامی هر توطئه‌ای را انجام دادند اما همه آنها خنثی شد.مقابله با تبعیض و نظام سرمایه‌داری که در قلب اروپا و امریکا دیده می‌شود زاییده بیداری اسلامی است و آنها منافع برباد رفته و مقابله مردم کشور خود با سیاست‌هایشان را تنها در رویکرد عدالت محورانه دین مبین اسلام می‌بینند. اگر بیداری اسلامی نبود ما معتقدیم حرکت‌هایی نظیر قیام وال استریت ژورنال به‌وجود نمی‌آمد.مقام معظم رهبری هم در یکی ازسخنرانی‌های منحصربه فرد خود اشاره داشتند که بیداری اسلامی تا قلب اروپا هم کشیده می‌شود و دیری نپایید که این اتفاق افتاد و کشورهای نظام سلطه به مقابله با قیام مردم خودشان پرداختند و این یعنی همانکه منافع کشورهای قدرتمند دنیا در تمام دنیا به خطر افتاد. آنها بعد از اینکه گسترش نفوذ و تسلط گفتمانی اسلام را دیدند با ترفندهای مختلفی در پی جبران برآمدند و یکی از این راه‌ها اهانت به ساحت مقدس رسول گرامی اسلام (ص) بوده است. آنها پی برده‌اند که مرکز این حرکت‌های مردمی و منشأ انقلاب اسلامی ایران و ریشه دشمن‌ستیزی، عدالت‌خواهی، مظلوم ستیزی، مبارزه با ظالم و تمام مولفه‌های بیداری اسلامی از شخصیت والا و نورانی حضرت رسول (ص) به‌وجود آمده، برای همین هدف را توهین و تمسخر این بزرگوار قرار داده‌اند.البته می‌توان گفت یکی از دلایل ساخت این فیلم موهن، نتایج برگزاری اجلاس با عظمت غیرمتعهدها در تهران و همچنین شکست امریکا در افغانستان و لبنان به دلیل گسترش بیداری اسلامی هم هست. آنها مرکز جوشش را درک کرده‌اند و برای اینکه تمرکز مردم مسلمان را از پیگیری مطالبات انقلابشان به غفلت گذشته منحرف کنند این رویکرد را انتخاب کرده‌اند. آنها تصورشان این است که برای منحرف کردن مردم و اذهانشان باید مرکز را کوبید درحالی که این توطئه‌ها کارساز نخواهد بود بلکه باعث می‌شود که مسلمانان بیشتر و بهتر از گذشته متوجه شخصیت بزرگ و انسان‌ساز پیامبر خود باشند. البته در آن فیلم هم فقط رذالت وخباثت دیده می‌شود و نمی‌شود با این کارهای سطحی جلوی نور بزرگمرد تاریخ را گرفت. 

می‌توان یکی از اهداف این توطئه‌ها را اختلاف و شکاف بین جامعه مسلمانان و مسیحیان دانست؟ 
بله، یکی از اهداف دشمنان از اینگونه توهین‌ها را می‌توان ایجاد اختلاف بین مسیحیت و اسلام دانست. البته موضع همه ملت‌های مسلمان در این رابطه هماهنگ و منسجم است؛ پاکستان، لیبی، بنگلادش، مصر و تمام کشورهای اسلامی به صحنه آمده و بازهم خواهند آمد و مسلمانان این بار کاری می‌کنند که امریکا را از اعمال زشتی که انجام می‌دهد، پشیمان خواهد کرد. ما در برخی از کشورها شاهد بودیم که مسیحیان نیز همپا با مسلمانان به خیابان‌ها آمده و علیه اینگونه اعمال پلید دست به‌تظاهرات زدند و این یعنی تحکیم پیوند بین مسلمانان و پیروان سایر ادیان. اقدامات گذشته امریکایی‌ها مانند قرآن سوزی و اهانت به مسلمانان راهم فراموش نکرده‌ایم، هرچند که این حرکت‌ها موجب انسجام مسلمین در برابر امریکا شده و ثمرات زیادی به دنبال داشت.

شما به برخی از دلایل وابستگان به نظام سلطه در این رابطه اشاره کردید، می‌توان اهداف دیگری را هم برآن لحاظ کرد؟ 
اینکه هر از چندگاهی قضیه فیلم یا کاریکاتور یا کتاب موهن تکرار می‌شود و در هر مورد، موجی از انزجار در عالم اسلام بلکه در کل مجموعه بشری از این عمل نفرت انگیز به وجود می‌آید و در آخر با نوعی از توجیه مانند آزادی بیان و ... سران امریکا و اروپا از کنار آن می‌گذرند و بعضی از تحلیلگران باور می‌کنند که شبیهه دموکراسی و التزام به لوازم آن چنین دردسری برای غرب به‌وجود می‌آورد، این باور اشتباه است و از تکرار قضیه مشخص می‌شود که غرب پشت سر قضیه است و موج خشونت و انزجار حاصل از این عمل، خواسته غرب است نه چیز دیگر. 

غرب از این موج اعتراضی که دیدیم کشتار سفیر و دیپلمات در پی‌دارد چه سودی می‌برد؟ 
قضیه مربوط به صهیونیست‌هاست، آنها می‌خواهند مسلمانان را در مقابل مسیحیت و سایر فرق قرار دهند اما موج خشونت همراه با تظاهرات را معلول تربیت اسلامی و عقائد آن اعلام کنند و بگویند اسلام دین خشونت و پرخاش است نه دین گفتگو و منطق، از این رو هر وقت روشنفکران غربی به دلیل مظالم و رفتارهای ضد انسانی رهبرانشان متالم می‌شوند و قلم به دست می‌گیرند و مقاله می‌نویسند و از هضم شدن منافع غرب در باتلاق دفاع از صهیونیست‌ها گلایه می‌کنند و موجی از بیداری در عالم مسیحیت علیه صهیونیست‌ها پیش می‌آید، فیلم یا کاریکاتور موهن تکرار می‌شود. در نتیجه اعتراضات و بی‌تابی‌هایی در عالم اسلام ظهور می‌کنند و جریان بیداری جوانان روشنفکر غربی تحت الشعاع نفرت از خشونت‌گرایی اسلامی قرار می‌گیرد و خواب سنگین بی‌خبری از فدا شدن در باتلاق دفاع از صهیونیست‌ها بر روشنفکران غالب می‌شود. 

در این راه هم موفقیت‌هایی به دست آورده‌اند؟ 
به هیچ عنوان. هرچقدر که توهین و هتک حرمت از سوی لابی‌های صهیونیستی صورت بگیرد به همان میزان مردم مسلمان دنیا بر اعتقادات خود پایدارتر و نسبت به راهی که انتخاب کرده‌اند جسورتر و راسخ‌تر می‌شوند. دلیل این حرف را هم می‌شود از نوع تظاهرات پرشور و حیرت انگیز مردمی در سراسر دنیا از جمله پاکستان و لیبی دید. اعتراض گسترده مسلمانان جهان در برابر توهین امریکا و صهیونیسم به ساحت حضرت رسول اعظم(ص)به عقیده من مانند واکنش طوفانی ملت ایران در 9 دی 1388 در برابر توهین به عاشورای حسینی بود. بنده معتقدم واکنش‌های ملت‌های مسلمان درکشورهایی نظیر مصر و لیبی بسیار خیره‌کننده و برای امریکایی‌ها و متحدانش غیر قابل پیش بینی بود و این مسئله نشان داد که کفر با تمام وجود در برابر اسلام قرار گرفته است و در نهایت این تحرکات موجب اضمحلال دشمنان اسلام خواهد شد.
به هر حال امروز روز مقابله تمام کفر با همه اسلام است و خوشبختانه مسلمانان خوب درخشیده‌اند و به صحنه آمده‌اند و در یک روز 23شهید در پاکستان، خود نشان دهنده ارادت و علاقه به نبی مکرم اسلام‌ (ص) و مجد و تعالی اسلام است. مردمی که به این شکل پای موضوع ایستادگی می‌کنند نخواهند گذاشت جهان کفر به مسلمانان سیطره دوباره پیدا کند و نورانیت پیامبر را زیر سؤال ببرد. 

اینگونه توهین‌ها و مقدس زدایی‌ها را می‌توان در راستای اسلام هراسی غرب دانست؟ 
هروقت اسلام در طول سالیان گذشته ظهوری دوباره داشته و مدیریت دنیا را به دست گرفته است کشورهای غربی استراتژی اصلی خود را مبنی بر اسلام‌ستیزی و اسلام هراسی را رنگ و لعابی دوباره داده‌اند و اهانت‌های اخیر هم در همین راستا قابل ارزیابی است.
باید گفت، وقوع بیداری اسلامی در آسیای غربی و شمال آفریقا و هشدار هانتیگتون – یکی از اندیشمندان غربی – درباره آینده جهان که صحنه رویارویی جهان اسلام با ادیان دیگر و گرایش مردم غرب به دین اسلام و سرانجام غلبه مسلمانان بر جهان است موجب اسلام‌هراسی، ضدیت و دشمنی شدید هیئت حاکمه امریکا و یهودیان شده است.
بنابراین در طول سه دهه اخیر مرتب شاهد افزایش هجمه و هتک حرمت برنامه‌ریزی شده علیه مقدسات اسلامی از جمله خاتم الانبیا(ص) توسط صهیونیست‌ها و امریکا و در کل غرب هستیم. به طوری که در پی تعقیب اهداف توسعه طلبانه، مطلق‌گرایانه و تجاوزگرانه خود در خاورمیانه و منطقه خلیج فارس و از طرفی دیگر از ترس محدود شدن منافع خود مدت‌ها است که اقدام به یک جنگ روانی با بار ارزشی اسلام ستیزی کرده‌اند. 
همانطور که در پاسخ به سؤالات قبل هم عرض کردم، تأمین و تضمین منافع و امنیت امریکا در گرو سرکوب نهضت‌های اسلامی است، لذا درصدد تهاجم به مذهب و ریشه‌های اصیل اسلامی هستند و با صرف هزینه‌ها و تبلیغات گزاف بر این پندارند با ساخت فیلم، کاریکاتور، کارتون و. . . از طریق جنگ محدود بدون سلاح‌های فیزیکی می‌توانند هم مانع توسعه کشورهای مسلمان شوند و هم بر آنان غلبه کنند. با یک دید واقع بینانه می‌توان گفت هراسی که از موج آزادی‌خواهی و بهار عربی بر دل آنها افتاده است موجب شکست کلیه پروژه‌های غربی‌ها شده و آنها را به ستیز در مناطق اسلامی واداشته است. به عقیده بسیاری از کارشناسان بین المللی و داخلی بزرگترین مسئله چالش‌برانگیز امروز متوجه منافع ابرقدرت جهانی و هم پیمانانش راه‌های تضعیف دین مبین اسلام است. 

تنش در سطح محیط بین الملل را هم می‌توان یکی از پازل‌های این سناریو به شمار آورد؟ 
همینطور است. آنها به دنبال ایجاد محیطی تنش زا در سطح بین‌الملل هستند تا با مشغول کردن افکار عامه جهانی به اجماع‌سازی قدرت پراکنده خود در مقابل جریانات بیداری اسلامی پرداخته و موج اسلام‌گرایی در جهان را خاموش کنند.
در مقابل پدیده اسلام ستیزی که در جهان غرب پدیده جدیدی نیست، باید سازمان ملل متحد و کنوانسیون‌های بین‌المللی بر اساس منشور و مقررات بین‌المللی هر گونه اهانت به ادیان ابراهیمی، پیامبران و شخصیت‌های مقدس ادیان مختلف را محترم شمرده و ضمن محکوم شمردن اهانت‌کنندگان و برخورد جدی با آنها، مانع منازعات بین ادیان، ملت‌ها و فرهنگ‌ها در سطح بین‌الملل شوند. 

راهکارهای مقابله با این توطئه‌چینی‌ها که بخشی از آن در قالب اهانت‌ها بروز پیدا کرده، چیست؟ 
یکی دیگر از راه‌های علمی برخورد با این حرکت زشت نظام سلطه مطالعه کتابی در مورد پیامبر و شناختن این شخصیت بزرگ و دستیابی به قدرت استدلال در زمینه نبی اکرم (ص) است. همچنین می‌توان ویژگی‌های پیامبر را در کتابی چاپ و به سراسر جهان ارسال کرد و از این تهدید دشمنان به عنوان یک فرصت استفاده کرد.
معرفت افزایی و توجه به قرآن یکی از راه‌های مقابله با عاملان اهانت به پیامبر(ص) است. جهان اسلام باید با افرادی که با تحریف واقعیات در خصوص اسلام و پیامبر اسلام، اقدام به سیاه نمایی می‌کنند، به صورت جدی مقابله نماید تا این افراد جرات تکرار چنین رفتاری را نکنند و بدانند که این مسائل، جزو نوامیس و خطوط قرمز مسلمانان است. همچنین برای کسانی که مخاطب اسلام هستند و توسعه اسلام متوجه آنهاست، باید کشورهای اسلامی به گونه‌ای رفتار کنند که دین اسلام به صورت الگویی مطلوب تبلیغ شود و این کشورها، مروج سبک زندگی مطلوب باشند و در این صورت از آنجا که اسلام دین رحمت است و با فطرت طبیعی انسان‌ها سازگار است، در جهان به طور طبیعی گسترش پیدا خواهد کرد. 

یکی از موضوعاتی که این روزها در سطح رسانه‌های کشور بازتاب فراوانی داشته و اظهارنظرها بسیاری هم در سطح کارشناسان و فعالان سیاسی به دنبال داشته، موضوع برگشت مهدی هاشمی پس از سه سال به کشور است. به عقیده شما برخورد قضائی با این فرد باید چگونه باشد که مطالبات مردمی به شکل صحیح پاسخ داده شود؟ بنده معتقدم برخورد دستگاه قضائی باید به شکلی کاملاً عادلانه و براساس قانون و همانطور که با دیگر متهمان انجام می‌شود صورت بگیرد. یعنی هیچ کس در نظام قضائی اسلام امتیاز خاصی ندارد و با همه به یک شکل برخورد خواهد شد.
ما در کتب دینی خود داریم که حضرت امیر المومنین(ع) با یک یهودی در پای میز مذاکره نشسته و خواهان برخورد عادلانه قاضی می‌شود و خود را مطیع در برابر قانون می‌داند. درحکومت اسلامی هم باید همین شرایط تکرار شود و از این رویکرد نباید خارج شود. درباره موضوع مهدی هاشمی هم قاضی باید با شجاعت تمام به اتهامات وی رسیدگی کند و بدون درنظر گرفتن موضوعات حاشیه‌ای در پرونده، حکم خداپسندانه و عادلانه را صادر کند. عناوین و اعتبار سببی و نسبی افراد نمی‌تواند جلوی اجرای قوانین اسلام دربحث قضائی را بگیرد.
با توجه به حساسیتی که در دستگاه قضائی کشورمان وجود دارد و برخورد خوب و مؤثری که از سوی این قوه نسبت به عوامل فتنه 88 صورت گرفته است استمرار این وضعیت می‌تواند ضمانت اجرایی خوبی برای نیروهای متدین، انقلابی و وفادار به نظام محسوب شود. 

باتوجه به رویکرد قوه قضائیه در مورد فعالان فتنه88 و اختلاس3هزارمیلیاردی می‌توان انتظار برخوردی صحیح و مناسب از این قوه را در بحث دستگیری مهدی هاشمی داشت؟ 
آقای مهدی هاشمی سه سال از کشور خارج شده و با وجود اینکه اتهامات مختلفی علیه وی مطرح شده و مرجع قضائی نیز او را احضار کرده است، از بازگشت به کشور سرباز زده، بنابر این باید این حکم مانند سایر موارد مشابه به دور از هرگونه تبعیض، اعمال شود.
قوه قضائیه با ورود به پرونده‌های فساد مالی نشان داده است که برای برخورد با فساد در اشکال مختلف اراده دارد و همچنین رویکرد مبارزه با فساد سیاسی و امنیتی را نیز در جریان فتنه 88 و رسیدگی به جرائم عوامل آن نشان داد، بنابراین به‌عنوان نماینده مردم از این قوه می‌خواهم که در این پرونده‌ حساس نیز حساسیت ویژه‌ای نشان دهد و با رسیدگی عادلانه و شفاف، راه هرگونه سوء تعبیر و خدشه به اعتماد عمومی را ببندد. 

انتظار از آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی در این رابطه چیست؟ 
آقای هاشمی‌رفسنجانی هم باید مطیع قانون باشد و هرچه قوه قضائیه وضع و حکم کرد را بپذیرد و انتظاری غیر از این از ایشان نیست. تصور ما هم این نیست که آقای هاشمی غیر از این را بخواهد و رسیدگی قوه قضائیه به نفع خانواده هاشمی و دودمانشان است. جایگاه آقای هاشمی به گونه‌ای است که باید بیش از همه افراد جامعه دغدغه وضع و اجرای احکام اسلامی و قانونی را داشته باشد. آقای هاشمی باید در برابر قانون تسلیم باشد و حتماً هم همینطور خواهد بود. 

آخرین محور در این گفت‌وگو بحث ناکارآمدی احزاب در کشور است. با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری یازدهم هیچ کدام از گروه‌های سیاسی در کنار کاندیداهای خود روی برنامه محوری تأکیدی ندارند و این افراد هستند که می‌خواهند بر اساس ویژگی‌های فردی و شخصیتی به صحنه بیایند و موفقیت کسب کنند، ادامه این روند را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 
احزاب در جمهوری اسلامی ایران هنوز به معنای واقعی نهادینه نشده است و این آسیب‌های جدی را با خود به همراه دارد و ظواهر امر هم نشان می‌دهد که نهادینه هم نخواهد شد. احزاب ما فصلی عمل می‌کنند و فعالیت‌های آنها مربوط به فضای خاصی مثل انتخابات ریاست جمهوری یا مجلس شورای اسلامی است. سؤالی اینجا مطرح می‌شود که احزاب ما چقدر عضو در سراسر کشور دارند؟ کم بودن اعضا در سراسر کشور فعالیت‌های کمرنگ و بی‌رمق در طول تمام فصول سال از جمله خصوصیات احزاب کنونی کشور است و با این شرایط نباید انتظار داشت که خروجی مناسب‌تر از این بشود.
نباید احزاب چند ماه قبل از انتخابات چند جلسه بگذارند و خبرنامه چاپ کنند. موفقیت و پیروزی احزاب در شرایطی مثل انتخابات، نیازمند کارهای بابرنامه و مدون و با کار کارشناسی است، نه کارهای مقطعی و بدون پشتوانه فکری و عملیاتی. واقعیت این است که ما امروز تشکل فراگیری که هم برنامه داشته باشد و هم برای آمدن به صحنه برنامه داشته باشد نداریم و حداقل طی سال‌های اخیر ندیده‌ایم. لذا احزاب ما فشل هستند و کار درستی در مقاطع گوناگون از احزاب برنیامده است. 

چرا؟ 
عوامل مختلفی وجود دارد و باید این را آسیب‌شناسی کرد. گاهی بحث بودجه و فراهم کردن هزینه مربوط به این کار دچار کاستی‌های جدی است و گاهی هم نبود روح تشکیلاتی و عدم وجود کارگروهی و فکری وجود ندارد، یعنی افراد به خودی خود خوب کار می‌کنند اما زمانی که می‌خواهند در قالب گروه و تشکیلات منسجم به فعالیت خود ادامه دهند ناتوان هستند و توان آن را ندارند که شایستگی‌ها و توان‌های فردی خود را به کارکرد مثبت ختم کنند.
این را هم می‌توان مثال زد که ایرانی‌ها کشتی‌‌گیر‌های خوبی هستند اما در ورزش‌های گروهی مثل فوتبال نمی‌توانند قابلیت‌های خود را نشان دهند، یعنی کار جمعی نمی‌توانیم انجام دهیم. با توجه به اینکه اقتصاد در کشور ما تک‌محصولی و وابسته به نفت است، امکانات و ظرفیت‌های کشور در داخل قدرت متمرکز شده و به تعبیری دیگر بخش خصوصی قدرت و ظرفیت قابل توجهی ندارد. احزاب در کشور ما تا زمانی که رأی نیاورده باشند و مسئولیت نهادی را برعهده نگرفته باشند، در خارج از قدرت هستند و این یک ضعف به شمار می‌آید. 

چه آسیب‌هایی از این منظر متوجه کشور است؟ 
نبود روحیه خردجمعی نتایج خوبی را به همراه ندارد. مطمئن هستم نبود احزاب، کشور را دچار بحران می‌کند. مردم ایران در انتخابات با افراد طرف هستند و نه یک حزبی که بتوانند بعداً یقه آن حزب را برای مسئولیت تصمیمات افرادی که با رأی مردم به مجلس رفته‌اند یا مسئول دولت شده‌اند، بگیرند و بپرسند که چرا وضعیت کشور چنین است و چنان نیست. اگر حزب باشد هم کار کسانی که نامزد انتخابات‌ها می‌شوند راحت است هم کار رأی‌دهندگان. 

علت‌ ناکارآمدی احزاب در کشور را در چه می‌دانید؟ 
از سده گذشته تاکنون، احزاب ایرانی فاقد کارآمدی لازم بوده‌اند که از جمله علل آن را می‌توان در مطلق بودن قدرت در طول سال‌های قبل از انقلاب دانست. مطلق بودن قدرت که ویژگی تاریخی ساختار سیاسی ایران بوده است مانع اصلی شکل‌گیری کانون قدرت مستقل در جامعه ایرانی به شمار می‌رود.
نبود امنیت ناشی از حکومت مستبدان و قدرتمندان نیز مخل شکل‌گیری نهادهای مدنی در طی تاریخ بوده است. از سویی مهاجرت‌ها و هجوم‌های متعدد به کشور بی‌ثباتی و ناامنی جامعه را در پی داشته و به صورت مانعی در مسیر استمرار مدنیت و تکامل مداوم آن رخ نموده است. یکی دیگر از ریشه‌های تاریخی موفق نبودن احزاب در ایران آن است که فرماسیون اجتماعی در ایران کمتر در معرض تغییرات و تحولات زیربنایی قرار گرفته و طی تاریخ زیربنا و شالوده اقتصادی ایران، دولتی بوده و دولت به صورت بزرگ‌ترین کارفرما عمل کرده است. از سویی، یکی دیگر از موانع تاریخی تحزب که همیشه جوامع سنتی با آن روبه‌رو بوده‌اند، درگیری پنهان و آشکار میان سنت و تجدد است. بر همین اساس پذیرش تحزب، به عنوان نهادی مدرن، در بخش سنتی جامعه ایرانی با دشواری‌هایی همراه بوده است.همچنین کم‌تجربگی مردم و نهادها در تحقق مشارکت سیاسی فعال، باعث ضعف پشتیبانی تاریخی از فعالیت تشکل‌ها و احزاب سیاسی امروز شده است. از تأثیرات انکارناپذیر جنگ‌ها و بحران‌های مشابه بر سیر تحزب و کامیابی یا ناکامی احزاب، نیز نباید غافل شد./971/ت302/ع
ارسال نظرات